زبان خامه ندارد سر بیان فراق
وگرنه شرح دهم با تو داستان فراق
دریغ مدت عمرم که بر امید وصال
بسر رسید و نیامد به سر زمان فراق
سری که بر سر گردون به فخر می سودم
برآستان که نهادم بر استان فراق
چگونه باز کنم بال در هوای وصال
که ریخت مرغ دلم پر در آشیان فراق
بسی نمانده که کشتی عمر غرقه شود
زموج شوق تو در بحر بیکران فراق
رفیق خیل خیالم و همنشین شکیب
فرین آتش هجران و هم قران فراق
زسوز شوق دلم شد کباب دور از یار
مدام خون جگر میخورم زخوان فراق
دوش دور از رویت ای جان جانم از غم تاب داشت
ابر چشمم بر رخ از سودای تو سیلاب داشت
نه از تفکر عقل مسکین پایگاه سر بید
نه از پریشانی دل شوریده چشم خواب داشت
نقش نامت کرده دل محراب تسبیح وجود
تا سحر تسبیح گویان روی در محراب داشت
دیده ام می جست گفتندم نبینی روی دوست
عاقبت معلوم کردم که اندرو سیماب داشت
روزگار عشق خوبان شهد فاعد مینمود
باز دانستم که آلوده زهر ناب داشت
سعدی این ره مشکل افتاده است در پای عشق
که اول آخر در صبوری اندکی پایاب داشت
الله اکبر الله اکبر
صدای اذان ظهر عاشورا
اشهد ان لا اله الا الله
اشهد ان محمد رسول الله
کجایید که محمد جد حسین است
اشهد ان علی ولی الله
کجایید که او فرزند امیر المومنین است
صدای اذان ها به عاشورا نزدیک میشود
و عاشورا می آید
امیدوارم تو این روزها لیاقت اینکه یکی از یاران حسین بن علی علیه السلام باشیم را پیدا کنید.
برای دوستم که در کاظمین به شهادت رسید فاتحه ای قرائت کنید
راستی اگه گوشه ای دلتون خالی بود
واسه منم دعا کنید
ای پیک پی خجسته که داری نشان دوست
با ما مگو بجز سخن به نشان دوست
حال از دهان دوست شنیدن چه خوش بود
یا از دهان انکه شنید از دهان دوست
ای یار آشنا علم کاروان کجاست
تا سر نهم بر علم ساربان دوست
دردا و حسرتا که عنانم زدست رفت
دستم نمی رسد که بگیرم عنان دوست
رنجور عشق دوست چنانم که هر که دید
رحمت کندمگر دل نا مهربان دوست
گر دوست بنده را بکشد یا بپرورد
تسلیم از آن بنده بود فرمان از آن دوست
سلام ماماني
چرا نيستي شما؟
نكنه مشكلي هست، خداي نكرده؟
انگار اين داداش اميرعلي منم كه مريض. ببخشيد انقدر دير به دير سر مي زنم كه بي خبرم از همه جا
اميدوارم زود تر خوب بشه
خيلي گلي ماماني
سلام خوشبو!خوش عطر!خوبی؟امیر علی خوبه؟کم پیدایی خانومی!!
من دست نوشته ها رو نخونده بودم!!چرا میری؟نرو!بی تو باشگاه دیگه باشگاه نیست.دیگه دلم به کی گرم باشه؟دیگه عطری نداره باشگاه!گلاب!!من فکر کردم برای مریضی امیرعلی کم میای! [IMG] [IMG]
سلام سلام مامان گلابم.
.البته که یادم میاد مگه میشه هدیه به اون نازی و خوشگلیو فراموش کرد دارمش ...و حالا که گفتی مدام میبینمش ....وای که چقدر باحاله......میشی گلم ....مراقبم فدای تو ....
پاروی خیس و افسرده تنها
تکیه داده به دیوار نمناک
چند گلدان خالی لب حوض
توی هم چیده افتاده بر خاک
می کشد پر کلاغی ز شاخه
می جهد بر زمین های خاموش
از دل ناودان کهنه ای باز
می دود چک چک قطره در گوش
دست خشکیده ای پشت شیشه
می خزد هر طرف با شتابی
چشم کم سوی پیری از آنجا
جست و جو می کند آفتابی