خب ببخشيد ديگه ماماني
از اون روزي كه دايي گفتا هي ميخوام بيام نشد... الانم فقط به خاطر تو اومدم ماماني
[IMG]
خداروشكر كه خوبن ... مواظب خودت باش خودت خداايي نكرده مريض نشيااااااااااااا
چند روز پيش دايي اومد پيشم بهم خبر خوب رو داد [IMG]
خيلي خوشحال شدم.... ميسيييييييييييييي ماماني كه دايي رو خوشحال كردي [IMG]
تازشم گفت كه اميرعلي مريض شده :( الان چطوره؟ خوبه؟
من و پاييز شانه به شانه ...
به پاييز گفتم
آرام، گام بردار ...
در زير برگها
بهاري، دارد، مي تپد ...
...
من و پاييز جلوتر رفتيم
نفس در سينه ي هردومان حبس بود
برگها را كنار زديم
تورا ديديم ...
هنوز بالهايت جان داشت
نفست بوي پرواز مي داد
و سكوت نبض تو در گوش برگها جاري بود
هنوز جاي پاي قلبت سبز بود ...
و
هنوز دستهايت
بوي دل مرا مي داد
اي كودكي بزرگوار من !!!
...
امروز كوچكتر از آنم
كه به قداست تو
بينديشم
يادت گرامي باد ...
اي كودكي بزرگوار من ...
اي كودكي بزرگوار من ...!
هیچ کس نیست که باری ز دلم بردارد
عاقبت دردو غم و داد کند نابودم
اشک بس ریخته ام هر که ببیند گوید
سرو خم گشته ی بشکسته کنار رودم
گه ز حق مرگ طلب میکنم و گه گویم
کاش می بودم و غمخوار علی می بودم
من نفس میزنم و او کف افسوس به هم
من چه چون گویم و او چون شنود بدرودم
ای اجل پا به سر من ز محبت بگذار
گر بیایی کنی از امدنت خشنودم
سلام گلابتون جان
مرسی شما لطف دارید.نمی دونستم برنامه خاصی برا اون تاپیک دارید.مطلبی هم که نوشتم یه دردل کوچولو بود که به شکل یه داستان در اومد...در هر صورت بخشید که اسپم محسوب می شه!خیلی تاپیکتون رو دوست دارم و واقعا از خوندن ماجراها لذت می برم ولی چون خودم تجربه شخصی ندارم قطعا نوشتن من خالی از احساس لازم برای تاثیر گذاشتن رو مخاطباتون خواهد بود.انشالله خواننده خوبی برای متنای قشنگتون باشم.
مرسی از توجهی که به نوشته من داشتید.
سلام
الهی فداشون. زنده باشن انشالله. داغشون رو نبینی. الان تو منو ذوق زده کردی...
از طرف من محححححححححححححححکم ببوسشون.
مطمئنم تو از اون مادرای موفق موفقی .انشالله همیشه موفقترین باشی که شک ندارم هستی. خیلی خوشحالم.