دکتر مهدیه
پسندها
1,972

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • سن اغلاسان گولوم منسيز...اينان منده گولمم سنسيز...گولك بيرليك اولاخ غمسيز...نه سن منسيز نه من سنسيز...
    چی بگم
    نمیدونم چی بگم از غم تنهایی بگم

    چی بگم از کجا بگم

    منی که دل شکسته ام

    در خلوت دل نشسته ام

    دلم گرفته ای خدا چکار کنم نمیدونم

    چکار کنم نمیدونم

    غصه و غم داره دلم

    نمی تونم گریه کنم

    خدا به درد دلم گوش می کنی

    میدونی که نمی شه عشق و فراموش بکنی
    http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/406257-13-مهر-تولد-هیوا-خانم-13?p=5585280#post5585280
    سلام . ممنون بابت تبریکتون و به خصوص جمله زیبا ای که نوشته بودی. خیلی قافل گیر شدم.
    ببخشید دیر اومدم از شانس بد من دیروز مریض بود خیلی سخت سرما خورده بودم اصلا از جام بلند نشدم ونیومدم پای سیستم . با زهم تشکر

    سلام ;)
    خواستم کاملش رو براتون پ.خ کنم گفت اینباکستون پره !
    زير باران بيا قدم بزنيم
    حرف نشنيده اي به هم بزنيم
    نو بگوييم و نو بينديشيم
    عادت كهنه را به هم بزنيم
    و زباران كمي بياموزيم
    كه بباريم و حرف كم بزنيم
    كم بباريم اگر، ولي همه جا
    عالمي را به چهره نم بزنيم
    چتر را تا كنيم و خيس شويم
    لحظه اي پشت پا به غم بزنيم
    سخن از عشق خود بخود زيباست
    سخن عاشقانه اي به هم بزنيم
    قلم زندگي به دست دل است
    زندگي را بيا رقم بزنيم
    «سالكم» قطره ها در انتظار تواند
    زير باران بيا قدم بزنيم
    آیینه چون شکست
    قابی سیاه و خالی
    از او به جای ماند
    با یاد دل که آینه ای بود
    در خود گریستم
    بی آینه چگونه درین قاب زیستم
    باز کن پنجره ها را که نسیم
    روز میلاد اقاقی ها را
    جشن میگیرد...
    هیچ یادت هست
    که زمین را عطشی وحشی سوخت
    برگ ها پژمردند
    تشنگی با جگر خاک چه کرد
    هیچ یادت هست
    توی تاریکی شب های بلند
    سیلی سرما با تاک چه کرد
    با سرو سینه گلهای سپید
    نیمه شب باد غضبناک چه کرد
    هیچ یادت هست
    حالیا معجزه باران را باور کن
    و سخاوت را در چشم چمنزار ببین.
    جان میدهم به گوشه زندان سرنوشت
    سر را به تازیانه او خم نمیکنم!
    افسوس به دوروزه هستی نمیخورم
    زاری بر این سراچه ماتم نمیکنم...
    ای سرنوشت مرد نبردت منم بیا!
    زخمی دگر بزن که نیافتاده ام هنوز
    شادم از این شکنجه خدا را،مکن دریغ
    روح مرا در آتش بیداد خود بسوز !
    ای سرنوشت،هستی من در نبرد توست
    بر من ببخش زندگی جاودانه را!
    منشین که دست مرگ زبندم رها کند
    اره قانون ... نه قبلا هم همین قانون بودش ولی علنی نبود ..من کلا کسی که خودش نخوادو نمیشونم رو صندلی چون خراب میکنه صندلیرو :D
    نگران نباش کلا ...خیالت تخت :دی
    سلام مهدیه جان .

    سپاس از محبت و لطفی که داری .

    منم خوشحالم که در بین ِ دوستان ِ خوبی چون شما و سایر ِ عزیزان هستم .

    بی نهایت ممنون . . . :gol:


    آرام چشمهايت را روي هم بگذار، من بيدار مي مانم و كابوس ها را يكي يكي از اتاقت دور خواهم كرد. فقط سعي كن يك شبخواب آرزوهايم را ببيني ...!!

    خوبم شیرین عسلم
    تو خوبی عزیزم
    مرسی که به یادم بودی
    دوست دارم
    دوست داشتنی ترین رابطه ها ،
    رابطه هایی دو طرفه اند ...!
    یعنی هر دو میکوشند برای ادامه دار شدنش ...!
    هر دو خطر می کنند ...!
    هر دو وقت می گذارند ...!
    هزینه می کنند ...!
    هر دو برای یک لحظه بیشتر، در کنار هم بودن با زمان هم میجنگند ...!
    وااااااااااااااااااااااااااااییییییییییی
    ممنون خیلی قشنگ بود
    سپاس جناب
    مممممممممممممممنوووووووووونننننننن;)
    عشق حوّا هوسِ امشب آدم شده است!
    وَ بساط غزلم باز فراهم شده است
    گرچه عمریست عزادار سکوت خودمم
    گریه هایم عَلَمِ کوچه ی ماتم شده است
    مثل سرباز ، دلم روی خطر رفته ولی
    فاتح صف شکن خط مقدّم شده است
    من و خوش باوری ام باز به هم می خندیم
    باز نامحرم من آمده مَحرَم شده است
    درد ، طوفان به دلم ریخته بود امّا باز
    چشمِ دریایی تو ناجی قلبم شده است
    خواب دیدم که شبی شعر مرا دزدیدند
    و یکی از غزلیّات غمم کم شده است
    تو نبودی که زدی بوسه به نعش غزلم ؟
    تو نگفتی که خدا شاهد دردم شده است
    زود برگرد و بیا ، خسته ام از رنگ سیاه
    روزهایم همه از جنس محرّم شده است
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا