بوِِژان
پسندها
83

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • عکس بازیگران خانم قبل وبعد.........شروع کننده: مهسا69‏، 11 دقيقه پيش
    سلام خیلی ممنون از تذکرت .................... ;) همیشه موفق باشی .
    در زمینی که ضمیر من و توست ، از نخستین دیدار ، هر سخن ، هر رفتار ، دانه هاییست که می افشانیم ، برگ و باری است که می رویانیم ، آب و خورشید و نسیمش "مهر" است .
    مطالعه کن وقتی که دیگران در خوابند



    برنامه ریزی کن وقتی که دیگران مشغول بازی کردنند


    تصمیم بگیر وقتی که دیگران مرددند


    خود را آماده کن وقتی که دیگران در خیال پردازیند



    شروع کن وقتی که دیگران در حال تعللند


    کار کن وقتی که دیگران در حال دعا کردنند


    صرفه جویی کن وقتی که دیگران در حال تلف کردنند


    گوش کن وقتی که دیگران در حال صحبت کردنند


    لبخند بزن وقتی که دیگران خشمگینند


    پافشاری کن وقتی که دیگران در حال رها کردنند
    سلام گلم
    سپاس
    باشه حتما به توصیه ای که کردی عمل می کنم
    دکتر جون،میشه بپرسم کدوم دانشگاه درس خوندین؟
    رشتتون سخت نیست؟ مریضهای بد حال و خون و....
    واقعا عاشق رشتتونین؟
    یعنی زرده ش ضرر داره دیگه؟؟؟؟آخه من باید سفیده تخم مرغ زیاد بخورم
    مرسی...
    یاد تیم دوچرخه سواری دانشگاه افتادم...
    چه روزگاری بودو بگذشت
    از افرط در خوردن تخم مرغ بپرهیزید زیرا این افراط کبد را از عمل منظم باز می دارد و در سر و معده بادهای زیان بخشی بوجود می آورد
    سیب
    حمید مصدق
    تو به من خندیدی و نمی دانستی
    من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم
    باغبان از پی من تند دوید
    سیب را دست تو دید
    غضب آلود به من کرد نگاه
    سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
    و تو رفتی و هنوز،
    سالهاست که در گوش من آرام آرام
    خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم
    و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
    که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت

    “جواب فروغ فرخ زاد به حمید مصدق”
    من به تو خندیدم
    چون که می دانستم
    تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی
    پدرم از پی تو تند دوید
    و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه
    پدر پیر من است
    من به تو خندیدم
    تا که با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
    بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و
    سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک
    دل من گفت: برو
    چون نمی خواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را….
    و من رفتم و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرام
    حیرت و بغض تو تکرار کنان
    می دهد آزارم
    و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
    که چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت
    سلام مرسی بابت عکسای خوشگلی که میفرستید شما اهل کجایید؟؟؟
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا