هم سفره شهیدان بدر
الا ای روح طوفانی مرتضی
سلیمان تسلیم امر قضا
از آن دم که در خون شنا کرده ای
مرا با جنون آشنا کرده ای
جنون را به حیرت در آمیختی
قلم را ز غیرت برانگیختی
بگو نسبتت با شهیدان چه بود
که مرغ دلت سویشان پر گشود
چه ها کرد حق با تو در شام قدر
که هم سفره ای با شهیدان بدر
ببخشای اگر از تو دم می زنم
و یا در حریمت قدم می زنم
بر آنم که درک ولایت کنم
مبادا که ترک ولایت کنم...
مرحوم محمدرضا آغاسی