من نگويم كه مرا از قفس آزاد كنيد / قفسم برده به باغي و دلم شاد كنيد
در کنار چشمه ی سحر
سر نهاده روی شانه های یکدگر،
گیسوان خیس شان به دست باد،
چهره ها نهفته در پناه سایه های شرم،