تا بر دلش از غصه غباری ننشیند
ای سیل سرشک از عقب نامه روان باش
حافظ که هوس میکندش جام جهان بین
گو در نظر آصف جمشید مکان باش
شب است اى دوست! کو فانوس چشمت؟
کجا پر زد، کجا ققنوس چشمت؟
سكوتى محض اگر مانده است با من
صدایم مى کند ناقوس چشمت