اعتماد آري يا نه...؟!؟

kayvan90

عضو جدید
خيلي از افراد هستن كه تا اسم بازگو كردن مشكلات مياد سريع سپراشونو بالا ميارن و با لحني حق ب جانب ميگن:ب كسي ربطي نداره من چ مشكلي دارم.....درسته ك اين افراد فكر ميكنن اين طرز فكرشون كاملا منطقي و روي اصول خاصي هست اما در واقع اونها ميترسند....ن از مخاطبشون ن از خودشون بلكه از خود مشكل ميترسن اونا فكر ميكنن كه با بازگو كردن مشكلات فقط براي خودشون درد سر ايجاد ميكنن....يعني اينكه اگه در مورد مشكلشون حرف بزنن تمسخر ميشن يا اينكه از حرفهاشون عليه خودشون استفاده ميشه....تا حدودي اين طرز فكر درسته چون اعتماد كردن ي اصل جدايي ناپذير در حرف زدنه ك شايد مهمترينش باشه........چند وقت پيش يك مراجعه كننده داشتم كه با يك پيام خصوصي ازم خواست كمكش كنم اما خيلي ترديد داشت و سعي كرد چندين بار با سوالهاي عجيب منو محك بزنه ....واقعا براش سخت بود اين اعتماد كردن.....اما خوب بايد بگم همون فرد از اعتمادش به من كه خيلي هم سخت بود نتيجه ي خوبي گرفت.......اما اين دليل نميشه كه اون بتونه به افراد ديگه هم اعتماد كنه و بايد تا آخر عمر از اين مشكل رنج ببره.......در حقيقت اين مشكل جامعه ي ماست ك فرد اعتماد كننده ب عنوان يك فرد بي درايت معرفي ميشه و هميشه ب عنوان يك فرد سطحي خطاب ميشه.......خوب پس بايد راه حلي براي اين مشكل بزرگ اجتماعي ك من اسم اونو ((اعتماد مرده)) ميزارم باشه......اعتماد مرده يعني اعتماد كرد ب اصلي غير قابل باور تبديل شده و واقعا نميشه نسخه اي جامع و شامل براي اين مسئله داد....چون اعتماد كردن مسئله اي در وجود انسانهاست ك اگه در يك جامعه اين اصل وجودي ناديده گرفته بشه مثل يك ظرف زيباي شيشه اي ميشه كه شكسته بشه.......پس يا نبايد اعتماد در يك جامعه از بين بره يا وقتي رفت بايد سعي كرد اين اصل رو ب فراموشي نسپريم..........
نظرات سازنده بديد يا راه كاري براي افزايش اعتماد اجتماعي.....البته حرفهاي من رو هم ميتونيد تاييد كنيد هم رد....البته با دليل.......
از اينكه ب روش عاميانه نوشتم منو عفو كنيد چون خواستم اين متن زيادي رسمي نشه........


موفق و پيروز باشيد....
 

shiva 420

عضو جدید
بله اعتماد تو جامعه ی امروز ایران مرده. مشکلات ما رازی در دلمون میشن.چرا ؟؟؟چون آدمهای امروز اگه امروز شنونده ی خوبی ان فردا هم قصه سرای خوبی هستن.پس بهتره شما هم مثل من به اون آدم حق بدید که به همین سادگی به کسی اعتماد نکنه.چه بسا کسایی هستن که به ظاهر دوست و در باطن دشمن اند. چه بسا کسانی که مشکلات امروز دوستشان سوژه ی تمسخر دشمن فردایشان میشود. پس حق دهید که شناخت دوست ودشمن سخت است.
اعتماد فقط به دوستان واقعی ممکن است
 

kayvan90

عضو جدید
بله اعتماد تو جامعه ی امروز ایران مرده. مشکلات ما رازی در دلمون میشن.چرا ؟؟؟چون آدمهای امروز اگه امروز شنونده ی خوبی ان فردا هم قصه سرای خوبی هستن.پس بهتره شما هم مثل من به اون آدم حق بدید که به همین سادگی به کسی اعتماد نکنه.چه بسا کسایی هستن که به ظاهر دوست و در باطن دشمن اند. چه بسا کسانی که مشکلات امروز دوستشان سوژه ی تمسخر دشمن فردایشان میشود. پس حق دهید که شناخت دوست ودشمن سخت است.
اعتماد فقط به دوستان واقعی ممکن است

ممنون از پاسخ خوبتون....اما ي سوال ب نظرتون حالا كه اعتماد مرده ماهم بايد اونو فراموش كنيم....مثلا اگه زماني احسان از بين بره ما ديگه نبايد احسان كنيم....يا خيلي چيزاي ديگه آيا نميشه مفهوم اعتماد رو احيا كرد........؟؟؟!
 

shiva 420

عضو جدید
ممنون از پاسخ خوبتون....اما ي سوال ب نظرتون حالا كه اعتماد مرده ماهم بايد اونو فراموش كنيم....مثلا اگه زماني احسان از بين بره ما ديگه نبايد احسان كنيم....يا خيلي چيزاي ديگه آيا نميشه مفهوم اعتماد رو احيا كرد........؟؟؟!
اعتماد وقتی تو جامعه ی امروزمون دوباره به دست میاد که دل های مردم برای هم بتپه.غیر ممکن نیست ولی به همین سادگی هم نیست.چون باید مردم یه جامعه اصلاح بشن.
وقتی نفع دیگران را بر خودمون ترجیح بدیم.و ار رفتار های زشت مانند غیبت ودروغ و از کاه ،کوه ساختن دست بر داریم.اعتماد وقتی حاصل میشه که جملات تکراری زیر به وقوع پیوسته باشن.
هم دلی از هم زبونی بهتره.
به جای به هم خندیدن با هم بخندیم.
 
آخرین ویرایش:

b_xxxxxxeman

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اون كلمه مراجعه كننده وسطه متنتو خيلي باحال اومدي...:دي

اما اعتماد....
به نظرم بستگي داره موردت چي باشه و بخاي سره چه قضيه اي به چه كسي اعتماد كني...مثلا يه دختر با يه پسري رابطه اي داشته و تو اين رابطه كار به جايي رسيده كه الان دچار مشكل شده...اينو نميشه به هر كسي گفت چون بحثه آبرو و حيثيت يه فرد در ميانه...و اين فرد نميخاد تو اجتماعي كه داره زندگي ميكنه برداشته غلط يا خلاف خاستش از شخصيتش بشه...برا همين وسواس به خرج ميده و كاملا طبيعيه
كسي كه تو يه اجتماعي ناچاره بمونه....نسبت به بيان اون دسته از مشكلاتش كه ممكنه سبب بشه سرشو پايين بگيره وسواس به خرج ميده
حتي ديدم موردي كه تو اين باشگاه نتوانسته با يوزره اصليش مشكلشو تو تالار بيان كنه و جواب بگيره و رفته با يوزره ديگه اي اين كارو كرده تا اون شخصيته اصليش تو اين اجتماع حفظ بشه و بتونه فعاليتشو ادامه بده

برعكسش موردي باشه كه فردي (چه دختر چه پسر) تو زندگيش از لحاظ تحصيلي...از لحاظ كاري..از لحاظ ارتباطات خانوادگي..داراي مشكلي باشه
به نظرم بيانه اينگونه مشكلات مثه مورد اول لازمش اعتماد انچناني نيست...و راحتتر ميشه بيان كرد و راحتتر حل مشكل كرد

من خودم به شخصه...تو دنياي واقعي...تو مشكلاتي ماننده مورده اول كه ممكنه باعث بشه نقطه ضعفي بدم دسته دوستام .. اشناهام .. حتي خانوادم محاله اعتماد كنم چون معتقدم تو اين زمونه طرفت هركسي باشه يه روزي از نقطه ضعفت سو استفاده ميكنه ...پس سعي ميكنم خودم حلش كنم
اما در مورده مشكلاتي ماننده مورد دوم....چرا به ادمش اعتماد ميكنم....

تو دنياي مجازي هم ...كه به نظرم جاي خوبيه واسه بيان مشكلات.. مشكلم هر چي باشه اعتماد ميكنم و ميگم تا راهه چاره پيدا كنم واسه مشكلم بي انكه نگراني داشته باشم
كلا تو دنياي واقعي اعتماد نكني بهتره به نظرم....:دي


ولي خودمونيم اون مراجعه كننده را خيلي باحال اومدي....فهميدم چقد اعتماد بنفسم پايينه....:دي
 

kayvan90

عضو جدید
بچه ها قبول كنيد درسته ك اعتماد كردن كار سختيه اما غير ممكن نيست........اگه قرار باشه چون اعتماد كم رنگ شده يا كلا از بين رفته ما هم ب زمين و زمان بي اعتماد بشيم.......قبول كنيد ميشه دوباره ب مسئله ي اعتماد جون داد ميشه اونو دوباره از نو ساخت.....
 

kayvan90

عضو جدید
اون كلمه مراجعه كننده وسطه متنتو خيلي باحال اومدي...:دي

اما اعتماد....
به نظرم بستگي داره موردت چي باشه و بخاي سره چه قضيه اي به چه كسي اعتماد كني...مثلا يه دختر با يه پسري رابطه اي داشته و تو اين رابطه كار به جايي رسيده كه الان دچار مشكل شده...اينو نميشه به هر كسي گفت چون بحثه آبرو و حيثيت يه فرد در ميانه...و اين فرد نميخاد تو اجتماعي كه داره زندگي ميكنه برداشته غلط يا خلاف خاستش از شخصيتش بشه...برا همين وسواس به خرج ميده و كاملا طبيعيه
كسي كه تو يه اجتماعي ناچاره بمونه....نسبت به بيان اون دسته از مشكلاتش كه ممكنه سبب بشه سرشو پايين بگيره وسواس به خرج ميده
حتي ديدم موردي كه تو اين باشگاه نتوانسته با يوزره اصليش مشكلشو تو تالار بيان كنه و جواب بگيره و رفته با يوزره ديگه اي اين كارو كرده تا اون شخصيته اصليش تو اين اجتماع حفظ بشه و بتونه فعاليتشو ادامه بده

برعكسش موردي باشه كه فردي (چه دختر چه پسر) تو زندگيش از لحاظ تحصيلي...از لحاظ كاري..از لحاظ ارتباطات خانوادگي..داراي مشكلي باشه
به نظرم بيانه اينگونه مشكلات مثه مورد اول لازمش اعتماد انچناني نيست...و راحتتر ميشه بيان كرد و راحتتر حل مشكل كرد

من خودم به شخصه...تو دنياي واقعي...تو مشكلاتي ماننده مورده اول كه ممكنه باعث بشه نقطه ضعفي بدم دسته دوستام .. اشناهام .. حتي خانوادم محاله اعتماد كنم چون معتقدم تو اين زمونه طرفت هركسي باشه يه روزي از نقطه ضعفت سو استفاده ميكنه ...پس سعي ميكنم خودم حلش كنم
اما در مورده مشكلاتي ماننده مورد دوم....چرا به ادمش اعتماد ميكنم....

تو دنياي مجازي هم ...كه به نظرم جاي خوبيه واسه بيان مشكلات.. مشكلم هر چي باشه اعتماد ميكنم و ميگم تا راهه چاره پيدا كنم واسه مشكلم بي انكه نگراني داشته باشم
كلا تو دنياي واقعي اعتماد نكني بهتره به نظرم....:دي


ولي خودمونيم اون مراجعه كننده را خيلي باحال اومدي....فهميدم چقد اعتماد بنفسم پايينه....:دي

من خودم به شخصه...تو دنياي واقعي...تو مشكلاتي ماننده مورده اول كه ممكنه باعث بشه نقطه ضعفي بدم دسته دوستام .. اشناهام .. حتي خانوادم محاله اعتماد كنم چون معتقدم تو اين زمونه طرفت هركسي باشه يه روزي از نقطه ضعفت سو استفاده ميكنه ...پس سعي ميكنم خودم حلش كنم
اما در مورده مشكلاتي ماننده مورد دوم....چرا به ادمش اعتماد ميكنم....
اين جملات خودتو خوب بخون........تو ن ب دوستات ن به آشناهات و ن حتي ب خانوادت اعتماد نميكني.......پس مشكل اساسي همينه من اگه ميگم ميشه اعتماد كرد واسه اينه كه در واقع ب خانوادم اعتماد كامل دارم بعضي از دوستانم كه خيلي خوب ميشناسمشون هم اعتماد دارم و از همشون هم كمك ميخوام....مسئله اينه كه جووناي ما كلا مفهوم اعتماد رو درك نكردن شما اگه به خانواده ي خودت اعتماد نكني فاتحه ي اعتماد خوندست.....پس شروع فرهنگ سازي در مسئله ي اعتماد همون اعتماد خانوادگيه......مطمئن باش خودت ب تنهايي نميتوني تمام مشكلاتت رو حل كني و فقط راه حل هاي عجيبي ب كار ميگيري كه ممكنه اگه ب خانوادت اعتماد كني و مشكلت رو بگي اونا راه حل بهتر و درست تري ارائه بدن.......اشكال همينه چرا ي جوون نميتونه حرف دلش رو تو خونه بيان كنه ك اگه بيان كنه قطعا بهترين نتيجه رو ميگيره؟؟!!............
 

kayvan90

عضو جدید
اون كلمه مراجعه كننده وسطه متنتو خيلي باحال اومدي...:دي

اما اعتماد....
به نظرم بستگي داره موردت چي باشه و بخاي سره چه قضيه اي به چه كسي اعتماد كني...مثلا يه دختر با يه پسري رابطه اي داشته و تو اين رابطه كار به جايي رسيده كه الان دچار مشكل شده...اينو نميشه به هر كسي گفت چون بحثه آبرو و حيثيت يه فرد در ميانه...و اين فرد نميخاد تو اجتماعي كه داره زندگي ميكنه برداشته غلط يا خلاف خاستش از شخصيتش بشه...برا همين وسواس به خرج ميده و كاملا طبيعيه
كسي كه تو يه اجتماعي ناچاره بمونه....نسبت به بيان اون دسته از مشكلاتش كه ممكنه سبب بشه سرشو پايين بگيره وسواس به خرج ميده
حتي ديدم موردي كه تو اين باشگاه نتوانسته با يوزره اصليش مشكلشو تو تالار بيان كنه و جواب بگيره و رفته با يوزره ديگه اي اين كارو كرده تا اون شخصيته اصليش تو اين اجتماع حفظ بشه و بتونه فعاليتشو ادامه بده

برعكسش موردي باشه كه فردي (چه دختر چه پسر) تو زندگيش از لحاظ تحصيلي...از لحاظ كاري..از لحاظ ارتباطات خانوادگي..داراي مشكلي باشه
به نظرم بيانه اينگونه مشكلات مثه مورد اول لازمش اعتماد انچناني نيست...و راحتتر ميشه بيان كرد و راحتتر حل مشكل كرد

من خودم به شخصه...تو دنياي واقعي...تو مشكلاتي ماننده مورده اول كه ممكنه باعث بشه نقطه ضعفي بدم دسته دوستام .. اشناهام .. حتي خانوادم محاله اعتماد كنم چون معتقدم تو اين زمونه طرفت هركسي باشه يه روزي از نقطه ضعفت سو استفاده ميكنه ...پس سعي ميكنم خودم حلش كنم
اما در مورده مشكلاتي ماننده مورد دوم....چرا به ادمش اعتماد ميكنم....

تو دنياي مجازي هم ...كه به نظرم جاي خوبيه واسه بيان مشكلات.. مشكلم هر چي باشه اعتماد ميكنم و ميگم تا راهه چاره پيدا كنم واسه مشكلم بي انكه نگراني داشته باشم
كلا تو دنياي واقعي اعتماد نكني بهتره به نظرم....:دي


ولي خودمونيم اون مراجعه كننده را خيلي باحال اومدي....فهميدم چقد اعتماد بنفسم پايينه....:دي

اون كلمه مراجعه كننده وسطه متنتو خيلي باحال اومدي...:دي يا ولي خودمونيم اون مراجعه كننده را خيلي باحال اومدي....فهميدم چقد اعتماد بنفسم پايينه....:دي...............اينا يعني چي؟؟!!!:surprised:.......منظورت چيه!!؟.......:confused:
 

shabnam...

عضو جدید
کاربر ممتاز
دقیقا منم مشکلاتم هیچ وقت به دیگران نمیگم
نه اینکه بترسم از گفتنش
واسه اینکه میدونم طرفه مقابل کمک که نمیکنه بزرگشم میکنه
مثلا داری با یکی دردودل میکننی فرداش میفهمی دردودلتو پیش یه نفر نگفتی تو تی وی گفتی
اگه قرار باشه ادم مشکلاتشم به کسی بگه بهترین کار اینه که به کسی بگه که واقعا بدونه حالیش باشه نه هرکسی
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اعتماد نمرده هنوزم زنده هست گرچه نفسای آخرشو میکشه ولی هنوز زنده هست.. بازگو کردن مشکلات آدم خیلی وقتا به ضررش میشه و اینو زیاد دیدم چون بای کسی که درد و دلتو میگی بدتر میشه برات یه درد و دل سنگینتر
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
اعتماد کردن کار سختی شده در این دوره و زمونه که تا به یکی اعتماد میکنی همون ادم از اعتمادت خیلی راحت سواستفاده میکنه
به نظرم بهتر از خودمون شروع کنیم وقتی یکی اومد باهامون دردو دل کرد نریم و به کس دیگه ای نگیم تا حداقل ابروی طرف حفظ بشه اما وقتی خودمون خیلی راحت از مشکلات دیگران استفاده میکنیم کسایی هم میان و از ما استفاده میکنن ولی مشکل اینجاست که همه با یه دید میبینیم وقتی یه پسر سر دختری کلاه بذاره میگیم همه پسرا همینجورین ولی اگه یه دختر اینکار کنه اگه دختر باشیم بهش حق میدیم و اگه پسر میگیم دخترا همشون بی وفا هستند
مشکل اصلی نوع نگاه خودمون به دنیای اطرافمون هست وقتی یکی بهت لبخند زد فکر نکن چی تو سرش چون همین باعث میشه حس همدلی بمیره که کم هم نیست تو جامعه خیلی دیدم کسی کمک میخواد و همه راحت از کنارش میگذرند انگار اونو نمیبینند و تو این مواقع پیش خودم میگم چرا ادمها به کسی اهمیت نمیدن اما میدونم با تغییر تو خودمون میتونیم جامعه درست کنیم اما متاسفانه همه اینکار میگیم نفر بعدی انجام بده بعد من انجام میدم و تا هزار سال نوری اصلا انجام داده نمیشه چون کسی نیست که دل و جرات انجامش داشته باشه
 

kayvan90

عضو جدید
اعتماد رو بايد احيا كرد.......اين مفهوم بزرگ وقتي جايگاه خودش رو از دست بده ديگه نميشه اسم زندگيه ما انسانهارو زندگيه سالم گذاشت.......جامعه ي بدون اعتماد نابوديه محض محسوب ميشه........
 

avayestan

کاربر بیش فعال
به نظر منم لزومی نداره به همه آعتماد کنیم.. یعنی لزومی نداره مشکلی ک واسمون پیش اومده رو به همه بگیم.. باید به کسی گفت ک امتحانش رو خوب پس داده باشه.. آخه بعضی از آدما با شنیدن مشکل آدم ، ذهنیتشون به کل تغییر میکنه.. یه جورایی فک میکنن شخصیت آدم ضعیفه. (و این موضوع انرژی منفی میرسونه..). به این فک نمیکنن که این آدم فقط درگیره یه مشکل شده و شاید جایی اشتباهی کرده و دلیل بر این نمیشه که شخصیت طرف زیر سئوال بره..
در صورتی میشه به افراد آشنا اعتماد کرد ک طرف اعتماد بنفسش بالا باشه و درواقع قضاوت و حرف دیگران براش مهم نباشه.. دراینصورت بلهههههههههههههه میشه به هرکسی اعتماد کرد....
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاها ادم به یه اصلی تأکید داره و همه رو از انجامش منع میکنه ..اما ناخواسته روزی متوجه میشه خود ش درگیر این مسئله شده و اینکه الان بخواد اینو مطرح کنه و اینکه دیگران بهش بگن تو دیگه چرا خیلی سخته واسش..
یه بدی داریم که شنونده خوبی نیستیم و اول از همه دوس داریم سرکوفت بزنیم که کاملا کارت اشتباه بوده و اینا ولی اینو هم بدونیم فرد الان خیلی درگیر موضوع شده و متوجه اشتباهش شده و تو این نقطه موضوع تبدیل به مشکل شده..که اومده و داره اعتماد میکنه..پس نیازی نیست که بهش دیکته کنیم
 

kayvan90

عضو جدید
با توجه صحبت بعضي از دوستان متوجه شدم كه اكثرا از سركوفت طرف مقابل ميترسن از اينكه شايد اون فرد درك درستي از مشكلشون نداشته باشه و سعي در تخريب اونها داشته باشه....در واقع اين حرف كاملا درسته اما من ميگم چ راه حلي وجود داره كه بشه درك افراد رو بالا برد چ كارهايي ميشه انجام داد كه فردي قابل اعتماد پيدا كرد؟؟؟؟........ما الان همه ميگيم نميشه..نميتونيم...نميذارن....اما هيچ كس نميگه چطور ميشه اعتماد سازي كرد چطور ميشه ي فرد قابل اعتماد پيدا كرد....چند وقت پيش يكي از دوستانم ب من مراجعه كرد و مشكلاتش رو بازگو كرد توي حرفاش فهميدم ب خانوادش هيچ چيز نگفته مبادا اونها ذهنيت بدي نسبت بهش پيدا كنن يا سركوفتش بزنن....اما واقعيت اينه كه خانواده حريم امن هر فرد ب حساب مياد....چرا در جامعه ي ما اعتماد ب خانواده انقدر كمرنگ شده؟؟؟!!چرا اعتماد ب يك دوست راحت تر از اعتماد ب خانوادست؟؟!!!عمق فاجعه اينجاست جايي كه جوان امروزي از خانوادش فاصله ميگيره ...
آيا راه حلي براي رفع اين موضوع هست؟؟!!
 

kayvan90

عضو جدید
برام خيلي جالبه كه موضوع اين مهمي كمتر كسي نظر گذاشته......حالا اگه بحث در مورد چيزاي مهيج بود همه ميومدن جا واسه سوزن انداختن نبود!!!!
 

امیدی

عضو جدید
اعتماد نمرده هنوزم زنده هست گرچه نفسای آخرشو میکشه ولی هنوز زنده هست.. بازگو کردن مشکلات آدم خیلی وقتا به ضررش میشه و اینو زیاد دیدم چون بای کسی که درد و دلتو میگی بدتر میشه برات یه درد و دل سنگینتر

می فرماید که:

چو واقف شدی محرم خویش باش

که محرم به یک نقطه مجرم میشود
 

nedashiva

کاربر بیش فعال
من فقط اینو میدونم به هرکسی نباید اعتماد کرد

من از تنها کسی که از اعتماد بهش لطمه نخوردم مادرم بوده

حتی صمیمترین دوستمم احساس میکنم قابل اعتماد نیس
 

paniz69

عضو جدید
خب بايد خودت تشخيص بدي به كي بايد اعتماد كني
خيلي راحت ميتوني شخصيت طرفت رو بشناسي و بدوني چطور آدميه هرچند خيلي ها هستن خودشون رو خوب جلوه ميدن
ولي من هميشه بنا رو به خوب بودن وپاك بودن آدما ميذارم مگر اينكه عكسش ثابت شه و خيلي راحت بهشون اعتماد ميكنم اگه هم ازشون ضربه بخورم فقط به اون شخص اعتماد نميكنم ولي دوستاي خوبم كه هميشه كمكم كردن رو كه از ياد نميبرم
من به شخصه توي خانواده به خواهر بزرگترم خيلييييييي اعتماد دارم و آب هم بخورم بهش ميگم و واقعا كمكم ميكنه
البته به همه ي اعضاي خانواده ام اعتماد دارم ولي واسه گفتن بعضي حرف ها بايد يه صميميت خاصي باشه
مثلا من خيلي از حرف هام رو نميتونم به داداشم يا پدرم بگم ولي به مادرم و خواهرم ميگم و اونا كمكم ميكنند
بدونه اعتماد به ديگران زندگي واقعا سخت ميشه من كه نميتونم
هرچند سر همين اعتمادهاي الكي ام خيلي دلشكسته شدم ولي دليل نميشه بگم همه بدند
دنيا پر از آدماي خوب و زيبايي هاست چرا همش بدي ها رو ببينيم:smile:
 

kayvan90

عضو جدید
اعتماد کردن کار سختیه......اما شدنی.....جامعه ی ما ظرفیت اعتماد رو داشت....اما فقط داشت الان نداره اما خوب نباید این مفهوم فراموش بشه..........
 

-anjel-

عضو جدید
این سوال رو که دیدم، توصیه ی امام علی(ع) توی نهج البلاغه یادم اومد که جواب عالی برای این سواله. مضمون صحبتشون این بود:
در مورد اعتماد کردن، به جامعه تون نگاه کنید. اگه بیشتر آدم هاش درستکار بودند، باید اعتماد کرد و اعتماد نکردن اشتباست. ولی در جامعه ای که اکثر مردمش درست کار نیستند، اعتماد کردن حماقت محض محسوب میشه.
 

Similar threads

بالا