آیا زمان صفر در پدید آمدن جهان مفهومی دارد؟

*Essi*

اخراجی موقت
در باب تعریف عقل سخن رو به درازا می کشد .
ولی یک چیز برای بنده نامفهوم ماند و آن واژه است.
بهتر است شما بگویید واژه از کجا آمده است. ساخته دست بشر است یعنی چه؟

اما درباب غیر مادی بودن برخی از اوصاف انسان:

اوصاف جسم از قبیل رنگ ، اندازه ، وزن و ... ، همگی محسوس می باشند. از طرف دیگر انسان دارای اوصافی غیر محسوس می باشد نظیر شجاعت ، حیا ، شادی ، اختیار ، اراده و ... . پس انسان افزون بر جنبه ی مادّی ، دارای بعد غیر مادّی نیز می باشد که این حالات اوصاف آن بُعد می باشند.

ممکن است گفته شود که این اوصاف نتیجه ی فعل و انفعالات شیمیایی بدن هستند.

اینکه این امور همراه با برخی فعل و انفعالات بدنی نیز هستند ، هیچ خدشه ای بر غیر مادّی بودن این امور نمی زند ؛ چون ما غیر مادّی بودن این امور را به نحو علم حضوری ادراک می کنیم ؛ بخصوص در مورد علم و اراده و اختیار. و اگر با دقّت و موشکافانه نظر کنیم ، در حقیقت این فعل و انفعالات بدنی هستند که معلول اراده و اختیار می باشند نه برعکس. یعنی چنین نیست که مغز به کار بیفتد و بعد ما اراده کنیم ، بلکه چون ما اراده می کنیم مغز فرمان می دهد و اعصاب به کار می افتند و اعضاء را به حرکت در می آورند. پس آنکه اراده می کند مغز نیست.

وقتی علم من شد نتیجه ی اثر واکنش شیمیایی مغز من ؛ پس چه بسا تمام این علوم و دانسته ها را هم مغز خود من ساخته است. پس جناب شما ، در حقیقت گرفتار سفسطه و سدّ باب علم شده اید.

انسان هر جا با مجهولی روبه رو شده، برای معلوم کردنش سعی کرده یک مفهومی رو در ذهن خودش بسازه.
منظور از ذهن هم مغز هست.

برای ساخته شدن مفهوم نیاز به واژه هست که واژه هارو انسان ها خودشون میسازن.

برای مثال به این جمله دقت کنید :

پلیس راهنمایی و رانندگی، اتومبیل بنز مرا به دلیل نبستن کمربند ایمنی جریمه کرد.

این جمله در ذهن شما تصویر سازی میکنه و شما میتونی طبق گفته خودت یک تجسم غیرمادی رو در ذهنت داشته باشی، غیر اینه؟

حالا بنده برمیگردم به گذشته خیلی دور و زمان ملاصدرا بزرگوار و این جمله رو میذارم جلوش.

ایشون این جمله رو ببینه چه عکس العملی نشون میده؟

چون این واژه ها برایش تصویر سازی نشده اند، هیچ کاری نمیتونه بکنه و هنگ میکنه.

مفاهیم از نظر شما غیر مادی و مستقل از زمان هستند، اما دیدیم که مفاهیم برگرفته از واژه هایی مادی محدود به زمان هستند.

نه سفسطه ای هست نه مغلطه ای جناب. :gol:
 

C#.net

اخراجی موقت
سوال تاپیک اینه: خدا قبل از خلق این جهان چیکار میکرد؟؟
جواب : یه کار دیگه میکرد.
مشکل کجاست دیگه؟؟؟!!!
 

*Essi*

اخراجی موقت
سوال تاپیک اینه: خدا قبل از خلق این جهان چیکار میکرد؟؟
جواب : یه کار دیگه میکرد.
مشکل کجاست دیگه؟؟؟!!!

هیچی موشکل، موشکل نداریم، خیلی هم عالی، شهرداری جنابعالیییی، دوشواری نداریم....

اینجا بحث سر جواب های مختلف هست، امتحان تستی که نمیگیریم بگیم یک خط جواب بدین و خدانگهدارتون، بمیرد دشمن خونخوارتون !!!!

کار دیگری میکرده یا نمیکرده محدود به زمان هست و کل بحث این تاپیک هم همینه که همه چیز محدود به زمان هست.
 

C#.net

اخراجی موقت
هیچی موشکل، موشکل نداریم، خیلی هم عالی، شهرداری جنابعالیییی، دوشواری نداریم....

اینجا بحث سر جواب های مختلف هست، امتحان تستی که نمیگیریم بگیم یک خط جواب بدین و خدانگهدارتون، بمیرد دشمن خونخوارتون !!!!

کار دیگری میکرده یا نمیکرده محدود به زمان هست و کل بحث این تاپیک هم همینه که همه چیز محدود به زمان هست.
من امتحان تستی دوست دارم.:)پیام نور هم امتحان تستی میگیرند:cool:
همه چیز محدود به زمان هست جز خدا :)
 

Hack

عضو جدید
کی به شما گفته قوای عقلی انسان با افزایش سن، افزایش میابد؟؟!!!!!!!!!!!!!!
منظورتون از قوای عقلی چیه؟ شما خیلی حرف های کلی زدین، منظورتون از عقل خیلی غیر واضح هست.

درک ریاضیات رو بخشی از عقل میدونین یا نه؟
واقعا فکر کردین یک انسان 80 ساله مثل یک انسان جوان عقلش طراوت داره؟

بازی شطرنج چطور؟ یک فعالیت عقلی و فکری هست، اما از یک سنی بزرگترین شطرنج بازان دنیا هم به جوانان میبازند.
عجیبه عقل رو با افزایش سن مدام در حال تکامل و مستقل از مغز فرض میکنین !!!!!!!

آی کیو هم کاملا به تعداد سلول های مغزی و حجم مغز مربوط هست، هر چیزی در طبیعت تا یکجا اوج میگیره و سپس رو به زوال میره.
یک درخت تا جایی رشد میکنه و بیشترین میوه رو میده، سپس میوه هاش کم میشه و نهایتا میخشکه.

طبیعت پیوسته رو به زوال نمیرود، ابتدا اوج و سپس سقوط.

منظور قوه تعقل است که به ان خرد نیز گفته می شود که از آن برای درک حقایق استفاده می گردد.
پس با این حساب عقل هم موجودی است مادّی و اثر ترکیبات شیمیایی است.
یک سوال: آیا عقل خودش موجود مادّی است یا اثر موجود مادّی است؟ اگر موجود مادّی است از دو حال خارج نمی باشد ، یا جسم فیزیکی است یا انرژی ؛ و هر دوی اینها را می توان با حسّ یا با وسائلی خاصّ آشکار سازی نمود. پس بفرمایید عقل را برای ما بیابید و ترکیباتش را مشخّص کنید!
و اگر می گویید که عقل خودش مادّه نیست بلکه اثر امر مادّی است ،پس آیا اثر موجود مادّی هم مادّی است یا موجودی است غیر مادّی؟
اگر بگویید: غیر مادّی است ، می گوییم پس نظر ما ثابت شد ؛ و اگر بگویید:مادّی است ، باز می گوییم: در آن صورت یا جسم فیزیکی است یا انرژی ، پس باز هم بفرمایید وجود فیزیکی عقل را برای ما بیابید و ترکیباتش را مشخّص کنید.
 

fk_invisible

عضو جدید
کاربر ممتاز
وجود موجوداتی مثل جن و دیو و پری و.... مانند باورهایی مثل قرار داشتن زمین روی شاخ گاو هستند که از همون ابتدا استنادشون به کتاب های مقدس و افسانه سرایی های مردم بوده، علم از یک حدی به بعد رو میتونه خرافات معرفی کنه.

امروز ریزترین موجودات روی زمین شناخته شده اند و بافت همشون از سلول و... هم تایید شده، اینکه موجودی ازآتش هست و دیده نمیشود و اگر هم دیده میشود مجانین تعریف کرده اند، مطمئنا کاملا رد هست.
.
.
.
یعنی چی همه جزئیات جراحی رو تعریف میکنه؟
چرا بازی یکسری آدم شیاد رو میخورین آخه.

من شمارو ببرم توی اتاق عمل و بالا سر یک جراح بایستید و یک ساعت نگاه کنید، بعدا بگم هرچی دیدی بنویس، انصافا چند درصدش رو میتونی بنویسی؟
اون افرادی هم که عمل میکنند اکثرشون قبل عمل، با فیلم و.... عمل های دیگران رو بررسی میکنند تا دقیق بفهمند قراره چه عملی روشون انجام بشه. بعدا موقع بیداری یکسری کلیات میگن شما فکر میکنید روحشون بالای سر عمل بوده. :(


یعنی هر کسی که "جن" را دیده یا به نوعی برخورد داشته ، مجنون است؟!!!
ضمنا من یک "مثال" از تجربه ی نزدیک به مرگ زدم . شما ظاهرا متوجه منظور من نشده اید .
من نگفتم دیو و پری و شاخ گاو و ...
کجای کتاب مقدس نوشته زمین روی شاخ گاو است!!؟
 

*Essi*

اخراجی موقت
یعنی هر کسی که "جن" را دیده یا به نوعی برخورد داشته ، مجنون است؟!!!
ضمنا من یک "مثال" از تجربه ی نزدیک به مرگ زدم . شما ظاهرا متوجه منظور من نشده اید .
من نگفتم دیو و پری و شاخ گاو و ...
کجای کتاب مقدس نوشته زمین روی شاخ گاو است!!؟

چون تمام این دیدن ها ادعا بوده و حتی یک ثبت فیلمی یا تصویری تایید شده توسط مجامع علمی وجود نداره، بله مجنونیت هست.
مجنونیت هم توهین نیست دوست من.

آدم در اثر ترس و مشکلات برای سیستم بینایی و عصبی اش مشکلاتی پیش میاد که موجوداتی موهوم رو متصور میشه.
مثل دیدن موجودات عجیب لای درخت ها در تاریکی شب وقتی وحشت زده هستیم که در کودکی هم خیلی ها تجربه اش کردیم.

چرا من متوجه منظورتون شدم، دیو در قرآن میومد شما قبولش میکردین، هیچ فرقی بین دیو و جن در توصیفات و دیده های مردم نیست، اما چون باورهای دینیتون جن رو که مردم عربستان بهش باور داشتند تایید کرده شما هم به عنوان یک موجود قبولش کردین وگرنه اینهمه داستان در مورد دیو و پری هست که آدمایی گفتند اونارو دیدن، چرا اینجا راحت میگیم خرافاته. :razz:

تعبیر کتاب مقدس هم ستون نامرئی هست که زمین رو به آسمان وصل کرده و بماند که مفسرین به جاذبه !!!! تشبیه میکنند.
بحثمون خیلی داره از زمان منحرف میشه.

فکر کنم پیرامون زمان و ماده و غیرماده بحث کنیم بهتر باشه. :gol:
 

fk_invisible

عضو جدید
کاربر ممتاز
چون تمام این دیدن ها ادعا بوده و حتی یک ثبت فیلمی یا تصویری تایید شده توسط مجامع علمی وجود نداره، بله مجنونیت هست.
مجنونیت هم توهین نیست دوست من.

آدم در اثر ترس و مشکلات برای سیستم بینایی و عصبی اش مشکلاتی پیش میاد که موجوداتی موهوم رو متصور میشه.
مثل دیدن موجودات عجیب لای درخت ها در تاریکی شب وقتی وحشت زده هستیم که در کودکی هم خیلی ها تجربه اش کردیم.

چرا من متوجه منظورتون شدم، دیو در قرآن میومد شما قبولش میکردین، هیچ فرقی بین دیو و جن در توصیفات و دیده های مردم نیست، اما چون باورهای دینیتون جن رو که مردم عربستان بهش باور داشتند تایید کرده شما هم به عنوان یک موجود قبولش کردین وگرنه اینهمه داستان در مورد دیو و پری هست که آدمایی گفتند اونارو دیدن، چرا اینجا راحت میگیم خرافاته. :razz:

تعبیر کتاب مقدس هم ستون نامرئی هست که زمین رو به آسمان وصل کرده و بماند که مفسرین به جاذبه !!!! تشبیه میکنند.
بحثمون خیلی داره از زمان منحرف میشه.

فکر کنم پیرامون زمان و ماده و غیرماده بحث کنیم بهتر باشه. :gol:


تا بحال افراد زیادی نگفته اند که "دیو و غول و پری" دیده اند(در واقع اکثر قریب به اتفاق مردم میگویند که خرافات است) !
ولی افراد خیلی زیادی به نوعی با جن برخورد داشته اند . اینجا دیگر بحث کتاب مقدس نیست .
شاید جن حالتی از ماده باشد که هنوز کشف نشده ، علم که به انتهایش نرسیده !
مثلا سالها پیش ، سه حالت برای ماده تصور میشد بعدها حالت های چهارم و پنجم و ششمی هم برای ماده کشف کردند .( خودتان به این مسائل وارد تر هستید )
میبخشید تاپیکتان از بحث اصلی اش منحرف شد .دیگر ادامه نمیدهم .
 

*Essi*

اخراجی موقت
تا بحال افراد زیادی نگفته اند که "دیو و غول و پری" دیده اند(در واقع اکثر قریب به اتفاق مردم میگویند که خرافات است) !
ولی افراد خیلی زیادی به نوعی با جن برخورد داشته اند . اینجا دیگر بحث کتاب مقدس نیست .

شاید جن حالتی از ماده باشد که هنوز کشف نشده ، علم که به انتهایش نرسیده !
مثلا سالها پیش ، سه حالت برای ماده تصور میشد بعدها حالت های چهارم و پنجم و ششمی هم برای ماده کشف کردند .( خودتان به این مسائل وارد تر هستید )
میبخشید تاپیکتان از بحث اصلی اش منحرف شد .دیگر ادامه نمیدهم .

متاسفانه جامعه ما جامعه بسته ای هست، این سئوالات تماما جواب هایی دارند که به جای اینکه توی دانشگاه ها و رسانه ها بهش پرداخته بشه، در ذهن دوستان مونده و من باید سعی کنم به این سیل عظیم سئوالات، جوابی در خور بدهم.

شما دوست خوب من میری جنگل و یک حیوانی مثل شیر رو میبنی، از جنگل برمیگردی، بنده میگم دوست من چه حیوانی دیدی؟ شما میگی شیر دیدم و ترسیدم.
چرا وقتی گفتم چی دیدی، نگفتی گرگ دیدم؟ چون شما قبلا شیر رو از طریق عکس و فیلم و... میشناختی وگرنه میگفتی موجودی عجیب دیدم.

حالا این عزیزان که مدعی شده اند جن رو دیده اند، با کدوم پیش زمینه ذهنی از جن فهمیدن اونی که دیدن جن بوده؟؟!!!!!!!!!
آخه تو رو همون خداتون یک کم دقت کنین.

مگر از جن تصویری یا فیلمی منتشر شده؟ مگر مستندی علمی در مورد جن ساخته شده که حالا کسی مدعی شود من جن را دیدم، جن چه شکلیه؟ سم داره و شاخ داره؟ نمیتونسته بز باشه یا آدمی زشت.....

واقعا چیزی برای گفتن ندارم از دست این جامعه بسته که اینچنین مارو توی یک منجلاب گیر انداخته و درک میکنم سخته بیرون آمدن.
 

*Essi*

اخراجی موقت
خب پدیده های خود تحریک هم در اثر ساختار خودشون که اون هم تحت تاثیراتی هست واکنش در درونشون اتفاق میوفته تازه اگر فرض کنیم ماده فقط از یک چیز ساخته شده و مرکب نیست چون در اون صورت گفتم همه ی اون اجزا در واکنش تاثیر دارن ایا من دارم اشتباه میکنم؟

درست گفتین، خود تحریکی در اثر واکنش های درونی خود یک ذات هوشمند هست.

اینو متوجه نشدم چه ربطی به حرف من داشت اخه من گفتم محدود بودن ماده دلیل بر محدود بودن خالق اون نمیتونه باشه و شما میگی تکامل! منم قبول دارم انسان همیشه روی زمین نبوده و افرینش تکامل یا شاید تغییر در جهت هدفی داشته ولی خب از این تغییر چه برداشتی میکنین؟ اینکه خالق هم با همین تغییرات تغییر میکنه؟

در مورد ماده و غیر ماده و محدود بودن یا نبودن به زمان، چندین مثال مختلف زدم.
حتی برخی دوستان مفاهیم رو غیرمادی معرفی کردند که توضیح دادم حتی مفاهیم هم مادی و محدود به زمان هست.

در واقع هیچ غیرمادی وجود ندارد، منشا همه چیز ماده هست ولی پیچیدگی های خاص خودش رو هم دارد.
وقتی انسان و سایر موجودات با تکامل به وجود آمدن، اگر فرض بگیریم خلقتی در کار بوده، چون خلق اساعه نبوده، پس خالق محدود به زمان هست.
 

major7

عضو جدید
اگه پيدايش جهان رو حاصل عمل خالق بدونيم (كه از ازل وجود داشته اين خالق) سوال اين هستش كه چرا قبل از بوجود آوردن اين جهان( كه بالاخره در يك زماني اين جهان رو بوجود آورده) اين جهان رو بوجود نيورد؟ و اين برداشت به ذهن متبادر ميشه كه خالق در حال تغيير هستش.يعني خالق بوده و جهان نبوده و اين حالت بينهايت طول كشيده و بالاخره خالق گفته حالا وقتشه كه جهاني بيافرينم(پس شرايطي براي خالق كه تنها بوده بوجود اومده كه آفرينش رو بهتر از نيافريدن دونسته))

اگر هم بگيم خالق و مخلوق از اول وجود داشتن كه باز هم ديدگاه خداباوران زير سوال ميره.

حالا خدا باوران چطور ميخوان اين اشكال رو حل كنن ؟
 

major7

عضو جدید
اگه پيدايش جهان رو حاصل عمل خالق بدونيم (كه از ازل وجود داشته اين خالق) سوال اين هستش كه چرا قبل از بوجود آوردن اين جهان( كه بالاخره در يك زماني اين جهان رو بوجود آورده) اين جهان رو بوجود نيورد؟ و اين برداشت به ذهن متبادر ميشه كه خالق در حال تغيير هستش.يعني خالق بوده و جهان نبوده و اين حالت بينهايت طول كشيده و بالاخره خالق گفته حالا وقتشه كه جهاني بيافرينم(پس شرايطي براي خالق كه تنها بوده بوجود اومده كه آفرينش رو بهتر از نيافريدن دونسته))

اگر هم بگيم خالق و مخلوق از اول وجود داشتن كه باز هم ديدگاه خداباوران زير سوال ميره.

حالا خدا باوران چطور ميخوان اين اشكال رو حل كنن ؟
 

C#.net

اخراجی موقت
اگه پيدايش جهان رو حاصل عمل خالق بدونيم (كه از ازل وجود داشته اين خالق) سوال اين هستش كه چرا قبل از بوجود آوردن اين جهان( كه بالاخره در يك زماني اين جهان رو بوجود آورده) اين جهان رو بوجود نيورد؟ و اين برداشت به ذهن متبادر ميشه كه خالق در حال تغيير هستش.يعني خالق بوده و جهان نبوده و اين حالت بينهايت طول كشيده و بالاخره خالق گفته حالا وقتشه كه جهاني بيافرينم(پس شرايطي براي خالق كه تنها بوده بوجود اومده كه آفرينش رو بهتر از نيافريدن دونسته))

اگر هم بگيم خالق و مخلوق از اول وجود داشتن كه باز هم ديدگاه خداباوران زير سوال ميره.

حالا خدا باوران چطور ميخوان اين اشكال رو حل كنن ؟

اگه پيدايش جهان رو حاصل عمل خالق بدونيم (كه از ازل وجود داشته اين خالق) سوال اين هستش كه چرا قبل از بوجود آوردن اين جهان( كه بالاخره در يك زماني اين جهان رو بوجود آورده) اين جهان رو بوجود نيورد؟ و اين برداشت به ذهن متبادر ميشه كه خالق در حال تغيير هستش.يعني خالق بوده و جهان نبوده و اين حالت بينهايت طول كشيده و بالاخره خالق گفته حالا وقتشه كه جهاني بيافرينم(پس شرايطي براي خالق كه تنها بوده بوجود اومده كه آفرينش رو بهتر از نيافريدن دونسته))

اگر هم بگيم خالق و مخلوق از اول وجود داشتن كه باز هم ديدگاه خداباوران زير سوال ميره.

حالا خدا باوران چطور ميخوان اين اشكال رو حل كنن ؟
سلام
چرا قبل از خلق این جهان ، این جهان رو بوجود نیاورد!!:surprised: اگر قبل از خلق این جهان ، این جهان را بوجود می آورد باز هم همین سوال رو میپرسیدی:surprised:
خدا قبل از خلق جهان چیکار میکرد
یه کار دیگه میکرد
کدوم اشکال رو خداباوران حل کنند؟
 

major7

عضو جدید
سلام
چرا قبل از خلق این جهان ، این جهان رو بوجود نیاورد!!:surprised: اگر قبل از خلق این جهان ، این جهان را بوجود می آورد باز هم همین سوال رو میپرسیدی:surprised:
خدا قبل از خلق جهان چیکار میکرد
یه کار دیگه میکرد
کدوم اشکال رو خداباوران حل کنند؟

آره باز هم ميپرسيدم! از ازل تا زماني كه خالق دست به آفرينش اين جهان زد ؛ بنا به مصلحت يا حكمت يا هر چيز ديگه اي كه شما بگين خلقت اين جهان صورت نگرفته بود؛ چرا؟ باز هم ميگم اين برداشت به ذهن ميرسه كه خالق يا شرايط حاكم بر خالق باعث شده بود كه خلقت اين جهان صورت نپذيره و وقتي كه شرايط مهيا شد( خالق يا شرايط حاكم بر خالق تغييير كرد) خلقت صورت پذيرفت.
اين اشكال رو بايد حل كنن كه : اگه خدا قبل از خلقت اولين چيز وجود داشته و هيچ كاري نميكرده و سپس اقدام به خلقت كرده؛ دچار تغيير شده. مگر اينكه بگيد آفرينش خدا از ازل وجود داشته و وجود خدا و آفرينش چيزها توسط او همزمان با هم و از ازل هست
 

Ir. A. P

عضو جدید
کاربر ممتاز
درست گفتین، خود تحریکی در اثر واکنش های درونی خود یک ذات هوشمند هست.



در مورد ماده و غیر ماده و محدود بودن یا نبودن به زمان، چندین مثال مختلف زدم.
حتی برخی دوستان مفاهیم رو غیرمادی معرفی کردند که توضیح دادم حتی مفاهیم هم مادی و محدود به زمان هست.

در واقع هیچ غیرمادی وجود ندارد، منشا همه چیز ماده هست ولی پیچیدگی های خاص خودش رو هم دارد.
وقتی انسان و سایر موجودات با تکامل به وجود آمدن، اگر فرض بگیریم خلقتی در کار بوده، چون خلق اساعه نبوده، پس خالق محدود به زمان هست.

بخش اصلی بحث من:
پس در اون تغییرات چیزهای دیگری نقش داشتن و حالا من میخوام ازتون بپرسم اگر فرض کنیم جز خدا چیزی نبوده چطور از هیچ تغییر کرده؟ به چی تغییر کرده ایا واحدی که همیشه واحد بوده براش تغییر معنی داره؟ تغییر از چی به چی؟ تا اینجا یا باید وحدانیت خدا رو هم انکار کنین یا باید توضیح بدین واحد چطور از هیچ تغییر میکنه؟
..............
این قسمت جزو بحث اصلی من نیست. امیدوارم از بحث اصلی جدا نشیم.
دوست عزیز ماده یا غیر ماده رو تعریف کنین لطفا؟ من تا تعریف شما رو ندونم نمیتونم بگم چیز غیر مادی یعنی چی چون شاید شما ماده رو اونقدر بست داده باشین که غیر ماده از نظر عام رو پوشش بده در اینصورت فقط خودتون حرف خودتون رو قبول دارین.
از نظر من ماده محدود به ابعاد و مکانه و غیر ماده میشه چیزی که مستقل از مکان هست مثل افعالی که بهش میگیم انتزاعی مثلا دیدن یا تفکر کردن شما میتونی بگی منشا دیدن چشم هست ولی ایا میتونی فعل دیدن و فکر کردن رو به من نشون بدی؟ و بگی کجاست؟ شاید فکر میکنین همین دیدن انسان اسمش هست دیدن؟ بقیه موجودات هم همینطوری میبینن؟ خیلی از موجودات جور دیگه ای میبینن ولی بازم میبینن حتی اگر چشم نداشته باشن پس میبینید که فعل دیدن فرا تر از ابزاری هست که باهاش اون فعل انجام میشه! حالا دیدن رو بگین کجاست اگر ماده هست؟
 

*Essi*

اخراجی موقت
بخش اصلی بحث من:
پس در اون تغییرات چیزهای دیگری نقش داشتن و حالا من میخوام ازتون بپرسم اگر فرض کنیم جز خدا چیزی نبوده چطور از هیچ تغییر کرده؟ به چی تغییر کرده ایا واحدی که همیشه واحد بوده براش تغییر معنی داره؟ تغییر از چی به چی؟ تا اینجا یا باید وحدانیت خدا رو هم انکار کنین یا باید توضیح بدین واحد چطور از هیچ تغییر میکنه؟

من اصلا نگرفتم این بخش چه ارتباطی با وحدانیت خالق داشت !!!

گره اصلی در پیدایش جهان هم همینجاست که هسته اولیه جهان چگونه به وجود آمده؟

1- ادیان ابراهیمی مستقر در خاورمیانه معتقدند، یک خالقی اینها رو میساخته یا طراحی میکرده.

2- علم تا امروز معتقد هست از یک هسته اولیه هوشمند و انفجار بزرگ و... جهان به مرور زمان شکل گرفته، یک جایی بوده که از هیچ، چیزی به وجود امده.

در مورد تئوری ادیان میشه پرسید چطور ممکنه یک موجودی از ازل باشه و در یک زمانی خاص دست به خلقت بزنه؟
پاسخ ادیان هست، بالاخره باید به مبدایی اعتقاد داشت.

در مورد تئوری علم میشه پرسید چطور ممکنه یک موجودی از هیچ به وجود بیاد؟
پاسخ علم هست، بالاخره باید به مبدایی اعتقاد داشت.

ما در اینجا با دو جهل کامل روبرو هستیم که هر کدوم وقتی به بُن بست میرسن فرضی رو میکنن که بیشتر به دلشون میشینه چون هیچ اشرافی وجود نداره.

دوست عزیز ماده یا غیر ماده رو تعریف کنین لطفا؟ من تا تعریف شما رو ندونم نمیتونم بگم چیز غیر مادی یعنی چی چون شاید شما ماده رو اونقدر بست داده باشین که غیر ماده از نظر عام رو پوشش بده در اینصورت فقط خودتون حرف خودتون رو قبول دارین.
از نظر من ماده محدود به ابعاد و مکانه و غیر ماده میشه چیزی که مستقل از مکان هست مثل افعالی که بهش میگیم انتزاعی مثلا دیدن یا تفکر کردن شما میتونی بگی منشا دیدن چشم هست ولی ایا میتونی فعل دیدن و فکر کردن رو به من نشون بدی؟ و بگی کجاست؟ شاید فکر میکنین همین دیدن انسان اسمش هست دیدن؟ بقیه موجودات هم همینطوری میبینن؟ خیلی از موجودات جور دیگه ای میبینن ولی بازم میبینن حتی اگر چشم نداشته باشن پس میبینید که فعل دیدن فرا تر از ابزاری هست که باهاش اون فعل انجام میشه! حالا دیدن رو بگین کجاست اگر ماده هست؟

فکر کنم بیش از 5 بار توی این تاپیک گفتم ماده چیست و غیرماده هم وجود ندارد !!!!
غیرماده باید مستقل از مکان و زمان هم از نظر جسمی و هم مفهومی باشد.

مثال کاملش رو هم در این نوشته دادم، در مورد همین فعل و واژه هایی که شما مثال زدین :

http://www.www.www.iran-eng.ir/show...دارد؟/page13?p=5677606&viewfull=1#post5677606
 

Ir. A. P

عضو جدید
کاربر ممتاز
من اصلا نگرفتم این بخش چه ارتباطی با وحدانیت خالق داشت !!!

گره اصلی در پیدایش جهان هم همینجاست که هسته اولیه جهان چگونه به وجود آمده؟

1- ادیان ابراهیمی مستقر در خاورمیانه معتقدند، یک خالقی اینها رو میساخته یا طراحی میکرده.

2- علم تا امروز معتقد هست از یک هسته اولیه هوشمند و انفجار بزرگ و... جهان به مرور زمان شکل گرفته، یک جایی بوده که از هیچ، چیزی به وجود امده.

در مورد تئوری ادیان میشه پرسید چطور ممکنه یک موجودی از ازل باشه و در یک زمانی خاص دست به خلقت بزنه؟
پاسخ ادیان هست، بالاخره باید به مبدایی اعتقاد داشت.

در مورد تئوری علم میشه پرسید چطور ممکنه یک موجودی از هیچ به وجود بیاد؟
پاسخ علم هست، بالاخره باید به مبدایی اعتقاد داشت.

ما در اینجا با دو جهل کامل روبرو هستیم که هر کدوم وقتی به بُن بست میرسن فرضی رو میکنن که بیشتر به دلشون میشینه چون هیچ اشرافی وجود نداره.



فکر کنم بیش از 5 بار توی این تاپیک گفتم ماده چیست و غیرماده هم وجود ندارد !!!!
غیرماده باید مستقل از مکان و زمان هم از نظر جسمی و هم مفهومی باشد.

مثال کاملش رو هم در این نوشته دادم، در مورد همین فعل و واژه هایی که شما مثال زدین :

http://www.www.www.iran-eng.ir/show...دارد؟/page13?p=5677606&viewfull=1#post5677606
اول میخوام بگم فرض بر اساس به دل نشستن نیست بر این اساس هست که بتونه چیزای بیشتری رو توجیح کنه و الان من هر سوالی از شما میپرسم شما نمیتونی فرض خودتونو از تغییر پذیر بودن ثابت کنی مگر وحدانیت رو انکار کنی که اگر این رو انکار کنی به راحتی بحث میرسه به جایی که از خدا یک موجود مثل بقیه موجودات میمونه که اونوقت فرض خالق بودنش بی اساس میشه چون او هم ویژگی های مخلوقات رو پیدا میکنه. بهتره اینطور بگم که ادیان فرض رو برا واحد بودن مبدا گذاشتن و اگر ما این فرض رو قبول کنیم نمیتونیم تغییر رو براش توضیح بدیم یا باید وحدانیت رو انکار کنیم یا باید بپذیریم تغییر نمیکنه حالا کدوم رو شما قبول داری بگو تا با همون فرض پیش بریم ببینیم به کجا میرسیم؟ یا اگرم بتونین تغییر واحد از هیچ رو توجیح کنین که هر دو فرض قبل رو باطل میکنه.
من دارم مشخصات مبدایی رو که شما مد نظرتون هست رو ازتون میپرسم ولی به هر جا میرسم تناقضی میبینم در واقع اگر مبدا رو چیزی جز همین که ادیان تعریف کردن تعریف کنم نمیتونم توجیح کنم خالق بودنش رو !
......
مستقل از زمان بودن لازمه اش تغییر ناپذیری هست (چون من مفهوم زمان رو با تغییر میتونم توجیه کنم) که غیر ماده هم این ویژگی رو نداره.
غیر ماده از نظر من فقط کافیه مستقل از مکان باشد.
حالا از نظر شما تفکر کردن ماده هست؟ اگر اره کجاست؟
 

*Essi*

اخراجی موقت
اول میخوام بگم فرض بر اساس به دل نشستن نیست بر این اساس هست که بتونه چیزای بیشتری رو توجیه کنه و الان من هر سوالی از شما میپرسم شما نمیتونی فرض خودتونو از تغییر پذیر بودن ثابت کنی مگر وحدانیت رو انکار کنی که اگر این رو انکار کنی به راحتی بحث میرسه به جایی که از خدا یک موجود مثل بقیه موجودات میمونه که اونوقت فرض خالق بودنش بی اساس میشه چون او هم ویژگی های مخلوقات رو پیدا میکنه. بهتره اینطور بگم که ادیان فرض رو برا واحد بودن مبدا گذاشتن و اگر ما این فرض رو قبول کنیم نمیتونیم تغییر رو براش توضیح بدیم یا باید وحدانیت رو انکار کنیم یا باید بپذیریم تغییر نمیکنه حالا کدوم رو شما قبول داری بگو تا با همون فرض پیش بریم ببینیم به کجا میرسیم؟ یا اگرم بتونین تغییر واحد از هیچ رو توجیح کنین که هر دو فرض قبل رو باطل میکنه.
من دارم مشخصات مبدایی رو که شما مد نظرتون هست رو ازتون میپرسم ولی به هر جا میرسم تناقضی میبینم در واقع اگر مبدا رو چیزی جز همین که ادیان تعریف کردن تعریف کنم نمیتونم توجیح کنم خالق بودنش رو !

اولا توجیه شدن یک امر نسبی هست، ممکنه وقتی شما بپرسی چرا خورشید میتابه بهت بگن واسه دادن نور به کره زمین و شما توجیه بشی، اما دلیلی نداره چیزی که شما رو توجیه میکنه دیگران رو هم توجیه کنه بعدا نتیجه بگیریم ادیان بهتر توجیه کرده اند !!!

من واقعا ربط وجود یک هسته اولیه هوشمند رو با وحدانیت متوجه نمیشم !!!

وحدانیت هسته اولیه الزاما به معنای تغییر ناپذیر بودنش نیست، شما میگین الا و بلا هسته اولیه باید تغییر ناپذیر باشه چون واحده، بنده میگم واحد هست و تغییر پذیر، مشکلش کجاست؟

اگر مشکلش اینجاست که با عقل امروزی من و شما جور در نمیاد، بله ممکنه جور در نیاد، همونطوری که خلقت آدم از گل ممکنه با عقل شما جور در بیاد ولی با دیدن شباهتش به سایر موجودات با عقل من جور در نیاد.

یک کم ثقیل مینویسید، بعضی جاها اصلا منظورتون رو نمیفهمم.... :razz: (به سبک همون مناظره که گذاشتین)


مستقل از زمان بودن لازمه اش تغییر ناپذیری هست (چون من مفهوم زمان رو با تغییر میتونم توجیه کنم) که غیر ماده هم این ویژگی رو نداره.
غیر ماده از نظر من فقط کافیه مستقل از مکان باشد.
حالا از نظر شما تفکر کردن ماده هست؟ اگر اره کجاست؟

خوب این تعریف شماست که غیرماده مستقل از زمان باشه کافیه.
تفکر کردن کاملا مادی هست.

چون ابزار تفکر یک مغز کاملا مادی هست، تفکر با کمک سلول های کاملا مادی و هوشمند مغز انجام میشه.
سلول های مغزی هم برای اندیشیدن نیاز به واژه دارند.

واژه محدود به زمان و مکان و محیط جغرافیایی در این سلول ها ذخیره میشه و شما نتیجه اش رو به عنوان یک پدیده میبنی.

اینکه میگین کجاست یه چیز بی معنیه، الان بگم اینترنت کجاست چه جوابی میدین؟ بعدا نتیجه میگیرین غیرمادیه !!!!

بااین اوصاف اکثر پدیده های اطراف ما غیرمادی هستند و اونوقت خالق هم از جنس همین غیرمادی های اطراف ما، چیز خاصی نمیشه، بازم میشه برآمده از ذهن ما.
 

Ir. A. P

عضو جدید
کاربر ممتاز
اولا توجیه شدن یک امر نسبی هست، ممکنه وقتی شما بپرسی چرا خورشید میتابه بهت بگن واسه دادن نور به کره زمین و شما توجیه بشی، اما دلیلی نداره چیزی که شما رو توجیه میکنه دیگران رو هم توجیه کنه بعدا نتیجه بگیریم ادیان بهتر توجیه کرده اند !!!

من واقعا ربط وجود یک هسته اولیه هوشمند رو با وحدانیت متوجه نمیشم !!!

وحدانیت هسته اولیه الزاما به معنای تغییر ناپذیر بودنش نیست، شما میگین الا و بلا هسته اولیه باید تغییر ناپذیر باشه چون واحده، بنده میگم واحد هست و تغییر پذیر، مشکلش کجاست؟

اگر مشکلش اینجاست که با عقل امروزی من و شما جور در نمیاد، بله ممکنه جور در نیاد، همونطوری که خلقت آدم از گل ممکنه با عقل شما جور در بیاد ولی با دیدن شباهتش به سایر موجودات با عقل من جور در نیاد.

یک کم ثقیل مینویسید، بعضی جاها اصلا منظورتون رو نمیفهمم.... :razz: (به سبک همون مناظره که گذاشتین)




خوب این تعریف شماست که غیرماده مستقل از زمان باشه کافیه.
تفکر کردن کاملا مادی هست.

چون ابزار تفکر یک مغز کاملا مادی هست، تفکر با کمک سلول های کاملا مادی و هوشمند مغز انجام میشه.
سلول های مغزی هم برای اندیشیدن نیاز به واژه دارند.

واژه محدود به زمان و مکان و محیط جغرافیایی در این سلول ها ذخیره میشه و شما نتیجه اش رو به عنوان یک پدیده میبنی.

اینکه میگین کجاست یه چیز بی معنیه، الان بگم اینترنت کجاست چه جوابی میدین؟ بعدا نتیجه میگیرین غیرمادیه !!!!

بااین اوصاف اکثر پدیده های اطراف ما غیرمادی هستند و اونوقت خالق هم از جنس همین غیرمادی های اطراف ما، چیز خاصی نمیشه، بازم میشه برآمده از ذهن ما.

توجیه شدن امر نسبی هست؟
خب اگه اینطور باشه من هر چی بگم شما میتونی بگی من توجیه نشدم اصلا من میتونم چیزی بگم که شما توجیه بشی؟ من چطور باید توجیه کنم؟ مثلا یکی میگه به این دلیل این میشه شما بگی خب این دلیل برای شما دلیل هست برای من نیست !!!! اینطوری به نظر شما اصلا میشه حرف زد یا استدلال کرد؟
به نظر من استدلال کردن بر اساس منطق هست و کسی که حرف منطقی بزنه حرفش درسته و کسی که نزنه نیست.
هر چی میرم جلو تر متوجه میشم هر جا کم بیارین میتونی منطق رو انکار کنی و حرف از ناشناخته ها بزنین در حالی که اگر کسی این کار رو در مقابل شما انجام بده اونو خرافات میدونین!
اره دقیقا مشکلش اینجاست که با منطق جور در نمیاد من و شما داریم بر اساس منطق ویژگی های مبدایی رو که تعریف کردیم (یعنی فرض کردیم بوده) مشخص میکنیم و شما میگی تغییر پذیر میتونه باشه در عین واحد بودن من میگم نمیشه چون منطقی نیست. حالا شما بر چه اساسی میگی هست بر همون اساس که ادم از گل هست؟ به نظر شما این قابل قبوله؟ اگه اره که باید خیلی چیزای دیگه رو هم قبول کنین پس چرا اونا رو رد میکنین؟
نمیدونم مگه چطور حرف میزنم؟ شاید زیادی کتاب خوندم:D
...............
مادی و غیر مادی رو من نگفتم مستقل از زمان هست
فقط مکان
درسته خیلی چیزا غیر مادی هست نه فقط از نظر من بلکه از نظر خیلیا و البته فیلسوفا داشتم یه کتاب امروز میخوندم در مورد فلوطین در مورد ماده و غیر ماده حرفای جالبی زده بود اگه خواستین بخونین. این جور حرف زدن شما در مورد ماده زیاد مورد قبول نیست فعل تفکر کردن با ابزار هایی انجام میشه ولی خود اون کار فرا تر از ابزارهایی هست که باهاش اون فعل انجام میشه قبلا یه مثال زدم برای دیدن.
 

*Essi*

اخراجی موقت
توجیه شدن امر نسبی هست؟
خب اگه اینطور باشه من هر چی بگم شما میتونی بگی من توجیه نشدم اصلا من میتونم چیزی بگم که شما توجیه بشی؟ من چطور باید توجیه کنم؟ مثلا یکی میگه به این دلیل این میشه شما بگی خب این دلیل برای شما دلیل هست برای من نیست !!!! اینطوری به نظر شما اصلا میشه حرف زد یا استدلال کرد؟
به نظر من استدلال کردن بر اساس منطق هست و کسی که حرف منطقی بزنه حرفش درسته و کسی که نزنه نیست.
هر چی میرم جلو تر متوجه میشم هر جا کم بیارین میتونی منطق رو انکار کنی و حرف از ناشناخته ها بزنین در حالی که اگر کسی این کار رو در مقابل شما انجام بده اونو خرافات میدونین!
اره دقیقا مشکلش اینجاست که با منطق جور در نمیاد من و شما داریم بر اساس منطق ویژگی های مبدایی رو که تعریف کردیم (یعنی فرض کردیم بوده) مشخص میکنیم و شما میگی تغییر پذیر میتونه باشه در عین واحد بودن من میگم نمیشه چون منطقی نیست. حالا شما بر چه اساسی میگی هست بر همون اساس که ادم از گل هست؟ به نظر شما این قابل قبوله؟ اگه اره که باید خیلی چیزای دیگه رو هم قبول کنین پس چرا اونا رو رد میکنین؟
نمیدونم مگه چطور حرف میزنم؟ شاید زیادی کتاب خوندم:D

منطق اگر مبنای علمی نداشته باشه، اسمش منطق نمیشه، میشود فرضیه.
اینکه شما بگین اگر خدایی عادل نباشد، دیگر خدا نیست، منطق نیست، یکسری فرضیه دلنشین هست.


استدلال هم اگر پایه علمی نداشته باشه، چونقابل اثبات نیست فقط در حد حرف و نظریه باقی میمونه تا بتوان به آن اشراف پیدا کرد و به جای فرضیه، بشه یک قانون.
آنچه شما به عنوان استدلال و منطق ازش صحبت میکنین، فرضیه و نظریه هست، مثل تمامی نظریه ها و فرضیه های فلاسفه، هیچکدام قانون نیستند، چون انسان بر انها محاط نشده.


شما میگین امکان نداره چیزی واحد باشد و تغییر پذیر هم باشد، خوب علت اینکه میگی امکان نداره رو بر اساس همین منطقی که میگین برای بنده تشریح کنید.
من ببینم مواد اولیه شما برای یک اثبات منطقی چه چیزهایی هست.
من هم با همون اثبات کنم، میشه واحد باشه و تغییر پذیر هم باشه.


چون اینجوری من میگم میشه و شما میگی نمیشه و غیرمنطقیه، اما اگر ببینم از روی چه منطقی نتیجه گرفتی نمیشه من هم از روی همون منطق میام جلو.




مادی و غیر مادی رو من نگفتم مستقل از زمان هست
فقط مکان
درسته خیلی چیزا غیر مادی هست نه فقط از نظر من بلکه از نظر خیلیا و البته فیلسوفا داشتم یه کتاب امروز میخوندم در مورد فلوطین در مورد ماده و غیر ماده حرفای جالبی زده بود اگه خواستین بخونین. این جور حرف زدن شما در مورد ماده زیاد مورد قبول نیست فعل تفکر کردن با ابزار هایی انجام میشه ولی خود اون کار فرا تر از ابزارهایی هست که باهاش اون فعل انجام میشه قبلا یه مثال زدم برای دیدن.


اولا من قرار نیست اینجا نظریه سایر آدم هارو کوپی کنم.
اینجوری بحث ما بین دو طوطی خواهد بود که حرف دیگران رو فقط میزنند.
پس من به عنوان یک انسان، حرف خودم را میزنم و برای ذهن خودم هم ارزش قائلم که حداقل خودم دارم تجزیه و تحلیل میکنم.


من به شما گفتم، فعل و واژه، ذات خودش محدود به زمان و مکان هست.
اینکه هنگام استفاده محدود به زمان و مکان باشد، یک چیز بی معنیه.
ازتون پرسیدم اینترنت مادی هست یا غیر مادی و کجاست و شما جوابی ندادین؟
چون اینگونه سئوالات که مفاهیم و واژه ها کجا هستند، یک مغلطه هست.


اینکه دیدن کجاست، از اساس بی معنیه، دیدن یک واژه هست که یک انسانی در گذشته اون رو ساخته.
عمل دیدن هم توسط دو چشم انجام میشه.
یک انسان کور چون چشم ندارد، مراد از دیدن را درک نمیکند.
پس دیدن نیاز به چشم دارد و محدود به مکان و زمان هم هست.
 

Ir. A. P

عضو جدید
کاربر ممتاز
منطق اگر مبنای علمی نداشته باشه، اسمش منطق نمیشه، میشود فرضیه.
اینکه شما بگین اگر خدایی عادل نباشد، دیگر خدا نیست، منطق نیست، یکسری فرضیه دلنشین هست.


استدلال هم اگر پایه علمی نداشته باشه، چونقابل اثبات نیست فقط در حد حرف و نظریه باقی میمونه تا بتوان به آن اشراف پیدا کرد و به جای فرضیه، بشه یک قانون.
آنچه شما به عنوان استدلال و منطق ازش صحبت میکنین، فرضیه و نظریه هست، مثل تمامی نظریه ها و فرضیه های فلاسفه، هیچکدام قانون نیستند، چون انسان بر انها محاط نشده.


شما میگین امکان نداره چیزی واحد باشد و تغییر پذیر هم باشد، خوب علت اینکه میگی امکان نداره رو بر اساس همین منطقی که میگین برای بنده تشریح کنید.
من ببینم مواد اولیه شما برای یک اثبات منطقی چه چیزهایی هست.
من هم با همون اثبات کنم، میشه واحد باشه و تغییر پذیر هم باشه.


چون اینجوری من میگم میشه و شما میگی نمیشه و غیرمنطقیه، اما اگر ببینم از روی چه منطقی نتیجه گرفتی نمیشه من هم از روی همون منطق میام جلو.







اولا من قرار نیست اینجا نظریه سایر آدم هارو کوپی کنم.
اینجوری بحث ما بین دو طوطی خواهد بود که حرف دیگران رو فقط میزنند.
پس من به عنوان یک انسان، حرف خودم را میزنم و برای ذهن خودم هم ارزش قائلم که حداقل خودم دارم تجزیه و تحلیل میکنم.


من به شما گفتم، فعل و واژه، ذات خودش محدود به زمان و مکان هست.
اینکه هنگام استفاده محدود به زمان و مکان باشد، یک چیز بی معنیه.
ازتون پرسیدم اینترنت مادی هست یا غیر مادی و کجاست و شما جوابی ندادین؟
چون اینگونه سئوالات که مفاهیم و واژه ها کجا هستند، یک مغلطه هست.


اینکه دیدن کجاست، از اساس بی معنیه، دیدن یک واژه هست که یک انسانی در گذشته اون رو ساخته.
عمل دیدن هم توسط دو چشم انجام میشه.
یک انسان کور چون چشم ندارد، مراد از دیدن را درک نمیکند.
پس دیدن نیاز به چشم دارد و محدود به مکان و زمان هم هست.

سوال:
منطق چیست؟
به نظر شما منطق برا اساس علم هست یا علم بر اساس منطق؟
چرا همه چیزو قاطی میکنین؟
من میگم اگر چیزی جز یک موجود واحد نباشه تغییر براش معنی نداره و سوال کردم از شما چطور میشه از هیچ تغییر کرد و شما جز همون تلاش اولیه که گفتین پدیده های خود تحریک که فرض اولیه رو انکار میکرد (یعنی واحد بودن) بقیه شو متوصل به انکار و دلایل ناشناخته و از اساس باطل کردن منطق شدین!! دوست عزیز منطق اساسی هست که بر اون اساس استدلال میکنن حتی همه استدلال های علمی هم بر پایه منطق که تعاریفش در کتاب ها هست بیان میشه مثلا اول چند قانون منطقی در ریاضی بیان میشه مثل اینکه از دو نقطه یک خط راست میگذرد و... و بعد از این قوانین برای اثبات سایر قوانین استفاده میشه !! و همچنین تعاریفی مثل نقطه و ...
که اگر شما هر کدوم رو زیر سوال ببرین دیگه نمیشه باهاتون بحث کرد!
............
من نگفتم نظر کسیو کپی کنین من گفتم اگر مایل هستین مطالعه کنین چون فکر میکردم دوست دارین نظر بقیه رو هم بدونین از اونجایی که این تاپیکو زدین!!
جالبه پرسیدن مفاهیم واژه الان مغلطه محسوب میشه؟ میشه توضیح بدین مغلطه یعنی چی؟
من الان هر چی بگم از نظر شما مغلطه محسوب میشه اگر با فرضیات شما درست در نیاد!
 

Hack

عضو جدید
پلیس راهنمایی و رانندگی، اتومبیل بنز مرا به دلیل نبستن کمربند ایمنی جریمه کرد.

این جمله در ذهن شما تصویر سازی میکنه و شما میتونی طبق گفته خودت یک تجسم غیرمادی رو در ذهنت داشته باشی، غیر اینه؟

حالا بنده برمیگردم به گذشته خیلی دور و زمان ملاصدرا بزرگوار و این جمله رو میذارم جلوش.

ایشون این جمله رو ببینه چه عکس العملی نشون میده؟

چون این واژه ها برایش تصویر سازی نشده اند، هیچ کاری نمیتونه بکنه و هنگ میکنه.

این مثالی که زده اید قیاس مع‌الفارق است جناب.
به نظر شما نمی شود یک پدیده غیر مادی تلقی شود ولی از زمان جدا نباشد؟
شما مثالی خواستید از یک پدیده غیر مادی.من هم مثالی برای شما آوردم.
انسان هر جا با مجهولی روبه رو شده، برای معلوم کردنش سعی کرده یک مفهومی رو در ذهن خودش بسازه.

من مفهوم انتگرال را یاد می گیرم.فرمول ها و مثال هایی از آن حل می کنم.
بعدها با قوه تعقل خود سعی در حل مسائل دیگر می کنم. اینطور نیست؟
در مورد مسائل فکر و تعقل می کنم. و بهترین راه یا بهترین عملکرد را بر می گزینم.
به نظر شما تمام اختراعات و ابداعات که از طریق عقل و تعقل صورت گرفته است یک مفهوم است؟
مثال اختراع لامپ
طبق تعریف شما ادیسون واژه و مفهومی از لامپ در ذهن خود ساخت و بعد اختراع نمود؟
یا در ابتدا اختراع نمود و بعدا واژه لامپ به ذهن ها متبادر گردید؟

مفاهیم از نظر شما غیر مادی و مستقل از زمان هستند،
رفرنس صحبت های من را بدهید جناب.
 

"The moon"

عضو جدید
کاربر ممتاز
با سوال جواب میدم:

آیا زمان صفر در پدید آمدن شما مفهومی دارد؟شما چه کسی هستید؟جدتان؟پدرتان؟علق(خون بسته)؟نوزاد؟خودتان که الان تشریف دارید و میخونید؟

شما در زمان جریان دارید.به شما گفته اند "کُن" و شما "فیکون" شده اید.
 

R.JaM

عضو جدید
وجود داشتن یا نداشتنش در حال حاضر قابل اثبات نیست، چون اشرافی که لازم هست هنوز در بشر ایجاد نشده.

هنوز هم بحث سر اینست که جهان رو کسی پدید آورده یا حاصل یک ذات هوشمند هست.

همون کسیکه دایناسورهارو به وجود آورده، با چه هدفی؟ اونها هم مثل آدم از گل بودن و توشون فوت شد یا نه آدم تافته جدا بافته هست؟

زمان صفر در پدید آمدن جهان، یعنی زمانی که ستاره و سیاره ای در فضا وجود نداشت و فعلا علم گفته انفجار بزرگ !!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

فضایی که شما در آن بحث میکنید فضای الحاد است

یعنی اول برای شما باید وجود خدا اثبات شود و سپس به موارد دیگر پرداخته شود

در مورد ذات هوشمندی که فرمودید

تعریف شما از ذات هوشمند چیست؟

چطور وجود ذات هوشمند را ما باید بپذیریم ولی برای خدا باید هزار ادله آورد؟

در مورد زمان که گفتید

تعریف شما از زمان چیست و من چرا باید قبول کنم زمان صفر ابتدای انفجار بزرگ مورد بحث شماست؟


نه من که به روح اعتقادی ندارم چون دلیلی برای اینکه باور کنم بخشی از فعالیت های زندگی مربوط به چیزی غیر از مغز انسان هست نرسیده ام.

این تعریفی که از غیرمادی ارائه کردین یک تعریف تخیلی هست؟

وقتی چیزی رو نمیشه نه اندازه گرفت نه حسش کرد، پس چطوری درک میشه؟ چرا باید فکر کنیم غیرمادی باید باشه و ماده هوشمند و مقتدر وجودش محاله !!!

این که شما به چه چیزی معتقد هستید اهمیت چندانی ندارد بلکه مهم اینست که انسان هستید و ویژگی هایی دارید

آیا شما تا به حال خواب دیده اید؟

اگر بله وجود آن را برای من اثبات کنید

آیا تا به حال سر درد گرفته اید؟

مقدار آن و وجودش را اثبات کنید

فضای مادی زیر مجموعه ای از فضای فوق مادیست مانند فضای مختلط در ریاضی

ابزار کشف آن نیز باید غیر مادی باشد و آن روح انسان است

به همین سادگی
 

"The moon"

عضو جدید
کاربر ممتاز
با سوال جواب میدم:

آیا زمان صفر در پدید آمدن شما مفهومی دارد؟شما چه کسی هستید؟جدتان؟پدرتان؟علق(خون بسته)؟نوزاد؟خودتان که الان تشریف دارید و میخونید؟

شما در زمان جریان دارید.به شما گفته اند "کُن" و شما "فیکون" شده اید.


با سلام.به نظر بنده»زمان مثل یک صفحه ی قابل انعطاف میمونه.حرکت در زمان به واسطه خم شدن این صفحه و قرار گرفتن ما در قسمت های عمیق تر صفحه اتفاق میفته.حال ما با هر خم شدن میتونیم به اینده بریم.هرچه خمیدگی بیشتر ظهور به اینده ای دورتر.حالا اینکار فعلا در خواب انجام میشه(وقتی خواب میبینیم)حالا فرض کنید مردیم و در واقعیت در زمان بعدی قرار گرفتیم.یعنی مثلا خمیدگی ایجاد شد.حالا فرض کنید چند هزار سال و ... گذشت و شد قیامت.ما رفتیم به عمیق ترین قسمت صفحه.حالا رفتیم بهشت فرضا.باز صفحه عمیق تر شد.بعد از اون چه کسی میدونه چه اتفاقی میفته؟
خدا گفته در بهشت جاودانند...
جاودان یعنی بی نهایت.پس از نظر من زمان انتها نداره.یعنی این عمق که مثال زدم بی نهایته.خب حالا این مسیری که من رفتم شما برگردید به عقب.سوال شما و زکریا و ... اینه که ایا از ابتدا هم به منفی بی نهایت می رسیم(مثل آخر،که به مثبت بی نهایت رسیدیم).
جواب اگر مثبته پس باز به نظر من شاید احتمالا از منفی بی نهایت جهان هایی بوده و ما در بازه ی این جهان ها قرار داریم.یعنی "ماده" اولی نداشته و آخری ندارد.
اگر جواب منفیه ، پس این مسیر رو برید:ما - اجداد ما - پیامبران - حضرت ادم - دایناسور - بیگ بنگ - انرژی - ذره - فرشته - شیطان ............ از این قبل تر چی ممکنه وجود داشته باشه؟نمیدونم.پس با این نظر ، جهان و ماده و ذره و ... حادث بوده.یعنی همون کن فیکون.یعنی جهان از مبدا به سمت مثبت بی نهایت حرکت میکنه.
اینا نظر من بود.باز هرکس نظر مفیدی داشت در وبلاگ در خدمتتون هستم.ae-fs-t.blogfa.com
 

major7

عضو جدید
با سلام.به نظر بنده»زمان مثل یک صفحه ی قابل انعطاف میمونه.حرکت در زمان به واسطه خم شدن این صفحه و قرار گرفتن ما در قسمت های عمیق تر صفحه اتفاق میفته.حال ما با هر خم شدن میتونیم به اینده بریم.هرچه خمیدگی بیشتر ظهور به اینده ای دورتر.حالا اینکار فعلا در خواب انجام میشه(وقتی خواب میبینیم)حالا فرض کنید مردیم و در واقعیت در زمان بعدی قرار گرفتیم.یعنی مثلا خمیدگی ایجاد شد.حالا فرض کنید چند هزار سال و ... گذشت و شد قیامت.ما رفتیم به عمیق ترین قسمت صفحه.حالا رفتیم بهشت فرضا.باز صفحه عمیق تر شد.بعد از اون چه کسی میدونه چه اتفاقی میفته؟
خدا گفته در بهشت جاودانند...
جاودان یعنی بی نهایت.پس از نظر من زمان انتها نداره.یعنی این عمق که مثال زدم بی نهایته.خب حالا این مسیری که من رفتم شما برگردید به عقب.سوال شما و زکریا و ... اینه که ایا از ابتدا هم به منفی بی نهایت می رسیم(مثل آخر،که به مثبت بی نهایت رسیدیم).
جواب اگر مثبته پس باز به نظر من شاید احتمالا از منفی بی نهایت جهان هایی بوده و ما در بازه ی این جهان ها قرار داریم.یعنی "ماده" اولی نداشته و آخری ندارد.
اگر جواب منفیه ، پس این مسیر رو برید:ما - اجداد ما - پیامبران - حضرت ادم - دایناسور - بیگ بنگ - انرژی - ذره - فرشته - شیطان ............ از این قبل تر چی ممکنه وجود داشته باشه؟نمیدونم.پس با این نظر ، جهان و ماده و ذره و ... حادث بوده.یعنی همون کن فیکون.یعنی جهان از مبدا به سمت مثبت بی نهایت حرکت میکنه.
اینا نظر من بود.باز هرکس نظر مفیدی داشت در وبلاگ در خدمتتون هستم.ae-fs-t.blogfa.com
اینهایی که شما میگی همش خیال پردازی هست... هیچ دلیلی برش ندارین.....منم میتونم 70 مدل خیال پردازی کنم این شکلی
 

Unline

عضو جدید
با سلام.به نظر بنده»زمان مثل یک صفحه ی قابل انعطاف میمونه.حرکت در زمان به واسطه خم شدن این صفحه و قرار گرفتن ما در قسمت های عمیق تر صفحه اتفاق میفته.حال ما با هر خم شدن میتونیم به اینده بریم.هرچه خمیدگی بیشتر ظهور به اینده ای دورتر.حالا اینکار فعلا در خواب انجام میشه(وقتی خواب میبینیم)حالا فرض کنید مردیم و در واقعیت در زمان بعدی قرار گرفتیم.یعنی مثلا خمیدگی ایجاد شد.حالا فرض کنید چند هزار سال و ... گذشت و شد قیامت.ما رفتیم به عمیق ترین قسمت صفحه.حالا رفتیم بهشت فرضا.باز صفحه عمیق تر شد.بعد از اون چه کسی میدونه چه اتفاقی میفته؟
خدا گفته در بهشت جاودانند...
جاودان یعنی بی نهایت.پس از نظر من زمان انتها نداره.یعنی این عمق که مثال زدم بی نهایته.خب حالا این مسیری که من رفتم شما برگردید به عقب.سوال شما و زکریا و ... اینه که ایا از ابتدا هم به منفی بی نهایت می رسیم(مثل آخر،که به مثبت بی نهایت رسیدیم).
جواب اگر مثبته پس باز به نظر من شاید احتمالا از منفی بی نهایت جهان هایی بوده و ما در بازه ی این جهان ها قرار داریم.یعنی "ماده" اولی نداشته و آخری ندارد.
اگر جواب منفیه ، پس این مسیر رو برید:ما - اجداد ما - پیامبران - حضرت ادم - دایناسور - بیگ بنگ - انرژی - ذره - فرشته - شیطان ............ از این قبل تر چی ممکنه وجود داشته باشه؟نمیدونم.پس با این نظر ، جهان و ماده و ذره و ... حادث بوده.یعنی همون کن فیکون.یعنی جهان از مبدا به سمت مثبت بی نهایت حرکت میکنه.
اینا نظر من بود.باز هرکس نظر مفیدی داشت در وبلاگ در خدمتتون هستم.ae-fs-t.blogfa.com

سلام عزیزم - شاید بهتر باشه موضوعات مربوط به نسبیت - فضا-زمان و خمیدگی اونها رو بهتر مطالعه بفرمایید تا بتونید بهتر تعریفشون کنید

ضمنا درخواستی که دارم در ابتدای تعاریفتون اصطلاح "به نظر من" رو حذف کنید چون فکر می کنم اینها معروفترین نظریات فیزیک بودند که متاسفانه شما برای درکشون زیاد وقت نذاشتید و به صورت روزنامه وار حفظشون کردید

ضمنا در ترتیبتون هم اشتباهاتی بود - قبل از بیگ بنگ انرژی و ذره و شیطان و ... !

فکر میکنم بیشتر قصد شما بازی با کلمات بود تا شرکت در یک بحث فلسفی

به هر حال بابت نظری که دادید ممنون


بدرود
 

tmatini

عضو جدید
سلام دوستان
من تازه واردم و راستش فرصت نکردم که همه پستها رو بخونم . تعدای از اونها رو خوندم و نظرم رو کوتاه عرض میکنم.. داستان زمان صفر رو بهتره طبق آموخته هامون تا زمان حال بررسی کنیم یعنی به مشکل هگل در فلسفه طبیعتش نی افتیم. خوب الان ما نسبیت رو داریم . و البته خودمون هم نظری داریم به نظر بنده اصولا سوال مشکل داره البته این فقط نظر منه . با احترام خاص به ایجاد کننده بحث . حالا چرا سوال ایراد داره چون باید دید اصولا زمان از کی بوجود اومده و معنی پیدا میکنه. همونطور که همه میدونیم زمان یه موجودیت انتزاعی هست و یه متغیر کمکیه که به فهم از حرکت کمک میکنه. وگرنه شما چیزی برای آزمایش زمان نداری. توضیحش به این کوتاهی ممکن نیست . اساسا فرض که قبول کنیم زمان اساسا وجود داره. اینکه قبل از پیدایش رو زمان منفی در نظر بگیریم غلطه . چرا؟ چون زمان قبل پیدایش وجود نداشته . زمان بعد پیدایش بوجود اومده. اینکه بگیم پس قبل از پیدایش چی بوده این سوال دیگه ایه. اما زمان وابسته به جرم سرعت و حرکته. شما سرعت رو به نور برسون زمان متوقف میشه. از اون بگذر معکوس میشه. اما.....! وقتی هنوز هیچ چیزی نیست که حرکتی داشته باشه (قبل از پیدایش) پس چه زمانی رو میتونی در نظر بگیری؟ زمانی وجود نداره.
ممنون

موفق باشید
 

مهدی پوراحمد

اخراجی موقت
اینهایی که شما میگی همش خیال پردازی هست... هیچ دلیلی برش ندارین.....منم میتونم 70 مدل خیال پردازی کنم این شکلی

به نظر بنده مدل سازی هیچ اشکالی نداره.واقعیت ها در پی تخیل جریان دارن.اصلا به شخصه اصل زندگی من بر مبنای تشبیه هست.انسان باید قدرت تفکر داشته باشه.نظریات قبلی قبول هست ولی نه به طور مطلق.بنده هم گوش میکنم هم حرف میزنم و مشکلی هم نمیبینم.
 

مهدی پوراحمد

اخراجی موقت
سلام عزیزم - شاید بهتر باشه موضوعات مربوط به نسبیت - فضا-زمان و خمیدگی اونها رو بهتر مطالعه بفرمایید تا بتونید بهتر تعریفشون کنید

ضمنا درخواستی که دارم در ابتدای تعاریفتون اصطلاح "به نظر من" رو حذف کنید چون فکر می کنم اینها معروفترین نظریات فیزیک بودند که متاسفانه شما برای درکشون زیاد وقت نذاشتید و به صورت روزنامه وار حفظشون کردید

ضمنا در ترتیبتون هم اشتباهاتی بود - قبل از بیگ بنگ انرژی و ذره و شیطان و ... !

فکر میکنم بیشتر قصد شما بازی با کلمات بود تا شرکت در یک بحث فلسفی

به هر حال بابت نظری که دادید ممنون


بدرود

با سلام.به نظر من که عرض کرده ام ، به نظر من هست. اگر اون به نظر من رو حذف نکنید مشکلی پیش نخواهد امد.بنده اصلا مطالعه ای در این زمینه نداشتم.هرچه هم نوشته ام یا نظر شخصی خودم هست یا جسته و گریخته در طول زندگی بدست امده.پس به نظر بنده همون چیزهایی که عرض کردم وجود دارند(حداقل در ذهن خودم)
 

Similar threads

بالا