تن ز جان و جان ز تن مستور نیست
لیک کس را دید جان دستور نیست
تنها تویی شمع و گل و پروانه ام
تنها منم کز عشق تو دیوانه ام
تنها تویی جام شراب عشق من
تنها منم کز جام تو مستانه ام
تن ز جان و جان ز تن مستور نیست
لیک کس را دید جان دستور نیست
تنها منم کـزعشق تودیـوانه ام
تنها منم کـزجا م تومستا نه ام
تنها توئی شمع وگل وپروانه ام
تنها توئی جا م شراب عشق من
نی حدیث راه پرخون می کند
قصه های عشق مجنون می کند
یکی قطره باران ز ابری چکیددل آزار و دل آزارم تو کردی
طبیبم شو که بیمارم تو کردی
پریشان روزگار آشفته حالم
تو کردی این چنین زارم تو کردی
یکی قطره باران ز ابری چکید
خجل شد چو پهنای دریا بدید
اشتباهات دیگران راقضاوت کردن اسان است وپذیرفتن خطاهای خود چه سخت..نه؟
همیشگی ترین من لاله ی نازنین من
بیا که جز به رنگ تو دگر سحر نمی شود
دل عاشق به پیغامی بسازد//خمار آلوده با جامی بسازد
مرا کیفیت چشم تو کافیست//ریاضت کش ببادامی بسازد
در این درگه که گه گه که که و که که شود
ناگه از امروزت مشو غره که از فردا نه ای آگه
هوای مسکن مالوف و عهدیار قدیم
زرهر وان سفرکرده عذر خواهت بس
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
دوش باد از سر کویش بگلستان بگذشت
ای گل این چاک گریبان تو بی چیزی نیست
تنم فرسود و عقلم رفت و عشقم همچنان باقی
وگر جانم دریغ آید نه مشتاقم که کذابم
من از بيگانگان هرگز ننالم
كه با من هرچه كرد آن آشنا كرد!
دو دستت التماس آمیز می آید بسوی من
ولی پر میشود از هیچ
دستی دست گرمت را نمیگیرد
دلا خوبان دل خونین پسندند//دلا خون شو که خوبان این پسندند
متاع کفر و دین بیمشتری نیست//گروهی آن گروهی این پسندند
..نقش هایی که کشیدم در روز،
شب ز راه آمد و با دود اندود.
طرح هایی که فکندم در شب،
روز پیدا شد و با پنبه زدود...
"د" بده مومن "د"!
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما / چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
احوال شیخ و قاضی و شرب الیهودشان | کردم سوال صبحدم از پیر می فروش |
احوال شیخ و قاضی و شرب الیهودشان کردم سوال صبحدم از پیر می فروش
شراب خورده و خوی کرده می روی به چمن / که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت
تو كمان كشيده و در كمين كه زني به تيرم و من غمين
همه غمم بود از همين كه خدا نكرده خطا كني
انان كه خاك را به نظر كيميا كنندیار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا,
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا
انان كه خاك را به نظر كيميا كنند
ايا بودكه گوشه چشمي نظر به ما كنند
انان كه خاك را به نظر كيميا كنند
ايا بودكه گوشه چشمي نظر به ما كنند
دیدی آن قهقهه کبک خرامان حافظ؟
که ز سر پنجه شاهین قضا غافل بود
دردم از يار است و درمان نيز هم
دل فداي او شد و جان نيز هم
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |