مشاعرۀ سنّتی

[901010]

دل به پیغام وفا هر کس که می‌آرد ز یار
می‌دهم تسکین و می‌دانم که حرف یار نیست

تا غنچه خندانت دولت به که خواهد داد
ای شاخ گل رعنا از بهر که می رویی

 

[fahimeh89]

تا غنچه خندانت دولت به که خواهد داد
ای شاخ گل رعنا از بهر که می رویی

ک شب به شتاب رفتنم را دیدی
دل را به افق سپردنم را دیدی

 

[901010]

ک شب به شتاب رفتنم را دیدی
دل را به افق سپردنم را دیدی

یارب به که شاید گفت این نکته که در عالم
رخساره به کس ننمود آن شاهد هر جایی

 

[fahimeh89]

یارب به که شاید گفت این نکته که در عالم
رخساره به کس ننمود آن شاهد هر جایی

یا رب از دل مشرق نور هدایت کن مرا
از فروغ عشق، خورشید قیامت کن مرا
تا به کی گرد خجالت زنده در خاکم کند؟
شسته رو چون گوهر از باران رحمت کن مرا

 

[901010]

یا رب از دل مشرق نور هدایت کن مرا
از فروغ عشق، خورشید قیامت کن مرا
تا به کی گرد خجالت زنده در خاکم کند؟
شسته رو چون گوهر از باران رحمت کن مرا

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند

 

[fahimeh89]

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند

در همه دير مغان نيست و من شيدايي
خرقه جايي گرو باده و دفتر جايي

 

[901010]

در همه دير مغان نيست و من شيدايي
خرقه جايي گرو باده و دفتر جايي

یاران چه غریبانه رفتند از این خانه
هم سوخته شمع جان هم سوخته پروانه

 

[fahimeh89]

یاران چه غریبانه رفتند از این خانه
هم سوخته شمع جان هم سوخته پروانه

هواي ديده طوفاني، دلم درياي محنتها
گهي مي بارد اين ابر و گهي مي غرد اين دريا

 

[901010]

هواي ديده طوفاني، دلم درياي محنتها
گهي مي بارد اين ابر و گهي مي غرد اين دريا

از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بی نهایت

 

[fahimeh89]

از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بی نهایت

تا سر زلف تو در دست نسیم افتاده است
دل سودا زده از غصه دو نیم افتاده است

 

[901010]

تا سر زلف تو در دست نسیم افتاده است
دل سودا زده از غصه دو نیم افتاده است

تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود
بنده من شو و بر خور ز همه سیم تنان

 

[fahimeh89]

تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود
بنده من شو و بر خور ز همه سیم تنان

نه هر که چهره برافروخت دلبري داند
نه هر که آينه سازد سکندري داند​

 

[901010]

نه هر که چهره برافروخت دلبري داند
نه هر که آينه سازد سکندري داند​

در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند
گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را

 

[self.f_t_m990]

در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند
گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تو تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری

 

[malmal_r]

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تو تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری

یارب به خدایی خدایتت
وانگه به مال پادشاهیت

 

[eng shimi]

تا رفت مرا از نظر آن نور جهان بین
کس واقف ما نیست که از دیده چه ها رفت

 

[Milad127]

تا رفت مرا از نظر آن نور جهان بین
کس واقف ما نیست که از دیده چه ها رفت

تورا من چشم در راهم شباهنگام

که می گیرند در شاخ "تلاجن" سایه ها رنگ سیاهی

وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم٬

تو را من چشم در راهم

 

[901010]

تورا من چشم در راهم شباهنگام

که می گیرند در شاخ "تلاجن" سایه ها رنگ سیاهی

وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم٬

تو را من چشم در راهم

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هردم
جرس فریاد میدارد که بر بندید محملها

 

[samira93]

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هردم
جرس فریاد میدارد که بر بندید محملها

آن بلبلم که چون کشم از دل صفیر گرم / بوی محبت از نفسم میتوان شنید

 

[901010]

آن بلبلم که چون کشم از دل صفیر گرم / بوی محبت از نفسم میتوان شنید

در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم

 

[shadow_IR]

در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم

معشوقه به سامان شد تا باد چنین بادا
کفرش همه ایمان شد تا باد چنین بادا

 

[iman.mpr]

معشوقه به سامان شد تا باد چنین بادا
کفرش همه ایمان شد تا باد چنین بادا

ای با من و پنهان چو دل از دل سلامت میکنم / تو کعبه ای هر جا روم قصد مقامت میکنم
هر جا که هستی حاضری از دور بر ما ناظری / شب خانه روشن میشود چون یاد نامت میکنم

 

[baran270]

ای با من و پنهان چو دل از دل سلامت میکنم / تو کعبه ای هر جا روم قصد مقامت میکنم
هر جا که هستی حاضری از دور بر ما ناظری / شب خانه روشن میشود چون یاد نامت میکنم

ماییم و غم یار و غم یار//کاش روزگار داند که با ما چه میکند

 

[tanin67]

ماییم و غم یار و غم یار//کاش روزگار داند که با ما چه میکند

درد دل پیش که گویم غم دل با که خورم

روم آنجا که مرا محرم اسرار آنجاست.

 

[self.f_t_m990]

درد دل پیش که گویم غم دل با که خورم

روم آنجا که مرا محرم اسرار آنجاست.

تا آمدم که با تو خدا حافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا در گلو شکست ...

 

[901010]

تا آمدم که با تو خدا حافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا در گلو شکست ...

تو به من خندیدی و نمیدانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم

 

[امالیا]

تو به من خندیدی و نمیدانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم

مرا مجال سخن بیش در بیان تو نیست
کمال حسن ببندد زبان گویایی

 

[fahimeh89]

مرا مجال سخن بیش در بیان تو نیست
کمال حسن ببندد زبان گویایی

یکی را دوست میدارم ولی افسوس که او هرگز نمیداند.
نگاهش می کنم شاید بخواند در نگاه من که او را دوست می دارم

 

[anahita1370]

یکی را دوست میدارم ولی افسوس که او هرگز نمیداند.
نگاهش می کنم شاید بخواند در نگاه من که او را دوست می دارم

من برآنم که در این دنیا
خوب بودن.به خدا.سهل ترین کارست
و نمیدانم که چرا انسان
تا این حد.با خوبی بیگانه است
و همین درد مرا سخت می آزارد

 

[fahimeh89]

من برآنم که در این دنیا
خوب بودن.به خدا.سهل ترین کارست
و نمیدانم که چرا انسان
تا این حد.با خوبی بیگانه است
و همین درد مرا سخت می آزارد

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را