دعوی درست نیست گر از دست نازنیندر این سرای بی کسی کسی به در نمی زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند
چون شربت شکر نخوری زهر ناب را
عشق آدمیتست گر این ذوق در تو نیست
همشرکتی به خوردن و خفتن دواب را
آتش بیار و خرمن آزادگان بسوز
تا پادشه خراج نخواهد خراب را