گفتگوهای تنهایی

[baran270]

با چشم های خود
​

یک فنجان شعر برایم بریز

جرعه

جرعه

می نوشمش

​

​

 

[yalda.2008]

ای به دادمن رسیده

توروزای خودشکستن

 

[MOΣIN]

این حس آزادی اینجا نمی ارزه...........زندون بی دیوار سلول بی مرزه

 

[yalda.2008]

درحسرت فردای تو

تقویممو پرمیکنم

 

[MOΣIN]

درحسرت فردای تو

تقویممو پرمیکنم

حیف تشکرام تموم شده...........این روزا گوزن رو سر نمی برن میشکنن شاخشو میفرستن تو باغ .........این روزا طاقو نمیریزن سرش سر گله شونو میکوبن به طاق

 

[yalda.2008]

حیف تشکرام تموم شده...........این روزا گوزن رو سر نمی برن میشکنن شاخشو میفرستن تو باغ .........این روزا طاقو نمیریزن سرش سر گله شونو میکوبن به طاق

درودبرشما دوست گرامی اختیاردارید

هم سنگ این روزای من

حی شبم تاریک نیست

 

[mar.1980]

گفتگو...

گفتگو...

تکه های کوچکی که درقلبم جاگذاشتی چه می شود؟

من بودم و تو و يه دنيا حرف ....

و ترازويي که سهم تورا از شعرهايم نشان ميداد !!...

کاش بودي و ميفهميدي

وقت دلتنگي يک آه چقدر وزن دارد!...

 

[reyhaneh919]

خدایا حواست هست؟
صدای گریه ام از گلویی در می آید که تو از رگ به آن نزدیک تری

 

[saijoon]

من و این داغ در تکرار مانده / من و این عشق بیدار مانده ، مپرس از من چرا دلتنگ هستم / دلم بین در و دیوار مانده . . . . . .

 

[MehD1979]

‫اي ﺑـﺎزﻳـﮕﺮ! ﮔـﺮﻳـﻪ ﻧـﻜـﻦ، ﻣـﺎ ﻫﻤﻪ ﻣﻮن ﻣـﺜﻞ ﻫـﻤﻴﻢ
‫ﺻﺒﺤﻬﺎ ﻛﻪ از ﺧﻮاب ﭘﺎ ﻣﻴﺸﻴﻢ ﻧﻘﺎب ﺑﻪ ﺻﻮرت ﻣﻲزﻧﻴﻢ
‫ﻳﻜﻲ ﻣﻌﻠﻢ ﻣﻴـﺸﻪ و ﻳﻜﻲ ﻣﻴﺸﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﺪوش
‫ﻳﻜﻲ ﺗﺮاﻧﻪﺳﺎز ﻣﻴﺸﻪ ﻳﻜﻲ ﻣﻴﺸﻪ ﻏﺰل ﻓﺮوش
‫ﻛﻬﻨﻪ ﻧﻘﺎب زﻧﺪﮔﻲ ﺗﺎ ﺷﺐ رو ﺻﻮرﺗﻬﺎي ﻣﺎﺳﺖ
‫ﮔﺮﻳﻪﻫﺎي ﭘـﺸﺖ ﻧﻘﺎب ﻣﺜﻞ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﻲ ﺻﺪاﺳﺖ

‫ﻫﺮ ﻛﺴﻲ ﻫﺴﺘﻲ ﻳﻪ دﻓﻌﻪ ﻗـﺪ ﺑـﻜﺶ از ﭘﺸﺖ ﻧﻘﺎب
‫از رو ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺣﺮف ﻧـﺰن، رﻫﺎ ﺷﻮ از ﺣﻴﻠﻪي ﺧﻮاب
‫ﻧـﻘﺶ ﻳـﻚ درﻳـﭽـﻪ رو رو ﻣـﻴﻠـﻪ ﻗﻔﺲ ﺑﻜﺶ
‫ﺑﺮاي ﻳﻚ ﺑﺎر ﻛﻪ ﺷﺪه ﺟﺎي ﺧﻮدت ﻧﻔﺲ ﺑﻜﺶ

‫ﻛﺎﺷﻜﻲ ﻣﻴﺸﺪ ﺗﻮ زﻧﺪﮔﻲ، ﻣﺎ ﺧﻮدﻣﻮن ﺑﺎﺷﻴﻢ و ﺑﺲ
‫ﺗـﻨـﻬﺎ ﺑـﺮاي ﻳـﻚ ﻧـﮕـﺎه، ﺣـﺘﻲ ﺑـﺮاي ﻳـﻚ ﻧﻔﺲ
‫ﺗﺎ ﻛﻲ ﺑﻪ ﺟﺎي ﺧﻮدِ ﻣﺎ ﻧﻘﺎبِ ﻣﺎ ﺣﺮف ﺑﺰﻧﻪ؟
‫ﺗﺎ ﻛﻲ ﺳﻜـﻮﺗـﻮ ر‪ج زدن ﻧﻘﺶﻧﻤﺎﻳﺶ ﻣﻨﻪ؟

ﻫﺮ ﻛﺴﻲ ﻫﺴﺘﻲ ﻳﻪ دﻓﻌﻪ ﻗـﺪ ﺑـﻜﺶ از ﭘﺸﺖ ﻧﻘﺎب
‫از رو ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺣﺮف ﻧـﺰن، رﻫﺎ ﺷﻮ از ﺣﻴﻠﻪي ﺧﻮاب
‫ﻧـﻘﺶ ﻳـﻚ درﻳـﭽـﻪ رو رو ﻣـﻴﻠـﻪ ﻗﻔﺲ ﺑﻜﺶ
‫ﺑﺮاي ﻳﻚ ﺑﺎر ﻛﻪ ﺷﺪه ﺟﺎي ﺧﻮدت ﻧﻔﺲ ﺑﻜﺶ


‫ﻣﻲﺧﻮام ﻫﻤﻴﻦ ﺗﺮاﻧﻪ رو، رو ﺻﺤﻨﻪ ﻓﺮﻳﺎد ﺑﺰﻧﻢ
‫ﻧـﻘـﺎﺑـﻤﻮ ﭘـﺎره ﻛـﻨـﻢ، ﺟـﺎي ﺧـﻮدم داد ﺑﺰﻧﻢ

 

[shidokht777]

[h=3]«عاشقان پنجره باز است اذان مي گويد؛ قبله هم سمت نماز است اذان مي گويد» [/h]

 

[shidokht777]

سبب منم که میشکنم...اما حرفی نمیزنم...

 

[reyhaneh919]

دور نرو
بيا کنار دلم
من غير از اين‏ها که مي‏نويسم
نوازش هم بلدم

 

[ghazal1991]

ساده فراموش میکنم !!!...


ساده فراموش میکنم که بوده ای روزی در دلم!


بودنت را تکذیب میکنم !...


نبوده ای !؟؟


اگر بوده ای؟


رویا بود ،بودنت یا کابوس ؟


اگر هم نشانه ای مانده از تو


رویایی بیش نبوده ...


ساده فراموش میکنم ؟!


...!


نبوده ای...

 

[MehD1979]

” هست ” را
اگر قدر ندانی
می شود
” بود “
و
چه تلخ است

” هست ” ی
که ” بود ” شود و
” دارم ” ی که .. ” داشتم “…​

 

[mani24]

بسوزد دلت که سوزاندی دلم را / به ویرانی کشاندی منزلم را / فکندی زیر پا احساس و عشقم را / نکردی رحم، حتی بر غرورم

 

[mani24]

هیــچ چیـز با گذشتِ زمـآن سـآده تر نمے شوَد

فقط مــآ

خستـــه ـتَر مے شویـم و

پذیـرش ِ چیزاهـا

برایمـــآن سـآده ـتر مےشوَد . . .

 

[mani24]

خیانت را شاید بشود تحمل کرد و

به فراموشی سپرد ..

اما جواب هر کدام از این

مگر من چه کم داشتم های آخرش

برای ویران کردن یک زندگی کافیست ..

 

[mar.1980]

گفتگوها...

گفتگوها...

خدایا حواست هست؟
صدای گریه ام از گلویی در می آید که تو از رگ به آن نزدیک تری

آن سوي دلتنگي ها خدايي هست که داشتنش جبران همه ي نداشته هاست ***

 

[shidokht777]

دیگه بیداری شب عادتمه...
همدم سکوت تنهایی من تیک تیک ساعتمه...
بیداریه شب عادتمه...

 

[mar.1980]

'گفتگو...

'گفتگو...

دیگه بیداری شب عادتمه...
همدم سکوت تنهایی من تیک تیک ساعتمه...
بیداریه شب عادتمه...

بر در و ديوار شهر همه بنوشته از رسوايي ماست ! ...

به هر کس نام من گويي
ز هر کس قصه ام جويي

سري جنباند و گويد :

ولش کن مرد بدنامي است !...

که او آتش پرست و رفيق باده و دشمن به دين است
حديث او همه رنگ است
حديث او همه ...
.
.
.

*حديث من همه درد است

حديث من همه رنج است

حديث من همه .....
.
.
.

حديثم قصه ي اندوه يک مرد است ***

 

[MOΣIN]

ساقيا جرعه اي مي به جان ما کن

 

[mar.1980]

ساقيا جرعه اي مي به جان ما کن

براي ماندگارشدن بايد رفت ...

گاهي از دل کسي

گاهي به دل کسي *** (دکترشريعتي)

 

[خیال شیشه ای]

با امدنت فریبم دادی





یا با رفتنت؟





کاش تو را هرگز نمی دیدم





تا همیشه سراغت را





از فرشتگان می گرفتم





تا تلخ ترین شعرم را هر گز





در گوش خدا نمی خواندم



کاش تو را هرگز نمی دیدم





نه بغضی در گلویم بود





نه این دل شدگی





ونه مشتی شعر

 

[reyhaneh919]

دلتنگ شدن حس نبودن کسی است که تمام وجودت یکباره تمنای بودنش را می کند...

 

[kolaqermezi]

ارغوان شاخهء همخون جدا مانده من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابي ست هوا؟
يا گرفته ست هنوز؟

من در اين گوشه كه از دنيا بيرون است،
اسماني به سرم نيست.
از بهاران خبرم نيست.
آنچه مي بينم ديوار است.
آه، اين سختِ سياه
ان چنان نزديك است
كه چو بر مي كشم از سينه نفس
نفسم را بر ميگرداند.
ره چنان بسته كه پرواز نگه
در همين يك قدمي ميماند.

 

[shidokht777]

در عجبم از واژه ها...هر چه که واژه میبیارم بغضم تمام نمیشود...آه به کدامین سرداب سرد و خموش پناه بیاورم از محدودیت ناتماتم واژه ها...رها کنید...اشک آسمان در بغضم نهان است...

 

[saijoon]

[FONT=&quot]من سبز ترین واژه ملموس غروبم ، کاش در این وسعت سبز یک نفر درد مرا میفهمید . . .[/FONT]​

[FONT=&quot].[/FONT]​

[FONT=&quot].[/FONT]​

[FONT=&quot].[/FONT]​

 

[anise b]

زیاد نباش...زیاد خوب نباش...زیاد در دسترس نباش...... ... ...زیاد که خوب باشی...زیادی که همیشه باشی...دل آدم ها رو می زنی..آدم ها این روزها ، عجیب به خوبی..به شیرینی ، آلرژی پیدا کرده اند...

 

[niloo66]

[FONT=&quot]
[/FONT]
​

[FONT=&quot]دلِ سبــــــزم را گــره زد ... و رفت تابـــــــه آرزوهـــایش برســــد[/FONT] ...
​