???zendegi
عضو جدید
تو این رده سنی که همه مطیع خانواده اند منم یه دختر خانم مودب که سرم به درس بود.

از آواتارت معلومه خیلی شیطون بودی ...خیلی شیطون بودم.
از دیوار راست بالا می رفتم.
در عین حال دوست داشتنی بودم.![]()
bacheye ejtemaiee bodaam....be nazare khodam baadabam boodaam....kelas avaal ke raftaam hame gerye mikardand man raftam sare saf soreye naso khondaam![]()
بابا تو دیگه کی هستی ؟!
جدی ؟!
کدومشو....؟!aree baba ...az aghaye torkaman bepors yadesheee![]()
درس خون، شيطون، شر!!!!!!
اره والا!!!!هم درسخون ........... هم شیطون ........... هم شر ... همه ی اینا ..!!!!
منظورم غریبه ها بود تو که خودت تموم اس ام اسامم خوندی :دیچرا من ديدم![]()
منظورم غریبه ها بود تو که خودت تموم اس ام اسامم خوندی :دی[/QU
نو كه همه رو حذف كردي من چيزي نخوندم :دي
میخوام تاپیکای زیر خاکیمو بکشم بالامنظورم غریبه ها بود تو که خودت تموم اس ام اسامم خوندی :دی[/QU
نو كه همه رو حذف كردي من چيزي نخوندم :دي
آرام باش عزیزم
من خیلی تخس بودم
از دختر های تپل خوشم می امد
تام جری دوست داشتم
یواشکی ظهر ها ساندویج همبر یا یخمک میخریدم میخوردم ظهر هم موقع نهار الکی میخوابیدم
خیلی فضول بودم
مابین بچه های کوچکتر از خودم دعوا راه میانداختم
به پسر عموم که کوچک بود کارای بد یاد میدادم مثلا بره در خونه همسایه با قیر زنگ بچپونه تا یک سره بشه
به زبان محلی به فامیل که با من شوخی میکردم فحش بد بد میدادم
کلا بچه فضولی بدی بودم
الان هم بهتر شدم
راستی داشت یادم میرفت نمیشد بروم یه جا بازی کنم با کسی دعوا نکنم و ظهر سالم خانه بیام
درسخون (همیشه شاگرد اول بودم) و خیال پرداز....
عاشق نیروهای ماوراء الطبیه.......
الان هم همینطورم...
بالاخره الان چجوری هستی چقدر رنگ عوض کردی تا بزرگ شدی باباداغون ...
به قول مامانم مثل ماهی از دستشون لیز میخوردم
هر کاری میگفتن برعکسش رو انجام میدادم.
البته همیشه درس خون بودم ولی وقتی رفتم دبیرستان بچه خوبی شدم بازم شیطون بودم ولی سر به راهه سر به راه