کلا سطح علمی تالار معماری باشگاه خیلی پایین اومده و خیلیا از این جا رفتن ..
اگه تو این تاپیک هم بچه ها هی از این رشته تعریف و تمجید نکنن و ازش بت نسازن خوبه..
خواهشا یکم واقع بین باشیم و بحث ها رو به صورت علمی ادامه بدیم!منطبق بر حقایق!با منبع و سند!
بچه ها به نظر من این تاپیک ارزش بحث داره
اگه نداره بگید تا از مدیر تالار بخوام که حذف کنن این تاپیک
متشکر میشم نظرتون رو بگید
درسته... خب دانشجوها نمره می خوان... اساتید سلیقه ای عمل می کنن... این نمره نه معماری که کل سیستم آموزشی رو نابود کرده... دانشجو باید تو یه وقت خیلی کم طرح رو ببنده و اونهم چی حتما استاد بپسنده (می گم بپسنده و نه بپذیره چون بعضی اساتید واقعا سلیقه ای عمل می کنن).. نتیجه ش اینکه از ترس، کسی دنبال راه حل جدید نمی ره و همه بر اساس یه سری پیش فرضها عمل میکنن... نمی دونم می تونم منظورمو برسونم یا نهحرف سر اینه که دانشجوهای معماری زیادی وابسته به این قوانینن
به جای اینکه قوانین در اختیارشون باشه بیشتر اونها و طراحیهاشون تابع قوانینن
و این یک فاجعه است
کاش هرکس بگه برای طراحی چه روندی را بکار می بره
به نظر من هم معماری بیشتر از مهندسی هنر و خلاقیت هستش و شاید 20% اون مهندسی باشه
پس معمار میتونه تو شاخه های این هنر خلاقیت خودشو نشون بده
مگه غیر از اینه که خیلی از معمارها حتی نقاشی هم میکنند
و اینکه درست یادم نیست ولی یکی از اساتیدمون یک معماری میگفت که موزیسیان هست
درسته... خب دانشجوها نمره می خوان... اساتید سلیقه ای عمل می کنن... این نمره نه معماری که کل سیستم آموزشی رو نابود کرده... دانشجو باید تو یه وقت خیلی کم طرح رو ببنده و اونهم چی حتما استاد بپسنده (می گم بپسنده و نه بپذیره چون بعضی اساتید واقعا سلیقه ای عمل می کنن).. نتیجه ش اینکه از ترس، کسی دنبال راه حل جدید نمی ره و همه بر اساس یه سری پیش فرضها عمل میکنن... نمی دونم می تونم منظورمو برسونم یا نه
البته من فکر می کنم تو ترمهای آخر نمی شه به دانشجو اجازه ی هرجور عمل دلخواهی داد اما تو ترمهای اولی باید بیشتر به دانشجو فضای باز داده بشه و در کنارش حتما دنبال راههای مختلف حل مساله فرستادش ... چون معماری بخصوص برای بچه هایی که از ریاضی وارد این رشته می شن خیلی مجهوله... چیزی که من به شخصه دیدم این بود که اساتید از اول فکر می کردن با معمار طرفن و نه یه بچه دبیرستانی ریاضی که شاید حتی تا بحال نقاشی هم نکرده باشه برسه به طراحی فضا... اینجوری دانشجوها ناچار گیر میفتن و تو حوزه ی تشخیص دچار مشکل می شن... باید طی یه روندی اون نگرش تئوریکی که از دبیرستان با خودشون میارنو تغییر داد.... من فکر می کنم بیشتر یه جور علاقه به حل مسئله از یه فرمول ثابت و مشخص تو بچه ها وجود داره... کم کم یه عده می تونن ازین مساله خلاص شن اما تعدادشون خیلی کمه...
البته نمی خوام همه ی گناهو گردن سیستم آموزشی و اینا بندازم... بهرحال هر مشکلی ابعاد مختلف داره
![]()
دقیقاترس هميشه وجود داره بعد از دانشگاه هم از ترس اينكه مشتريهاش كم شه يا كارفرما نپسنده يا مهندس عمران گير بده و هزار تا ترس ديگه خلاقيتشو ميذاره توي گنجه خونه
پس كي بايد براي اصلاح كاري انجام بديم
دقیقا
"همه می خواهند بشریت را عوض کنند.دریغا که هیچ کس در این اندیشه نیست که خود را عوض کند."
.
اصلاح زمانی شروع می شه که هرفرد خودش مسئولیت اصلاح خودشو بعهده بگیره
دوست جان دوباره یاد این کتاب نخبه کشی افتادم... باور کن به کل از خودمون ناامید شدم.. انفعال!! انفعال!!!
.
اما من فکر می کنم سنگ بنای این ترس تو دانشگاه گذاشته می شه...بعضیا ذاتن جسورن... اما برای اونها که ذاتن محتاطن باید راه نشون داده بشه...
شرمنده تشکر ندارم
به نظر من ضوابط و استانداردها یه معیار برای طراحی یک معمار هستش اما این معیارها نسبی هستن و ما هنگام طراحی نباید خودمونو درگیر اونها بکنیم اما باید از اونها در بخش های کلی برای حفظ یکدست بودن طراحی ها از اونا استفاده کرد مثلا ما توی طراحی پلان تا حد زیادی طراحیمونو با استانداردها تطبیق میدیم اما وقتی کار به طراحی نما میرسه میایم سبک اختراع میکنیم.....
راستش به نظر من این استاندارد ها نه معیاره واسه هماهنگی نه دست و پاگیرن و مانع از خلاقیت.به قول معروف هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. این استانداردها واسه آسایش استفاده کنندگانه نه واسه هماهنگی. مثلا ااز روی ابعاد ماشین یه اندازه ای واسه پارکینگ یک ماشین اعلام کردن. اینا بد نیست اتفاقا به کاربردی بودن طرح کمک خواهند کرد. البته کاهی میشه عین موزه یهود یا خیلی از بناهای دیگه از قید و بند استانداردها رها شد چون هدف خاص و مفهوم خاصی رو میخوان بیان کنن. یه معمار باید این قابلیتو داشته باشه که بدونه کی و گجا باید استانداردها رو چطور بکار ببره.
ضوابط و استانداردهای طراحی ؛
معیاری برای هماهنگی و یا مانعی برای خلاقیت و ایده های نو ؟
هنگام ارائه ی طرح ، تا چه حد خود را در قید و بند استاندارها پیش تعریف شده فضاها درگیر می بینید ؟ آیا این تفکر عادت زده جوابگوی خلاقیت و رسیدن به ایده های نو میتواند باشد؟! و خود دلیلی بر ساکن بودن نسبی معماری ما نیست؟
یا از آن سو کنار گذاشتن این ضوابط برآمده از تجربه های قبلی طرحهایمان را ناهمگون و ناسازگار نخواهد کرد؟
اگر نه! به چه دلیل ؟
و اگر آری! راه حل آن را چه می بینید؟
به نظر من معماری یعنی هنر خلق فضا و فضا هر چیزی میتونه باشه
من خودم شخصا به غير از ساختمان و دكوراسيون داخلي طراحي لوگو و كارت ويزيت و تصاوير هنري و گرافيكي نيز انجام ميدم.
به نظرم درستشم همینه معماری غیر از مهندسی هنر هستش و معماران هنرمند
اما بعضی ها به این موضوع اعتقاد ندارند
حالا هم که نظام مهندسی طراحی از معماران ناپیوسته گرفته
سلام دوستان من این نظرسنجی رو در یک سایت دیگه دیدم و نظراتشون برام خیلی جالب بود و می خواستم اگه ممکنه نظر شمارو هم درباره سه نوع طراحی 1-مستبدانه 2-تخصص گرا 3- مردم گرا بدونم اما اونایی که ممکنه ترمهای اول باشن یا از این نوع معماری ها چیزی نشنیده باشن می تونن مطالب زیر رو بخونن.
1- معماری مستبدانه: مصداق بارز ساختمانهایی است که هم اکنون در ایران ساخته میشوند. در این معماری، معمار برای طراحی کاملا گوش به فرمان کارفرما میشود. و دخالتهای تخصصی خودش را به کمترین حد ممکن می رساند. (البته اگه در پروژه معماری در کار باشه)
در این نوع معماری سود کارفرما حرف نخست را می زند و ساختمانها در پایان برای ساکنان بسیار نامطلوب هستند و حتی میتوانند ضررهای زیادی را به جامعه تحمیل کنند.
2- معماری تخصص گرایانه: در این نوع معماری، معمار به عنوان فردی تحصیل کرده در این زمینه و متخصص در ساخت ساختمان رهبری طراحی را به عهده می گیرد و هیچ معیاری در طراحی خود غیر از اصول هنری و فنی را دخالت نمی دهد. این نوع طراحی در دهه های گذشته رواج زیادی داشته، اون مجمتع مسکونی طراحی شده توسط لوکوربوزیه در فرانسه
(که اسمش یادم رفته) که پس از چند سال به علت افسردگی ساکنانش تخریب شد یا خانه شیشه ای فلیپ جانسون که در نهایت به شکایت کارفرما از وی انجامید نمونه شکست خورده معماری تخصص گرایانه محض هستند.
3- معماری مردم گرایانه: این نوع شیوه طراحی جدیدترین نوع طراحی است. در این شیوه از عده زیادی از مردم درباره خواسته هایشان نظر سنجی می شود و در نهایت معماری بدون اعمال سیلقه شخصی خواسته های مردم را در قالب طراحی بیان می کند. طرفداران این نوع معماری معتقدند هر ساختمان باید بر اساس سلایق همان ساکنانش طراحی شود زیرا خواسته های مردم متفاوت است مثلا ممکن است چیزی را که مردم در تهران زیبا می دانند اصفهانیها دوست نداشته باشند. در اجرای این شیوه در اروپا و آمریکا طرحهای سه بعدی آلترناتیو با عینکهای سه بعدی برای مردم به نمایش در می آید و از انها نظر خواسته میشود (چون ممکن است افراد عادی توانایی تشخیص زیبایی را در دو بعد یا از روی نماها نداشته باشند.) از مهمترین منتقدان این شیوه در هنر موسیقی معاصر ایران را میتوان فرهاد مهراد را نام برد وی معتقدند بود نوع موسیقی که به مردم ارائه میشود هدایت گر ذهن آنهاست و این وظیفه موسیقی دانهاست که ذهن مردم را هدایت کنند.
در ضمن خواهش میکنیم دلایل خودتنو هم اعلام بفرمایید.![]()
سلام صدیق عزیز
اگر بخواهم بطور خلاصه نظر بدهم ، باید بگویم که آن دسته از ضوابطی که بصورت قوانین ، از طرف نهاد یا یک سازمان ارائه شده اند ، باید بی چون و چرا اجرا شوند . این امر اغلب منجر به ایجاد چالش در روند طراحی می شود که جز در موارد بسیار بسیار نادر نمی توانند مانعی برای خلاقیت و نو آوری و پردازش ایده های نو باشند . برعکس به تجربه ثابت شده است که همیشه محدودیت های بزرگ تر ،به بروز خلاقیت های جالب تر و دور از ذهن می انجامد ( اگر طراح از سواد و توان طراحی کافی برخوردار باشد ) .
در نوشته یکی از دوستان به خلاف های ساختمانی اشاره شد . متاسفانه ارتکاب به این خلاف ها تبدیل به یک امر عادی شده که نتیجه اش جز نابودی مفهوم شهرسازی و معماری و فرهنگ شهرنشینی نیست . مفاهیمی چون وحدت در سیمای شهری ، تنوع در سیمای شهری ، محصوریت مناسب و . . . ، این روز ها جای خود را به کپی کاری در سیمای شهری ، اغتشاش در سیمای شهری ، عدم تناسب معابر و . . . داده اند
فکر می کنم شهر تهران ، نمونه بارز این اتفاق باشد . و افسوس که این تجربه ، نابخردانه در حال تکرار در بسیاری از شهر های دیگر است .
در انتها برای اینکه جلوی بروز ابهام در خصوص ضوابط گرفته شود باید بگویم که به ضوابط موجود در ایران نیز اشکالات اساسی وارد است که از جمله مهم ترین آنها عدم طراحی ضوابط بصورت منطقه ای ، اقلیمی ، جغرافیایی ، فرهنگی و . . . است.
معيار با قوانين فرق ميكنه تجربيات ارزشمندن اما آيا قوانين ما شامل تجربيات روز دنيا هم ميشه؟؟؟ آيا واقعا ساختمانهاي ما براساس فرهنگ ايراني ساخته ميشه؟ اقليم بحث خوبيه كه بيان كرديد آيا واقعا قوانين ما براي اقليمهاي مختلف جوابگواست؟سلام به دوستان عزیز و خوبم .
واقعیت وجودی مباحث علمی و مهندسی معماری و شهرسازی ، اصولا پایبندی به یکسری قوانین هست که من این قوانین رو به دو بخش عملی و نظری تقسیم می کنم . مهمترین نکته درا ین بحث ارتباط لاینفک این دوبخش هست که هیچگاه نمی تونه جدا از هم اتفاق بیفته . معیارهایی که برای اصول معماری یا شهرسازی در نظر گرفته می شه ، صرفا بر اساس محدودیتها ، قوانین ، تجربیات ، اقلیم ، فرهنگ و عوامل موثر دیگه هست و تنها هنر یک متخصص حل کردن این معادلات به هم پیچیده است در غیر اینصورت هر کسی می تونه یه معمار یا یه شهرساز باشه .
اینکه در تمام جوامع تخصصی ما عدول از قوانین عرف محسوب میشه بحثه که نیازمند کارشناسی هست ولی احترام به قوانین یا محدودیتهایی که برای طراح ایجاد می کنه از نظر من نمی تونه باعث اثر منفی در طرح بشه و تنها اتفاقی که می افته توانایی طراحش رو چه در سطح شهری و چه در سطح معماری بنا به حیطه آزمایش می بره .
اساسا آیا این قوانین به صورتی تنظیم شده که به سمت مسکن پایدار و ایرانی بریم؟؟؟
شما بحث محدودیت فضایی رو مثال آوردین ماکه از انگلستان یا ژاپن که بدتر نیستیم تو این زمینه چطور اونا تونستن با همین شرایط معماری پایدار و سبز رو حاکم کنند؟؟؟چي بگم معماري پايدار يك مبحث ما در مورد اكو پاركها، طراحي فضاهاي باز و پاركها و... هم دچار مشكليم
وقتي يك زمين دو بر بسته ميدن به آدم ميگن توش 200 واحد 80 متري مشاع طراحي كن همين كه توي هر واحد اشعه اي ازنور بياد كلاهت بايد بندازي 7 آسمان چي برسه به رعايت اصول معماري و معماري پايدار
حال هي بيام در مورد عرض مفيد راهرو كابري فلان بحث كنندحالا بياد ثابيت كن كه اين اعداد و ارقام هم اشكال داره هيچ وقت حساب كرديد كه اگر بخواهيم عرض راهروها را طبق مقررات ملي طراحي كنيد چند درصد براي راهروها مصرف ميشه كه تازه يكي تعريف مي كرد (راست و دروغش گردن خودش) مقررات ملي را رعايت كردهكه وقتي رفته براي صدور مجوزها بهش گفتن فضاي راهروها وارتباطات بيش از حد مجاره
از نظر من اين خانه از پاي بست خرابه