گفتمان معماری ...

nori2

عضو جدید
با سلام
منم عمرانی هستم
از زمانی که رشته ی عمران و معماری با هم یکی بودن(یعنی مهندس عمران هم معمار بود هم نقشه کشی میکرد)ای مشکلات مونده تا حالا
اما بزرگترین تنش بین عمران و معماری همون مبحث زلزله هست که تو بعضی از پلان ها اصلا نمیشه سازه رو در مقابل زلزله مقاوم کرد(میشه از لحاظ اقتصادی به صرفه نیست) که اینم با مراجعه معماری و طراح عزیز به آیین نامه 2800 زلزله و مطالعه چند بند حل میشه
اما ما مهندسیم و باید بهترین سازه از لحاظ مقاومت و اقتصاد ارائه دهیم و معمار هم میخواد طرحش جذاب باشه و نمای ساختمان خوب باشه
حالا ما میتونیم با یکم مراعات این مشکلات رو راحت حل کنیم وگر عمران و معماری که با هم دعوا ندارن
 

abolfaZZzl

عضو جدید
کاربر ممتاز
:wallbash:من که حالم از معماری بهم میخوره.:w06:
تواین چند سالی که توی دوره کارشناسی درس خوندم هر چی دنبال علاقم گشتم چیزی پیدانکردم.:w19:
ایده ،کانسپت ،طراحی پلان از راههای مختلف، نظریه پردازی، طراحی دستی ،کدی، تری دی ،مرمت ،طراحی شهری ،نقشه برداری ،عکاسی، طراحی فنی ،غیره و ...
هیچکدوم بهم حال نداد.نه که فکر کنین تواناییو خلاقیتشو نداشته باشما نه،توی همشونم موفق بودم مخصوصا توی درسای طرح معماری و ایده هایی که برای طرحام میدادم.
از طرح دادنو دفترزدنو کارمندیوبسازبفروشو کارفرماپیمانکارو اوه اوه مرمتو ... بیزارم.
:w00:من چرامعماری خوندم خدا میدونه.البته شاید بگین که مگه بهش علاقه نداشتی که اونو انتخاب کردی ؟میگم آره اون موقع فکر میکردم دوست دارم ولی وقتی اومدم توش هیچی به هیچی.:w09:

:)بلاخره به این نتیجه رسیدم که ادامه بدم :w10:شاید تو دوورهء ارشد چیزی واسه ء علاقه داشتن پیدا
کردم ،اصلا میخوام تاآخرش برم بقول معروف تا دینش!
ولی کدوم احتمالا منظر برم.:neutral::w43:
 

arien

عضو جدید
سلام به همگی.:)
من یه سوال داشتم::que::que:
من زیاد از طرح دادن خوشم نمیاد اما از کد و تری دی و این چیزا کلا از کارایی که توش محاسبه باشه هم خوشم میاد.مثلا عاشق درسای استاتیک و مقاومتم از استاد شدنم خوشم میاد اما کلا بجز استاد شدن به نظر شما چه کاره میتونم بشم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

archi girl

عضو جدید
مشكل ما اينه كه شهرسازي قوي نداريم . تا دلتون بخواد ادعاي مديريت شهري داريم .
اينه كه ما ادعاي مديريت به دنيا رو داريم در حالي كه به تمام دنيا گلاويز شديم
اينه كه ما هميشه واسه تخصص اندازه جلبك دريايي ارزش قائليم و واسه پول و قدرت به اندازه كهكشان
مدعي تمدن گذشته هستيم و پشتمونو كرديم به تمام تكنولوژي هاي روز تا كاهلي خودمونو واسه عقب افتادن از علم روز دنيا توجيه كنيم .
مدعي بهترين بودن هستيم و مي خواهيم تمام دنيا از ما اللگو بگيرن و خودمون توي اصول اوليه گير كرديم
 

arashitect

عضو جدید
با سلام
تو کشور ما به معماریا مهندس گفته میشه!
درحالی که معماری یه هنر هست ورشته ی هنری هست
مهندس رشتاه مثل عمران(رشته ی خودم) و مکانیک و..هست
تعریف مهندسی:رشته هایی که از نتیجه علم و انشمندان برای انجام کارهای خودشون استفاده می کنن
معماری از ذهن خودش استفاده میکنه پس یه هنرمند هست تا یک مهندس

تعریف واژه مهندس از لغتنامه معین:
1- دانا به علم هندسه ، عالِم هندسه . 2 - کسی که فارغ التحصیل رشته هایی مانند معماری ، برق و... باشد.
http://www.rismoon.com/moeenworddetail-32363-fa.html
 

arashitect

عضو جدید
سلام به همگی.:)
من یه سوال داشتم::que::que:
من زیاد از طرح دادن خوشم نمیاد اما از کد و تری دی و این چیزا کلا از کارایی که توش محاسبه باشه هم خوشم میاد.مثلا عاشق درسای استاتیک و مقاومتم از استاد شدنم خوشم میاد اما کلا بجز استاد شدن به نظر شما چه کاره میتونم بشم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فعالیت در شرکتهای مشاور یا دفاتر مهندسی.
 

arashitect

عضو جدید
سلااام

اماسوال من:اگه قرارباشه اداره هاوسازمانهای دولتی کارکردوبخواهیم بیشتر واختصاصا"کار طراحی انجام دهیم نه متره وترسیم و...بهترین اداره وسازمان کجاست؟شهرداری یامسکن یا...؟
وآیانظام مهندسی کارکنان مهندس داره اگه اینطوره کاری که1مهندس معمارمیتونه انجام بده چیه؟؟

معاونت عمرانی شهرداری.
بله داره اما اکثرا کارمند هستن یعنی فعالیت مهندسی انجام نمیدن.
 

گل هميشه بهار

عضو جدید
استادم يه حرف قشنگي ميزنه:معماري در عين حال كه دوست داشتني رشته اس اما به هيشكي باج نميده نگران پذيرش زياد نباشين به اي فكر كنين كه چند نفرشون واقعا معمار ميشن
 

سپیدار

کاربر بیش فعال
ادعای داشتن فرهنگ غنی (ایرانی) محتملا به دلیل فقدان این ارزش در جامعه ست
و با این خودشیفتگی کاذب نمیشه انتظار اصلاح و پیشرفت داشت
فرهنگ سازی در حقیقت یه هدف کلان هست نه یه راهکار همه شمول ...
اتفاقا به نظر من باید دغدغه ش رو داشت... درموردش فکر کرد، حرف زد و پیشنهاد داد!
ممنون از پاسختون

با سلام و احترام بسیار خدمت رهای بسیار گرامی
انچه بر این ملک و مملکت و مردمان ِ بیچاره اش رفته ، حدیث ِ پریروز و دیروز و امروز نیست . لگد مالی این مردم ، گویی جمله ی پایه ی " چهار مضراب " ِ تاخت و تاز ِ اسب تاریخ است . مردمی که حالا مجال ندارند تا زیبایی شان را به افتاب بنمایانند . مردمی که باید " ارشاد " شوند . مردمی که باید در ذهنشان برقصند و بخندند و زندگی کنند ، طبیعی ست که پناه میبرند به هزارتوی رویا هایشان . چنان که اگر قدری دقیق شویم در تصوری که از همین به اصطلاح " ایران ِ باستان " و " کوروش کبیر " و . . . دارند ، در می یابیم که در بسیاری موارد فرسنگ ها با انچه انان بوده اند تفاوت دارد .
بی شک درست می فرمایید . بغض فروخورده ، اشک نمیافریند . فریاد ِ عصبی ِ منیت را دارد و جایی هم برای منطق نمیگذارد .

مطمئنید که فرهنگسازی ، هدفه ؟ فکر نمیکنید فرهنگ سازی باید " وسیله " ای باشه برای رسیدن به چیز و چیزهایی دیگر ؟
هر چه باشد ، هدف یا وسیله ، قطعا با شما موافقم که باید در موردش حرف زد . شاید بیش از هر چیز ، خودم دغدغه ی همین را داشته باشم . اما حرف من این بود که نباید فرهنگ سازی ، راه گریزی باشد که همه چیز با ان و در ان توجیه شود .

دوست داشتم در مورد نظرتون پیش از ویرایش چیزی بگویم . اما راستش این دوره ی زندگی ، نفس ِ ما رو گرفته . هر بار که میخواستم چیزی بنویسم ، یا اونقدر دیر بود که نای نوشتن نبود ، یا انقدر پلان و این جینگولک بازی های جناب سرهنگ ها باقی مانده بود که زمانش نبود .

در مورد این پاسختون هم بیشتر فکر میکنم . بخصوص در مورد هدف یا وسیله بودن .
ممنونم از توجه تون .


اگر گفتم نابودی معماری ایران:
به این دلیله که واقعا اثری از معماری ایرانی در کشورمون نمیبینیم
اون چیزی که به اسم معماری داریم میبینیم
چیزی نیست جز سبک شیکاگو
سبک های غربی که وارد معماری ما شدند و به مرور معماری ما رو از بین بردند
این معماری که ما الان میبینیم چیزی نیست جز یک معماری بی اصالت
که هیچ سنخیتی با اقلیم،فرهنگ و.... ایرانیان ندارد

نابود شده چون فقط مانند دایناسورها آثار آن وجود دارد
نه خود آن.

دوست عزیز
حتی اگر انچه ما به گفته شما با ان مواجه هستیم ، مکتب ِ شیکاگو به معنای واقعی کلمه اش بود ، بنده به شخصه هر لحظه شکر ِ خدا کرده و هیچگونه حرفی نسبت به هیچ چیزی نداشتم .
هرقدر فکر کردم ، متوجه نشدم که چه رابطه ای بین معماری اکنون ِ ما و مکتب شیکاگو وجود دارد ، اما انچه میدانم ، این است که ما معماری مثل سالیوان ندارم که با پشتوانه ای عظیم از مطالعات تاریخی ، به شعاری واضح مثل فرم تابع عملکرد برسد .


جناب arashitect این سوال رو که منظورتون از اصالت چیه ، به نوعی پرسیدند . من فقط یک نکته کوچیک را متذکر میشوم و خیلی هم مطلب را باز نمیکنم و واردش نمیشوم ، چون خیلی مفصل و چند وجهیه ؛ فقط همین قدر بگویم که شیوه ی زندگی ِ مردم ِ دنیا ، بیش از پیش در حال نزدیک شدن به هم است . ابزار های زندگی هم . همان لپ تاب و آی فونی که یک جوان امریکایی در دست دارد ، ما هم داریم . همان فیلم هایی که او میبیند ، دیرتر یا در مواردی حتی زودتر ما میبینیم و . . . تمام ِ اینها که در پکیجی با عنوان جهانی شدن مطرح است ، باعث شده تفاوت ها در بخش های دیگر هم کمرنگ تر شود .
به شخصه علاقه بسیار زیادی تماشای فصل های مد ِ طراحان بزرگ لباس دارم . قدری به لباس پوشیدن ِ خودتان نگاه کنید . جدای از انچه در سطح ِ جامعه خواسته یا ناخواسته مجبور به رعایتش هستید ، ایا حاضرید در یک مهمانی خانوادگی ، لباس یک خانم قجری ( هرچند بسیار عالی ) را به تن کنید و ارایشتان هم شبیه ان دوره باشد ؟ چقدر لباس پوشیدن ِ شما با یک خانم دانشجوی اروپایی تفاوت دارد ؟ و هزار و یک مثال دیگه از این دست . . .
پس گاهی اصالت اگر رنگ و بوی جدیدی به خود نگیره ، پرداختن بهش چندان دلنشین نیست .
بیصبیرانه منتظر پاسخ هایی که به جناب امامی خواهید داد هستم .


 

arashitect

عضو جدید
درود فراوان.
حضور سپیدار عزیز در هر گفتگویی مایه دلگرمی برای مطالعه بیشتره.
من اساسا با این تفکر که معماری ما در گذشته دارای هویت و اصالت بوده و الان نیست مشکل دارم.چون مقایسه زمان گذشته (دوره سنت گرایی)با زمان حال(دوره پسامدرن)قیاس مع الفارقه.اول ببینیم هویت چیه و در دوره سنت گرایی و دوره پستمدرن چطوری شکل میگیره:
1- هويت بر پايه دو احساس تمايز و تداوم، نشانگر شناخت فرد از خود، تعيين جايگاهش در جامعه و شناخت موقعيت جامعه‌اش در عرصه جهاني است. عناصر ايجاد كننده هويت عبارتند از:
1-فضا و مكان 2- زمان 3- فرهنگ.
2- مكان وجود است و فضا ماهيت. طبق فلسفه پست مدرن وجود مقدم بر ماهيت است. آنچه باعث مي‌شود مكان هويت ساز باشد مرز پذيري و ثبات آن در بعد زمان است كه موجب ايجاد حس همبستگي و انسجام درجوامع انساني مي‌گردد. فضاي مكانمندهم چنين خاصيتي دارد. در جوامع سنتي فضا، مكانمند بوده زير سلطه مكان تداوم مي يافت لذا در هويت سازي موفق مي‌گشت. اما در عصر جهاني شدن به واسطه پيشرفت شگفت آور فن آوريهاي ارتباطي رابطة سنتي مكان و فضا دچار گسست مي‌گردد. به اين ترتيب مكان به نامكان تبديل مي‌شود و نمي تواند موجد هويت شود زيرا ديگر فضا مكانمند نبوده، زير سلطه مكان نيست و انسانها مي‌توانند در گستره پهناور فضا و زمان منهاي مكان با يكديگر رابطه برقرار كنند. از اينرو همانگونه كه در عصر ما قبل جهاني شدن زندگي اجتماعي انسان مكانمند بوده در عصر جهاني شدن فضامند مي‌گردد. لذا بحران هويت و معنا پس از اختلال هويت سازي سنتي ناگزير است.
3- آنچه باعث مي شود زمان هويت ساز باشد در ايجاد تداوم به صورت حافظه فردي (خاطره) و حافظه اجتماعي (تاريخ) نمود مي يابد. در جوامع سنتي زمان، مكانمند بود. هر فرهنگي تاريخ خاص خودش را داشت و در بستر آن به طور مداوم هويت سازي مي‌كرد به همين دليل سنت جايگاهي اساسي داشت. اما فرآيند جهاني شدن همانگونه كه فضا به مثابه بستار را نابود مي‌كند، زمان به مثابه تداوم را نيز از بين مي‌برد. به اين ترتيب زمان چنان گسترده مي‌شود كه از حالت خطي به حالت نقطه‌اي و بي پايان تبديل مي‌گردد. از اين پس نوعي دنياي لحظه‌اي پديد مي‌ايد كه رابطه گذشته و حال در آن از بين رفته است تداومي در كار نيست تا موجد هويت گردد.
4- در جهان سنتي فرهنگ نيز وابسته به مكان بود و در بستر فضا و زمان ناشي از مكان به هويت سازي دست مي يازيد. هويتي كه داراي نظامهاي معنائي منسجم و مستحكم بود. اما در عصر جهاني شدن به واسطه گستردگي زمان/ فضا و گسست آنها از مكان، فرهنگ نيز فضامند مي‌گردد. تبعات اين عصر نيز در فروريزي انسجام و استحكام نظامهاي معنائي فرهنگها و در نتيجه بحران هويت و معنا خلاصه مي گردد. جهاني شدن فرهنگها باعث كم رنگ شدن نقش دولتها و مراجع فرهنگي در فرهنگ سازي و تعدد مراجع هويت سازي مي‌گردد. به اين ترتيب ساختارهاي اجتماعي قدرتمندي نهادينه مي‌گردند كه وابستگي به مرجعي مشخص ندارند وبا الگوئي عقلاني و بدون نياز به هويت اداره مي‌گردند.
5- جهت بازسازي هويت در عصر جهاني شدن مي بايست رويكردي عام گرايانه به هويت (فرهنگ) داشت. زيرا جهاني شدن ضمن سست كردن ساختار سنتي هويت، منابع جديدي از آنرا معرفي مي نمايد. اين منابع متكثر آزادي عمل انسان را در هويت يابي و هويت سازي تضمين مي‌كنند. زيرا مراجع هويتي ديگر وابسته به مكان و سنت (تاريخ) نيستند بلكه از اراده و تصميم انسان نشأت مي‌گيرند. به اين ترتيب انسان مي‌تواند با گزينشها و تركيبهاي متفاوت‌دنياي منحصر به فرد خود را بيابد و حق متمايز بودن را براي خود توجيه كند. اين هويتهاي خود ساخته سيال و پويا، تركيبي، متكثر و موقتي هستند و تداوم زماني آنها در بازسازي پايدار آنها معنا مي يابد.
امیدوارم خسته کننده نباشه و منتظر نضرات دوستان هستم.
 

maryam28

عضو جدید
درود فراوان.
چند تا سوال به ذهنم حقیر خطور کرد اعلام نظر بفرمایید ممنون میشم:
1-این معماری ایرانی که میفرمایید اثری ازش در کشور نمیبینید چه مشخصاتی داره؟
2-چرا این معماری که الان میبینید بی اصالته و با اقلیم و فرهنگ ایرانیان سنخیت نداره؟
سپاس.

[FONT=&quot]خوب این معماری ایرانی چیست؟[/FONT]​
[FONT=&quot]اصول معماری ایرانی:[/FONT]​
[FONT=&quot]مردم واری[/FONT][FONT=&quot]:دارای تناسبات انسانی است، توجه به نیاز انسان در معنای عام کلمه[/FONT]​
[FONT=&quot]توجه نداشتن به این مقوله و از بین رفتن مردم واری در بناها، ساختمان ها و........[/FONT]​
[FONT=&quot]پرهیز از بیهودگی[/FONT][FONT=&quot]: به این معنا که تمام فضاها و بناها دارای کارایی باشند[/FONT]​
[FONT=&quot]نیارش:[/FONT][FONT=&quot] بحث ایستایی و پایداری و سازه ساختمان[/FONT]​
[FONT=&quot]ایرانیان در بحث نیارش و سازه در هر زمانی غیر از زمان حال پیشرو بوده اند. [/FONT]​
[FONT=&quot]خودبسندگی:[/FONT][FONT=&quot]استفاده از مصالح بوم آورد و نیروی کار ساکن در محل[/FONT]​
[FONT=&quot]درون گرایی[/FONT][FONT=&quot]: ساخت خانه ها به صورت اندرونی و بیرونی، احترام به حریم شخصی افراد.[/FONT]​
[FONT=&quot]ویژگی معماری ایران این بود، معماری ایران این ویژگی ها را با هم داشت و در هر دوره ای سبکی خاص برای ساخت بناها وجود داشت که تحسین برانگیز بود.[/FONT]​
[FONT=&quot]"روند معماری و هنر این سرزمین که تا زمان فتحعلی شاه و محمد شاه همچون زنجیری پیوسته بود، بر اثر خودباختگی فرهنگی به ویژه در زمان ناصرالدین شاه از هم گسست و به پسرفت دچار شد. گرچه برخی جاهای ایران دیرتر دچار آن شدند".[/FONT]​
[FONT=&quot]سبک شناسی معماری ایرانی،دکتر محمدکریم پیرنیا،تدوین:دکترغلامحسین معماریان،1387،صفحه 348 و 349[/FONT]​
[FONT=&quot]تا دوره قاجار، معماری ایران دارای سبک بود و حرفی برای گفتن داشت، اما امروز چی؟؟؟ سبک معماری ما چیست؟؟؟؟[/FONT]​
[FONT=&quot]چه روند و روشی را طی میکند؟؟؟؟؟ آیا غیر از این است که تقلیدی کورکورانه را پیروی می کند؟[/FONT]​
[FONT=&quot]تقلید به خودی خود بد نیست، و ایرانیان از برساو کردن :در سرزمین ما در گذشته چیزهای مفید را از سایرین گرفته، بعد از برطرف کردن کاستی و وفق دادن آن با زندگی خود، از آن استفاده می کردند.[/FONT]​
[FONT=&quot]آیا تقلید ما در این دوره برساو است یا تقلید کورکورانه؟؟؟؟؟؟؟؟[/FONT]​
[FONT=&quot]برای مثال اشپزخانه های کنونی، ایا ساخت آشپزخانه باز با فرهنگ ما سازگار است؟!!!!!!![/FONT]​
[FONT=&quot]حذف شدن حیاط از خانه ها برای سود بیشتر، یکی شدن بخش اندرونی و بیرونی ساختمان و مثال هایی از این قبیل[/FONT]​
 

maryam28

عضو جدید
ادعای داشتن فرهنگ غنی (ایرانی) محتملا به دلیل فقدان این ارزش در جامعه ست
و با این خودشیفتگی کاذب نمیشه انتظار اصلاح و پیشرفت داشت
فرهنگ سازی در حقیقت یه هدف کلان هست نه یه راهکار همه شمول ...
اتفاقا به نظر من باید دغدغه ش رو داشت... درموردش فکر کرد، حرف زد و پیشنهاد داد!
ممنون از پاسختون

من هم با نظر شما موافقم
کجاست فرهنگی که ایران و ایرانی داشتند؟؟
من عاشق ایرانم و هدفم از زدن این تاپیک رفع کردن مشکلات است
در ابتدا باید موانع و مشکلات را ببینیم تا بتوانیم آن ها را رفع کنیم
با تعصب کاری پیش نمیرود.
 

maryam28

عضو جدید
[FONT=&quot]بعضی بر این باور هستند که معماری سنتی برای یک دوران بود و معماری کنونی باید مدرن باشد، باید با زمان پیشرفت کند و...[/FONT]​
[FONT=&quot]من با این نظر مخالف نیستم با تقلید مخالفم ، با تقلید کورکورانه مخالفم[/FONT]​
[FONT=&quot]معماری غرب چرا پیشرفت کرد؟؟؟؟[/FONT]​
[FONT=&quot]برای مثال خود ما دیده ایم در ساخت کلیسای سن مارکو معمار آن از گنبد سلطانیه تقلید کرده(بنا به نظایر برخی از معماران و...) اما آیا همان گنبد را با همان ویژگی ها به کشور خود برده و آن را همان گونه ساخته که گنبد سلطانیه هست؟!!!![/FONT]​
[FONT=&quot]نه[/FONT]​
[FONT=&quot]او ازاین بنا ایده گرفت، آن را با معماری خودشان هماهنگ کرد، با اقلیم با فرهنگ، با معماری گذشته خودشان[/FONT]​
[FONT=&quot]اگر این گنبد با همان ویژگی ها در بنای سن مارکو استفاده میشد، دیگر زیبا که نبود هیچ، بلکه زشت هم بود[/FONT]​
[FONT=&quot]در پست پیش گفتم، ناصرالدین شاه این معماری کنونی را وارد ایران کرد[/FONT]​
[FONT=&quot]و با همان ویژگی ها ساختمان های ما ساخته شد،حال اگر همان هشتی،بادگیر،اندرونی بیرونی و....... با ویژگی معماری ما سازگار میشد و معماران با مهارت خود معماری سنتی و مدرن را تلفیق میکردند و در ساخت بناها از آن استفاده میکردند، معماری ما به کجا میرسید و الان چه جایگاهی داشت؟[/FONT]​
[FONT=&quot]یا اگر معماران قاجار به جای تقلید از بناهای غربی از آن ها ایده میگرفتند و با معماری خودمان سازگارش می کردند چه میشد؟؟[/FONT]​
[FONT=&quot]معماری ما الان چه جایگاهی دارد؟؟؟؟؟؟[/FONT]​
[FONT=&quot]متعصبانه نگاه نکنید، دلسوزانه نگاه کنید و به دنبال حل مشکل باشید[/FONT]​
[FONT=&quot]
[/FONT]
 

arashitect

عضو جدید
[FONT=&quot]خوب این معماری ایرانی چیست؟[/FONT]​
[FONT=&quot]اصول معماری ایرانی:[/FONT]​
[FONT=&quot]مردم واری[/FONT][FONT=&quot]:دارای تناسبات انسانی است، توجه به نیاز انسان در معنای عام کلمه[/FONT]​
[FONT=&quot]توجه نداشتن به این مقوله و از بین رفتن مردم واری در بناها، ساختمان ها و........[/FONT]​
[FONT=&quot]پرهیز از بیهودگی[/FONT][FONT=&quot]: به این معنا که تمام فضاها و بناها دارای کارایی باشند[/FONT]​
[FONT=&quot]نیارش:[/FONT][FONT=&quot] بحث ایستایی و پایداری و سازه ساختمان[/FONT]​
[FONT=&quot]ایرانیان در بحث نیارش و سازه در هر زمانی غیر از زمان حال پیشرو بوده اند. [/FONT]​
[FONT=&quot]خودبسندگی:[/FONT][FONT=&quot]استفاده از مصالح بوم آورد و نیروی کار ساکن در محل[/FONT]​
[FONT=&quot]درون گرایی[/FONT][FONT=&quot]: ساخت خانه ها به صورت اندرونی و بیرونی، احترام به حریم شخصی افراد.[/FONT]​
[FONT=&quot]ویژگی معماری ایران این بود، معماری ایران این ویژگی ها را با هم داشت و در هر دوره ای سبکی خاص برای ساخت بناها وجود داشت که تحسین برانگیز بود.[/FONT]​
[FONT=&quot]"روند معماری و هنر این سرزمین که تا زمان فتحعلی شاه و محمد شاه همچون زنجیری پیوسته بود، بر اثر خودباختگی فرهنگی به ویژه در زمان ناصرالدین شاه از هم گسست و به پسرفت دچار شد. گرچه برخی جاهای ایران دیرتر دچار آن شدند".[/FONT]​
[FONT=&quot]سبک شناسی معماری ایرانی،دکتر محمدکریم پیرنیا،تدوین:دکترغلامحسین معماریان،1387،صفحه 348 و 349[/FONT]​
[FONT=&quot]تا دوره قاجار، معماری ایران دارای سبک بود و حرفی برای گفتن داشت، اما امروز چی؟؟؟ سبک معماری ما چیست؟؟؟؟[/FONT]​
[FONT=&quot]چه روند و روشی را طی میکند؟؟؟؟؟ آیا غیر از این است که تقلیدی کورکورانه را پیروی می کند؟[/FONT]​
[FONT=&quot]تقلید به خودی خود بد نیست، و ایرانیان از برساو کردن :در سرزمین ما در گذشته چیزهای مفید را از سایرین گرفته، بعد از برطرف کردن کاستی و وفق دادن آن با زندگی خود، از آن استفاده می کردند.[/FONT]​
[FONT=&quot]آیا تقلید ما در این دوره برساو است یا تقلید کورکورانه؟؟؟؟؟؟؟؟[/FONT]​
[FONT=&quot]برای مثال اشپزخانه های کنونی، ایا ساخت آشپزخانه باز با فرهنگ ما سازگار است؟!!!!!!![/FONT]​
[FONT=&quot]حذف شدن حیاط از خانه ها برای سود بیشتر، یکی شدن بخش اندرونی و بیرونی ساختمان و مثال هایی از این قبیل[/FONT]​
درود فراوان.
1-اصول معماری ایران رو برشمردید.ممنون.اولا این اصول رو اقای پیرنیا به عنوان ویژگیهای تاریخ گذشته معماری ایران تالیف نموده اند.برهان قاطعی وجود نداره که چون این اصول قبلا رعایت شدن الان هم رعایت شوند.ثانیا برفرض که ما مجبور باشیم این اصول رو رعایت کنیم.بررسی کنیم کدومش رعایت نمیشه که به زعم شما باعث بی هویتی معماری امروزمان شده.:
1-مردم واری:معماری ما تناسبات انسانی رو رعایت نمیکنه؟!یا نیاز های زندگی امروز مان را براورده نمیکنه؟اگر نمیکرد مردم برای خرید یه اپارتمان 60 متری اینجوری تب نمیکردن.
2-پرهیز از بیهودگی.فضای بیهوده ای در ساختمانها اگر هست بفرمایید.
3-نیارش:با گسترش و تخصصی شدن علوم فنی این مبحث به مهندسین سازه سپرده شده و عملا به جز بناهای اجری دانش اموختگان معماری ما صلاحیت محاسبه و اجرای مثایل ایستایی رو ندارن.
4-خودبسندگی:این مورد با گسترش وسایل ارتباطی زمینی دریایی و هوایی کاملا بیمورد شده.
5-درون گرایی:ساخت منزل به صورت درونی و اندرونی کاملا بیمورد و ناقض فرهنگ امروز ماست.واضح ترین برهان هم اینه که کسی تو این فضا ها زندگی نمیکنه.
با این حرفتون که هر دوره ای سبک خاص خودش رو داشته موافقم.اضافه بر اینکه معماری که اکنون میبینید هم سبک دوره ماست.
در مورد پیوستگی هم با شما موافقم.در دوره تمام دوران سنتی معماری ما پیوسته بوده اما طبعا با گسست دوره سنت گرایی و اغاز دوره مدرنیسم معماری ما هم مانند معماری همه جای دنیا دچار گسست شده.
در مورد تقلید ارجاعتون میدم به پست قبلی خودم .در دوران پسا مدرنیزم و عصر ارتباطات معنای هویت تغییر پیدا میکنه.بحث تقلید در کار نیست بحث بحثه انتخاب از گزینه های بیشتر در پیش روست.
اشپز حانه های ما با فرهنگمون سازگار نیست؟زورکی ساخته شدن و مردم رو مجبور میکنن که اشپز خونه هاشون اپن باشه؟واقعا نظرتون اینه؟!!!!شما یه ساختمون طراحی کنید با اشپز خانه غیر اپن ببینید اولین خریداری که وارد منزل میشه چی میگه.....
حیاط از خانه ها حذف نشده.طبق قانون در همه جای این مملکت تراکم(سطح اشغال)حد اکثر برابر 60 درصد زمین هستش مگر اینکه شهرداری برای تشویق تراکم بیشتر بده(بافت فرسوده...عقب نشینی و....)با این حال هم شما میتونید یک خونه ویلایی بسیار شیک و مدرن با یک حیاط 1000 متری هر منطقه ای که خواستید بخرید و توش زندگی کنید.
 

arashitect

عضو جدید
[FONT=&quot]بعضی بر این باور هستند که معماری سنتی برای یک دوران بود و معماری کنونی باید مدرن باشد، باید با زمان پیشرفت کند و...[/FONT]​
[FONT=&quot]من با این نظر مخالف نیستم با تقلید مخالفم ، با تقلید کورکورانه مخالفم[/FONT]​
[FONT=&quot]معماری غرب چرا پیشرفت کرد؟؟؟؟[/FONT]​
[FONT=&quot]برای مثال خود ما دیده ایم در ساخت کلیسای سن مارکو معمار آن از گنبد سلطانیه تقلید کرده(بنا به نظایر برخی از معماران و...) اما آیا همان گنبد را با همان ویژگی ها به کشور خود برده و آن را همان گونه ساخته که گنبد سلطانیه هست؟!!!![/FONT]​
[FONT=&quot]نه[/FONT]​
[FONT=&quot]او ازاین بنا ایده گرفت، آن را با معماری خودشان هماهنگ کرد، با اقلیم با فرهنگ، با معماری گذشته خودشان[/FONT]​
[FONT=&quot]اگر این گنبد با همان ویژگی ها در بنای سن مارکو استفاده میشد، دیگر زیبا که نبود هیچ، بلکه زشت هم بود[/FONT]​
[FONT=&quot]در پست پیش گفتم، ناصرالدین شاه این معماری کنونی را وارد ایران کرد[/FONT]​
[FONT=&quot]و با همان ویژگی ها ساختمان های ما ساخته شد،حال اگر همان هشتی،بادگیر،اندرونی بیرونی و....... با ویژگی معماری ما سازگار میشد و معماران با مهارت خود معماری سنتی و مدرن را تلفیق میکردند و در ساخت بناها از آن استفاده میکردند، معماری ما به کجا میرسید و الان چه جایگاهی داشت؟[/FONT]​
[FONT=&quot]یا اگر معماران قاجار به جای تقلید از بناهای غربی از آن ها ایده میگرفتند و با معماری خودمان سازگارش می کردند چه میشد؟؟[/FONT]​
[FONT=&quot]معماری ما الان چه جایگاهی دارد؟؟؟؟؟؟[/FONT]​
[FONT=&quot]متعصبانه نگاه نکنید، دلسوزانه نگاه کنید و به دنبال حل مشکل باشید[/FONT]​
[FONT=&quot]
[/FONT]

بازهم درود.
سوء تفاهم نشه.تعصبی در کار نیست.اتفاقا نسل اساتید پس از دوران انقلاب فرهنگی این نگرش منفی به معماری مدرن مارو بسط و توسعه دادن.معماری ما هم تونسته تا حدی سنت و مدرنیته رو درهم تلفیق کنه.بهترین نمونش برج شهیاد کار استاد حسین امانت.نمونش ارامگاه بوعلی سینا کار استاد هوشنگ سیحون.نمونش موزه هنرهای معاصر کار استاد کامران دیبا و هزاران پروژه ماندگار دیگه....این تازه استاد شده های امروز هستن که از طراحی یک چهار دیواری عاجزن اما سر کلاس درس دم از حکمت و هنر اسلامی و نمیدونم تهاجم فرهنگی و استعمار وسنتگرایی و ....میزنن.
حالا میتونم سوال اصلی تاپیک رو پاسخ بدم.:معماری ایران نابود نشده.در حال پیشرفته .اما ایکاش امثال امانت و سیحون استاد ما بودن تا ما هم با سواد بیشتر با تجربه بیشتر میتونستیم در پیشرفتش سهم بیشتری داشته باشیم و سرعت تعالیشو افزایش میدادیم.
 

hagir

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام بچه ها به نظرتون ماها که معماری میخونیم فقط باید ساختمان طراحی کنیم؟
به نظر من معمار غیر از ساختمان میتونه اتومبیل - لوازم منزل - وسایل صنعتی - طلا و جواهر و.... طراحی کنیم
که من به شخصه با اینکه پسر هستم اما طراحی طلا و جواهر دوست دارم
نمیدونم از کجا شروع کنم :D
 

milad.ebadi

عضو جدید
سلام
بله می تونند
خیلی از معماران معروف قاشق،چنگال،صندلی و ... هم طراحی کردند
یکی از اساتید ما واسه شرکت سایپا خودرو طراحی میکنه،هم بدنه،هم داخلی
یکی دیگشون علاوه بر طراحی لوازم منزل،مصالح ساختمانی هم اختراع می کنه
از این نمونه ها تو ایران هم خیلی زیاده..
شما برنامه راینو رو یاد بگیر،اونوقت هم سه بعدی کاراتو راحت بزن،راحت زیور آلات طراحی کن
 

nastaran-20

عضو جدید
کاربر ممتاز
من دیدم ی سری از معمارا وسایل منزل طراحی میکنن یا اینکه روی ی نوع مصالح خاص کار میکنن
ولی طراحی ماشین و قطعاتش چیزی نشنیدم
ولی هیچی از این معمارا بعید نیس
 

milad.ebadi

عضو جدید
بله..هیچی از این جماعت بعید نیست و کاش فقط کار خودشونو انجام میدادن..
 

milad.ebadi

عضو جدید
به نظر من،معمار ها (نه کسانی که فقط مدرک معماری دارند!اونم از دانشگاه های ایران!) بهتره در کنار سایر متخصصین کار کنند نه به عنوان یه متخصص در یک رشته ی دیگر،هر چند نزدیک به تخصصشون باشه مثل شهرسازی..
 

hagir

عضو جدید
کاربر ممتاز
من با نظر nastaran-20 موافقم چون حتی تو دانشگاه درسایی مثل طراحی و تولید صنعتی داریم که طراحی به غیر از طراحی ساختمان یا همین سازه فلزی خودمون میتونیم سازه طراحی کنیم و...
من خودم به طراحی طلا و جواهر علاقه دارم
 

Taghdir

عضو جدید
سلام آره قطعا میتونند...
معماری هنر جامع هستش...فقط کافیه کمی اراده کنیم.....
 

nastaran-20

عضو جدید
کاربر ممتاز
من با نظر nastaran-20 موافقم چون حتی تو دانشگاه درسایی مثل طراحی و تولید صنعتی داریم که طراحی به غیر از طراحی ساختمان یا همین سازه فلزی خودمون میتونیم سازه طراحی کنیم و...
من خودم به طراحی طلا و جواهر علاقه دارم

ب نظر من اگه ادم کاری رو بلد هم نباشه ولی بهش علاقه داشته باشه با ی کم صبر و اینکه بره دنبالش میتونه خیلی موفق باشه چون علاقشه:D
 

zahra-FARZIN

عضو جدید
آره ميتونن
 

hagir

عضو جدید
کاربر ممتاز
ب نظر من اگه ادم کاری رو بلد هم نباشه ولی بهش علاقه داشته باشه با ی کم صبر و اینکه بره دنبالش میتونه خیلی موفق باشه چون علاقشه:D
آره حتی خیلی از معمار های بزرگ دنیا معماری نخوندن
از روی علاقه و پشت کار به اینجا رسیدن
این علاقه و پشت کار + صبر تو هر کاری لازمه
 

sahar-architect

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
صدالبته
استاد ما يه ماشين ساخته بيد همه كارشم تو خونش كرده بودا خيلي قشنگ بود البته يكي از بچه هاي طراحي صنعتي كه همزمان معماري هم ميخوند اون وقت كه عكس ماشين استادو ديدن چندتاايراد گرفتن از طراحيش كه يه جورايي به جا بود :D
ولي يه معمار همه چيزميتونه طراحي كنه دوست من يه مانتو واسه خودش طراحي كرده بود و دوخته بود تا 1هفته همه ميگفتن مانتوت چه قشنگه ازكجا خريدي؟:biggrin::biggrin:
 

milad.ebadi

عضو جدید
بچه ها من منظورم طراحی مانتو و جواهر و اینا نبودا..مادر بزرگ خدابیامرز من هم خیاطی میکرد،لباس دیزاین میکرد،کارای دیگه هم میکرد..
چند تا از همکلاسی های دخترم هم کلا کیف و کوله،مانتو،گردنبند و اینا رو خودشون دیزاین میکنن و می سازن
چیزای خیلی خوشگل که تو هیچ ژورنالی نمیبینی

من منظورم مثلا شهرسازی بود..یه نگاهی به تاریخ شهرسازی بکنید،ببینید وقتی معمارا وارد این حوزه شدن چه اتفاقایی افتاده..
 

hagir

عضو جدید
کاربر ممتاز
بچه ها من منظورم طراحی مانتو و جواهر و اینا نبودا..مادر بزرگ خدابیامرز من هم خیاطی میکرد،لباس دیزاین میکرد،کارای دیگه هم میکرد..
چند تا از همکلاسی های دخترم هم کلا کیف و کوله،مانتو،گردنبند و اینا رو خودشون دیزاین میکنن و می سازن
چیزای خیلی خوشگل که تو هیچ ژورنالی نمیبینی

من منظورم مثلا شهرسازی بود..یه نگاهی به تاریخ شهرسازی بکنید،ببینید وقتی معمارا وارد این حوزه شدن چه اتفاقایی افتاده..
به نظرم اگه معمارها وارد شهرسازی نشن میشه شهری مثل تهران که ما به ندرت میتونبم توش اثر خلاقانه ببینیم پس واجب که معمار ها وارد شهرسازی بشن به نظرم هر شهری که تو معماری تو شهرهای دیگه سر هست این معمارها بودن که اون شهر مطرح کردن با معماریاشون (لندن - پاریس - برلین - نیویورک و....)
 

Similar threads

بالا