گفتمان معماری ...

milad.ebadi

عضو جدید
مخالفم باهات..
شهرسازی با اونی که شما می فرمائید کاملا متفاوته..
هیچکی با این که در یک پروژه عمرانی یه معمار بنا به شرایط و اقتضا حضور داشته باشه مخالف نیست..
جالبه بدونبد که جزء قوانین ساخت و ساز امریکاست که در یک پروژه مثل ساخت یک مجتمع تجاری،علاوه بر معمار و شهرساز(ما در واقعیت چیزی به اسم شهرساز در خارج از کشور نداریم!!غلط مصطلحه!) یک کارشناس بیمه و یک A.D (کسی که از وکالت و حسابداری میدونه)، و یک کارشناس بهداشت محیط باید حضور داشته باشن و پروژه رو تایید کنند تا شروع بشه و تا انتها رو اون نظارت کنن..


به نظرم اگه معمارها وارد شهرسازی نشن میشه شهری مثل تهران که ما به ندرت میتونبم توش اثر خلاقانه ببینیم پس واجب که معمار ها وارد شهرسازی بشن به نظرم هر شهری که تو معماری تو شهرهای دیگه سر هست این معمارها بودن که اون شهر مطرح کردن با معماریاشون (لندن - پاریس - برلین - نیویورک و....)
 

hagir

عضو جدید
کاربر ممتاز
مخالفم باهات..
شهرسازی با اونی که شما می فرمائید کاملا متفاوته..
هیچکی با این که در یک پروژه عمرانی یه معمار بنا به شرایط و اقتضا حضور داشته باشه مخالف نیست..
جالبه بدونبد که جزء قوانین ساخت و ساز امریکاست که در یک پروژه مثل ساخت یک مجتمع تجاری،علاوه بر معمار و شهرساز(ما در واقعیت چیزی به اسم شهرساز در خارج از کشور نداریم!!غلط مصطلحه!) یک کارشناس بیمه و یک A.D (کسی که از وکالت و حسابداری میدونه)، و یک کارشناس بهداشت محیط باید حضور داشته باشن و پروژه رو تایید کنند تا شروع بشه و تا انتها رو اون نظارت کنن..
دوست من نظرتو واسمون از شهرسازی بگو تا بحثمون داغ تر بشه
منم با این موافقم که تمام پروژه های بزرگ یه تیم پشتشن که این تیم از مهندس معمار تا مهندس مکانیک تشکیل شده
 

arashitect

عضو جدید
سلام دوستان من این نظرسنجی رو در یک سایت دیگه دیدم و نظراتشون برام خیلی جالب بود و می خواستم اگه ممکنه نظر شمارو هم درباره سه نوع طراحی 1-مستبدانه 2-تخصص گرا 3- مردم گرا بدونم اما اونایی که ممکنه ترمهای اول باشن یا از این نوع معماری ها چیزی نشنیده باشن می تونن مطالب زیر رو بخونن.

1- معماری مستبدانه: مصداق بارز ساختمانهایی است که هم اکنون در ایران ساخته میشوند. در این معماری، معمار برای طراحی کاملا گوش به فرمان کارفرما میشود. و دخالتهای تخصصی خودش را به کمترین حد ممکن می رساند. (البته اگه در پروژه معماری در کار باشه)
در این نوع معماری سود کارفرما حرف نخست را می زند و ساختمانها در پایان برای ساکنان بسیار نامطلوب هستند و حتی میتوانند ضررهای زیادی را به جامعه تحمیل کنند.

2- معماری تخصص گرایانه: در این نوع معماری، معمار به عنوان فردی تحصیل کرده در این زمینه و متخصص در ساخت ساختمان رهبری طراحی را به عهده می گیرد و هیچ معیاری در طراحی خود غیر از اصول هنری و فنی را دخالت نمی دهد. این نوع طراحی در دهه های گذشته رواج زیادی داشته، اون مجمتع مسکونی طراحی شده توسط لوکوربوزیه در فرانسه
(که اسمش یادم رفته) که پس از چند سال به علت افسردگی ساکنانش تخریب شد یا خانه شیشه ای فلیپ جانسون که در نهایت به شکایت کارفرما از وی انجامید نمونه شکست خورده معماری تخصص گرایانه محض هستند.

3- معماری مردم گرایانه: این نوع شیوه طراحی جدیدترین نوع طراحی است. در این شیوه از عده زیادی از مردم درباره خواسته هایشان نظر سنجی می شود و در نهایت معماری بدون اعمال سیلقه شخصی خواسته های مردم را در قالب طراحی بیان می کند. طرفداران این نوع معماری معتقدند هر ساختمان باید بر اساس سلایق همان ساکنانش طراحی شود زیرا خواسته های مردم متفاوت است مثلا ممکن است چیزی را که مردم در تهران زیبا می دانند اصفهانیها دوست نداشته باشند. در اجرای این شیوه در اروپا و آمریکا طرحهای سه بعدی آلترناتیو با عینکهای سه بعدی برای مردم به نمایش در می آید و از انها نظر خواسته میشود (چون ممکن است افراد عادی توانایی تشخیص زیبایی را در دو بعد یا از روی نماها نداشته باشند.) از مهمترین منتقدان این شیوه در هنر موسیقی معاصر ایران را میتوان فرهاد مهراد را نام برد وی معتقدند بود نوع موسیقی که به مردم ارائه میشود هدایت گر ذهن آنهاست و این وظیفه موسیقی دانهاست که ذهن مردم را هدایت کنند.

در ضمن خواهش میکنیم دلایل خودتنو هم اعلام بفرمایید. :gol:

درود فراوان.
به نظر حقیر سوال از نظر شکلی درست مطرح نشده.نحوه تعامل کارفرما و معمار رو نمیتونیم شیوه معماری نام بدیم.شیوه معماری تعریف مشخصی داره که در نهایت به چگونگی نگرش جمعی از معماران یک دوره زمانی معین به طراحی و اجرای بناهای معماری میپردازه.
اگر منظور طراح سوال نحوه تعامل کارفرما و معمار[/B] هستش طبیعتا گزینه سوم پاسخ ایده الی میتونه باشه.اما اینکه تا چقدر قابل اجراست بستگی به مکان و زمان داره.
 

hagir

عضو جدید
کاربر ممتاز
بچه ها من واسه کلاس راینو میخوام برم مرکز معماری
به نظرتون کارای زاینو به 3دی مکس میرسه؟
البته راینو تو اشکال دایره منحنی بهتر از مکس عمل میکنه
 

milad.ebadi

عضو جدید
بچه ها من واسه کلاس راینو میخوام برم مرکز معماری
به نظرتون کارای زاینو به 3دی مکس میرسه؟
البته راینو تو اشکال دایره منحنی بهتر از مکس عمل میکنه


100 درصد
راینو رو بیشتر واسه مدلینگ استفاده می کنن،رندرش هاش هم خیلی خوبه
البته میتونی ببری تو مکس و رندر بگیری
مرکز معماری واقعا عالیه
 

hagir

عضو جدید
کاربر ممتاز
100 درصد
راینو رو بیشتر واسه مدلینگ استفاده می کنن،رندرش هاش هم خیلی خوبه
البته میتونی ببری تو مکس و رندر بگیری
مرکز معماری واقعا عالیه
مرسی از راهنماییت میلاد جان
پس یعنی اگه مدلینگ مکس یاد نگیرک بهتره؟ آخه خیلی از دوستم تو خود کد میسازن میبرن تو مکس با ویری کار میکنن
این مرکز معماری کلاس کنکورشم شنیدم عالیه
راستی تو خودت شده چیزی غیر از ساختمان ازتون بخوان که طراحی کنید؟
 

milad.ebadi

عضو جدید
آره،مکس نرم افزار معماری نیست
اکثر شرکت مشاور ها هم رو آوردن به سایر نرم افزار ها،حتی کوکل اسکچ اپ!
آرشیکد و رویت خیلی خوبن و هر کدوم مزایای خاص خودشونو دارن و رندرهاشون هم قابل قبوله
راینو واسه جواهر سازی هم عالیه،برتریش نسبت به مکس اینه که مدلینگ توش خیلی راحته،به خصوص شکل های منحنی که تو مکس خیلی سخته

مرکز معماری 13 یا 14 همین ماه یه سمینار رایگان راجع به نرم افزار های 2012 معماری داره،اونو برو کاملا توجیح میشی نسبت به نرم افزار ها

کلاس کنکور هاش حرف نذاره،امسال از 34 نفری که واسه مدیریت پروژه مجاز می شدند 31 نفر از بچه های مرکز معماری بودن!
نفرات اول تقریبا همه ی گرایش ها هم از اونجا بودن،مشاوره تحصیلیشون هم خوبه،هدیه های خوبی هم به نفرات برگژیدش میده..

کم و بیش پیش میاد
 

mi.ab.kr.ir

عضو جدید
کاربر ممتاز
معماري خالق فضا است
پس معماري مي تواند هر چيزي را كه در آن فضا احساس مي شود را طراحي كند
مثل نقاشي
يا مثل فضاي سبز
فضاهاي داخلي
حتي مجسمه هم داري فضا است
اتفاقا معتقدم معمار طراح ساختمان نيست
ساختمان كالبدي است اما معماري به روح ساختمان در قابل كالبد مي پردازد
 

hagir

عضو جدید
کاربر ممتاز
معماري خالق فضا است
پس معماري مي تواند هر چيزي را كه در آن فضا احساس مي شود را طراحي كند
مثل نقاشي
يا مثل فضاي سبز
فضاهاي داخلي
حتي مجسمه هم داري فضا است
اتفاقا معتقدم معمار طراح ساختمان نيست
ساختمان كالبدي است اما معماري به روح ساختمان در قابل كالبد مي پردازد

سلام
باهات کاملا موافقم
مرسی از نظراتت
 

DDDIQ

مدیر ارشد


ضوابط و استانداردهای طراحی ؛
معیاری برای هماهنگی و یا مانعی برای خلاقیت و ایده های نو ؟



هنگام ارائه ی طرح ، تا چه حد خود را در قید و بند استاندارها پیش تعریف شده فضاها درگیر می بینید ؟ آیا این تفکر عادت زده جوابگوی خلاقیت و رسیدن به ایده های نو میتواند باشد؟! و خود دلیلی بر ساکن بودن نسبی معماری ما نیست؟
یا از آن سو کنار گذاشتن این ضوابط برآمده از تجربه های قبلی طرحهایمان را ناهمگون و ناسازگار نخواهد کرد؟

اگر نه! به چه دلیل ؟
و اگر آری! راه حل آن را چه می بینید؟
 

arashitect

عضو جدید
درود فراوان.
اول باید مشخص کرد که این ضوابط و استانداردهارو چه مرجعی تعیین کرده.
معمولا دو تا مرجع برای ضوابط طراحی وجود داره.1- ضوابط و استانداردهای جهانی(که بهترینش نویفرت هستش)2-ضوابط و معیارهای عوامل صدور پروانه(اجازه)ساخت و ساز.
1-استانداردهای جهانی که میبایست در هر صورت رعایت شود.چراکه تنها عامل تمایز بین هنر معماری و هنر مجسمه سازی عملکرد هستش.هر ساختمان با هر عملکردی و در هرجای دنیا بایستی برای عموم قابل استفاده باشه و این استانداردهای جهانی هستن که ضامن قابل استفاده بودن ساختمان میباشند.{حداقل عرض فضاها.دربها.پارکینگ و...}
2-ضوابط مرجع صدور اجازه ساخت و ساز(شهرداری و مسکن و شهرسازی) به صورت محلی تالیف میشوند.{تراکم.ارتفاع.نما سازی و....}
در اینکه هردو مرجع بایستی مورد عنایت و توجه در طراحی قرار بگیرند شکی نیست.اگر هم خواسته یا نا خواسته رعایت نشوند معمولا طرح به فاز اجرا نخواهد رسید و مشخصه که طرح معماری اجرا نشده در بهترین حالت نقاشی بیش نیست.
اتفاقا اجبار به رعایت همین استانداردها مینونه سر منشا نو اوری باشه.شما تا یک مشکلی نداشته باشی طبعا راه حلی هم براش نخواهید داشت.این محدودیته که خلاقیت میاره.
اما به نظر حقیر محل اصلی مناقشه بر سر ضوابط شهرداری هستش.که معلوم نیست چه افرادی با چه سطح سوادی و با چه اهدافی(اقتصادی.سیاسی.فرهنگی)اونارو تعیین میکنن.
منتظر نظرات دیگر دوستان هستم.
 

MY WORLD

عضو جدید
کاربر ممتاز
اولا از صدیق عزیز خیلی ممنونم به خاطر این تاپیک خوبی که باز کرده.
ضوابط و قوانینی که توی هر شهر و توسط شهرداری و بقیه نهادهای مربوطه وضع میشه و طراح و مجریان هم ملزم به رعایتشون هستند اصولا مملو از ابهاماتی هست که به خاطر عدم هماهنگی و بعضا بی سوادی نهادهایی هست که اون قانون ها رو وضع کرده.
من به شخصه حدود 6 ماه توی شهرداری بخش معاونت عمرانی کار کردم و چون از نزدیک در جریان صدور دستور نقشه و پروانه ساخت و کنترل نقشه بودم کاملا درک میکنم که یه قانون غلط چه قدر زیان و ضرر برای چندین گروه داره.ولی مسئله ایی که هست اینه که همه ی این قوانین هم بد نیست و اجرای درستش ( و نه دور زدن قانون ) میتونه به همگون شدن چهره ی شهر کمک کنه.مثلا عدم اجرای نمای تمام شیشه ایی در تهران و کلان شهرها قانونی هست که شاید با اعتراض عده ایی پیمانکار مواجه شد ولی به مرور تاثیرات مثبتش بر احیای هویت معماری ایرانی معلوم میشه.یا قوانینی که در بافتهای تاریخی اعمال میشه بسیار در حفظ اون بافتها موثره.مثلا در خیابان جمهوری یزد که مشرف به بافت قدیم هست اجازه ساخت ساختمونهای بیشتر از دو طبقه داده نمیشه برای صدمه نزدن به خط آسمان بافت قدیم که این قانون در واقع بافت رو نجات داده . کما اینکه در اصفهان با اون سابقه و پیشینه ی تاریخی پشت پل خاجو بخاطر نظارت غلط روی ساخت و ساز، آپارتمانهایی ساخته شده که همه ی زیبایی نمای پل رو از بین برده و حالا فقط افسوس و حسرتش برای هر بیننده ایی مونده.
از ضوابط خوب دیگه که من در شهرداری دیدم ممنوعیت اجرای نمای سرامیک بود که به دلایل زیادی مثل اقلیم و ... در شهر بوشهر وضع شده و به نظرم ساختمونها ی اونجا رو تا حد زیادی از لحاظ نما با اقلیم همساز کرده.
ولی علاوه بر این قانونهای راهگشا که لازمه ی هر شهری هست ، یه سری قوانین و ضابطه هایی هم هست که متاسفانه به علتهای مختلف و توسط آدمهای غیر کارشناس وضع شده و نتیجه اون هم همون طور که توی عنوان تاپیک هم مطرح شده بستن دست و پای طراح برای طراحی و خلاقیت هست و علاوه بر این من چون برای خودمون مشغول طراحی خونه بودم و یه جورایی در نقش کارفرما هم بودم و درگیر مسائل مالی بودم به عینه دیدم چه طور یه قانون بیخود میتونه سرمایه یه نفر رو که با بدبختی به دست اومده بر باد بده.
قوانینی مثل کسر یک پارکینگ در بافت فرسوده ، فروش بی حساب و کتاب تراکم در قالب یه راه در رو به اسم کمیسیون ماده 5 و به هم ریختن بافت شهری ، تغییر کاربری های غیر کارشناسی و خیییلی دیگه از ضابطه هایی که توسط مدیرانی نوشته شده که کوچکترین ارتباطی به این حیطه ندارن ، همه و همه سبب شده که خیلی از آدمایی که درگیر این مسائل هستند چه طراح ، چه کارفرما و .. ناراضی باشن.به امید روزی که بالاخره این قوانین یه جوری درست بشه که از بغلش صد تا تبصره در نیاد که اون قانون رو دور بزنه.
(ببخشید خیلی طولانی شد آخه خیلی دل پری دارم!! )
 

fateme_003

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بعضی از ضوابط و استاندارد ها چیزایی است که میشه گفت ثابته،مثلا عرض کابینت یا ارتفاع صندلی و ... که در همه جا یکسانه و شرکت سازنده اونو میسازه پس رعایت کردنشون نه تنها محدودیت نیست بلکه ضروریست مگر اینکه خود طراح بخواد طراحی کنه پس لازم نیست همه اون ضوابطو در نظر بگیره. بعضی از ضوابطی که شهرداری تعین میکنه میتونه مفید باشه و هم میتونه دست طراح رو ببنده ولی تا جایی که من اطلاع دارم اگه طرحی باشه که بعضی از ضوابط شهرداری را رعایت نکرده باشه و دلیل محکمی واس کارش داشته باشه شهرداری با طرح موافقت میکنه.من در ادامه مثالی که مناره عشق عزیز در مورد شهر یزد زدند باید بگم که اونجا قبلا کرسی ساختمان 120 بود ولی یه طراح با پا فشاری که روی طرحش کرد تا اونو 150 بگیره حتی تونست ضابطه شهرداری رو هم عوض کنه والان کرسی 150 در نظر میگیرن پس خود طراحه که باید تصمیم بگیره واس طرحش چه اندازه ارزش قائل میشه و بتونه اونو با استاندارد های موجود هماهنگ کنه یا حتی استاندارد رو تغیر بده!
 

Faeze Ardeshiry

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
ممنون بابت دعوت
ممنون از صديق عزيز واسه طرح اين مطلب
و آقاي امامي كه افتخار آشنايي باهاشونو نداشتم و كم سعادتي از منه كه دومين پستشونو ميبينم
و منار جان

اول اينكه ببينين لازم نيس اصلا ما خودمونو گم كنيم يه مثال ساده ميزنم
به فرض ما مگيم عرض دستشويي 80 سانتي متر(فرض) حالا يه آدمي كه عرض شونش به 1.5 متر ميرسه آيا ميتونه استفاده كنه؟
نويفرت هم نسبيه
ببينين مت اقليم رو پاس ميكنيم واسه چس؟واسه اين كه خصوصيات آب و هوايي رو بفهميم ديگه
آيا يه آپارتمان 50 متري تو تهران ميتونه يك جاي خوب يك خانه به مفهوم واقعي براي يك خانواده اي باشه كه تو جنوب زندگي مي كنن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
قطعا نه
پس نويفرت چي ميگخ؟
ببينين يكي از دوستان گفته مثلا صندلي بايد طول پايش 50 باشه مثلا
حالا اگه ما opene آشپزخونمون 2 متر باشه آيا اين صندلي جوابگو هست؟؟

كلا اينكه همه چي نسبيه
بستگي داره
درسته كه معمار طراحي ميكنه ولي طبق نظر اون طرف خاص(مشتري) طراحي ميكنه پس محدوديت داره
گاهي همين محدوديت ها باعث زيبايي و عملكرد ميشن
مثل سايت طرح 5 من به به خاطر حياط جنوبي همه ي ساختمونام 45 درجه چرخيد و چقدر طرحم رو پويا كرد ضمن اينكه عملكرد هم داره
 

Faeze Ardeshiry

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
يه چيزه جالب تر
مثلا خونه ي پدرم كه حدود 8 سال پيش ساخته شد ،‌دوطرف ساختمان هست كه زير بنا از سطح قابل قبول تجاوز كرد و شهرداري اجازه نميداد
ولي ما اون خونه رو ساختيم
سه بار شهردار اومد واويلا راه انداخت اما به زبون خودمون كم آورد
حالا ميدونم اين كار غلطه
مي خوام بگم كه همون شهرداري كه ميگه فلان جا سراميك نكينين يا خط آسمان رو خراب نكنين بعضي جاها خودشو كم مياره
كي جوابگو هست؟؟؟
 

Eshagh.M

عضو جدید
به نظر من رعايت ظوابط و استانداردهاي طراحي تا يه حدود خوبه كه اين طرح داده شده براي خودش چارچوب معيني دارد كه توي اين شرايط با پيدا كردن ايده هاي بهتر طراحي متفاوت بدست مياد اما در مجموع نمي توان كل طراحي با توجه به اين ظوابط محدود كنيم
 

nima arc

عضو جدید
باسلام و خسته نباشید به شما

باسلام و خسته نباشید به شما

هرچند که دغدغه استاندارد و خلاقیت به عنوان نماینده علم و هنر به زمان حاضر بر نمی گردد و مربوط به قرن 19 و به وجود آمدن مکتب مدرن در معماری می باشد،هنوز خیل زیادی از معماران غائل به تفکیک آنها یا همجواری این دو زمینه در معماری می باشند.
استاندارد می تواند معیاری خوب برای طراحی باشد که ما بتوانیم از آن طریق پی به مقیاس انسانی ببریم و فضا برای خود به صورت واقع درک نماییم ،هرچند که جاده خلاقیت طویل تر از این موضوعات به روح ادمی بر می خورد که برای شاهکار و خلق یک معماری خوب و پایدار لازمه طرح معمار میباشد. مانند معماری سنتی ایرانی.
 

mi.ab.kr.ir

عضو جدید
کاربر ممتاز
جالبه اکثریت به نوعی قوانین و استاندارها را تایید می کنن
اما من می خوام چند دسته بندی کنم
الف) 1- کارهای دانشگاهی (بیشتر تمرینی است برای تقویت خلاقیت نه بسته شدن ذهن)
2- کارهای اجرایی


ب) نوع قوانین و استاندارد
1- وابسته به طرح هادی و طرح جامع (قابل تغییر است)
2- وابسته به بخشنامه های نظام (برخی از قوانین هزارتا تبصره دارند که کمک می کنند نقضشان کنیم)
3- شهرداری (برخی از قوانین هزارتا تبصره دارند که کمک می کنند نقضشان کنیم)
4- استاندارهای به قول دوستمان جهانی و بومی (لازم نیست)

جالا
سوال :
1- آیا استانداردها (خصوصا نویفرت) وحی منزل است؟
2- آیا لزومی دارد که طرحهای دانشگاهی حتی با دید اجرای لازم است اینقدر دربند قوانین خشک (و گاها زیر علامت سوال) باشد؟
3- چه کسی قوانین را وضع میکند؟ ( آیا ما به عنوان جامعه مهندسی نباید به دید تحلیل و نقد به این قوانین نگاه کنیم؟)
4- آیا استاندارد مانعی برای خلق فضاهای مناسب نیست؟
5- اگر ما فضاها را با دید منطقی و با توجه به کلی عوامل دخیل طراحی کنیم دو حالت به وجود می آید یا قوانین خود به خود رعایت شده بی آنکه ما خود دربند رعایت کرده باشیم یا رعایت نشده که آنوقت یک طومار منطق و جوابیه داریم که فلان قانون در اینجا کارایی ندارد؟
البته به غیر از بعضی الزامات شهرداری
 

mi.ab.kr.ir

عضو جدید
کاربر ممتاز
هرچند که دغدغه استاندارد و خلاقیت به عنوان نماینده علم و هنر به زمان حاضر بر نمی گردد و مربوط به قرن 19 و به وجود آمدن مکتب مدرن در معماری می باشد،هنوز خیل زیادی از معماران غائل به تفکیک آنها یا همجواری این دو زمینه در معماری می باشند.
استاندارد می تواند معیاری خوب برای طراحی باشد که ما بتوانیم از آن طریق پی به مقیاس انسانی ببریم و فضا برای خود به صورت واقع درک نماییم ،هرچند که جاده خلاقیت طویل تر از این موضوعات به روح ادمی بر می خورد که برای شاهکار و خلق یک معماری خوب و پایدار لازمه طرح معمار میباشد. مانند معماری سنتی ایرانی.


مهمترین معیار طراحی خوب پاسخگوی مناسب به نیازهای کابران با توجه به روحیات و نوع کاربری است.
که با تحلیل داده ها و شناخت مناسب از اقلیم و روحیات کاربران انجام خواهد شد.
به نظر من یک معمار به جای حفظ استانداردها باید جامعه شناس و روانشناس خوبی باشد.
 

mi.ab.kr.ir

عضو جدید
کاربر ممتاز
يه چيزه جالب تر
مثلا خونه ي پدرم كه حدود 8 سال پيش ساخته شد ،‌دوطرف ساختمان هست كه زير بنا از سطح قابل قبول تجاوز كرد و شهرداري اجازه نميداد
ولي ما اون خونه رو ساختيم
سه بار شهردار اومد واويلا راه انداخت اما به زبون خودمون كم آورد
حالا ميدونم اين كار غلطه
مي خوام بگم كه همون شهرداري كه ميگه فلان جا سراميك نكينين يا خط آسمان رو خراب نكنين بعضي جاها خودشو كم مياره
كي جوابگو هست؟؟؟


عزیز من توی شهر من شهرداری خودش راهنمایی می کنه چطور قوانین ر را رعایت نکنیم
تازه بعضی وقتها هم که دیگه عرصه کم میاد .........یک جورایی که گفتنش صحیح نیست همه مدارک امضا می شوند
 

mi.ab.kr.ir

عضو جدید
کاربر ممتاز
بعضی از ضوابط و استاندارد ها چیزایی است که میشه گفت ثابته،مثلا عرض کابینت یا ارتفاع صندلی و ... که در همه جا یکسانه و شرکت سازنده اونو میسازه پس رعایت کردنشون نه تنها محدودیت نیست بلکه ضروریست مگر اینکه خود طراح بخواد طراحی کنه پس لازم نیست همه اون ضوابطو در نظر بگیره. بعضی از ضوابطی که شهرداری تعین میکنه میتونه مفید باشه و هم میتونه دست طراح رو ببنده ولی تا جایی که من اطلاع دارم اگه طرحی باشه که بعضی از ضوابط شهرداری را رعایت نکرده باشه و دلیل محکمی واس کارش داشته باشه شهرداری با طرح موافقت میکنه.من در ادامه مثالی که مناره عشق عزیز در مورد شهر یزد زدند باید بگم که اونجا قبلا کرسی ساختمان 120 بود ولی یه طراح با پا فشاری که روی طرحش کرد تا اونو 150 بگیره حتی تونست ضابطه شهرداری رو هم عوض کنه والان کرسی 150 در نظر میگیرن پس خود طراحه که باید تصمیم بگیره واس طرحش چه اندازه ارزش قائل میشه و بتونه اونو با استاندارد های موجود هماهنگ کنه یا حتی استاندارد رو تغیر بده!

آیا می دانید شما به عنوان معماری می توانید تعیین کنید که مبلمان ساختمان یا حتی عرض کابیت با اندازه های مورد نظر شما ساخته شود؟ (مشروط بر اینکه اندازه ها منطقی باشند)
شاید دیده باشید خیلی از معماران مشهور مبل و میز و ... طراحی می کردند.
صنعتی بودن یک بحثه
اما یادمون نره صنعت باید در خدمت ما باشد نه ما در خدمت صنعت
 

fateme_003

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آیا می دانید شما به عنوان معماری می توانید تعیین کنید که مبلمان ساختمان یا حتی عرض کابیت با اندازه های مورد نظر شما ساخته شود؟ (مشروط بر اینکه اندازه ها منطقی باشند)
شاید دیده باشید خیلی از معماران مشهور مبل و میز و ... طراحی می کردند.
صنعتی بودن یک بحثه
اما یادمون نره صنعت باید در خدمت ما باشد نه ما در خدمت صنعت
بله دوست عزیز!کاملا حرفتونو قبول دارم اگه متنمو کامل بخونید در ادامه جمله ام اوردم که مگر اینکه خود طراح بخواد طراحی کنه پس لازم نیست همه او ضوابطو در نظر بگیره!
 

mi.ab.kr.ir

عضو جدید
کاربر ممتاز
بله دوست عزیز!کاملا حرفتونو قبول دارم اگه متنمو کامل بخونید در ادامه جمله ام اوردم که مگر اینکه خود طراح بخواد طراحی کنه پس لازم نیست همه او ضوابطو در نظر بگیره!

عزيز دلم
من جمله شما را كامل خوندم
شما منظورم درست متوجه نشديم
حرف من اينكه به عنوان يك معمار اصلا نبايد به اين مسايل فكر كنيم
مگر اینکه خود طراح بخواد طراحی کنه پس لازم نیست همه او ضوابطو در نظر بگیره
از نظر ادبيات وقتي از چنين جمله اي استفاده مي كنيم يعني عرف آنچه است كه گفته شد و استثنا اينه كه با مگر شروع شده
حرفه من اينكه عرف غلط جا انداخته
معماري هنر است كه بعضي قيد و بندهاي بيهوده بر آن تحميل شده
بايد باور غلط را براي هميشه از ذهنها پاك كرد و شروعش از جامعه معماران است كه ما جزئي از آنيم
 

DDDIQ

مدیر ارشد
با درود و سپاس فراوان از تمامی دوستان و اساتیدی که در گفتگو شرکت داشتن تا الان و از نظراتشون بهرمند شدیم :gol:
امیدوارم این گفتگوها و تبادل دیدگاهها هر چه پربارتر ادامه پیدا کنه
و به نظرم دلیل, شاید عقب افتادن نسبی معماران ( و هم دیگر رشته های هنری) از دیگر علوم اینه که شاید خیلی از هنرمندان خلاقیت و رسیدن به ایده های نو رو فقط از ذات و استعداد فرد میبینن و برای همین شاید کمتر برن دنبالش و از گفتگو در مورد آموخته هاشون هم خودداری میکنن و حتی معماران بزرگ هم و شاید سخنوران خوبی هم نباشیم!
و شاید بشه این مساله رو هم در گفتگوهای بعدی بیشتر باز کنیم ...

درود فراوان.
اول باید مشخص کرد که این ضوابط و استانداردهارو چه مرجعی تعیین کرده.
معمولا دو تا مرجع برای ضوابط طراحی وجود داره.1- ضوابط و استانداردهای جهانی(که بهترینش نویفرت هستش)2-ضوابط و معیارهای عوامل صدور پروانه(اجازه)ساخت و ساز.
1-استانداردهای جهانی که میبایست در هر صورت رعایت شود.چراکه تنها عامل تمایز بین هنر معماری و هنر مجسمه سازی عملکرد هستش.هر ساختمان با هر عملکردی و در هرجای دنیا بایستی برای عموم قابل استفاده باشه و این استانداردهای جهانی هستن که ضامن قابل استفاده بودن ساختمان میباشند.{حداقل عرض فضاها.دربها.پارکینگ و...}
2-ضوابط مرجع صدور اجازه ساخت و ساز(شهرداری و مسکن و شهرسازی) به صورت محلی تالیف میشوند.{تراکم.ارتفاع.نما سازی و....}.

درود استاد و سپاس از اینکه صورت مساله رو باز کردین
با دیدگاه و نظرتون موافقم
البته نکته کوچکی رو که میخواستم اضافه کنم بر گفته های شما ...
اگر هم خواسته یا نا خواسته رعایت نشوند معمولا طرح به فاز اجرا نخواهد رسید و مشخصه که طرح معماری اجرا نشده در بهترین حالت نقاشی بیش نیست.
شاید دیدگاه شما ناشی از تجربیات شما در طراحی هست و حرف بنده هم از روی تجربه نکردن این محدودیت های اجرایی
ولی به نظرم معمار نباید خودش رو اجبار به رعایت و التزام به تمام این استاندارها کنه و ایده هاش رو در این مرز محدود, (حتی اگر ایده به فاز اجرایی نرسه) .
معمار میتونه پا رو فراتر بذاره و راه حل رسیدن به ایده هاش رو خلق کنه و باعث حرکتی رو به جلو در خلق فضا بشه چیزی که در آثار بزرگانی چون کالاتراوا و حدید (و حتی استاد میرمیران) که ایده های بسیاری ارائه دادن و سعی در بوجود آوردن استانداردهای نو برای ایده هاشون بشن . حتی اگر به فاز اجرا نرسه میتونه شروع و منشا حرکتهای رو به جلو باشه
سپاس جناب مهندس

جالبه اکثریت به نوعی قوانین و استاندارها را تایید می کنن
اما من می خوام چند دسته بندی کنم
الف) 1- کارهای دانشگاهی (بیشتر تمرینی است برای تقویت خلاقیت نه بسته شدن ذهن)
2- کارهای اجرایی


ب) نوع قوانین و استاندارد
1- وابسته به طرح هادی و طرح جامع (قابل تغییر است)
2- وابسته به بخشنامه های نظام (برخی از قوانین هزارتا تبصره دارند که کمک می کنند نقضشان کنیم)
3- شهرداری (برخی از قوانین هزارتا تبصره دارند که کمک می کنند نقضشان کنیم)
4- استاندارهای به قول دوستمان جهانی و بومی (لازم نیست)

جالا
سوال :
1- آیا استانداردها (خصوصا نویفرت) وحی منزل است؟
2- آیا لزومی دارد که طرحهای دانشگاهی حتی با دید اجرای لازم است اینقدر دربند قوانین خشک (و گاها زیر علامت سوال) باشد؟
3- چه کسی قوانین را وضع میکند؟ ( آیا ما به عنوان جامعه مهندسی نباید به دید تحلیل و نقد به این قوانین نگاه کنیم؟)
4- آیا استاندارد مانعی برای خلق فضاهای مناسب نیست؟
5- اگر ما فضاها را با دید منطقی و با توجه به کلی عوامل دخیل طراحی کنیم دو حالت به وجود می آید یا قوانین خود به خود رعایت شده بی آنکه ما خود دربند رعایت کرده باشیم یا رعایت نشده که آنوقت یک طومار منطق و جوابیه داریم که فلان قانون در اینجا کارایی ندارد؟
البته به غیر از بعضی الزامات شهرداری

با صحبتاتون موافقم استاد
سپاس
و متاسفانه به نظرم بعضی از اساتید دانشگاهای ما با دید اجرایی که به طرح و ایده ها نگاه میکنن, اجازه رشد و پرورش خلاقیت ذهن دانشجوهاشون رو نمیدن و نمیدونم این دانشجوها چرا نباید تمرین کنن ایده ها رو! خلق ایده تازه رو رد میکنن به خاطر ضوابطی مبهم و حتی برداشت شخصی که داشتن !
حتی گاها ایده های خودشون رو تلقین میکنن بجای آموزش فکر کردن ! و دارن عملن تفکر خودشون رو آموزش میدن ! و این میشه که هر ترم با عوض شدن استاد, دانشجو گیج میشه و نمیدونه چه کار کنه ! و باز بر میگرده به ضوابط مبهم و تفکر اجرایی اساتید! و این روند ادامه خواهد داشت
 

arashitect

عضو جدید
و درودی دوباره.
لازم دیدم نظرم رو بیشتر توضیح بدم.
1-معنی کلمه استاندارد از فرهنگ دهخدا:استاندارد، در واقع، مجموعه‌ای از قوانین و مقررات است که توسط برخی نهادهای ذی‌صلاح جهت استفاده سازمان‌ها و مؤسسات در مقیاس ملی و بین‌المللی وضع و تصویب می‌شود و ممکن است توسط دولت‌ها یا نهادهای علمی، از جمله برخی انجمن‌های حرفه‌ای، اجرا گردد.مفهوم لغوی استاندارد به معنای، نمونه، قاعده، اصل، مقیاس تصویب شده، و هر چیزی که به عنوان
مبنایی برای مقایسه پذیرفته شود، است. با توجه به مفاهیم مذکور، مطابقت کالا، خدمات، آیین کار، سیستم
کیفیت یا هر امری با استاندارد، بدین معناست که در آن موارد قواعد، اصول و مقررات ویژه ای رعایت
شده است.

کاملا واضحه که هیچ استانداردی وحی منزل نیست.اما نبودش هم قبول کنید موجب بلبشو میشه.نویفرت یک کتاب مرجع هستش که حداقل استانداردهارو بیان کرده.حالا یک طراح میتونه توجهی به این استانداردها نکنه.شخصا با تحقیق و تفحص استانداردهای خودش رو بدست بیاره اما اینکه دیگران هم این استانداردهارو قبول کنن حتمی نیست.
2-یکی از دلایلی که شخصا اعتقاد به رعایت استانداردها دارم اینه که بنده به عنوان طراح میبایستی به فکر عموم استفاده کنندگان از مکان باشم.چون کاربران یک فضا یا مکان افراد ثابتی نیستند و در طول زمان تغیر میکنند.رعایت استانداردها باعث میشه طرح برای اکثریت مردم و در مقیاس زمانی بیشتری قابل استفاده باشه.
 

mi.ab.kr.ir

عضو جدید
کاربر ممتاز
با درود و سپاس فراوان از تمامی دوستان و اساتیدی که در گفتگو شرکت داشتن تا الان و از نظراتشون بهرمند شدیم :gol:
امیدوارم این گفتگوها و تبادل دیدگاهها هر چه پربارتر ادامه پیدا کنه
و به نظرم دلیل, شاید عقب افتادن نسبی معماران ( و هم دیگر رشته های هنری) از دیگر علوم اینه که شاید خیلی از هنرمندان خلاقیت و رسیدن به ایده های نو رو فقط از ذات و استعداد فرد میبینن و برای همین شاید کمتر برن دنبالش و از گفتگو در مورد آموخته هاشون هم خودداری میکنن و حتی معماران بزرگ هم و شاید سخنوران خوبی هم نباشیم!
و شاید بشه این مساله رو هم در گفتگوهای بعدی بیشتر باز کنیم ...



درود استاد و سپاس از اینکه صورت مساله رو باز کردین
با دیدگاه و نظرتون موافقم
البته نکته کوچکی رو که میخواستم اضافه کنم بر گفته های شما ...

شاید دیدگاه شما ناشی از تجربیات شما در طراحی هست و حرف بنده هم از روی تجربه نکردن این محدودیت های اجرایی
ولی به نظرم معمار نباید خودش رو اجبار به رعایت و التزام به تمام این استاندارها کنه و ایده هاش رو در این مرز محدود, (حتی اگر ایده به فاز اجرایی نرسه) .
معمار میتونه پا رو فراتر بذاره و راه حل رسیدن به ایده هاش رو خلق کنه و باعث حرکتی رو به جلو در خلق فضا بشه چیزی که در آثار بزرگانی چون کالاتراوا و حدید (و حتی استاد میرمیران) که ایده های بسیاری ارائه دادن و سعی در بوجود آوردن استانداردهای نو برای ایده هاشون بشن . حتی اگر به فاز اجرا نرسه میتونه شروع و منشا حرکتهای رو به جلو باشه
سپاس جناب مهندس



با صحبتاتون موافقم استاد
سپاس
و متاسفانه به نظرم بعضی از اساتید دانشگاهای ما با دید اجرایی که به طرح و ایده ها نگاه میکنن, اجازه رشد و پرورش خلاقیت ذهن دانشجوهاشون رو نمیدن و نمیدونم این دانشجوها چرا نباید تمرین کنن ایده ها رو! خلق ایده تازه رو رد میکنن به خاطر ضوابطی مبهم و حتی برداشت شخصی که داشتن !
حتی گاها ایده های خودشون رو تلقین میکنن بجای آموزش فکر کردن ! و دارن عملن تفکر خودشون رو آموزش میدن ! و این میشه که هر ترم با عوض شدن استاد, دانشجو گیج میشه و نمیدونه چه کار کنه ! و باز بر میگرده به ضوابط مبهم و تفکر اجرایی اساتید! و این روند ادامه خواهد داشت

در اینکه توی دانشگاه باید اجرائیات تدریس شه شکی نیست
اجرایی بودن طرح به دو موضوع بر می گرده
1- مسائل سازه ای که اتفاقا به نظر من اساتید باید در این زمینه حسابی سخت گیری کنند آخه زیباترین طرح بدهید اما نشه اونو ساخت که فایده نداره
2- قوانین شهرداری و نظام و مسکن و استاندارد، به نظر من در اکثر موارد این قوانین دینامیکن پس میشه برداشتهای متفاوت داشت یا حتی از تبصره ها استفاده کرد ضمن اینکه در عمل دوستان شاعل در شهرداری کمک می کنند که از بعضی از این قوانین فرار کنیم پس تاکید زیاد از اندازه روی آنها مشکلاتی که شما گفتیتد را ایجاد می کند
 

mi.ab.kr.ir

عضو جدید
کاربر ممتاز
و درودی دوباره.
لازم دیدم نظرم رو بیشتر توضیح بدم.
1-معنی کلمه استاندارد از فرهنگ دهخدا:استاندارد، در واقع، مجموعه‌ای از قوانین و مقررات است که توسط برخی نهادهای ذی‌صلاح جهت استفاده سازمان‌ها و مؤسسات در مقیاس ملی و بین‌المللی وضع و تصویب می‌شود و ممکن است توسط دولت‌ها یا نهادهای علمی، از جمله برخی انجمن‌های حرفه‌ای، اجرا گردد.مفهوم لغوی استاندارد به معنای، نمونه، قاعده، اصل، مقیاس تصویب شده، و هر چیزی که به عنوان
مبنایی برای مقایسه پذیرفته شود، است. با توجه به مفاهیم مذکور، مطابقت کالا، خدمات، آیین کار، سیستم
کیفیت یا هر امری با استاندارد، بدین معناست که در آن موارد قواعد، اصول و مقررات ویژه ای رعایت
شده است.

کاملا واضحه که هیچ استانداردی وحی منزل نیست.اما نبودش هم قبول کنید موجب بلبشو میشه.نویفرت یک کتاب مرجع هستش که حداقل استانداردهارو بیان کرده.حالا یک طراح میتونه توجهی به این استانداردها نکنه.شخصا با تحقیق و تفحص استانداردهای خودش رو بدست بیاره اما اینکه دیگران هم این استانداردهارو قبول کنن حتمی نیست.
2-یکی از دلایلی که شخصا اعتقاد به رعایت استانداردها دارم اینه که بنده به عنوان طراح میبایستی به فکر عموم استفاده کنندگان از مکان باشم.چون کاربران یک فضا یا مکان افراد ثابتی نیستند و در طول زمان تغیر میکنند.رعایت استانداردها باعث میشه طرح برای اکثریت مردم و در مقیاس زمانی بیشتری قابل استفاده باشه.

دراینکه طراح باید به فکر عموم استفاده کننده ها باشد شکی نیست اما این دلیل به وابستگی به استاندارد نیست. مثلا نویفرت گفته عرض راه با عبور دو نفر مثلا 120 باشد. بعد میایم مباحث نظام را بررسی می کنیم میگه راه نباید برای فلان کاربری کمتر150 باشد. بعد میای نسبت فضاها را می سنجی می بینی نمی تونی راه با عرض بیشتر از 1 داشته باشی.حالا چکار می کنی هر عرضی را بگذارید بالاخره در جلسه دفاعیه (یا پیش استا یا دفاع در مناقصه)ضدش گفته میشه

اما بیای خودت میزان رفت و آمدها و وضعیت راه خروج و نسبت فضاها و وضعیت امداد رسانی را بررسی کنی به عددی خواهی رسید که ساعتها می تونی منطقی ازش دفاع کنی و استاندارد کار خودت خواهد شد.
 

Ice Dream

عضو جدید
کاربر ممتاز
می تونه همزمان هردوی اینها باشه....
نحوه ی برخورد ما با هرچیزی ، برآمد نهایی اون چیز رو بوجود میاره
در عین حال که قوانین و استانداردها می تونن خلاقیت رو تا حد نابودی هم ببرن در عین حال می تونن منجر به خلق راه حلهای جدید برای مساله های معماری بشن...
همونطور که اشاره شده در واقع یه بخشی از قوانین هم اصولا برای اجرا نشدن تامین شدن :D و با انواع روشها می شه اونها رو نادیده گرفت
 

mi.ab.kr.ir

عضو جدید
کاربر ممتاز
می تونه همزمان هردوی اینها باشه....
نحوه ی برخورد ما با هرچیزی ، برآمد نهایی اون چیز رو بوجود میاره
در عین حال که قوانین و استانداردها می تونن خلاقیت رو تا حد نابودی هم ببرن در عین حال می تونن منجر به خلق راه حلهای جدید برای مساله های معماری بشن...
همونطور که اشاره شده در واقع یه بخشی از قوانین هم اصولا برای اجرا نشدن تامین شدن :D و با انواع روشها می شه اونها رو نادیده گرفت


حرف سر اینه که دانشجوهای معماری زیادی وابسته به این قوانینن
به جای اینکه قوانین در اختیارشون باشه بیشتر اونها و طراحیهاشون تابع قوانینن
و این یک فاجعه است
کاش هرکس بگه برای طراحی چه روندی را بکار می بره
 

Similar threads

بالا