چه لذتى دارد اين حجاب وقتی صد قافله دل کثیف همرهت نیست!

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
لطفا جواب سوال منو در پست بالا بدین!!

آقای شریعتی، که برای شما خیلی الگو هست و به اون استناد میکنی، اصولا به ملت و هم وطن عقیده ندارد و انچنان غرق در اندیشه اسلامی می باشد که همه ملل مسلمان را امت می نامد، آیا شمایی که اینچنین وطن خود را برای آنها زیر پا میگذارید، سر سوزنی به شما ارزش میگذارند؟!! اسلام مقدس است و ما مسلمان یه چیز است و ارزشی که ایران و ایران باستان برای ما دارد هم نکته ایست که بهتره فراموش نشه.

کاش روزی بیاد که به عقاید دیگران اگر چه 100% مخالف عقاید ما احترام بزاریم، و سریع تهمت متعصب بودن به انها نبندیم.

به شما هم پیشنهاد میکنم، حالا که اینقدر اهل مطالعه هستی و فکر میکنی که تنها خودت مطالعه کردی و میکنی، اصلا هم متعصب نیستی و ذهن بازی داری، چندتا کتاب مخالف عقاید آقای شریعتی و کتبی که در نقض افکار ایشون هست رو هم مطالعه کنی.

ببین دوست عزیز من ادعای مطالعه وذهن باز نکردم
گفتم روی این بحث یه سری مطالعاتی داشتم از تاریخ بلدان و...بگیر تا کتاب دوقرن سکوت زرین کوب و شریعتی
یه سری منابع محدود
از حمله اعراب هم به هیچ وجه دفاع نکردم فقط گفتم یه سری به تاریخ ایران در موقع ظهور اسلام بزنید ببینید وضعیت زن و عوام را....اونموقع شاید شرایط اون روز ایران را بهتر درک کنید.......درحالی که شما دفاع میکنید از اون شرایط واز محاسنش میگد از زمان کورش تا .....در حای که من یک مقطع خاص نام بردم وقبل از اون صعود ونزول زیاد داشتیم و از اون شرایط آیا این دفاع چشم بسته نیست حداقل بحثی تاریخی کنید !!!!!!!!!!!!!!!
و بعد اینکه تماما بحث تاریخی میکنید در حالی که یه قسمت از بحث فرهنگی جامعه شناسیست
و در مورد مقایسه ای هم که با حمله مغول گفتم هیچ دلیل قانع کننده ای ارائه نشد البته اگه متوجه منظورم از مقایسه شده باشید
در ثانی نمیدونم چرا شما فکر میکیند اسلام با وطن دوستی متعارضه مگر نه اینکه حب وطن از ایمانه
ولی من با این بیماری خاک پرستی مخالفم
و برای کسی هم وطن زیر پا گذاشته نشده!!!!!!
شریعتی هم ایراد زیاد داشته روش بحثه اما مطالب دقیق لطیف و عمیقی هم گفته که توجه بهش خالی از لطف نیست و در این مبحث خاص بشدت با ایشون هم عقیده ام
واون بحث شما مثل کمک به فردی است که داره میمیره وانوقت ما فکر کنیم که اگه کمکش کنیم اون در قبال ما چه میکنه واصلا آیا ماباید کمک کنیم و..یه بحث جداییست


واینکه در اسلام کلا دوتا امت بیشتر نداریم امت اسلام و امت کفر وهمه هم انسانها با هم برابرند واما این متفاوته با اینکه حب وطن نداشتن یا ضد وطن بودن
و اصلا مگر نه اینکه در اسلام کمک کردن آبادانی و.....اول باید به خانواده خود سپس به نزدیکان وهمشهری و ....
اگه زیاد روی هم کنیم در این وطن پرستی دور نخواهد بود نژاد پرستی
 

masisabz

عضو جدید
کاربر ممتاز
بزرگترین مشکل ما تعصب و نداشتن علم به آنچه در موردش بحث میکنیمه
اصلا حرف شما درست
بیایم حداقل یک درصد احتمال خطا در تفکراتمون بدیم
و هست ها بشناسیم تا بفهمیمم بایدها چیست


شما درست میگی، من با تعصب حرف میزنم و بدون مطالعه.

خوب شما به این سوال من جواب بده، تا باقی بحث رو جلو بریم.
شما میفرمایید که ایرانیها به خاطر حمله اعراب به اسلام رو نیاوردند و به خاطر ظلم حاکم زمونه و فقر و فاصله طبقاتی به اسلام روی آوردند، شما درست میگی. منم میگم، الان که ظلم حاکم که به فضل الهی نداریم!!! ولی فاصله طبقاتی که داریم، پس اگه یه لشکری با یه دین دیگه به ایران حمله کنه باید تمام مردم تغییر دین داده و به آیین آنها در بیاین؟
در این که آقای شریعتی متن ها و جملات زیبایی دارند که واقعا بعضی از آنها تامل برانگیز هست شکی نیست. ولی آقای شریعتی در بین انسانهایی با افکار شما به خاطر جملات زیبایش الگو نشده، بلکه به خاطر افکار اسلامی و این اسلام پرستی و این کوچک شمردن سرزمین و فدا کردن همه چیز برای اسلام شهرت یافته، که بهترین مثال همان امت اسلامی است.
 

s1m5j8

عضو جدید
کاربر ممتاز
آقاي شريعتي يه پ‍ژوهشگر اسلامي بوده،نه اسلام پرست...
بعضي جملاتشون نشان از درك بالاي ايشون هست اما من همشون رو قبول ندارم...
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما درست میگی، من با تعصب حرف میزنم و بدون مطالعه.

خوب شما به این سوال من جواب بده، تا باقی بحث رو جلو بریم.
شما میفرمایید که ایرانیها به خاطر حمله اعراب به اسلام رو نیاوردند و به خاطر ظلم حاکم زمونه و فقر و فاصله طبقاتی به اسلام روی آوردند، شما درست میگی. منم میگم، الان که ظلم حاکم که به فضل الهی نداریم!!! ولی فاصله طبقاتی که داریم، پس اگه یه لشکری با یه دین دیگه به ایران حمله کنه باید تمام مردم تغییر دین داده و به آیین آنها در بیاین؟
در این که آقای شریعتی متن ها و جملات زیبایی دارند که واقعا بعضی از آنها تامل برانگیز هست شکی نیست. ولی آقای شریعتی در بین انسانهایی با افکار شما به خاطر جملات زیبایش الگو نشده، بلکه به خاطر افکار اسلامی و این اسلام پرستی و این کوچک شمردن سرزمین و فدا کردن همه چیز برای اسلام شهرت یافته، که بهترین مثال همان امت اسلامی است.

من توهین نکردم و حتی تعصب به عنوان یک فضیلت میپذیرم در بعضی جاها
ولی در علم اموزی تعصب یک نوع حجاب است(ربطش بدیم به موضوع تاپیک)

به هیچ عنوان کوچک شمردن سرزمین نمی پذیرم
و اینکه اسلام پرست نبود خدا پرست بود و اسلام را به عنوان ایدئولوژی که میتواند انسان به هدف برسونه پذیرفته بود
وامت اسلام تز اسلام نه شریعتی والبته هیچ تضادی هم با وطن دوستی نداره



خوب دونکته
اول اینکه از نظر من اسلام پویاست توانایی حل مشکلات داره و اگه مشکلی هست از خودمونه(چه دولت و افراد جامعه)
و در ثانی از نظر من یک جهان بینی ایده ال همراه با تمام لوازم و ملزومات برای داشتن جامعه ایده ال


اما جواب شما
بحث منهم سر همین بود که چون اسلام یک دید کامل تر با قوانین اجتماعی برتری میداد و البته مشکلات مردم هم بی تاثیر نبود مقبول مردم واقع شد وگرنه ما حمله های دیگری هم به سرزمینمان داشتیم که چه بسا مهاجمان تاثیر پذیرفتبد و در شیوه زندگیشون تحول حاصل شد


و نه بخاطر فاصله طبقاتی یا ظلم بلکه اگر یه ایدئولوژی بهتری وارد کردید از اسلام
قطعا بر یک جامعه فرهیخته و متمدن واجب که دیدش نسبت به دنیا عوض کنه و تاثیر بگیر و شرایط و مشکلات تنها میتوه به تسریع این امر کمک کنه
 

masisabz

عضو جدید
کاربر ممتاز
من توهین نکردم و حتی تعصب به عنوان یک فضیلت میپذیرم در بعضی جاها
ولی در علم اموزی تعصب یک نوع حجاب است(ربطش بدیم به موضوع تاپیک)

به هیچ عنوان کوچک شمردن سرزمین نمی پذیرم
و اینکه اسلام پرست نبود خدا پرست بود و اسلام را به عنوان ایدئولوژی که میتواند انسان به هدف برسونه پذیرفته بود
وامت اسلام تز اسلام نه شریعتی والبته هیچ تضادی هم با وطن دوستی نداره



اما جواب شما
بحث منهم سر همین بود که چون اسلام یک دید کامل تر با قوانین اجتماعی برتری میداد و البته مشکلات مردم هم بی تاثیر نبود مقبول مردم واقع شد وگرنه ما حمله های دیگری هم به سرزمینمان داشتیم که چه بسا مهاجمان تاثیر پذیرفتبد و در شیوه زندگیشون تحول حاصل شد


و نه بخاطر فاصله طبقاتی یا ظلم بلکه اگر یه ایدئولوژی بهتری وارد کردید از اسلام
قطعا بر یک جامعه فرهیخته و متمدن واجب که دیدش نسبت به دنیا عوض کنه و تاثیر بگیر و شرایط و مشکلات تنها میتوه به تسریع این امر کمک کنه


نکته همین تبصره هایی هست که بعضی ها برای خودشون میزارن، تعصب در علم خوب نیست ولی در شکل دین خوبه!!
به نظر من هر کسی میتونه آزاده باشه، اگه خودشو از هر نوع تعصب آزاد کنه، یه انسان بی دین هم میتونه آزاده باشه و یک مسلمان هم میتونه اسیر هوای نفس، آیا شما در دین، متعصب تر از طالبانم میشناسی؟ متعصب اونایی بودن، که بخاطر اینکه فکر میکردن دینشون بهترین و کاملترین دین هست، به خودشون اجازه دادن که به سرزمین های دیگر تجاوز کنن و اگه واقعا دو قرن سکوت رو خونده باشی، یا کتابهای مربوطه را میبینی که با زن و بچه های ایران چه کردن.
من نمیگم که ایرانیها بهترین بودن و به هیچ کشوری حمله نکردن، ولی وقتی سر گسترش دین این کارو کنی واقعا زننده هست.

من نمیدونم شما چرا اینقدر ملا لغتی هستین(شوخی بود) من خواستم بزرگی اسلامو نزد شریعتی نشون بدم، نه این که بگم اسلامو میپرستیده!! تا حالا کی اسلامو پرستیده که اون دومیش باشه؟!!

شما که میگی مردم خودشون به اسلام روی آوردن، لطفا چندتا از مبلغین رو نام ببر که به ایران آمدن برای تبلیغ دین اسلام!!! شما تو کل تاریخ گسترش دین اسلام در ایران، جر متجاوزان و لشکریان مومن به اسلام، کس دیگه ای رو نمیبینی که به ایران آمده باشه برای آشنایی مردم با دین مبین.

 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
نکته همین تبصره هایی هست که بعضی ها برای خودشون میزارن، تعصب در علم خوب نیست ولی در شکل دین خوبه!!
به نظر من هر کسی میتونه آزاده باشه، اگه خودشو از هر نوع تعصب آزاد کنه، یه انسان بی دین هم میتونه آزاده باشه و یک مسلمان هم میتونه اسیر هوای نفس، آیا شما در دین، متعصب تر از طالبانم میشناسی؟ متعصب اونایی بودن، که بخاطر اینکه فکر میکردن دینشون بهترین و کاملترین دین هست، به خودشون اجازه دادن که به سرزمین های دیگر تجاوز کنن و اگه واقعا دو قرن سکوت رو خونده باشی، یا کتابهای مربوطه را میبینی که با زن و بچه های ایران چه کردن.
من نمیگم که ایرانیها بهترین بودن و به هیچ کشوری حمله نکردن، ولی وقتی سر گسترش دین این کارو کنی واقعا زننده هست.

من نمیدونم شما چرا اینقدر ملا لغتی هستین(شوخی بود) من خواستم بزرگی اسلامو نزد شریعتی نشون بدم، نه این که بگم اسلامو میپرستیده!! تا حالا کی اسلامو پرستیده که اون دومیش باشه؟!!

شما که میگی مردم خودشون به اسلام روی آوردن، لطفا چندتا از مبلغین رو نام ببر که به ایران آمدن برای تبلیغ دین اسلام!!! شما تو کل تاریخ گسترش دین اسلام در ایران، جر متجاوزان و لشکریان مومن به اسلام، کس دیگه ای رو نمیبینی که به ایران آمده باشه برای آشنایی مردم با دین مبین.
منم باذکر اینکه خدا پرست بود میخواستم روی این تاکید کنم که تزهای شریعتی تزهایی اسلامی است البته نه همش
عرضم به حضورتون که تو همه چیز همینقدر تبصره هست علم که خودش نوره و روشنایی بعضی جاها حجاب میشه و...(حجاب بره تاپیک جذفه)
توجه کنید!!!!((من قاتل تحت رأيه عميه يغضب للعصبيه أو يدعو الي عصبيه أو ينصر عصبيه فقتل فقتله جاهليه )) هر كس زير پرچمي كوركورانه به گونه اي بجنگد كه خشم ودعوت وياري او از روي تعصب باشد او بر عقيده جاهليت كشته شده است ))
ت
عصب مثبت همان غیرت است. به فرموده حضرت امام « ...علامت آن این است که حق با هر طرف هست از آن طرف حمایت کند گرچه از متعلقان او نباشد بلکه از دشمنان او باشد... .

وانچه که من بالا گفتم منظورم علاقه بود نه بستن چشم بر روی حقایق


و بحث جنگ در اسلام هم یه بحث خیلی جالبیست البته اسلامی بماند بعضی کاریی که اعراب کردند

و اینکه اگه فرد مسلمون باشه دیگه اسیر هوای نفسش نیست واگه اسیر هوای نفس باشه دیگه مسلمان نیست
و طالبان در مقبل خوارج هیچ نیستند که علی ابن عباس را فرستاد برود با آنها سخن بگوید. ابن عباس برگشت گفت: پیشانیهایى دیدم پینه بسته از كثرت عبادت، كف دستها مثل زانوى شتر است، پیراهنهاى كهنه ی زاهدمآبانه و قیافه هاى بسیار جدى و مصمم
فرمود: «وَ لَمْ یَكُنْ لِیَجْتَرِئَ عَلَیْها اَحَدٌ غَیْرى» هیچ مسلمان دیگر، هیچ یك از صحابه ی پیغمبر چنین جرأتى را به خود نمى داد كه به روى اینها شمشیر بكشد، ولى من كشیدم و افتخار مى كنم كه كشیدم. مى گوید: «بَعْدَ اَنْ ماجَ غَیْهَبُها» پس از آنكه دریاى ظلمت داشت موج مى زد و موج تاریكى بالا گرفته بود
وعلی چگفت درمورد خوارج وچه کرد!!!!!

وزمانی که اسلام وارد شد وسادگی این دین وشعارهایی مانند آزادگی و برابریوعدالت مشاهده شد......قطعا انسانهای زیادی ایمان میاورند و چه گروه عظیمی که در زمان علی اسلام اوردند وتا اون زمان مسلمان نبودند

شماهم به ابتدا این سوالات پاسخ دهید:
اما به راستي چرا ايرانيان در برابر اعراب چندان پايداري نكرده تن به قضا دادند؟ اعراب كه نه به تعداد نفرات و نه به تجربيات و افزارآلات جنگي و نه به هوش و چاره‌جويي با ايرانيان قابل مقايسه نبودند چرا پيروز شدند؟
 
آخرین ویرایش:

masisabz

عضو جدید
کاربر ممتاز
وانچه که من بالا گفتم منظورم علاقه بود نه بستن چشم بر روی حقایق

شماهم به ابتدا این سوالات پاسخ دهید:
اما به راستي چرا ايرانيان در برابر اعراب چندان پايداري نكرده تن به قضا دادند؟ اعراب كه نه به تعداد نفرات و نه به تجربيات و افزارآلات جنگي و نه به هوش و چاره‌جويي با ايرانيان قابل مقايسه نبودند چرا پيروز شدند؟

خوب هر کسی علایق خودشو داره، چطوره که اگه بقیه از علایقشون دفاع کنن، میشن متعصب ولی در مورد بعضی این نکته مثبتی هست؟

شما به پستهای قبلی اگه مراجعه کنی تمام دفاع ایرانیها با ذکر منابعش، هست.
و این تاسف آوره که شما راضی نشدی به اونا حتی یه نگاه بندازی، یا دیدی ولی چون آقای شریعتی آنها را قبول نداره و در سخنانش برعکس آن را گفته، شما هم آنها را نا دیده میگیری؟؟
مگه عراق که به ایران حمله کرد، تمام دنیا پشتش نبود و اسلحه و نیرو به عراق نمیدادند، پس چرا ایران مقاومت کرد و شکست نخورد؟ یا یه مثال از خود مسلمونا، چرا در جنگ با کفار مکه، که حتی خود حضرت محمد ص فرمانده بود، شکست خوردن؟؟ به نظر شما هر کسی که در جنگ پیروز بشه، یعنی بر حقه؟؟ یا طرف مقابل ترسو و انگیزه؟؟
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوب هر کسی علایق خودشو داره، چطوره که اگه بقیه از علایقشون دفاع کنن، میشن متعصب ولی در مورد بعضی این نکته مثبتی هست؟

شما به پستهای قبلی اگه مراجعه کنی تمام دفاع ایرانیها با ذکر منابعش، هست.
و این تاسف آوره که شما راضی نشدی به اونا حتی یه نگاه بندازی، یا دیدی ولی چون آقای شریعتی آنها را قبول نداره و در سخنانش برعکس آن را گفته، شما هم آنها را نا دیده میگیری؟؟
مگه عراق که به ایران حمله کرد، تمام دنیا پشتش نبود و اسلحه و نیرو به عراق نمیدادند، پس چرا ایران مقاومت کرد و شکست نخورد؟ یا یه مثال از خود مسلمونا، چرا در جنگ با کفار مکه، که حتی خود حضرت محمد ص فرمانده بود، شکست خوردن؟؟ به نظر شما هر کسی که در جنگ پیروز بشه، یعنی بر حقه؟؟ یا طرف مقابل ترسو و انگیزه؟؟

آفرین بحث من هم سر همینه
چرا ایران در جنگ عراق با تعدادکم شکست نخورد
ولی ببینید رستم فرخزاد با چه امکاناتی و چه نیرویی شکست خورد
یا این جنگ سلاسل ببینید که هر عرب 5 -10 ایرانی بسته بود و با خود به اسارت میبرد چرا؟
چرا سربازن ار=یرانی تمایلی به جنگیدن نداشت؟
اگه در مورد همین جنگ رستم فرخزاد مطالعه کنید میبینید فرستادگان اعراب به نزد رستم چه تاثیری در روحیه سپاه ایران گذاشت سادگی برابری و اعتقاد راسخ (اگر چه صفات جاهلی هنوز بود اما شما تاثیر اعتقادات اسلامی هرگز نباید نادیده بگیرید!!!!!
واقعا در کتب تاریخ یک توصیف تاثیر گذاری شده اگر تو نت پیدا کردم براتون میذارم؟!!!!!!
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
اصل کلام همینه... thanks
خوبه که از نظر اسلام در مورد جنگ هم کمی آگاهی پیدا کنیم!!!!!!!!!!!

چندتا ایه از قران
قرآن تأکید می‌کند که هرگاه گروهی از کفار واقعاً بی‌طرفی برگزیده و در پی مسالمت باشند، مسلمانان بر آنان سلطه‌ای نداشته‌ و حق جنگیدن با آنها را ندارند: «فَاِنِ ٱعْتَزَلُوکمْ فَلَمْ یُقَاتِلُوکمْ وَ ٱلْقَوْا ٱِلَیْکمُ ٱلسَّلَمَ فَمَا جَعَلَ ٱللََّهُ لَکمْ عَلَیْهِمْ سَبِیلاْ؛[17] پس اگر از شما کناره‌گیری ‌کردند و با شما پیکار ننمودند، بلکه پیشنهاد صلح کردند، خداوند به شما اجازه نمی‌دهد که متعرض آنان شوید.»


قرآن در جای دیگر، ضمن تأکید بر آمادگی دفاعی، به پیامبر(ص) دستور می‌دهد که اگر دشمنان به صلح گرایند از صلح و آشتی استقبال کند: «وَ اِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لهَاَ وَ تَوَکلْ عَلَی‌ٱللهِ اِنَّهُ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلْعَلِیمْ؛[18] و اگر تمایل به صلح نشان دهند، تو نیز از در صلح درآی؛‌ و بر خداوند توکل کن، که او شنوا و داناست.»



قرآن هرگونه فشار و اجبار در پذیرش دین و دعوت اسلامی را مردود انگاشته و به صراحت اعلام می‌کند: «لاَ اِکرَاهَ فِی‌‌ٱلْدّینْ قَدْ تَبَّینَ ٱلْرُّشْدُ مِنَ ‌ٱلْغَیْ؛[22] هیچ اجباری در دین نیست؛‌ زیرا هدایت و رشد، از گمراهی روشن شده است.»


از دیدگاه قرآن وظیفه پیامبر(ص) ابلاغ پیام روشن الهی است: «وَ مَا عَلَی ٱلرَّسُولِ إِلَّاٱلْبَلَاغُ ٱلْمُبِینْ؛[23] بر پیامبر نیست مگر رساندن آشکار.» در این راستا پیامبر(ص) هیچ سلطه و قدرت اجبار و اکراهی ندارد: «فَذَکرْ اِنََّماٰ اَنتَ مُذَکرٌ، لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرْ؛[24] پس تذکر ده که تو فقط تذکردهنده‌ای، تو سلطه‌گر بر آنان نیستی که (بر ایمان) مجبورشان کنی.»


پس از این آیات به ارحتی هویداست که اسلام با جنگ به عنوان راهیی برای گسترش حقیقت مخالف است اما:



حفظ آزادی مذهب
همان طور که پیشتر توضیح دادیم، آزادی مذهب یکی از حقوق اساسی است که مورد احترام و حمایت حقوق اسلام است . قاعده طلایی در این ارتباط، در آیه ذیل متبلور است:
«لا اکراه فی الدین » (30) ; یعنی: هیچ اجباری در دین نیست .
این قاعده که در باره رفتار مسلمانان با غیر مسلمانان، خطاب به مسلمانان، تشریع شده است، تلویحا بیان می کند که مسلمانان مجازند در دفاع از مذهب و نیز در تامین آزادی مذهب و آیینهای عبادی برای دیگران، به جنگ برخیزند .
آیات زیر، در این ارتباط قابل ذکر هستند:
1 - «و قاتلوهم حتی لا تکون فتنة و یکون الدین لله ...» (31) ; یعنی: و با کافران جهاد کنید تا فتنه و فساد در زمین نماند و . . و همه را آیین الهی باشد .
2 - «لا ینهیکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم و تقسطوا الیهم، ان الله یحب المقسطین . انما ینهیکم الله عن الذین قاتلوکم فی الدین و اخرجوکم من دیارکم و ظاهروا علی اخراجکم ان تولوهم ...» (32)
یعنی: خداوند شما را نهی نمی کند از اینکه با آن کسانی که با شما در دین پیکار نکرده و شما را از دیارتان آواره نکرده اند نیک رفتاری و دادگری کنید; چه آنکه خداوند دادگران را دوست می دارد . تنها خداوند شما را نهی می کند از اینکه با کسانی که با شما در امر دین مقاتله کردند و شما را از دیارتان بیرون راندند و بر اخراج شما به یکدیگر کمک کردند، سستی اختیار کنید .
3 - «... و لولا دفع الله الناس بعضم ببعض لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم الله کثیرا و لینصرن الله من ینصره ...» (33)
یعنی: و اگر خدا (رخصت جنگ ندهد و) دفع شر بعضی از مردم را به بعض دیگر نکند همانا صومعه ها و دیر و کنشت ها و مساجدی که در آن نماز و ذکر خدا بسیار می شود همه خراب و ویران می شد و هر که خدا را یاری کند البته خدا او را یاری خواهد کرد ...
مساجد همانند معابد غیرمسلمانان که در آیه فوق الذکر قبل از مسجد ذکر گردیده است، مستحق حفاظت و حمایت هستند . در چنین مواردی جنگ مجاز است; چون دفاع از راه خدا و مکانی است که یاد خدا در آن بسیار برده می شود . این توضیح نمونه ای از وسعت دید اسلامی در مورد تسامح و تساهل مذهبی و ضمانت اجرای مؤثر آزادی مذهبی است .
جنگ مشروع نیست مگر در جایی که برای امنیت اسلام و حفظ مذهب اسلامی و دیگر مذاهب الهی ضروری باشد . در مقام تئوری، اسلام نمی تواند با شمشیر توسعه و گسترش یافته باشد، آنچنان که به اشتباه و خطا و به وسیله پاره ای از مستشرقین و مورخین ادعا شده است . جهاد و پیکار بزرگ، در دکترین اسلامی عبارت است از دعوت به اسلام به وسیله قرآن مجید، نه به زور شمشیر . این مطلب با آیه ذیل اثبات می گردد:
«فلا تطع الکافرین و جاهدهم به جهادا کبیرا ...» (34) ; یعنی: پس تو هرگز تابع کافران مباش و با آنها سخت جهاد کن .
به عبارت دیگر، می توان جهاد واقعی را، جهاد بزرگ به وسیله اعتقاداتی دانست که مبتنی بر مباحثه های حکیمانه و مسالمت آمیز است و هرگز با تهدید، اجبار یا جنگ متجاوزانه نبوده است .


و ....................
بدون اطلاع متهم نکنیم!!!!!!!!!!!!!!
 

masisabz

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوبه که از نظر اسلام در مورد جنگ هم کمی آگاهی پیدا کنیم!!!!!!!!!!!

چندتا ایه از قران
قرآن تأکید می‌کند که هرگاه گروهی از کفار واقعاً بی‌طرفی برگزیده و در پی مسالمت باشند، مسلمانان بر آنان سلطه‌ای نداشته‌ و حق جنگیدن با آنها را ندارند: «فَاِنِ ٱعْتَزَلُوکمْ فَلَمْ یُقَاتِلُوکمْ وَ ٱلْقَوْا ٱِلَیْکمُ ٱلسَّلَمَ فَمَا جَعَلَ ٱللََّهُ لَکمْ عَلَیْهِمْ سَبِیلاْ؛[17] پس اگر از شما کناره‌گیری ‌کردند و با شما پیکار ننمودند، بلکه پیشنهاد صلح کردند، خداوند به شما اجازه نمی‌دهد که متعرض آنان شوید.»


قرآن در جای دیگر، ضمن تأکید بر آمادگی دفاعی، به پیامبر(ص) دستور می‌دهد که اگر دشمنان به صلح گرایند از صلح و آشتی استقبال کند: «وَ اِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لهَاَ وَ تَوَکلْ عَلَی‌ٱللهِ اِنَّهُ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلْعَلِیمْ؛[18] و اگر تمایل به صلح نشان دهند، تو نیز از در صلح درآی؛‌ و بر خداوند توکل کن، که او شنوا و داناست.»



قرآن هرگونه فشار و اجبار در پذیرش دین و دعوت اسلامی را مردود انگاشته و به صراحت اعلام می‌کند: «لاَ اِکرَاهَ فِی‌‌ٱلْدّینْ قَدْ تَبَّینَ ٱلْرُّشْدُ مِنَ ‌ٱلْغَیْ؛[22] هیچ اجباری در دین نیست؛‌ زیرا هدایت و رشد، از گمراهی روشن شده است.»


از دیدگاه قرآن وظیفه پیامبر(ص) ابلاغ پیام روشن الهی است: «وَ مَا عَلَی ٱلرَّسُولِ إِلَّاٱلْبَلَاغُ ٱلْمُبِینْ؛[23] بر پیامبر نیست مگر رساندن آشکار.» در این راستا پیامبر(ص) هیچ سلطه و قدرت اجبار و اکراهی ندارد: «فَذَکرْ اِنََّماٰ اَنتَ مُذَکرٌ، لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرْ؛[24] پس تذکر ده که تو فقط تذکردهنده‌ای، تو سلطه‌گر بر آنان نیستی که (بر ایمان) مجبورشان کنی.»


پس از این آیات به ارحتی هویداست که اسلام با جنگ به عنوان راهیی برای گسترش حقیقت مخالف است اما:
به نظر شما مردم ایران قبل از اسلام کافر بودن؟ یعنی هر کسی که مسلمان نباشد، کافر محسوب میشود؟ اصلا چه دلیل داشته که مسلمونا به کشور های اطراف حمله کنند؟ باخودشون فکر کردن که وظیفه دارن چون تازه از جاهلیت در اومدن و دیندار شدن به باقی کشور ها حمله کنند؟ من متوجه نمیشم برای چی اینهمه از کار اشتباه یه عده .... دفاع میکنید؟ مثلا میخواهید کار زشت یعده ... راتوجیه کنید؟ مگه مسیحیت که الان اینهمه به اون روی آوردن، جنگیده تا همه رو به راه خودش دعوت کنه؟ مگه آیین مهر ایرانی که در اون زمان که نه اطلاع رسانی بود و نه جنگیدن که دینشونو گسترش بدن، سرتاسر اروپا رو نگرفته بود؟
این همه توجیه برای یه کار اشتباه، عین اشتباه میباشد.

حفظ آزادی مذهب
همان طور که پیشتر توضیح دادیم، آزادی مذهب یکی از حقوق اساسی است که مورد احترام و حمایت حقوق اسلام است . قاعده طلایی در این ارتباط، در آیه ذیل متبلور است:
«لا اکراه فی الدین » (30) ; یعنی: هیچ اجباری در دین نیست .
این قاعده که در باره رفتار مسلمانان با غیر مسلمانان، خطاب به مسلمانان، تشریع شده است، تلویحا بیان می کند که مسلمانان مجازند در دفاع از مذهب و نیز در تامین آزادی مذهب و آیینهای عبادی برای دیگران، به جنگ برخیزند .
آیات زیر، در این ارتباط قابل ذکر هستند:
1 - «و قاتلوهم حتی لا تکون فتنة و یکون الدین لله ...» (31) ; یعنی: و با کافران جهاد کنید تا فتنه و فساد در زمین نماند و . . و همه را آیین الهی باشد .
2 - «لا ینهیکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم و تقسطوا الیهم، ان الله یحب المقسطین . انما ینهیکم الله عن الذین قاتلوکم فی الدین و اخرجوکم من دیارکم و ظاهروا علی اخراجکم ان تولوهم ...» (32)
یعنی: خداوند شما را نهی نمی کند از اینکه با آن کسانی که با شما در دین پیکار نکرده و شما را از دیارتان آواره نکرده اند نیک رفتاری و دادگری کنید; چه آنکه خداوند دادگران را دوست می دارد . تنها خداوند شما را نهی می کند از اینکه با کسانی که با شما در امر دین مقاتله کردند و شما را از دیارتان بیرون راندند و بر اخراج شما به یکدیگر کمک کردند، سستی اختیار کنید .
3 - «... و لولا دفع الله الناس بعضم ببعض لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم الله کثیرا و لینصرن الله من ینصره ...» (33)
یعنی: و اگر خدا (رخصت جنگ ندهد و) دفع شر بعضی از مردم را به بعض دیگر نکند همانا صومعه ها و دیر و کنشت ها و مساجدی که در آن نماز و ذکر خدا بسیار می شود همه خراب و ویران می شد و هر که خدا را یاری کند البته خدا او را یاری خواهد کرد ...
مساجد همانند معابد غیرمسلمانان که در آیه فوق الذکر قبل از مسجد ذکر گردیده است، مستحق حفاظت و حمایت هستند . در چنین مواردی جنگ مجاز است; چون دفاع از راه خدا و مکانی است که یاد خدا در آن بسیار برده می شود . این توضیح نمونه ای از وسعت دید اسلامی در مورد تسامح و تساهل مذهبی و ضمانت اجرای مؤثر آزادی مذهبی است .
جنگ مشروع نیست مگر در جایی که برای امنیت اسلام و حفظ مذهب اسلامی و دیگر مذاهب الهی ضروری باشد . در مقام تئوری، اسلام نمی تواند با شمشیر توسعه و گسترش یافته باشد، آنچنان که به اشتباه و خطا و به وسیله پاره ای از مستشرقین و مورخین ادعا شده است . جهاد و پیکار بزرگ، در دکترین اسلامی عبارت است از دعوت به اسلام به وسیله قرآن مجید، نه به زور شمشیر . این مطلب با آیه ذیل اثبات می گردد:
«فلا تطع الکافرین و جاهدهم به جهادا کبیرا ...» (34) ; یعنی: پس تو هرگز تابع کافران مباش و با آنها سخت جهاد کن .
به عبارت دیگر، می توان جهاد واقعی را، جهاد بزرگ به وسیله اعتقاداتی دانست که مبتنی بر مباحثه های حکیمانه و مسالمت آمیز است و هرگز با تهدید، اجبار یا جنگ متجاوزانه نبوده است .


و ....................
بدون اطلاع متهم نکنیم!!!!!!!!!!!!!!

چطور اینو میگید که در دین هیچ اجباری نیست؟ ما وقتی به دنیا میایم، بچه مسلمون هستیم تا وقتی میمیریم، اگه این وسط کسی دین خودشو تغییر بده، به جرم محاربه، به اعدام محکوم میشه.


 

Sarp

مدیر بازنشسته


چطور اینو میگید که در دین هیچ اجباری نیست؟ ما وقتی به دنیا میایم، بچه مسلمون هستیم تا وقتی میمیریم، اگه این وسط کسی دین خودشو تغییر بده، به جرم محاربه، به اعدام محکوم میشه.



چن نمونه نام ببر از این محاربه های اعدامی !
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
به نظر شما مردم ایران قبل از اسلام کافر بودن؟ یعنی هر کسی که مسلمان نباشد، کافر محسوب میشود؟ اصلا چه دلیل داشته که مسلمونا به کشور های اطراف حمله کنند؟ باخودشون فکر کردن که وظیفه دارن چون تازه از جاهلیت در اومدن و دیندار شدن به باقی کشور ها حمله کنند؟ من متوجه نمیشم برای چی اینهمه از کار اشتباه یه عده .... دفاع میکنید؟ مثلا میخواهید کار زشت یعده ... راتوجیه کنید؟ مگه مسیحیت که الان اینهمه به اون روی آوردن، جنگیده تا همه رو به راه خودش دعوت کنه؟ مگه آیین مهر ایرانی که در اون زمان که نه اطلاع رسانی بود و نه جنگیدن که دینشونو گسترش بدن، سرتاسر اروپا رو نگرفته بود؟
این همه توجیه برای یه کار اشتباه، عین اشتباه میباشد.



چطور اینو میگید که در دین هیچ اجباری نیست؟ ما وقتی به دنیا میایم، بچه مسلمون هستیم تا وقتی میمیریم، اگه این وسط کسی دین خودشو تغییر بده، به جرم محاربه، به اعدام محکوم میشه.

این خبرهام نیست!!!!!!!!!!!!!!!!!

این جور بحث کردن ها فایده نداره چون روی یک موضوع خاص بحث نمیشه
و هر کدوم از این بحث هایی که شما میگید یک دنیا مطلب و خودش ساعت ها بحث و تحقیق میخواد
ولی در پایان مواضع اسلام عزیز را بشناسیم دقیقا با جزییات و به صورت آکادمیک نه از روی تک جملات و..........
ببینیم چی میگه وبعد
اگه شبه هایداشتیم برای یافتن جواب تلاش کنیم
ولی در کل من به این نتیجه رسیدم که باید کار علمی تاریخی زیادتری تو جامعه انجام بشه به جای پرداختن به بعضی فروع
به قول همین شریعتیکه شاید خیلی مطلوب شما نباشد در مورد حجاب زن گفته بود:

1. پرسید :
به نظر شما چه لباسی را به زن امروز بپوشانیم ؟
دکتر علی شریعتی در جواب گفتند : نمیخواهد لباسی بدوزید و بر تن زن امروز نمائید
. فکر زن را اصلاح کنید او خود تصمیم میگیرد که چه لباسی برازنده اوست"


و بهئ نظرم این موضوع را میشه به چیزهای دیگه هم تعمیم داد چون بیش از 90 درصد مخالفتهای ما
از رروی نا آگاهی است
و گرنه دینی که ببیش از هر دین ومذهب دیگری روی مفاهیمی مانند تعقل کردن تفکردن و بها وارزش دادن به علما و اولالباب و خردمندان
تاکید موکد کرده با اندیشه وتفکر در مورد ان هرچه بیشتر رشد پیدا کنه و اعماقش بیشتر کشف بشه
درضمن دوست عزیز هیچ ادعای مطالعه و...هم نیست چون این موضوعات یک رو.زی برای خودم هم دغدغه بود
و روش در حد وسع خودم کار کرده بودم گفتم تا شاید دریچه های جدیدی هم به سوی فرد باز بشه که جای فکر داشته باشد و نه هیچ چیز دیگری............
امیدوارم موفق موید باشد
 

masisabz

عضو جدید
کاربر ممتاز
این خبرهام نیست!!!!!!!!!!!!!!!!!

این جور بحث کردن ها فایده نداره چون روی یک موضوع خاص بحث نمیشه
و هر کدوم از این بحث هایی که شما میگید یک دنیا مطلب و خودش ساعت ها بحث و تحقیق میخواد
ولی در پایان مواضع اسلام عزیز را بشناسیم دقیقا با جزییات و به صورت آکادمیک نه از روی تک جملات و..........
ببینیم چی میگه وبعد
اگه شبه هایداشتیم برای یافتن جواب تلاش کنیم
ولی در کل من به این نتیجه رسیدم که باید کار علمی تاریخی زیادتری تو جامعه انجام بشه به جای پرداختن به بعضی فروع
به قول همین شریعتیکه شاید خیلی مطلوب شما نباشد در مورد حجاب زن گفته بود:

1. پرسید :
به نظر شما چه لباسی را به زن امروز بپوشانیم ؟
دکتر علی شریعتی در جواب گفتند : نمیخواهد لباسی بدوزید و بر تن زن امروز نمائید
. فکر زن را اصلاح کنید او خود تصمیم میگیرد که چه لباسی برازنده اوست"


و بهئ نظرم این موضوع را میشه به چیزهای دیگه هم تعمیم داد چون بیش از 90 درصد مخالفتهای ما
از رروی نا آگاهی است
و گرنه دینی که ببیش از هر دین ومذهب دیگری روی مفاهیمی مانند تعقل کردن تفکردن و بها وارزش دادن به علما و اولالباب و خردمندان
تاکید موکد کرده با اندیشه وتفکر در مورد ان هرچه بیشتر رشد پیدا کنه و اعماقش بیشتر کشف بشه
درضمن دوست عزیز هیچ ادعای مطالعه و...هم نیست چون این موضوعات یک رو.زی برای خودم هم دغدغه بود
و روش در حد وسع خودم کار کرده بودم گفتم تا شاید دریچه های جدیدی هم به سوی فرد باز بشه که جای فکر داشته باشد و نه هیچ چیز دیگری............
امیدوارم موفق موید باشد


من واقعا متاسفم، چون هیچ توضیحی برای این طرز کشورگشایی و گسترش اسلام وجود نداره، ما حتی نمیتونیم این رو برای خودمون تحلیل کنیم، چه برسه که بخواهیم در مواجه با دیگر ادیان از آن دفاع کنیم.
 

Ice Dream

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوبه که از نظر اسلام در مورد جنگ هم کمی آگاهی پیدا کنیم!!!!!!!!!!!

چندتا ایه از قران
قرآن تأکید می‌کند که هرگاه گروهی از کفار واقعاً بی‌طرفی برگزیده و در پی مسالمت باشند، مسلمانان بر آنان سلطه‌ای نداشته‌ و حق جنگیدن با آنها را ندارند: «فَاِنِ ٱعْتَزَلُوکمْ فَلَمْ یُقَاتِلُوکمْ وَ ٱلْقَوْا ٱِلَیْکمُ ٱلسَّلَمَ فَمَا جَعَلَ ٱللََّهُ لَکمْ عَلَیْهِمْ سَبِیلاْ؛[17] پس اگر از شما کناره‌گیری ‌کردند و با شما پیکار ننمودند، بلکه پیشنهاد صلح کردند، خداوند به شما اجازه نمی‌دهد که متعرض آنان شوید.»


قرآن در جای دیگر، ضمن تأکید بر آمادگی دفاعی، به پیامبر(ص) دستور می‌دهد که اگر دشمنان به صلح گرایند از صلح و آشتی استقبال کند: «وَ اِن جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لهَاَ وَ تَوَکلْ عَلَی‌ٱللهِ اِنَّهُ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلْعَلِیمْ؛[18] و اگر تمایل به صلح نشان دهند، تو نیز از در صلح درآی؛‌ و بر خداوند توکل کن، که او شنوا و داناست.»



قرآن هرگونه فشار و اجبار در پذیرش دین و دعوت اسلامی را مردود انگاشته و به صراحت اعلام می‌کند: «لاَ اِکرَاهَ فِی‌‌ٱلْدّینْ قَدْ تَبَّینَ ٱلْرُّشْدُ مِنَ ‌ٱلْغَیْ؛[22] هیچ اجباری در دین نیست؛‌ زیرا هدایت و رشد، از گمراهی روشن شده است.»


از دیدگاه قرآن وظیفه پیامبر(ص) ابلاغ پیام روشن الهی است: «وَ مَا عَلَی ٱلرَّسُولِ إِلَّاٱلْبَلَاغُ ٱلْمُبِینْ؛[23] بر پیامبر نیست مگر رساندن آشکار.» در این راستا پیامبر(ص) هیچ سلطه و قدرت اجبار و اکراهی ندارد: «فَذَکرْ اِنََّماٰ اَنتَ مُذَکرٌ، لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرْ؛[24] پس تذکر ده که تو فقط تذکردهنده‌ای، تو سلطه‌گر بر آنان نیستی که (بر ایمان) مجبورشان کنی.»


پس از این آیات به ارحتی هویداست که اسلام با جنگ به عنوان راهیی برای گسترش حقیقت مخالف است اما:



حفظ آزادی مذهب
همان طور که پیشتر توضیح دادیم، آزادی مذهب یکی از حقوق اساسی است که مورد احترام و حمایت حقوق اسلام است . قاعده طلایی در این ارتباط، در آیه ذیل متبلور است:
«لا اکراه فی الدین » (30) ; یعنی: هیچ اجباری در دین نیست .
این قاعده که در باره رفتار مسلمانان با غیر مسلمانان، خطاب به مسلمانان، تشریع شده است، تلویحا بیان می کند که مسلمانان مجازند در دفاع از مذهب و نیز در تامین آزادی مذهب و آیینهای عبادی برای دیگران، به جنگ برخیزند .
آیات زیر، در این ارتباط قابل ذکر هستند:
1 - «و قاتلوهم حتی لا تکون فتنة و یکون الدین لله ...» (31) ; یعنی: و با کافران جهاد کنید تا فتنه و فساد در زمین نماند و . . و همه را آیین الهی باشد .
2 - «لا ینهیکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم و تقسطوا الیهم، ان الله یحب المقسطین . انما ینهیکم الله عن الذین قاتلوکم فی الدین و اخرجوکم من دیارکم و ظاهروا علی اخراجکم ان تولوهم ...» (32)
یعنی: خداوند شما را نهی نمی کند از اینکه با آن کسانی که با شما در دین پیکار نکرده و شما را از دیارتان آواره نکرده اند نیک رفتاری و دادگری کنید; چه آنکه خداوند دادگران را دوست می دارد . تنها خداوند شما را نهی می کند از اینکه با کسانی که با شما در امر دین مقاتله کردند و شما را از دیارتان بیرون راندند و بر اخراج شما به یکدیگر کمک کردند، سستی اختیار کنید .
3 - «... و لولا دفع الله الناس بعضم ببعض لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم الله کثیرا و لینصرن الله من ینصره ...» (33)
یعنی: و اگر خدا (رخصت جنگ ندهد و) دفع شر بعضی از مردم را به بعض دیگر نکند همانا صومعه ها و دیر و کنشت ها و مساجدی که در آن نماز و ذکر خدا بسیار می شود همه خراب و ویران می شد و هر که خدا را یاری کند البته خدا او را یاری خواهد کرد ...
مساجد همانند معابد غیرمسلمانان که در آیه فوق الذکر قبل از مسجد ذکر گردیده است، مستحق حفاظت و حمایت هستند . در چنین مواردی جنگ مجاز است; چون دفاع از راه خدا و مکانی است که یاد خدا در آن بسیار برده می شود . این توضیح نمونه ای از وسعت دید اسلامی در مورد تسامح و تساهل مذهبی و ضمانت اجرای مؤثر آزادی مذهبی است .
جنگ مشروع نیست مگر در جایی که برای امنیت اسلام و حفظ مذهب اسلامی و دیگر مذاهب الهی ضروری باشد . در مقام تئوری، اسلام نمی تواند با شمشیر توسعه و گسترش یافته باشد، آنچنان که به اشتباه و خطا و به وسیله پاره ای از مستشرقین و مورخین ادعا شده است . جهاد و پیکار بزرگ، در دکترین اسلامی عبارت است از دعوت به اسلام به وسیله قرآن مجید، نه به زور شمشیر . این مطلب با آیه ذیل اثبات می گردد:
«فلا تطع الکافرین و جاهدهم به جهادا کبیرا ...» (34) ; یعنی: پس تو هرگز تابع کافران مباش و با آنها سخت جهاد کن .
به عبارت دیگر، می توان جهاد واقعی را، جهاد بزرگ به وسیله اعتقاداتی دانست که مبتنی بر مباحثه های حکیمانه و مسالمت آمیز است و هرگز با تهدید، اجبار یا جنگ متجاوزانه نبوده است .


و ....................
بدون اطلاع متهم نکنیم!!!!!!!!!!!!!!

نمی خواستم وارد این بحث شم اما انگار نمی شه
:)
مسلمه که من بدون اطلاع متهم نکردم...
غیر از اینه که وقتی جنگی رو شروع کنی به بهانه ی گسترش یک تئوری (اونهم تئوری الهی) واقعا کار زننده ایه؟؟؟
واقعیت همینه... من اسلام و مسلمان رو منطبق بر هم نمی بینم...
حق با شماست... اسلام درباره ی جنگ نظریاتی داره و خوبه که ما اونها رو بدونیم که اتفاقا من می دونم...
اما اینو فراموش نکنید که اسلام به ایران حمله نکرد مسلمانها حمله کردن... درست و غلطش رو هم باید بر مبنای عمل اونها تحلیل کنیم نه تئوریهای اسلام...
اینی که شما می گین یعنی اسلام با جنگ مخالفه پس حمله ی مسلمانها به ایران کشورگشایی نبود بخاطر گسترش همون دینی بود که با جنگ مخالفه!
حرف اینه " اسلام بهترین دینه... آیا حمله به مردمی "برای خوشبخت کردنشون با تحمیل بهترین دین" به اونها درسته؟؟
 

JavadMessi

مدیر بازنشسته
من واقعا متاسفم، چون هیچ توضیحی برای این طرز کشورگشایی و گسترش اسلام وجود نداره، ما حتی نمیتونیم این رو برای خودمون تحلیل کنیم، چه برسه که بخواهیم در مواجه با دیگر ادیان از آن دفاع کنیم.
خوب یخورده تاریخ بخون ببین کیا به ایران حمله کردند و بعد ببین مذهب اکثریت مردم الان چیه!!!
 

NEGINNN

کاربر بیش فعال
عجب دعوایی شدا...............

به نظر من هر کس هر جوری دوست داره باید بتونه زندگی کنه یکی با چادر راحته و فکر میکنه در مصونیته

یکی نه.................. دوست داره یه جور دیگه بزنه بیرون............

آقا مصطفی کاش راجع به دلای اون صد قافله ی کثیف یه چیزی می گفتن!!!
 

masisabz

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوب یخورده تاریخ بخون ببین کیا به ایران حمله کردند و بعد ببین مذهب اکثریت مردم الان چیه!!!



به به، ببین کی اینجاس!!
حالا که شما میگی چشم!! نگنه تو داری تاریخ میخونی همش؟ مارو باش فکر کردیم، م.... دستت!!

تا من برم کتاب گیر بیارم، تو بگو کی حمله کرده، نکنه باز امریکایی ها توطئه کرده بودن؟؟
 

anjam.vazife

عضو جدید
خوب یخورده تاریخ بخون ببین کیا به ایران حمله کردند و بعد ببین مذهب اکثریت مردم الان چیه!!!
جواد جان امید وارم نحج البلاغه خونده باشی ...

نهج البلاغه (فيض الاسلام) خطبه ١۴۶
از سخنان آنحضرت عليه السلام است به عمر بن خطاب هنگامی که برای رفتن خود به جنگ با اهل ايران با آن بزرگوار »
مشورت نمود.
عمر گفت يا علی پس دستور چيست؟ فرمود رای اينست که تو در مدينه مانده مرد دليری را امير لشگر اسلام نموده بجنگ
ايرانيها بفرستی و اگر هم مغلوب شده شکست بخورند تو در جای خود مانده دوباره لشگر آماده ميسازی و برای سرداری لشگر
اسلام نعمان ابن مقرن لياقت دارد، عمر اين رای را اختيار نموده نامه ای به نعمان که در بصره بود نوشت و او را مامور نمود
که به سپهسالاری لشگر اسلام به جنگ ايرانيها برود.....
پس رای خود را برای نرفتن عمر بکارزار از روی برهان چنين بيان فرمود:
مکان زمامدار دين و حکمران مملکت مانند رشته مهره است که آنرا گرد آورده بهم پيوند می نمايد، پس اگر رشته بگسلد مهره
ها از هم جدا شده و پراکنده گردد و هرگز همه آنها گرد نيامده است.......
اگر چه امروز عرب اندکست، ليکن بسبب دين اسلام (و غلبه بر ساير اديان) بسيار است.....
پس تو مانند ميخ وسط آسيا(ساکن و برقرار) باش و آسيا(ی جنگ) را بوسيله عرب بگردان (در تجهيز لشگر و آراستگی و
انتظام امرايشان بکوش) و آنان را به آتش جنگ در آورده خود بکارزار مرو .....
و ديگر آنکه اگر تو وارد کارزار شوی ايرانيها ترا ببينند ميگويند: اين پيشوای عرب است، که اگر او ار از بين ببريد (بقتل
رسانيد) آسودگی خواهيد يافت، و اين انديشه حرص ايشانرا بر (جنگ با) تو و طمعشان را در (نابود کردن) تو سختتر و زياد تر
«...... می گرداند.
-------------------------
١٩۴٣ - تاريخ تبری پوشينه ۵ برگ ١٩۴٢
چنان بود که عمر آنها را از پيشروی در ديار جبل منع کرده بود.... »
.... آنگاه ندای نماز جماعت دادند که مردم فراهم آمدند و سعد بيامد و عمر از نام سعد فال نيک زد و بر منبر به سخن ايستاد و
خبر را با مسلمانان بگفت و با آنها مشورت کرد و گفت:
..... آيا صواب است که من با کسانی که پيش منند و آنچه فراهم توانم کرد بروم و در منزلگاهی ميان اين دو شهر فرود آيم و آنها
را برای حرکت دعوت کنم و ذخير قوم باشم تا خدا ظفرشان دهد و آنچه را خواهد مقرر کند. اگر خدا ظفرشان داد آنها را سوی
ديار پارسيان برانم که بر سر ملکشان جنگ آغاز کنند؟
....
آنگاه علی بن ابيطالب عليه السلام برخاست و گفت:
ای امير مومنان، جماعت رای صواب آوردند و مکتوبی را که به تو رسيده فهميدند، ظفر و شکست اين کار به بيش و کمی
نيست، ..... وضع تو نسبت به مسلمانان چون رشته مهره هاست که آنرا فراهم دارد و نگه دارد و اگر پاره شود مهره ها پراکنده
شود و برود و هرگز به تمامی فراهم نيايد. اکنون عربان اگر چه کمند اما بوسيله اسلام بسيارند و نيرومند. بمان و به مردم کوفه
که بزرگان و سران عربند و از جمع بيشتر و تواناتر و کوشاتر از اينان باک نداشته اند، بنويس که دو سوم آنها سوی پارسيان
« . روند و يک سوم بمانند و به مردم بصره بنويس که جمعی از سپاه آنجا را به کمک مردم کوفه فرستند
ادامه در برگ ١٩۴۵
علی برخاست گفت: اما بعد ای امير مومنان، اگر مردم شام را از شام ببری روميان سوی زن و فرزندشان بتازند و اگر مردم »
يمن را از يمن ببری حبشيان سوی زن و فرزندشان تازند، تو اگر از اين سرزمين بروی همه اطراف آن آشفته شود تا آنجا که
پشت سرت به سبب زنان و نانخوران از آنچه در پيش روی داری مهمتر شود، اين کسان را در شهرهايشان به جای گذارد و به
مردم بصره بنويس که سه گروه شوند: يک گروه پيش زن و فرزند بمانند و گروهی با ذميان بمانند که نقض پيمان نکنند و
گروهی ديگر به کمک برادران خويش سوی کوفه روند، اگر عجمان فردا ترا ببينند گويند اين امير عرب است و ريشه عرب، و
« . سختتر و مصرانه تر حمله کنند
همانطور که می بينيد، علی شرکت عمر را در سپاه تازيان به سود تازيان نمی ديد و با آن مخالفت کرد. چه بسا وجود عمر در
ميان سپاه عرب، باعث برافروخته شدن ايرانيان می شد و عاقبت جنگ به سود ايرانيان خاتمه می يافت.


نهج البلاغه خطبه ١٣۴ برگ ۴١۵
« .... از سخنان آن حضرت عليه السلام است هنگاميکه عمربن خطاب برای رفتن بجنگ روميان از آن بزرگوار مشورت نمود

تاريخ تبری پوشينه ۵ برگ ١٩٩٩
علی بن ابيطالب گويد: وقتی خبر فتح خراسان به عمر رسيد گفت: خوش داشتم که ميان ما و آنها دريايی از آتش بود. »
« . گفتم: چرا از فتح آنها آزرده ای که اينک وقت خرسندی است

تاريخ تبری پوشينه ۵ برگ ١٨٧٢
در همين سال يعنی سال هفدهم عمر برای آخرين بار سوی شام آمد...... »
....
« . عمر روانه شد و علی عليه السلام را در مدينه جانشين کرد
پس از شکست ايرانيان و پيروزی اعراب، علی به مردم کوفه گفت :
تاريخ تبری پوشينه ۶ برگ ٢۴٠٨
ای مردم کوفه! شما شوکت عجمان(ايرانيان) را ببرديد.
 

anjam.vazife

عضو جدید
نهج البلاغه خطبه ٢٣۵ برگ ٨١٩
از سخنان آنحضرت عليه السلام است که به عبدالله ابن عباس فرمود زمانيکه از طرف عثمان که در محاصره بود نامه ای »
برای آن بزرگوار آورد، در آن نامه از آن حضرت درخواست مينمود که به ملک خود در يَنبعُ تشريف ببرد تا غوغا و هياهوی
مردم برای نامزد نمودن او بخلافت کم شود. بعد از آنکه مانند آن درخواست را پيشتر هم نموده بود(پيش از آن خواست که
حضرت به يَنبعُ تشريف ببرد، چون رفت پس از آن درخواست نمود که از آنجا بمدينه برگشته او را ياری فرمايد، اکنون دوباره
درخواست مينمود که به يَنبعُ تشريف ببرد) پس امام عليه السلام فرمود:
ای پسر عباس، عثمان ميخواهد مرا مگر اينکه مانند شتر آب کش قرار دهد بادلو بزرگ، بيايم و بروم(پيش از اين) بسوی من
فرستاد که (از مدينه) بيرون شوم، پس از آن فرستاد (برای ياری او از يَنبعُ به مدينه) بيايم، و اکنون(ترا) ميفرستد که بيرون
روم، بخدا سوگند(او را ياری کرده) و از او دفاع نمودم بطوريکه( از زياد کوشش کردن در همراهيش) گناهکار باشم(چون بر اثر
« .( کارهای ناشايسته ای که کرده و بجا مياورد مستحق دفاع نمی باشد
از نوشته های بالا در نهج البلاغه نمايان است که علی مانند مهره ای، مشاوری و زيردستی در خدمت عثمان بوده است که
هرگاه ميخواسته او را مانند شتر آب کش به اين سو و آن سو روانه ميکرده و دستور آمدن و رفتنش را از مدينه ميداده است. آيا
اين همان علی است که آخوند شيعه به ما فروخته است که با دستگاه خلافت امويان در ستيز بوده است و در حمله و کشتار
ايرانيان دست نداشته است؟؟؟؟
در جای ديگر می بينيم که عمر هنگامی ميخواهد در مورد فرش گرانبهای بهارستان تصميم بگيرد، با علی رايزنی ميکند (تاريخ
:( تبری و همچنين کامل، ابن اثير – ج ١ ص ٢١٣
:
 

anjam.vazife

عضو جدید
فتوح البلدان برگ ١٨٧
به روزگار خلافت علی بن ابيطالب رضی الله عنه، چون پايان سال سی و هشت و آغاز سال سی ونه بود، حارث بن مره عبدی، »
به فرمان علی (رضی الله عنه) لشکر به آن حدود(منظور خراسان) کشيد و پيروز شد، غنيمت بسيار و برده بی شمار به دست
آورد و تنها در يک روز، هزار برده ميان ياران خويش بخش کرد. لکن سرانجام خود و يارانش، جز گروهی اندک، در سرزمين
« . قيقان کشته شدند. قتل او در سال چهل و دو بود. قيقان در ديار سند، نزديک سر حد خراسان واقع است
 

anjam.vazife

عضو جدید
تاريخ تبرستان - حسن بن اسفنديار ؛ برگ ١۵٧
لشکر آوردن مصقلهّ بن هيرهّ الشيبانی به تبرستان »
گفتند، بنصرانيان پيوستند « بنوناجيه » و درين وقت خلافت باميرالمومنين علی عليه السلام رسيده بود، قومی بودند که ايشان را
و ترسا شده. امير المومنين بر ايشان تاخت، جمله را بغارت بياورد و زنان و فرزندان بمن يزيد برداشت و تا مسلمانان به بندگی
بخرند، مصقلهّ بن هيرهّ الشيبانی بصد هزار درهم بخريد و آزاد کرد. سی هزار درهم برسانيد مابقی ادا را وجه نداشت، بگريخت
و بمعاويه پيوست. اميرالمومنين علی عليه السلام در حق او ميگويد که: قبح الله مصقله فعل فعل الساده و فر فرار العبيد. ببصره
فرستاد و خانه و سرای او خراب کرد، و اول سرايی که در اسلام خراب کردند اين بود، و از خواهر او مال طلب فرمود، و امروز
« ..... هنوز در بصره آثار سرای او باقيست و فرزندان او بکوفه مقيم
 

anjam.vazife

عضو جدید
به به، ببین کی اینجاس!!
حالا که شما میگی چشم!! نگنه تو داری تاریخ میخونی همش؟ مارو باش فکر کردیم، م.... دستت!!

تا من برم کتاب گیر بیارم، تو بگو کی حمله کرده، نکنه باز امریکایی ها توطئه کرده بودن؟؟
به قول انیشتین دو چیز پایان نداره جهان هستی و جهل مردم که به اولیش شک داره ولی به دومیش اطمینان حالا شما میخوایین به دومیش پایان بدی وقت خودتو هدر دادی
عزیزم اصلا ارزششو نداره بحث با کسایی که حتی کتابی که تو دست خودشونه هم درست نخوندن .
 

JavadMessi

مدیر بازنشسته
به قول انیشتین دو چیز پایان نداره جهان هستی و جهل مردم که به اولیش شک داره ولی به دومیش اطمینان حالا شما میخوایین به دومیش پایان بدی وقت خودتو هدر دادی
عزیزم اصلا ارزششو نداره بحث با کسایی که حتی کتابی که تو دست خودشونه هم درست نخوندن .

عیب بحث با شما اینه که چیزی برای عرضه ندارین که طرفتون هم کمی به نقد آن بپردازد.در واقع فکر کنم ضدیت با اسلام خود نوعی دین شده.سندشم این که من ندیدم شما جایی اسمی از مغول آورده باشید چه برسه به حمله وحشیانشون
تو همین باشگاه چند بار دیگه راجع به همین خطبه بحث کردم.جالب اینه که همیشه هم همین خطبه بوده که نشون میده اصلا افکارتون کپی پیستی نیست!!!.پس اگه هیچیشم نخونده باشم این یکیو خوب خوندم.
جوابشم اینه عمر از حضرت علی مشورت گرفت درست.اما به نظرت با توجه به اینکه بحث سر مملکت اسلام بوده و احتمال شکست سپاه اسلام و تسخیر مملکت اسلامی بوده حضرت نباید مشورت میداده؟!!!
در واقع خوب میدونم که چرا سوزنتون رو اینجا گیر میکنه.چون میخواین اون به قول خودتون تجاوزها و غارتها رو به این مشورت ربط بدین.
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
به قول انیشتین دو چیز پایان نداره جهان هستی و جهل مردم که به اولیش شک داره ولی به دومیش اطمینان حالا شما میخوایین به دومیش پایان بدی وقت خودتو هدر دادی
عزیزم اصلا ارزششو نداره بحث با کسایی که حتی کتابی که تو دست خودشونه هم درست نخوندن .

امان از جهالت جهالت جهالت
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
جهت همون پنجره!!!!!!!!




سفیران سعدبن ابی وقاص و رستم فرخ زاد چندین بار آمدند و رفتند.سفیر سعد چون اولین بار به بارگاه فرمانده سپاه ایرانیان رستم را بر تخت زرین نشسته دید، پشتی ها و مخده های زربافت بر تخت چیده و فرش های گلابتون بر زمین تالار گسترده بود و ایرانیان همه تاجی بر سر و زیوری بر پیكر داشتند.پیلان جنگی در اطراف و اكناف آن جایگاه ایستاده بودند.سفیر بادیه نشین عرب سنان بر كف، شمشیر بر كمر، و كمان بر دوش نزدیك شد و اسب خود را كنار تخت رستم فرمانده سپاه ایرانیان بست. در این موقع ایرانیان بر او نهیب زدند ولی وقتی خواستند وی را از این كار بازدارند رستم مانع شد. مرد عرب بر نیزه خود تكیه میكرد و طرف رستم گام بر می داشت نوك نیزه را به فرش ها و بالش ها و مخده ها فرو می برد و پاره می كرد و ایرانیان با تعجب می نگریستند،چون مرد عرب نزد رستم آمد و به گفت و گو پرداخت جواب های تند می داد و پیوسته كلمات حكیمانه و پاسخ های محكم و دل نشین او رستم فرخ زاد را به حیرت و وحشت می اندخت.
رفتار و گفتار سفرا اعراب كه همه از خردمندان عرب بودند و چندین بار به اردوگاه ایرانیان آمدند، رستم فرخ زاد را كه مرد عاقل و عاقبت اندیشی بود به تفكر و تامل واداشت.گمان می رود همین گفت و شنود باطنی و اساسی داستانی باشد كه اعراب از قول رستم فرخ زاد به این شرح نقل كرده اند:
( هنگامی كه رستم به جنگ سعد بن ابی وقاص رفت در خواب فرشته ای را دید كه از آسمان فرود آمد و كمان ایرانیان را جمع كرد و مهر نمود و با خود به آسمان برد).
به علاوه چیزی كه دائما در مورد عرب مشاهده می شد گفتار جازم و اعتماد به نفس و صبر و حوصله فوق العاده آنها هنگام شدائد بود و این خصایص اخلاقی در مقابل اجتماع متزلزل و آشفته و بی ثبات ایرانی هر فرمانده با تدبیر دیگری غیر از رستم فرخ زاد را هم به اندیشه فرو می برد و به تأمل وامی داشت.
مثلا سعد بن ابی وقاص هر نوبت یك سفیر تازه تعیین می نمود و به نزد رستم می فرستاد و در این مدت حتی برای یك بار یك نفر را دو نوبت به عنوان سفارت به اردو گاه ایرانیان اعزام ننمود.
رستم به یكی از رسولان گفت سبب چیست؟ كه امیر شما در هر نوبت رسولی دیگر می فرستد و یك كس دوبار به رسالت نمی آید.آن مرد عرب جواب داد به دلیل اینكه رفتار امیر ما در شادی و غم مسلمین بر مبنای عدل و داد است و او روا نمی دارد كه یك شخص را متقاعب زحمت دهد و دیگران آسوده باشند. رستم از این سخن و سیرت اعراب منفعل شد و دانست كه بنای مقررات جدید آنان بر اصلی بزرگ و جهانی استوار است.
همچنین روزی رستم به یكی از سفیران اعزامی اعراب كه نیزه در دست داشت گفت: این دوك چیست كه در دست تست؟ او گفت: پاره آتش در هر حال سوزنده است، چه بزرگ باشد چه كوچك، دیگر بار رستم به یك مرد عرب كه غلاف شمشیر كهنه و زنگ زده ای در دست داشت گفت: با این سلاح فرسوده می خواهید با ما جنگ كنید؟
مرد عرب پاسخ داد:غلاف شمشیر كهنه است ولی تیغه شمشیر تیز و بران است و ارزش شمشیر در نفس او باشد نه در غلاف متكلف. این چیزها و نظایر آن عزم رستم فرخ زاد را آن چنان دچار تزلزل نمود كه به ملازمان خود روی آورد و گفت وضع و حال این مردم از دو صورت خارج نیست. سخنان ایشان یا راست باشد یا دروغ، اگر دروغ گویند، قومی كه اسرار خود را با این جدیت حفظ كنند و در هیچ امری با هم اختلاف ننمایند و در راز پوشی بدین حد با هم دم ساز متفق اند كه هیچ كدام سر خود را فاش نسازند، مسلما قومی به غایت نیرومند و قوی باشند.ولی اگر راست گویند هیچ كس را در برابر آنان تاب و توان نخواهد بود.ایرانیان از این سخن رستم به غایت غمگین شدند و بانگ برآوردند و گفتند بیش از این سخن مگوی و از نوادری كه از این مجهولان می شنوی متعجب مشو و در تصمیم خود در جنگ با آنان استوار باش.رستم گفت: این سخن با شما نه از آن می گویم كه بر مقابله این قوم جازم نیست بلكه شما را از حال ایشان آگاه می كنم و چیزی را كه استنباط كرده ام با شما در میان می گذارم.این برخوردهای گستاخانه و این سخنان پر شور رستم فرخ زاد و ملازمان او را به وحشت و شگفتی می انداخت وقتی مغیرة بن شعبه از جانب تازیان به رسالت نزد رستم آمد، گستاخانه پیش رفت و بر كرسی رستم فرمانده كل سپاه ایرانیان و در كنار او نشست.ملازمان سپهبد او را فرو كشیدند و ملامت كردند. مغیرة گفت ما شما را خردمند می انگاشتیم، اكنون نادان تر از شما كس نمی بینم. در بین ما تازیان هیچ كس، دیگری را بنده نیست گمان كردم شما نیز چنین باشید، بهتر آن بود كه از اول می گفتید كه برخی از شما بندگان برخی دیگرید، از رفتار شما دانستم كه كار شما رو به سختی است و كشور با چنین شیوه و آیین نماند. داستان ملاقت مغیرة با رستم را به طریقی دیگر نیز در كتاب ها نقل كرده اند از جمله می نویسند رستم پیامی نزد سعد فرستاد مغیرة بیامد و موی جدا كرده و گیسوان چهار پاره فرو هشته بود.رستم به وی گفت شما عربان در سختی و رنج بودید و نزد ما به سودا گری و مزدوری می آمدید، چون نان و نعمت ما را بخورید برفتید و یاران و كسان خود را بیاوردید.كار ما و شما مانند داستان آن مرد است كه باغی داشت. روزی روباهی در آن باغ دید و گفت یك روباه را چه اهمیت باشد و باغ مرا از او چه زیان افتد.بهمین جهت او را از آنجا براند.پس آن روباه برفت و روباهان را جمع كرد و به آن باغ آورد در همین موقع باغبان از راه رسید چون كار را، بدان گونه دید در باغ را بست و رخنه ها را محكم نمود و روباهان داخل باغ را كشت.گمان دارم كه آنچه شما را بدین سركشی وا داشته است سختی و رنج است بازگردید، شما را نان و جامه دهیم.اكنون به دیار خود بروید و بیش موجب آزار ما نشوید. مغیرة جواب سختی را به سپهبد رستم داد و گفت از سختی و بدبختی آنچه گفتی ما بدتر از آن بودیم تا پیامبری در میان ما آمد و حال ما دیگر شد.ما را فرمان داد كه شما را به دین حق بخوانیم یا با شما پیكار كنیم، اگر بپذیرید بلاد شما هم شما راست جز با دستوری اندر آن نیاییم و گرنه باید جزیه دهید، یا پیكار كنید تا فرجام كار چه شود؟ در این موقع رستم برآشفت و گفت: هرگز گمان نمی كردم كه چندان زنده باشم كه چنین سخنی بشنوم.
همچنین ربعی بن عامر كه از طرف سعد بن ابی وقاص به رسالت نزد سپهبد رستم آمده بود گفت: شما ایرانیان كار خوردن و نوشیدن را بزرگ گرفته اید و ما آن را به چیزی نمی گیریم. به طور كلی سادگی رفتار و استواری رأی و سخنان عبرت آموز مشتی مردم ساده بیابان گرد كه لباس ژنده و رأی بلند داشتند بیش از پیش رستم و یارانش را به اعجاب افكند. این سخنان شور انگیز و رفتار دلیرانه نشان میداد كه دیر یا زود تازیان ملك خسروان را به زیر سلطه خویش درمی آورند.
 

masisabz

عضو جدید
کاربر ممتاز
امان از جهالت جهالت جهالت
من برای خودم متاسفم که با این همه جهالتی که داشتم وقت شما رو گرفتم!!
من بعضی وقتا به اصالت بعضی ها به شدت شک میکنم!! آیا اینان ایرانی هستن؟ عرب ایران نما هستن؟ اینان چه مو...... هستن!!!

یه ضرب المثل هایی هست برای همچین اوقاتی، ولی من اجازه استفاده اونارو به خودم نمیدم!!
 

anjam.vazife

عضو جدید
عیب بحث با شما اینه که چیزی برای عرضه ندارین که طرفتون هم کمی به نقد آن بپردازد.در واقع فکر کنم ضدیت با اسلام خود نوعی دین شده.سندشم این که من ندیدم شما جایی اسمی از مغول آورده باشید چه برسه به حمله وحشیانشون
تو همین باشگاه چند بار دیگه راجع به همین خطبه بحث کردم.جالب اینه که همیشه هم همین خطبه بوده که نشون میده اصلا افکارتون کپی پیستی نیست!!!.پس اگه هیچیشم نخونده باشم این یکیو خوب خوندم.
جوابشم اینه عمر از حضرت علی مشورت گرفت درست.اما به نظرت با توجه به اینکه بحث سر مملکت اسلام بوده و احتمال شکست سپاه اسلام و تسخیر مملکت اسلامی بوده حضرت نباید مشورت میداده؟!!!
در واقع خوب میدونم که چرا سوزنتون رو اینجا گیر میکنه.چون میخواین اون به قول خودتون تجاوزها و غارتها رو به این مشورت ربط بدین.
عزیزم اگه یه نفر مغول اینجا پیدا شه اونو هم محکوم میکنم ولی من مغول نمیبینم و بحث سر حمله مغول نیست سر حمله سپاه اسلام هست
مشکل شما اینجاست تو واقعه هیروشیما مقصر رو خلبانی که بمبو رها کرده میدونید نه کسی که فرمان حمله اتمی رو داده اون فقط یک سرباز هست.
بهتر بقیه پست های منو بخونین فقط مشورت نیست این همکاری برای غارت هست اگه عمر کار خوبی نکرده چرا علی همکاری ومشورت و راهنماییش کرده میذاشت عمر تو این جنگ شکست یا کشته میشد تا سرش به سنگ بخوره و حضرت علی میومد از راه درست مردم ایرانو به راه راست هدایت میکردند نه با قتل و غارت.
 
بالا