دل نامه یا نامه دل

وضعیت
موضوع بسته شده است.

sogand.sogand

عضو جدید
اگر تمام ابرهای عالم ببارند گل های قالی جوانه نخواهند زد
این قانون زیر پا ماندن است...................................
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
شاد کن جان من که غمگین است
رحم کن بر دلم که مسکین است


روز اول که دیدمت گفتم
آنکه روز من سیاه کند این است


گه گه یاد کن به دشنامم
سخن تلخ از تو شیرین است


بی‌رخ تو دین من همه کفر است
با رخ تو کفر من همه دین است
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
شاعر بلند شد هوس شعر ناب كرد
يك مصرع از تبسم گل انتخاب كرد

شعری سرود شاعر عاشق برای گل
با ذكر عشق، سجده به بوی گلاب كرد

شاعر سپس كنار دل لاله‌ها نشست
مشك دو چشم را زغمش پر ز آب كرد

وقتی شنيد «هل من...» خورشيد عشق را
خط زد به شب، دلشده پا در ركاب کرد

بيرون زد از خودش رفت تا كجا؟!
سمت نگاه آبی دريا شتاب كرد

او رفت و رفت تا به جنون خودش رسيد
مجنون شد و به لاله‌های عاشق خطاب كرد

«هرگز نميرد آن‌كه دلش زنده شد به عشق»
ليلا كجاست؟ شاعر ما انتخاب كرد...
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم دل نیست
دریا نیست
مرداب است
که موجی هم سراغش را نمی گیرد
نه میل زیستن دارد
نه می میرد...
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
سال هاست که ناپیدا به شهر تو ام...
ای همه راز...
ای همه رمز...
ای همه روزهای مرا اولین و آخرین...
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاه ساکت باران به روی گونه ام دزدانه می لغزد
ولی یاران نمی دانند
که من دریایی از رودم
به ظاهر گرچه می خندم
ولی اندر سکوتی تلخ می گریم...
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
و خدا سیب نینداخت از آن بالاها

که در عمق کم حرف نیوتن غرق شویم

و چنین با تقدیس

و چنین با اجبار

جسم او در خودمان دفن کنیم

یادمان باشد سیب

با هزاران امید

به امید لب و دندان کسی می آید

که به ایمان و یقین

سیب را می فهمد

سیب را می نوشد

و به حرف نیوتن می خندد

با خودش می گوید :

" آسمان جاذبه دارد نه زمین
 
  • Like
واکنش ها: srva

sogand.sogand

عضو جدید
ساكنان دريا بعد از مدتي صداي امواج دريا را نمي شنوند
چه تلخ است قصه ي عادت
 

sogand.sogand

عضو جدید
اين نوشته رو تو تاپيك طنز پيدا كردم گفتم بذارم اينجا شما هم بخونيد.

مکالمه یک سوسک غمگین با خدا

گفت : کسی دوستم ندارد . می دانی که چه قدر سخت است ، این که کسی دوستت نداشته باشد ؟ تو برای دوست داشتن بود که جهان را ساختی . حتی تو هم بدون دوست داشتن …
خدا هیچ نگفت .
گفت
: به پاهایم نگاه کن ! ببین چقدر چندش آور است . چشم ها را آزار می دهم .
دنیا را کثیف می کنم . آدم هایت از من می ترسند . مرا می کشند . برای این
که زشتم . زشتی جرم من است .
خدا هیچ نگفت .
گفت : این دنیا فقط مال قشنگ هاست . مال گل ها و پروانه ها . مال قاصدک ها . مال من نیست .
خدا گفت : چرا ، مال تو هم هست .
خدا
گفت : دوست داشتن یک گل ، دوست داشتن یک پروانه یا قاصدک کار چندانی نیست .
اما دوست داشتن یک سوسک ، دوست داشتن " تو " کاری دشوار است .
دوست داشتن ، کاری ست آموختنی و همه کس ، رنج آموختن را نمی برد .
ببخش ، کسی را که تو را دوست ندارد ، زیرا که هنوز مومن نیست ، زیرا که هنوز دوست داشتن را نیاموخته ، او ابتدای راه است .
مومن
دوست می دارد . همه را دوست می دارد . زیرا همه از من است و من زیبایم ،
چشم های مومن جز زیبا نمی بیند . زشتی در چشم هاست . در این دایره ، هر چه
که هست ، نیکوست .
آن که بین آفریده های من خط کشید شیطان بود . شیطان مسئول فاصله هاست .
حالا قشنگ کوچکم ! نزدیک تر بیا و غمگین نباش .
قشنگ کوچک نزد خدا رفت و دیگر هیچ گاه نیندیشید که نازیباست .
بال هایت را کجا گذاشتی
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کاش شب دیدن تو همیشه یلدا بود
به جز از عشق که اسباب سرافرازی بود........آزمودیم همه کار جهان بازی بود
 

srva

عضو جدید
رسم دلداری

رسم دلداری


مـا کـه از دلـداده دل بـردیـم و دل ، اندوخـتـیـم
هـیــچ آیــا رســـم دلـداری بـه دل آمـوخـتـیـم ؟

ما کـه همچون کـودکـان بـا شعله بـازی میکنیم
پس گلایه چیست چون جمله به آتش سوختیم

 

مهندس شکوفه

عضو جدید
نه
کاری به کار عشق ندارم
من هیچ چیز وهیچ کسی را
دیگر در این زمانه دوست ندارم
انگار این روزگار چشم ندارد من و تو را
یک روز
خوشحال و بی ملال ببیند
زیرا هر چیز وهر کسی را
که دوست تر بداری
حتی اگر یک نخ سیگار
یا زهرمار باشد
از تو دریغ می کند
پس من با همه وجودم
خود را زدم به مردن
تا روزگار دیگر
کاری به کار من نداشته باشد
این شعر تازه را هم
ناگفته می گذارم
تا روزگار بو نبرد
گفتم که
کاری به کار عشق ندارم
 

مهندس شکوفه

عضو جدید
همسفر بادها


خانه به دوش فنا، در شب طوفانی ام
داغ کدامین خطا، خورده به پیشانی ام؟



همسفر بادها، رفته‌ام از یادها
فاصله‌ای نیست تا لحظه‌ی ویرانی‌ام

خوب، نه آنگونه خوب، تا به بهشتم بری
زشت نه آنگونه زشت، تا که بسوزانی‌ام

سایه‌ی اهریمن است، یا شبحی از من است
این که نفس می کشد، در من پنهانی‌ام

کولی زلفت شبی، خیمه در این دشت زد
آه که تعبیر شد خواب پریشانی‌ام

در شب غربت مپرس حال خراب مرا
یکسره طوفانی‌ام، یکسره بارانی‌ام
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
يه روز يكي گفت اگه خودكارت اندازه يه جمله جوهر داشت چي مي نوشتي؟؟؟؟
گفتم :
:gol:كاش مي شد سرنوشت را از سر نوشت:gol:




اگر میدونستم سرنوشت ما رو کی میبافه....
حتما ازش میخواستم مال منو کامل بشکافه
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
Öylesine özlemişim seni
به قدری دلم واست تنگ شده
Öylesine yanmış canım
به قدری جانم آتش گرفته
Senin yokluğuna inan alışamadım
باور کن به دوریت عادت نکردم
Sensiz yapamıyorum
بدون تو نمیتونم کاری بکنم



Sen uzakta, bense burda
تو در جای دور ، اما من اینجا
,aramızda yollar var
مابینمون فاصله ها هست​
 

sogand.sogand

عضو جدید
اگر میدونستم سرنوشت ما رو کی میبافه....
حتما ازش میخواستم مال منو کامل بشکافه



سرنوشت مارو خودمون مي بافيم عزيزم بگرد ببين كجاي سرنوشتت و دوست داشتي عوض كني و فكر كن ببين اون لحظه چندتا راه جلوي پات بود و تو كدوم و انتخاب كردي اون وقت همه چيز و مي فهمي عزيزم
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
سرنوشت مارو خودمون مي بافيم عزيزم بگرد ببين كجاي سرنوشتت و دوست داشتي عوض كني و فكر كن ببين اون لحظه چندتا راه جلوي پات بود و تو كدوم و انتخاب كردي اون وقت همه چيز و مي فهمي عزيزم


من چیزیو که بافتم دوس ندارم
میخوام بشکافمش
بشکافمو برگردم به 2 سال قبل
بعد دوباره ببافم

ولی............
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا