دل نامه یا نامه دل

وضعیت
موضوع بسته شده است.

عیدی امین

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
.................

.................

نازلی سخن نگفت
نازلی ستاره بود
یک دم در این ظلام درخشید و جست و رفت
نازلی سخن نگفت
نازلی بنفشه بود
گل داد و نوید داد: زمستان شکست
و رفت...........
نازلی سخن بگو
بودن به از نابود گشتن است
............خاصه دربهار........
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
شب ها که بغض میکنی... دنیا سکوت میکنه... زمان به صفر میرسه... زمین سقوط میکنه....
شب ها که بغض میکنی... به مرز مرگ میرسم... به گریه کوچ میکنم.... ببین چقدر بی کسم....
 

عیدی امین

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
.............

.............

ازآمدنم نبود گردون راسود
وز رفتن من جاه وجلالش نفزود
از هیچ کسی نیز دوگوشم نشنود
کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود؟
 

venous_20

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دختر شب هاي آسمان![/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]گوش كن، حرفها دارم، دلم تنگ است، براي آسمان، براي ستاره بازي هاي هر شب، براي لالايي باد،[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دختر خفته در ميان ابرها، فرشتهء روشن گر آسمان و زمين دلم براي فانوس شب كه مي تابيد در خانهء هر كودكي، تنگ است،[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]اينجا شعله ها خاموش اند، كسي براي همسايه اش فانوسي نمي آورد، هيچ كس به فكر روشنايي شعلهء ديگري نيست![/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بانوي چراغ به دست كه بر ابرها قدم مي نهي گوش كن، دلم هواي سيب هايي را كرده كه از باغ پرديس مي چيديم،[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]اينجا همه گرسنه اند، كسي براي همسايه اشان از باغچه اش سيب نمي چيند، كسي به فكر گرسنگي ديگري نيست![/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]فرزند تابان مادر شب ها، ناله هايم را بشنو، دلم براي صداي ملكوتي دعاي قاصدك هاي مسافر تنگ است،[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]اينجا كسي رو به آسمان نمي كند، اينجا كسي براي همسايه اش دعا نمي خواند، كسي به فكر ناله هاي ديگري نيست![/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دختر شب هاي آسمان دلتنگ توام،[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]اينجا كسي دوستي ندارد، كسي با دوستي به همسايه اش سلام نمي كند، كسي به فكر دوستش نيست![/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]آه خدايا دلم براي شب هاي آسمان تنگ است،[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]اينجا كسي به مهرباني دختر شب هاي آسمان نيست![/FONT]
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر از عشق سخن میگویی آهسته بگو

speak low if you speak love
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
و عشق تنها عشق
تو را به گرمی یک سیب میکند مانوس
و عشق تنها عشق
مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد
مرا رساند به امکان یک پرنده شدن
 

عیدی امین

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
...................

...................

آمد ... اما درنگاهش آن نوازش ها نبود
چشم خواب آلوده اش را مستی رویانبود
.............
جز من واو دیگری هم بود
اما ایدریغ
آگه از درددلم زآن عشق جان فرسا نبود.........
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم میسوزد اما نیستی
تنم میلرزد اما نیستی
میروم آرام آرام تا فراموشت کنم یک دم
که شاید باور کنم این را که دیگر نیستی...........
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
در شب های جدایی بس که با یاد تو خو کردم
دل از غم سوخت لیک از دیده کسب آبرو کردم
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو بی وفا شدی اما وفای من باقی است
بهار رفت و طراوت درین چمن باقی است
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
ابرهای تیره پیامبران تازه ی تطهیرند
و در خاموشی یک شمع راز منوری است
که آن را آن آخرین و کشیده ترین شعله خوب میداند
 

عیدی امین

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
.......................

.......................

تو به من خندیدی و نمیدانستی
که به چه دلهره سیب رااز باغچه همسایه
دزدیدم
باغبان ازپی من تند دوید
سیب دندان زده را دست تو دید
غضب آلود به من کردنگاه
سیب دندان زده ازدست تو افتاد به خاک
وتو رفتی هنوز صدای پای تو خش خش کنان میدهد آزارم
که چرا باغچه خانه ما سیب نداشت؟
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
بر راه تو صد سال به امید نگاهی
کم باشد اگر اهل تمنا بنشیند
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو به من خندیدی و نمیدانستی
که به چه دلهره سیب رااز باغچه همسایه
دزدیدم
باغبان ازپی من تند دوید
سیب دندان زده را دست تو دید
غضب آلود به من کردنگاه
سیب دندان زده ازدست تو افتاد به خاک
وتو رفتی هنوز صدای پای تو خش خش کنان میدهد آزارم
که چرا باغچه خانه ما سیب نداشت؟


کامل ننوشتی ها
خودم مینویسمش بعدا
:razz:
 

venous_20

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمی دونم فردا چه خواهد شد ولی در دیار ترس از خدا پرسیدم که
از فردایم بگو فردا چه خواهد شد
خدا گفت که بیقراری نکن فردا را خواهی دید
گفتم ولی دلم میخواهد بدانم فرداها از چه قراراست
خداگفت لذت زندگی به حوادثی است که در دامن ان ارمیده اند
ولی بدان که مرگ پایان فرداهای تواست
روز خواهد آمد که در پی ان فردایی نباشد
 

tinou

عضو جدید
تمام دردهاي دنيا را كه نردبان كني
دستت به سقف دلتنگي هايم نمي رسد
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
چنین با مهربانی خواندنت چیست؟
بدین نامهربانی راندنت چیست؟
بپرس از این دل دیوانه ی من
که ای بیچاره عاشق ماندنت چیست؟
 

turquoise

عضو جدید
کاربر ممتاز
خداوندا! به دلهای شكسته
به تنهایان در غربت نشسته
به آن عشقی كه از نام تو خیزد
بدان خونی كه در راه تو ریزد
به مسكینان از هستی رمیده
به غمگینان خواب از سر پریده
به مردانی كه در سختی خموشند
برای زندگی جان می فروشند
همه كاشانه شان خالی از قوت است
سخنهاشان نگاهی در سكوت است
به طفلانی كه نان آور ندارند ـ
سر حسرت ببالین میگذارند
به آن « درمانده زن » كز فقر جانكاه ـ
نهد فرزند خود را بر سر راه
بآن كودك كه ناكام است كامش
ز پا میافكند بوی طعامش
به آن جمعی كه از سرما بجانند
ز « آه » جمع، « گرمی » میستانند
به آن بیكس كه با جان در نبرد است
غذایش اشك گرم و آه سرد است
به آن بی مادر از ضعف خفته ـ
سخن از مهر مادر ناشنفته
به آن دختر كه نادیدی گناهش
عبادت خفته در شرم نگاهش
به آن چشمی كه از غم گریه خیز است
به بیماری كه با جان در ستیز است
به دامانی كه از هر عیب پاك است
به هر كس از گناهان شرمناك است ـ
دلم را از گناهان ایمنی بخش
به نور معرفت ها روشنی بخش



 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
باور نداشتم که گل آرزوی من
با دست نازنین تو بر خاک اوفتد
با این همه هنوز به جان میپرستمت
بالله اگر که عشق چنین پاک اوفتد
 

عیدی امین

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
................

................

چه سرنوشت غم انگیزی که کرم کوچک ابریشم
تمام عمرقفس میساخت
ولی به فکر پرکشیدن بود
اگرچه هیچ گل مرده
دوباره زنده نشد اما
:gol:بهاردرگل شیپوری مدام گرم دمیدن بود:gol:
به یادکوروش یغمایی
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاش میدیدم چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاریست.......
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
زندگی در چشم من شب های بی مهتاب را ماند
شعر من نیلوفر پژمرده در مرداب را ماند
ابر بی باران اندوهم
خار خشک سینه ی کوهم
سال ها رفته ست کز هر آرزو خالی ست آغوشم
نغمه پرداز جمال و عشق بودم آه
حالیا خاموش خاموشم
یاد از خاطر فراموشم
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
:w34::w34::w34:
بچه ها بیاین پروانه بگیریم
کسی میااااااااااااااااد؟
 

turquoise

عضو جدید
کاربر ممتاز
آموخته ام ...... بهترين كلاس درس دنيا كلاسي است كه زير پاي پير ترين فرد دنياست .

آ‌موخته ام ...... وقتي كه عاشق هستيد عشق شما در ظاهر نيز نمايان مي شود.

آموخته ام ...... تنها كسي كه مرا در زندگي شاد مي كند كسي است كه به من مي گويد : تومرا

شاد كردي .

آموخته ام ...... داشتن كودكي كه در آغوش شما به خواب رفته زيباترين حسي است كه در دنيا
وجود دارد .


آموخته ام ...... كه هرگز نبايد به هديه اي از طرف كودكي ( نه ) گفت .


آموخته ام ...... كه هميشه براي كسي كه به هيچ عنوان قادر به كمك كردنش نيستم دعا كنم .

آموخته ام ...... كه مهم نيست كه زندگي تا چه حد از شما جدي بودن را انتظار دارد ،‌ همه ما احتياج
به دوستي داريم كه لحظه اي با وي به دور از جدي بودن باشيم .


آموخته ام ...... كه زندگي مثل يك دستمال لوله اي است هر چه به انتهايش نزديكتر مي شويم

سريعتر حركت مي كند .

آموخته ام ...... كه پول شخصيت نمي خرد .

آموخته ام ...... كه تنها اتفاقات كوچك روزانه است كه زندگي را تماشايي مي كند.

آموخته ام ...... كه چشم پوشي از حقايق آنها را تغيير نمي دهد .

آموخته ام ...... كه اين عشق است كه زخمها را شفا مي دهد نه زمان .

آموخته ام ...... كه وقتي با كسي روبرو مي شويم انتظار لبخندي از سوي ما را دارد .

آموخته ام ...... كه هيچ كس در نظر ما كامل نيست تا زماني كه عاشق بشويم.

آموخته ام ...... كه زندگي دشوار است اما من از او سخت ترم .

آموخته ام ...... كه فرصتها هيچگاه از بين نمي روند ،‌ بلكه شخص ديگري فرصت از دست داده
ما را تصاحب خواهد كرد.

آموخته ام ...... كه لبخند ارزانترين راهي است كه مي شود با آن نگاه را وسعت داد.

آموخته ام ...... كه نمي توانم احساسم را انتخاب كنم اما مي توانم نحوه بر خورد با آنرا انتخاب كنم.

آموخته ام ...... كه همه مي خواهند روي قله كوه زندگي كنند ، اما تمام شادي ها و پيشرفتها وقتي

رخ مي دهد كه در حال بالا رفتن از كوه هستيد.


آموخته ام ...... بهترين موقعيت براي نصيحت در دو زمان است : وقتي كه از شما خواسته مي شود ،

‌ و زماني كه درس زندگي دادن فرا مي رسد .


آموخته ام ...... كه گاهي تمام چيزهايي كه يك نفر مي خواهد فقط دستي است براي گرفتن

دست اوست و قلبي است براي فهميدن وي
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا