بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

[hd_memar]

کی من !!! من استرلیزم چیزی از من سرایت نمیکنه !








سلام سپهر اونیکی عزیز دله بابا !! خوبی سپهر جان ؟ چه خبرا ؟
بیا که اتفاقا الان لازمت داشتیم



کشتین شماهام خودتونو با اون نرمن فاستر :دی
حالا هی جشن تولد بگیرین براش ... معمارین دیگه :دی

بروووووو
اصلا بو ی مریضی و ویروس و اینهااااا می دی
واسه خودمونم جشن می گیریم
اون که سهله

 

[sepehrkhosrowdad]

قدرت امتیاز دهیم تموم شده!
حمید؟!
واقعاً فکر می کنی این موضوع انقدر مهم ه که بخوای Account مصرف کنی/1؟!؟!؟!

 

[mohammad sadegh]

سلام دوست عزیز عمرانی خوبی؟
میگما کل کل من و محمد شامل شما نیمشه

حداقل مرد باش پای حرفت بمون بی ...

نگار، بعضیای اول کین، بعضی های دوم کیان؟!

برو بچس باحال عمرانی و دوستان بدتر از دشمن معماری ...

آقا محمد صادق سلام عرض شد!

اوستا من که همون اول سلام عرض کردم خدمتت ...
خوبی اوستا؟
میبینی اوستا؟ میبینی توروخدا؟ میبینی چی میگن اینا ...

 

[hd_memar]

به به، به به ...
ببین کی امشب اومده اینجا ...
خوش اومدی اوستا ...
قدم رنجه فرمودی ...
اوستا بیا ببین امشب اینجا چه خبره ...


منم میگما یجوری میگی انگار کل عمرانیای ایران توش مقصر بودن و دست داشتن، اگه اینجوریه میخوای کلی سوتی از خود بر و بچ معماری و مخصوصا توی کپی کردن نقشه ها برات بریزم اینجا ...


چی؟ چی؟ چی؟ تهدید؟ قلوه، قلوه، قلوه ...
هر جور راحتی شما، البته از شما با اون کار دیشبت توی اون تایپیک دیگه زیاد انتظاری نمیره، میدونی که چیرو میگم ...

کپی کردن هیچ اشکالی نداره
یه کپی خوب خیلی با ارزش تر از یه کار بده!
یا یه خراب کاری :دی
من مشکلی با کار دیشبم ندارم
دوست داری همین جا اعلام می کنم
ولی نذار بگم
تو یه مجتمع چه کاربریا رو کنار هم می چینین!!

اصلا بحث نورمن اینا نیست کلا ما سرتر و برتریم
اصلا معمارم نبودیم باز از عمران برتر بودیم

اوهوم اوهوم
اوهوم
اوهوم

 

[hd_memar]

مرسی معصومه جونم
شبیه این قصه واسه منم یه بار پیش اومد
میان ترم بود اون!

 

[Hamid MB]

اصلا بحث نورمن اینا نیست کلا ما سرتر و برتریم
اصلا معمارم نبودیم باز از عمران برتر بودیم

حالا مگه جدی جدی تولد نرمن فاستره ؟!!!!
آره میدونم کلا معماریا تو توهمن :دی

بروووووو
اصلا بو ی مریضی و ویروس و اینهااااا می دی
واسه خودمونم جشن می گیریم
اون که سهله

من بو استخر میدم !!!!! :دی ؟!!!!

 

[iceman10]

کپی کردن هیچ اشکالی نداره
یه کپی خوب خیلی با ارزش تر از یه کار بده!
یا یه خراب کاری :دی
من مشکلی با کار دیشبم ندارم
دوست داری همین جا اعلام می کنم
ولی نذار بگم
تو یه مجتمع چه کاربریا رو کنار هم می چینین!!


اوهوم اوهوم
اوهوم
اوهوم

محمد اینجور مقع ها سوت و اینا جواب میده هاااااا

 

[secret_f]

بچه ها من برم دیگه کم کم
شب همگی بخیر
جای باران جان،آرام،آبجی سما،تنهایی و مرد هزار ساله و...خالی بود...

 

[hd_memar]

قدرت امتیاز دهیم تموم شده!
حمید؟!
واقعاً فکر می کنی این موضوع انقدر مهم ه که بخوای Account مصرف کنی/1؟!؟!؟!

کم اوردن چه حسی میده به آدم؟
ها؟؟

حداقل مرد باش پای حرفت بمون بی ...


برو بچس باحال عمرانی و دوستان بدتر از دشمن معماری ...


اوستا من که همون اول سلام عرض کردم خدمتت ...
خوبی اوستا؟
میبینی اوستا؟ میبینی توروخدا؟ میبینی چی میگن اینا ...

دلت خونه نه؟؟
اخیییییی

حالا مگه جدی جدی تولد نرمن فاستره ؟!!!!
آره میدونم کلا معماریا تو توهمن :دی





من بو استخر میدم !!!!! :دی ؟!!!!

نچ
بو ویروس
روز جهانی معماره

محمد اینجور مقع ها سوت و اینا جواب میده هاااااا

وایی واییی
نمی دونی چی بود!!!
می دونی چرا نمیگم؟
خجالت می کشم!

 

[Hamid MB]

قدرت امتیاز دهیم تموم شده!
حمید؟!
واقعاً فکر می کنی این موضوع انقدر مهم ه که بخوای Account مصرف کنی/1؟!؟!؟!

پس آخر گرفتی ADSL رو ... بابا اینجا که چیزی نمیندازه .. تازه ماله من مجانیه فقط پوله تلفن میاد :دی
ارزشم داره همین که این معماریا بسوزن من شب راحت سرمو میزارم رو بالشت :دی

 

[mohammad sadegh]

کپی کردن هیچ اشکالی نداره
یه کپی خوب خیلی با ارزش تر از یه کار بده!
یا یه خراب کاری :دی
من مشکلی با کار دیشبم ندارم
دوست داری همین جا اعلام می کنم
ولی نذار بگم
تو یه مجتمع چه کاربریا رو کنار هم می چینین!!


اوهوم اوهوم
اوهوم
اوهوم

فقط میتونم بهت بگم نمیدونم شنیدی میگن که "فرض المحال لا محال" ...
یه استادی داشتیم اینو همیشه میگفت، معنیشم اینه که فرض محال که محال نیست، پس در "فرض کردن" هر کاری جایزه ...
اگرم متوجه نشدی میتونم برات یه مثال قشنگی بزنم و اونم اینه که اگه یکم اطلاعات داشته باشی، خلبانایی هم که تازه میخوان خلبان بشن رو هم نمیبرن سوار هواپیمای واقعی کنن تمرین بدن، اونا هم با یه هواپیمی ماکت و فرضی کار میکنن ...
حالا ما هم با یه ساختمون و پروژه ی فرضی هر کاری دلمون بخواد میتونیم بکنیم ...
حله یا بازم توضیح بدم ؟ ...

 

[hd_memar]

بچه ها من برم دیگه کم کم
شب همگی بخیر
جای باران جان،آرام،آبجی سما،تنهایی و مرد هزار ساله و...خالی بود...

شب بخیر عزیزم

 

[Hamid MB]

شبت خوش سکرت جان
مسواک یادت نره

 

[mohammad sadegh]

بچه ها من برم دیگه کم کم
شب همگی بخیر
جای باران جان،آرام،آبجی سما،تنهایی و مرد هزار ساله و...خالی بود...

برو به سلامت ...
آره خداییش، ولی نه همون بهتر امشب اینجا نبودن تو این جشن مسخره ی ...
مراقب خودتم باش زودتر خوب بشی سکرتی خانوم ...
شبت بخیر و خوشی ...

 

[kachal63]

شب خوش سکرت جان
منم دیگه برم ، شبتون خوش

 

[!/!]

خوب بخوابیsecret_f

خواب هم ببینی!

 

[Hamid MB]

شب خوش سکرت جان
منم دیگه برم ، شبتون خوش

شبت خوش معصومه جان
تو هم مسواک

 

[mohammad sadegh]

خداحافظ ...

خداحافظ ...

دیشب خیلی خسته بودم به همین دلیل تصمیم گرفتم زودتر بخوابم. تازه چشمم گرم شده بود كه یكدفعه از خواب پریدم.
از رختخواب بلند شدم و دیدم همسایه پایینی مهمون داشته و حالا هم دارند تشریف می برند.
توی مراسم و مهمانی ها به محض اینكه اعلام رفتن كنیم، خداحافظی ها از همون كف زمین كه نشسته ایم شروع می شود و تا چشم كار می كند، تا جایی كه همدیگر را اندازه یك مورچه می بینیم، ادامه پیدا می كند:
خب احمد آقا ، صغرا خانم! خیلی زحمت دادیم با اجازه تون از حضورتون مرخص می شیم. با گفتن یه همچین جمله تراژدی و سریال اوشین وار خداحافظی شروع می شه. بیشتر از چهل بار توی خونه یارو خداحافظی می كنیم. حالا حساب كنید مثلا 6 نفر آدم اومدن مهمونی و حالا دارن می رن بیرون. به طور مستمر و بی وقفه همه می گن: «خداحافظ» و صاحب خونه بدبخت، پس از كلی پذیرایی و دولا و راست شدن حالا باید به اتفاق اهل و ایال به دنبال مهمان ها مستمراً جواب خداحافظی آنها را بدهند: «خداحافظ ، خداحافظ ، خداحافظ ، قربون شما ، خداحافظ ، خداحافظ ، ببخشید بد گذشت، خداحافظ ، خداحافظ ...»
حالا اومدن دم در: « ... خب اصغر آقا ببخشید مزاحم شدیم ، تو رو خدا شما هم یه شب تشریف بیارین. خداحافظ ، خداحافظ ، سلام برسونین ، خداحافظ ، خداحافظ .
توی این دست اگر تعداد خانم ها از دو نفر بیشتر باشد كه دیگر واویلاست. تازه دم در خونه یادشون می افته دستور پختن قورمه سبزی و رنگ موها و آخرین خریدها و جدیدترین دكوراسیون را به هم بگویند و در تمام این مدت صدای دلنشین «خداحافظ ، خداحافظ» سلسله وار به گوش می رسد.
حالا همه سوار ماشین شدن و سرنشینان از چهار طرف ماشین تا كمر بیرون اومدن و دارن دست تكون می دن:«خداحافظ ، خداحافظ ، خداحافظ » راننده هم برای عرض ارادت اون موقع شب 5 تا 6 بوق به معنی «خداحافظ» برای مستقبلین می زند. حالا دیگه ماشین رسیده ته كوچه و این بار دیگه فریاد می زنن: «خداحافظ ، خداحافظ ، خداحافظ»!
آخه یكی نیست بگه مگه می خواین برین سینه كش قبرستون كه دل نمی كنین از هم!؟
تازه فردا ساعت 11 صبح یكی از خانم هایی كه دیشب مهمون بوده زنگ می زنه به صغرا خانم و می گه:«صغرا جون ممنون بخاطر پذیرایی دیشب؛ والله زنگ زدم بگم دیشب این بچه ها حواسم را پرت كردن یادم رفت ازت خداحافظی كنم.!!!

 

[!/!]

شب خوش سکرت جان
منم دیگه برم ، شبتون خوش

شب بخیر

 

[hd_memar]

پس آخر گرفتی ADSL رو ... بابا اینجا که چیزی نمیندازه .. تازه ماله من مجانیه فقط پوله تلفن میاد :دی
ارزشم داره همین که این معماریا بسوزن من شب راحت سرمو میزارم رو بالشت :دی

هه هه
به همین خیال باش

فقط میتونم بهت بگم نمیدونم شنیدی میگن که "فرض المحال لا محال" ...
یه استادی داشتیم اینو همیشه میگفت، معنیشم اینه که فرض محال که محال نیست، پس در "فرض کردن" هر کاری جایزه ...
اگرم متوجه نشدی میتونم برات یه مثال قشنگی بزنم و اونم اینه که اگه یکم اطلاعات داشته باشی، خلبانایی هم که تازه میخوان خلبان بشن رو هم نمیبرن سوار هواپیمای واقعی کنن تمرین بدن، اونا هم با یه هواپیمی ماکت و فرضی کار میکنن ...
حالا ما هم با یه ساختمون و پروژه ی فرضی هر کاری دلمون بخواد میتونیم بکنیم ...
حله یا بازم توضیح بدم ؟ ...

کلا توجیهتم خنده دار بود

 

[mohammad sadegh]

شب خوش سکرت جان
منم دیگه برم ، شبتون خوش

شب تو هم بخیر و خوشی معصوم خانوم ...
شما هم مراقب خودت باش یوقت مریض نشی، مد شده ها ...
شبت پر ستاره ...

 

[sepehrkhosrowdad]

شَب اونایی که رفتن خوش!
من پیشنهاد می کنم این خانم و آقایون معماری 1نماینده معرفی کنن، ببینیم حرف حسابشون چیه!
اینجوری، نمی شه بهشون توجهی کرد!
حمید؟!
چند چندیم؟!

 

[hd_memar]

برو به سلامت ...
آره خداییش، ولی نه همون بهتر امشب اینجا نبودن تو این جشن مسخره ی ...
مراقب خودتم باش زودتر خوب بشی سکرتی خانوم ...
شبت بخیر و خوشی ...

شنیدی میگن
حسوووود هرگز نیاسود؟؟
چیه؟؟
چون ما دو روز داریم شما اصلا ندارین حسودیت میشه؟؟؟؟

شب خوش سکرت جان
منم دیگه برم ، شبتون خوش

شب بخیر عزیزم

 

[Hamid MB]

ما عمرانیا فقط به واقعیات فک میکنیم ... خیال ماله شماهاس :دی

 

[mohammad sadegh]

هه هه
به همین خیال باش


کلا توجیهتم خنده دار بود

شایدم شما امشب فکر کردی خبریه، زیادی شادی مهندسسسسس ...

 

[Hamid MB]

شَب اونایی که رفتن خوش!
من پیشنهاد می کنم این خانم و آقایون معماری 1نماینده معرفی کنن، ببینیم حرف حسابشون چیه!
اینجوری، نمی شه بهشون توجهی کرد!
حمید؟!
چند چندیم؟!

موافقم البته دلیلی نمیبینم فک نکنم تو نتیجه ی کار تاثیری داشته باشه :دی
فعلا زیره اماج چکمه های فولادیه عمران له شدن ... مام چون خیلی دل رحمیم امتیازارو ننوشتیم که افسرده نشن :دی

 

[hd_memar]

شَب اونایی که رفتن خوش!
من پیشنهاد می کنم این خانم و آقایون معماری 1نماینده معرفی کنن، ببینیم حرف حسابشون چیه!
اینجوری، نمی شه بهشون توجهی کرد!
حمید؟!
چند چندیم؟!

ما نماینده نمی خوایم
2 به 1
شما رو حریفیم
شما هنوز به چند نرسیدین

ما عمرانیا فقط به واقعیات فک میکنیم ... خیال ماله شماهاس :دی

بله!!! محمد صادق کمی از واقعیات بگو واسه دوستت

شایدم شما امشب فکر کردی خبریه، زیادی شادی مهندسسسسس ...

بله مهندس؟؟؟

 

[mohammad sadegh]

شنیدی میگن
حسوووود هرگز نیاسود؟؟
چیه؟؟
چون ما دو روز داریم شما اصلا ندارین حسودیت میشه؟؟؟؟


شب بخیر عزیزم

آره شنیدم، اتفاقا خیلی هم بهش اعتقاد دارم ...
ولی نکته ای که هست اینه که شما چون فقط همین دو روزو دارین زیادی جووگیر میشین دیگه، وگرنه باقیه روزا که همش به نام و نشون ماست که ما چیزی نمیگیم، یکمم از ما یاد بگیرین بابا ...

 

[hd_memar]

موافقم البته دلیلی نمیبینم فک نکنم تو نتیجه ی کار تاثیری داشته باشه :دی
فعلا زیره اماج چکمه های فولادیه عمران له شدن ... مام چون خیلی دل رحمیم امتیازارو ننوشتیم که افسرده نشن :دی

حمید؟؟؟
بیا جلو ببینم
بذار بو کنم دهنتو!
چی خوردی امشب هذیون میگی؟؟اره؟؟؟؟

 

[mohammad sadegh]

انتهای خط، ابتدای ماجرا ...

انتهای خط، ابتدای ماجرا ...

مثلا فارغ التحصیل شدم. از وقتی که این مدرک نابهنجار دیپلم روگرفتم توی خونه یه جور دیگه نگام می کنن. قبلا همین نگاهها را به دادشم دیده بودم. پس فهمیدم که باید دنبال یه کار باشم. با خودم گفتم از فردا شروع می کنم . فردا شد.
از ساعت 8 صبح از خونه زدم بیرون و دربدر دنبال کارگشتم. البته قبلا صفحه های روزنامه را ورق زده بودم ولی هیچ چیز به جز بازاریاب که تریپ جدیده ندیده بودم. هر شرکت یا جایی برای کار سر می زدم، دستام دو سانت دراز می شه. تا اینکه دیدم ساعت 2 ظهر شده و باید برم خونه ولی وقتی ماشین گرفتم تا اومدم در ماشین رو باز کنم دیدم دستام شده مثل دستای مجید دلبندم.
واسه همین کلا بی خیال پیدا کردن کار شدم تا اینکه فردا شد.
فردا خوب روزی بود. توی ماشین خوردم به دو تا مهندس که از قضا داشتن در مورد یه کارمند که بهش خیلی هم احتیاج داشتن حرفایی می زدن. منم که از خدا خواسته بودم باهاشون حرف زدم و خدا هم بگی نگی جورش کرد. بعد رفتیم شرکت آخر هر چی شرکت که میگن همین جا بود که خدا را شکر دیدم وعقده ای نشدم.
بهم گفتن آماده شو که باید بری پیش رئیس وقتی اینو شنیدم خیلی خوشحال شدم و واسه همین خودمو جمع و جور کردم تا اینکه رفتم توی اتاق ، راستی تا یادم نرفته در اتاقش ضد صدا بود. یعنی هیچ صدایی از داخل نمی رفت بیرون و هیچ صدایی هم از بیرون به داخل نمی اومد که خدای نکرده گوشهای آینه اتوبوسی رئیس اذیت نشه . روی صندلی که نشستم خوابم گرفت . آخه خیلی راحت بود. منتظر موندم تا رئیس سئوالاتش رو شروع کنه بعد از چند لحظه گفت: نامه ات کو ؟
گفتم:کدوم نامه؟
گفت: از طرف کی اومدی؟
گفتم از طرف خودم.
بعد خندید و گفت: درب خروج رو حتما خودتون بلدید؟
گفتم آره و بعد در جواب شنیدم که گفت: پس از همون در برو بیرون.
خیلی ناراحت بودم و حتی داشتم از اتاقش می رفتم بیرون شنیدم که داشت می گفت: نه گنده ای نه سفارشی از گنده ها داری.
حقوق خوب تقاضا مکن همینه که هست.
قبلا این شعر رو نشنیده بودم از محمد خرمشاهی ولی فکر کردم حقوق یعنی پول ماهانه. ولی حالا فهمیدم که معنیش جایگاه در جامعه است.