مشاعرۀ سنّتی

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دی گله ای زطره اش کردم و از سر فسوس
گفت که این سیاه کج گوش به من نمیدهد



دیدی که یار چو ن ز دل ما خبر نداشت
مارا شکار کرد و بیفکند و بر نداشت
ما بی خبر شدیم که دیدیم حسن او
او خود ز حال بی خبر ما خبر نداشت

(خاقانی)


 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
در این حال پیش امدم دوستی
کزو مانده بر استخوان پوستی
يا رب مرا ياري بده ، تا سخت آزارش کنم
هجرش دهم ، زجرش دهم ، خوارش کنم ، زارش کنم
از بوسه هاي آتشين ، وز خنده هاي دلنشين
صد شعله در جانش زنم ، صد فتنه در کارش کنم
سيمين بهبهاني:


 

nooshafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
يا رب مرا ياري بده ، تا سخت آزارش کنم
هجرش دهم ، زجرش دهم ، خوارش کنم ، زارش کنم
از بوسه هاي آتشين ، وز خنده هاي دلنشين
صد شعله در جانش زنم ، صد فتنه در کارش کنم
سيمين بهبهاني:

مجمع خوبی و لطف است عذار چو مهش
لیکنش مهر و وفا نیست خدایا بدهش
 

snazari

عضو جدید
کاربر ممتاز
یا رب ان زاهد خودبین که به جز عیب ندید

دود اهیش در ایینه ادراک انداز
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا