خودتو با یه شعر وصف کن...!

solar flare

مدیر بازنشسته
از جدا شدن نوشتي رو تن زخمي قلبم
گريه كردم و نوشتم نازنينم يا تو يا من
به تو گفتم باورم كن ميون اين همه ديوار
تو با خنده اي نوشتي هم قفس خدانگهدار
بنويس مهلت موندن يه نفس بود
سهم من از همه دنيا يه قفس بود
بنويس كه خيلي وقته واسه تو گريه نكردم
سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم
من كه تو بن بست غربت زخمي از آوار پاييز
فكر چشماي تو بودم با دلي از گريه لبريز
شب عاشقونه من كه حروم شد
مهلت بودن با تو كه تموم شد
ندونستم بايد از تو ميگذشتم
وقتي از غربت چشمات مينوشتم
:cry:
 

m2002k

عضو جدید
کاربر ممتاز
هرچند که رنگ و بوی زیباست مرا

چون لاله رخ وزیباست مرا

معلوم نشدکه درطربخانه خاک

نقاش ازل بهر چه آراست مرا :gol:
 

hitech

عضو جدید
هرچند که رنگ و بوی زیباست مرا

چون لاله رخ وزیباست مرا

معلوم نشدکه درطربخانه خاک

نقاش ازل بهر چه آراست مرا :gol:

ای ول! چه اعتماد به نفسی!:w07:

دیری است که در زمانه دون
از دیده همیشه اشکبارم
عمری به کدورت و الم رفت
تا باقی عمر جان سپارم
 

russell

مدیر بازنشسته
من پر از فریادهای ساکتم
یا درختی در میان یک کویر

شعری از جنس صبوری گفته ام
تا ابد در واژه های خود اسیر
 

hitech

عضو جدید
منم آن ذات که در عين صفات آمده ام
از حضور شه شيرين حرکات آمده ام
خضر راه حقم و از ظلمات آمده ام
گمرهان را هله ، از بهر نجات آمده ام!
 

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من چه سبزم امروز
و چه اندازه تنم هوشیار است!
نکند اندوهی سر رسد از پس کوه
چه کسی پشت درخت است؟
هیچ
زندگی خالی نیست، مهربانی هست، سیب هست، ایمان هست!
 

snazari

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد
من نه انم که زبونی کشم از چرخ فلک
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
بهارا از گل و مي آتشي ساز
پلاس درد و غم در آتش انداز

بهارا شور شيرينم برانگيز
شرار عشق ديرينم برانگيز

بهارا شور عشقم بيشتر كن
مرا با عشق او شير و شكر كن

گهي چون جويبارم نغمه آموز
گهي چون آذرخشم رخ برافروز

بهارا زنده ماني ، زندگي بخش
به فروردين ما فرخندگي بخش

هنوز اينجا جواني دلنشين است
هنوز اينجا نفس ها آتشين است


 

گلابتون

مدیر بازنشسته
شب آمد و دل تنگم هواي خانه گرفت
دوباره گريه بي طاقتم بهانه گرفت

شكيب درد خموشانه ام دوباره شكست
دوباره خرمن خاكسترم زبانه گرفت

نشاط زمزمه زاري شد و به شعر نشست
صداي خنده فغان گشت و در ترانه گرفت
 

meibudy

عضو جدید
آدما دو وقت هیچی نمی بینن
یکی وقتی تاریکی محض باشه
یکی وقتی روشنایی محض

من نمیدونم تو کدوم قرار گرفتم

تنها چیزی که میدونم اینه که
تورو همیشه کنارم حس میکنم




 

mohammad136354

عضو جدید
مرا آشفته حالان میشناسد***مرا مست بهاران میشناسند
منم تعبیر عاشـق از لب ابـر***مرا با عشق باران میشناسند!...
-------------------------------------------------------------------------------
من آن لولی وش مغموم و بی یارم***کـه گـردانده تـب عشق تـو بیمارم
بــده حــوری وشــا داروی بــــاران را***کزان عمری که باشد بی تو بیزارم!...

«باران بهاری(م.ب)»
 

VRWH

عضو جدید
کاربر ممتاز
گفتم به بلبلی که علاج فراق چیست ؟

از شاخ گل فتاد به خاک و طپید و مرد !
 

araz_heidari

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا نه سر نه سامان آفریدند
پریشانم پریشان آفریدند
پریشان خاطران رفتند در خاک
مرا از خاک ایشان آفریدند:gol:
 

ie student

عضو جدید
کاربر ممتاز
لحظه ديدار نزديك است...

باز من ديوانه ام...مستم...

باز مي لرزد دلم،دستم...

باز گويي در جهان ديگري هستم...
 

نازي_مو

عضو جدید
کاربر ممتاز
ميروم تا در ميخانه كمي مست كنم
جرعه بالا بزنم انچه نبايست كنم
انقدر مست كه اندوه جهانم برود
استكان روي لبم باشد و جانم برود
برود هر كه دلش خواست شكايت بكند
شهر بايد به رفاقت ما عادت بكند
 

snazari

عضو جدید
کاربر ممتاز
نيستيم از دوريت با داغ حرمان نيستيم
دل پشيمان است ليكن ما پشيمان نيستيم


گر چه از دل مي‌رود عشق به جان آميخته
با وجود اين وداع صعب گريان نيستيم


گو جراحت كهنه شو ما از علاج آسوده‌ايم
درد گو ما را بكش در فكر درمان نيستيم

آنچه مارا خوار مي‌كرد آن محبت بود و رفت
گو به چشم آن مبين ما را كه ما آن نيستيم

ما سپر انداختيم اينك حريف عشق نيست
طبل برگشتن بزن ما مرد ميدان نيستيم

يوسف ديگر به دست آريم وحشي قحط نيست
ما مگر در مصر يعني شهر كاشان نيستيم

وحشي بافقي
 

h-masoumi

عضو جدید
آواي تو مي آردم از شوق به پرواز شبها
كه سكوت است و سكوت است و سياهي
 

h-masoumi

عضو جدید
برای من که در بندم
چه اندوه آوری ای تن
اما چه ر نجي است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زيباييها را تنها ديدن
و چه بد بختي آزار دهنده اي است تنها خوشبخت بودن
در بهشت تنها بودن سخت تر از كوير است
 

m2002k

عضو جدید
کاربر ممتاز
:w47:
آی آدما گوش بکنید وصیت من

آی شمايی که میگیرید رو دوشتون، جنازه من


دستای منو از توی تابوت بیرون بذارید

تا که بدونن هیچی از این دنیا نبردم، خالین این دستای من

تو رو خدا موهای منو شونه نکشید

تا که بدونن دست نوازش نکشیدن رو سر من

اگه کسی سراغمو ازتون گرفت

تو رو خدا نذارید بره، آخه اونه قاتل مـــــــن

بگید چشاش به در بود نیومدی سراغش

بگید به یاد تــــــــــو بود نیومدی سراغش

بگید که تک پرت بود نیــــومدی سراغش

بگید که عاشقت مُــرد دیگه نیا سراغش

:cry::crying:

 

snazari

عضو جدید
کاربر ممتاز
من مست و تو دیوانه ما را که برد خانه

صد بار تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه
 

araz_heidari

عضو جدید
کاربر ممتاز
لحظه ديدار نزديك است...

باز من ديوانه ام...مستم...

باز مي لرزد دلم،دستم...

باز گويي در جهان ديگري هستم...
همی شو شد که مو جونم بسوزد :gol: گریبان تا بدامونم بسوزد
برای خاطر یک سبز رنگی :gol: همی ترسم که ایمونم بسوزد
 

mmbidhendi

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
میچرخم و می رقصم و می نوشم از این جام
بی خود شده از خویشم و از گردش ایام
 

Similar threads

بالا