معنای و کاربرد برای واژهی
just
❤همین چند لحظهی پیش، بهتازگی:
➡ The plane just landed in New York.
هواپیما همین چند لحظهی پیش در نیویورک نشست.
❤الان، در حال حاضر:
➡ I'm just finishing my book.
من الان دارم کتابم را تمام میکنم.
❤ درست (قبل/بعد/...):
just after/before/over/...
➡ I got here just after nine.
من درست بعد از ساعت 9 اینجا رسیدم.
❤ دقیقاً:
➡This gadget is just the thing for getting those nails out.
این ابزار دقیقاً همون چیزیه که برای در آوردن میخها لازمه.
➡This jacket is just my size.
❤ فقط (simply/only):
➡ It was just an ordinary day.
اون فقط یک روز معمولی بود.
➡I decided to learn Japanese just for fun.
من تصمیم گرفتم که فقط برای لذت بردن، ژاپنی یاد بگیرم.
❤کاملاً، خیلی، واقعاً (completely, really):
این کاربرد اینفرمال است.
➡The food was just wonderful.
غذا واقعاً عالی بود
❤ چیزی که بهسختی و با زحمت (hardly/barely) انجام شده و ممکن بوده صورت نگیره:
➡ Those pants only just fit you now.
اون شلوار الان بهسختی اندازت شده.
➡She was earning just enough money to live on (=enough but not more than enough).
او به سختی پول لازم برای زنده ماندن را در میآورد.
❤ برای بیان احتمال کم (همراه با مودالهایی مثل could/may/might):
➡Try his home number—he might just be there.
به خونشون زنگ بزن—احتمال (کمی) داره که خونه باشه.
❤ برای بیان چیزی که به زودی رخ میدهد:
about/going to do sth
➡The water's just about to boil.
آب به زودی جوش میاد.
➡ I was just going to tell you when you interrupted.
❤ برای تأکید روی حرفمان:
➡ I just love being in the mountains.
من عاشق در مناطق کوهستانی بودن هستم.
➡It just isn't true.
❤وقتی بخواهیم خیلی مؤدبانه از کسی چیزی درخواست کنیم:
➡Could you just help me with this box, please?
میشه کمکم کنی جعبه رو جابجا کنم لطفاً؟