Word of the day

[Persia1]

انواع مزه ها:

1. Salty شور

2. Sweet شیرین

3. Sour ترش

4. Bitter تلخ

5. Spicy/hot تند

6. bittersweet تلخ و شیرین

7. bland بی مزه

8. yummy خوشمزه

9. yucky بدمزه

 

[Persia1]

انواع عبارت ها موقع ترس و وحشت و تعجب زیاد از چیزی در زبان انگلیسی

⭐️Gosh!
⭐️Oh my God!
⭐️Jesus Christ
⭐️Jesus, Mary and Joseph
⭐️Sweet Jesus
⭐️Goodness gracious!
⭐️Oh my goodness

 

[Persia1]

انواع لغات انگلیسی مربوط به آب و هوا

طوفانی = stormy
گرم = hot
سرد = cold
آفتابی = sunny
بارانی = rainy
سیل = flood
رعد و برق = thunderstorm

 

[Persia1]

انواع وضعیت تاهل به انگلیسی:

single مجرد

married ازدواج کرده

engaged نامزد کرده

widow (widower) زن بیوه (مرد بیوه)

‍divorced طلاق گرفته

 

[Persia1]

یار قدیمی میشه Old mate
هوادار قدیمی هم میشه longtime fan

 

[Persia1]

انواع آزمون به انگلیسی

Test امتحان، تست

Exam امتحان مهم

Quiz کویز، امتحان کوتاه

Finals امتحان نهایی

Midterm امتحان میان ترم

Oral exam امتحان شفاهی

Written exam امتحان کتبی

Practical exam امتحان عملی

Mock exam آزمون آزمایشی

 

[Persia1]

‍‍ انواع صداهایی که در میاریم


Sneeze
عطسه کردن
‍ Cough
سرفه کردن
Snore
خر و پف کردن
Moan
ناله کردن
Growl
غر غر کردن
Murmur
زمزمه کردن
Mumble
زیر لب چیزی گفتن، من من کردن
Whisper
پچ پچ کردن
Whistle
سوت زدن
Shout
داد کشیدن
Scream
جیغ کشیدن

 

[Persia1]

فقط کافیه این ساختار رو بلد باشی ، باهاش میتونی کلیییی جمله بسازی

I got….. ….من شدم


I got better بهتر شدم


I got worse بدتر شدم


I got ready اماده شدم


I got angry عصبی شدم


I got lost گم شدم


I got crazy دیوونه شدم


I got upset دلخور شدم


I got hired استخدام شدم


I got fired اخراج شدم

 

[Persia1]

یه بوس بده

Give me a kiss

به من زنگ بزن
Give me a call
بغلم کن
Give me a hug
یه فرصت بهم بده
Give me a chance

برام قلاب بگیر برم بالا
Give me a boost

یه لحظه صبر کن
Give me sec ⏸
یه کمکی به من برسون
give me hand

 

[Persia1]

قطعات ماشین به انگلیسی


Dashboard
کیلومتر شمار، داشبورد
Steering
فرمان
Engline
موتور
Wheel
چرخ
Gear
دنده
Airbag
کیسه هوا
wind shell
برف پاک کن
Handle
دستگیره
Brake
ترمز
Beep
بوق
Seat belt

کمربند ایمنی

 

[Persia1]

آزمایش خون تو خودت بخون

WBC : white blood cell
گلبول سفید
RBC : red blood cell
گلبول قرمز
PLT :
پلاکت
HDL :
کلسترول خوب
LDL :
کلسترول بد
⚫️Chol :
کلسترول خوب
Calcium:
کلسیم
🩷FBS : fasting blood sugar
قند خون ناشتا
H.B :
هموگلوبین
HCG :
تست حاملگی

 

[Persia1]

اسامی هله هوله ها مورد علاقه دخترا

Lollipop آب نبات

Cotton candy پشمک

Cheese curls پفک

Potato chips چیپس

Fruit leather لواشک

Gummy پاستیل

Chewing gum آدامس

Ice cream بستنی

Pop corn ذرت پفیلا

Sunflower seeds تخمه آفتابگردان

 

[Persia1]

انواع شخصیت‌ها به انگلیسی :

Ambitious بلندپرواز
Arrogant مغرور
Confident با اعتماد به نفس
Aggressive پرخاشگر
🫡Responsible مسئولیت‌پذیر
Honest صادق
Two faced آدم دو رو
Tolerant صبور و بامدارا
Loyal وفادار
Stingy خسیس
Cunning موذی

 

[Persia1]

⚫️Evolving (در حال تکامل)
Fearless (بی باک)
Zzzzz( فقط خواب، خوابالو)
🩷 Charming(جذاب )
Jolly (شنگول ،شاد)
Eccentric ( عجیب ، غیر عادی)
Majestic (با شکوه، با عظمت)
Numb (بی حس)

 

[Persia1]

نشان دادن بی تفاوتی

So what?
خب که چی؟
Who cares?
کی اهمیت میده؟

Do whatever you like
هر کاری دلت می‌خواد بکن
It's all the same for me
واسه من هیچ فرقی نميکنه

 

[Persia1]

دیگه به هر دری " door " نگو...

Gate
درب ورودی که بزرگ باشه مثل ورودی قصر ، درب باغ، محل ورود و خروج در فرودگاه ، میشه

Door
اگه در ورودی خونه یا ساختمان باشه میشه

Lid
اگه در ِ قابلمه ، قوری و کتری ، سطل، قوطی، چمدان ، جعبه ، لپ تاپ و نگهدارنده ها باشه، میشه

Cap
در ِ بطری ، شیشه ، خودکار ، عطر میشه

 

[Persia1]

⭐️put yourself in my shoes
خودت رو بذارجای من

Well what would you do? Just put yourself in my shoes.
خب تو چه کار می کردی؟ خودت رو جای من بگذار

 

[Persia1]

اعضای بدن به انگلیسی ( قسمت دست)

Shoulder = بازو
Elbow = آرنج
Hand =دست

Wrist =مچ دست
Palm = کف دست
Thumb=انگشت شصت

Index finger = انگشت اشاره
Middle finger = انگشت وسط
Ring finger = انگشت حلقه

Pinky = انگشت کوچیک
Nail = ناخن

 

[Persia1]

انواع " بفرمایید " در انگلیسی

⭐️اگر میخوایم وارد جایی بشیم ویا از جایی خارج بشیم :
⭐️ After you. بفرمایید

⭐️ اگر بخوایم چیزی رو به کسی بدیم ، میگیم :

⭐️ Here you are . بفرمایید

⭐️اگر بخوایم طرف مقابلمون رو به صرف غذا یا نوشیدنی و... دعوت کنیم ،میگیم :

⭐️ Help yourself/ yourselves

بفرمایید/ از خودتون پذیرایی کنید.

⭐️اگر بخوایم کسی رو مودبانه به نشستن دعوت کنیم ، میگیم :

⭐️ take / have a seat , please


⭐️ اگر کسی ازمااجازه خواست تا از وسایل ما استفاده کند و مامیخوایم به او اجازه بدیم،میگیم:

⭐️Go ahead. بفرمایید

 

[Persia1]

وقتی میری کافه رستوران خارجی اینا رو باید بلد باشی

⭐️I'm famished
وای چقد گشنمه
⭐️Dig in
بزن به بدن
⭐️Grab a bite
یه لقمه بخور
⭐️Help yourself
از خودت پذیرایی کن
⭐️Could you wrap it for me?
میشه بقیشو برام پک کنی؟

 

[Persia1]

یکبار برای همیشه واژگان مربوط به زمان رو یاد بگیر


Second ثانیه

Minute دقیقه

Hour ساعت

🩷Day روز

Week هفته

Fortnight دو هفته

Month ماه

Monthly ماهانه

Year سال

Annual سالانه

⚫️Decade دهه

Century قرن

 

[Persia1]

⭐️ Hit the ground running – شروع سریع و با انرژی

⭐️Keep an eye on – مراقب بودن

⭐️ On cloud nine – خیلی خوشحال بودن

⭐️ Break a leg – آرزوی موفقیت کردن

⭐️ Cost an arm and a leg – خیلی گران بودن

⭐️ The ball is in your court – تصمیم با توست

⭐️Make ends meet – گذران زندگی با درآمد محدود

⭐️Kill two birds with one stone – با یک تیر دو نشان زدن

 

[Persia1]

خب بریم اصطلاحات کاربردی برای تاکسی گرفتن رو یاد بگیریم.

حتما این اصطلاحات رو یادداشت کن که خیلی به کار میاد!


Flag down a cab
تاکسی گرفتن با علامت دادن

Hail a taxi
تاکسی صدا زدن یا گرفتن

Drop off
پیاده کردن مسافر

Meter is running
تاکسی‌متر روشن است و هزینه در حال محاسبه است

Flat fare
نرخ ثابت

Short ride / Long ride
مسیر کوتاه / مسیر طولانی

Overcharge
هزینه اضافه گرفتن

Stuck in traffic
توی ترافیک گیر افتادن

 

[Persia1]

توی تاکسی از این جملات بسیار کاربردی استفاده کن

How much is the fare?
کرایه چقدر میشه؟

Drop me off there.
اونجا پیادم‌ کن 🛣

Keep the change.
بقیش برای خودت

I'm a bit late.
یکم دیرم شده

 

[Persia1]

Word Of The Day


REVOKE

verb


Meaning: cancel

Synonyms: repeal, rescind

Antonyms: introduce


Example:
The men appealed and the sentence was revoked.

 

[Persia1]

یکبار برای همیشه این چهار اصطلاح رو با رنگ ها بلد شو

I'm in blue🩵
پکرم
I'm in red
زیر بار قرضم
I'm so green
بی تجربه ام
I'm in pink🩷
چار ستون بدنم سالمه

 

[Persia1]

دیگه نگو good night



Night Night
Sleep Tight
Sleep Well
Sweet Dreams
Nighty Night
Have a good sleep
Dream of Me
Until Tomorrow

 

[Persia1]

⭐️Wave:
فعل (دست تکان دادن)

⭐️Stare:
خیره شدن

 

[Persia1]

You’d better
بهتره….
You’d better come
بهتره که بیای
You’d better go
بهتره که بری
You’d better stay
بهتره که بمونی
You’d better buy
بهتره که بخری

 

[Persia1]

چند اصطلاح رایج با کلمه blue


⭐️Out of the blue
ناگهانی و غیرمنتظره

مثال: The news came out of the blue.
(خبر کاملاً غیرمنتظره بود.)

⭐️ Feeling blue
غمگین و افسرده بودن

مثال: She’s been feeling blue since she moved away.
(از وقتی که رفت، احساس غمگینی می‌کند.)

⭐️ Once in a blue moon
خیلی به ندرت، به‌ندرت

مثال: We only meet once in a blue moon.
(ما خیلی به ندرت همدیگر را می‌بینیم.)

⭐️ Blue blood
اصالت اشرافی یا خانواده‌ی نجیب

مثال: She comes from a family of blue blood.
(او از یک خانواده اشرافی است.)

⭐️Blue collar
کارگر یا شغل یدی

مثال: He has a blue-collar job in the factory.
(او در کارخانه یک شغل یدی دارد.)