*** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ ***

paria.z68

عضو جدید
گلی از میان برف می روید
عریانی زمستان را
در حریری سرخ می پیچد
بلبلی بی قرار...
میرسد از راهی دشوار
با تکه ابری در منقار...
 

paria.z68

عضو جدید
این حکایت همه از آن سیب است
که روزی به خاک افتاد و عشق را
بیدار کرد
اگر سیب نمی افتاد
لابه لای شاخه ها
ماه را نمی دیدم...
 

paria.z68

عضو جدید
بودنم را مچاله خواهم کرد
و دور خواهم انداخت...
وقتی تو نیستی
نفس کشیدن نیز حرام است...
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز



تمـــام ِ خط خطی هــایِ من ،
شعر می شـــدنـد !
وقتـی ..
ایـن کلــماتِ وحشی ..
رام ِ تـــــــــو بــــــــود



 

khanommohandes

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=2]تو فقط بگو نمیری[/h]


دیگه اشکامو بهت نشون نمیدم
جای نقاشیاتم تکون نمیدم
دیگه هرچقدر کنار من نباشی
به خودم اجازه ی جنون نمیدم
دیگه روی میز برات گل نمیزارم
ادای مجنونارم در نمیارم
هرچی خاک نشسته باشه تو اتاقت
به خدا یه ذرشم برنمیدارم
 

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
فــقط لطفــا" قلبمــــــ را ندزدیـــد


منـــــــ عاشقـــــ نمیشومــــــــــ



حتیــــــ بهـ قیمتـــــ پوسیدنـــــــ
 

khanommohandes

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای کاش . . .
قانون همه ی دوستی ها این بود :
یا رفاقت تعطیل ..
یا جدایی هرگز ..!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
خودم بغل میکنم
و اهسته تو گوش خودم میگم
هیس اروم بگیر
درست کسی
دوستت نداره
درست تنهایی
اما حداقل
خوشحال باش
تا حالا
به دروغ به کسی نگفتی دوستت دارم
با احساس کسی نخواستی بازی کنی
سر عهد و پیمانتم موندی حتی با اینکه میدونستی هیچکس سر عهد و پیمانش با تو نمیمونه
پس دردهات اه بکش
و بذار
زمان با درد خو بگیره و خوشحال باش
که کمتر کسی
که با وجود درد میخنده
درست دیگه خنده هات هیچ حسی نداهر
اما حداقل جلوی همه خوب بلدی بخندی وخودت شاد نشون بدی
حداقل کسی نمیتونه
راز دلت دیگه بفهمه
 

pakmojtaba

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مثل یک مسافر
پیشانی ات را می بوسد

به امیدِ دیداری می گوید

و می رود

ناگهان در خم یک کوچه گمش می کنی

ناگهان خودت را در گرگ و میشِ یک شهر ، مثل یک غریبه ، گم می کنی

ناگهان هیچ چیز پیدا نیست

هیچ چیز

جز تبسمی که لحظه به لحظه ناپدید می شود

جز آدمی که در خودش قطره قطره آب می شود

جز خاطره ی یک شب

و یک تخت

آغشته به بویِ بوسه

و آغوش
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
من در غربتی تنها
نشسته ام
نه کسی را دارم
نه کسی مرا میخواهد
چه دردی در سینه ام دارم
کاش کمی
هوا برای فریاد زدن داشتم
اما
دیگر نفس کم اورده ام
تنها
دلم میخواهد
با صدای
بلند
اشک بریزم
و چه شکوهی پیدا کرده اسمان
این اسمان
نیز با من
میبارد
و من با اسمان
 

غریبه

عضو جدید
[QUOTE=aynaz.m;6769687]خودم بغل میکنم
و اهسته تو گوش خودم میگم
هیس اروم بگیر
درست کسی
دوستت نداره
درست تنهایی
اما حداقل
خوشحال باش
تا حالا
به دروغ به کسی نگفتی دوستت دارم
با احساس کسی نخواستی بازی کنی
سر عهد و پیمانتم موندی حتی با اینکه میدونستی هیچکس سر عهد و پیمانش با تو نمیمونه
پس با دردهات اه بکش
و بذار
زمان با دردت خو بگیره و خوشحال باش
که کمتر کسی
که با وجود درد میخنده
درست دیگه خنده هات هیچ حسی نداره
اما حداقل جلوی همه خوب بلدی بخندی وخودت شاد نشون بدی
حداقل کسی نمیتونه
راز دلت دیگه بفهمه
[/QUOTE]



نمیدونستم کسی مثل منم این حرفا رو با خودش تکرار میکنه (هر شب)
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
درد من حصار بركه نيست! دردزيستن با ماهيانيست كه فكر دريا به ذهنشان خطور نكرده..

 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
بـازیگــوش مـــے شــَوم
زیــر ِ شیطنـت ِ دسـ ـت ـهایـَ ـت
بگــذار خطابمــان کــنند " دیــوانـ ه "
مگــر نه اینکــه حقیـقـ ت دارد؟ !
چــرا که مـ ن ...
با ایـ ـن همــه زنـانگـــے اَم
مجــنونــَ ت شده اَم ..
 

Elaheh.1

عضو جدید
با یار بگو دیده براهش دارم
صد حاجت از آن صورت ماهش دارم
چون چشم گشود تو چشم من باش
بس شوق که برآن طرز نگاهش دارم
 

Elaheh.1

عضو جدید
سکوت

سکوت

سکوت میکنم تا خدا سخن گوید، رها میکنم تاخدا هدایت کند، دست برمی دارم تا خدا دست بکار شود، به او میسپارم تا آرام شوم
 

Elaheh.1

عضو جدید
هییییییییی روزگار من بدرک....
خودت.... خودت خسته نشدی از تکرار اه کشیدن من؟!!!؟
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اینجا در قلب من حد و مرزی

برای حضور تو نیست

به من نگو که چگونه بی تو

زیستن را تمرین کنم

مگر ماهی بیرون از آب

می تواند نفس بکشد؟؟؟

مگر می شود هوا را از

زندگیم برداری و من

زنده بمانم؟؟؟

بگو معنی تمرین چیست؟؟؟

بریدن از چه چیز را تمرین کنم؟؟؟

بریدن از خودم را؟؟؟


 

Elaheh.1

عضو جدید
کاش

کاش

کاش وقتی به تو دل بستم...
انقدر محکمش نمیکردم...
حالا که نیستی...
من مانده ام و یک گره ی کور که با هیچ دندانی باز نمیشود...

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هـوآ را هـر چقدر ڪہ نفس بڪشـے

باز براے ڪشیدنَش ، بال بال مـیزنـے

عیـלּ تــو ڪہ هر چقدر ڪہ باشـے....

باز بایــَد باشـے براے مَــטּ......

مـی فهمـے چـہ میـگویــم؟؟

بودنَتـ مُهـم استــ !

/ همیـלּ /
 

Elaheh.1

عضو جدید
کویر ترحم را دوست ندارد...
ولی به غرور شکسته آسمان....
احترام میگذارد....
 

Elaheh.1

عضو جدید
بعضی ها،
هیچ وقت ادم نمیشوند!
در چرخه ی تکامل...
چگونه ظاهر ادم یافتن، نمیدانم!
خصلتشان زخم زدن است!
و
خراشیدن روخ!
حالب تو بگو،
چگونه کنار چنین گرگهایی...
اگر چنگ نیاوری!
دوام بیابی!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می دانی عزیزم!

پریدن ربطــــــی به بـــــال ندارد!

قلـــــــ♥ــــب میخواهد!
 

JASMIN.S

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
صدایت می زنم . از خواب می پری . چرتت پاره می شود . حالا از کجا نخ و سوزن بیاورم خوابت را بدوزم .

این را در ذهن می گویم و می خندم از خواب که بلند می شوی کمی عصبانی هستی .

حق داری . از دور صدایت زده ام بلند . می دانستم خوابی اما نمی دانستم چه طور بیدارت کنم .

از وقتی از خواب بلند شده ای کلمه ای حرف نمی زنی . من هم نشسته ام روی صندلی کنار میز .

یک عالمه دوک و نخ و سوزن ، حتی بشکاف هم گذاشته ام کنارم . دلم می خواهد با تو شوخی کنم تا بخندی .

دلم می خواهد بلند بگویم بیا کمی سرنوشت بدوزیم روی پارچه زندگی .

اما تو هنوز عصبانی هستی از خواب پریده ای چون

و داری واقعیت می بینی جای واقعیت شاید
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بلیط سفرم را از باجه سکوت تو خریدم و برای دانستن ناگفتنی های کلامت،

در مسیر عشق بسوی تو اوج گرفتم.....

نگاهت را چراغ راهم و مهرت را توشه سفرم کردم....

سکوت سرد...


سکوت تلخ ...

سکوتی تا ته دنیا .......

من نمی دانستم که سکوت واژه بیان و صدای دلنشین کلام توست...

سکوت سرشار از ناگفته ها...

و اعتراف به احساسات نهان....

در این سکوت حقیقت نهفته هست!!!

حقیقت من * حقیقت تو......

و باز هم سکوت...........

سکوتی بی پایان!!!
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز


عشق اين نيست که موبايلتو بگيری دستت و براش يه اس ام اس بفرستی !
عشق اينه
وقتی اس ام اس فرستادی تاوقتی جوابتونداده
هی چشمت به صفحه موبايلت باشه و چشم ازش بر نداری !!!

 

pakmojtaba

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیروز
عبور تو در کوچه ها وزید

و هنوز،

دهان پنجره ها باز مانده است
 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز
مچاله شده ام در خودم با بوی سیگار و طعم تلخ چای مانده
پنجره را باز نکن !
امروز دلم می خواهد غمگین باشم …!
 
Similar threads

Similar threads

بالا