ღ♥ღ هی فلانی دو سه خطی بنویسღ♥ღ

shinto

عضو جدید

[FONT=&quot]" [/FONT][FONT=&quot]کاش کودک بودم تا بزرگترین شیطنت زندگی ام نقاشی روی دیوار بود، ای کاش کودک بودم تا از ته دل می خندیدم نه اینکه مجبور باشم همواره تبسمی تلخ بر لب داشته باشم ، ای کاش کودک بودم تا در اوج ناراحتی و درد با یک بوسه همه چیز را فراموش می کردم[/FONT][FONT=&quot] [/FONT]
 

shinto

عضو جدید
مراقب قلب ها باشيم
وقتی تنهاییم، دنبال دوست می گردیم

پیدایش که کردیم، دنبال عیب هایش می گردیم

وقتی که از دست دادیمش، دنبال خاطراتش می گردیم

و همچنان تنها می مانیم

هیچ چیز آسان تر از قلب نمي شکند
ژان پل سارتر
 

aminvo

عضو جدید
قانون شهر ما

اين قانون شهر ماست؛

هر روز صبح سر كوچه اي يك نفر را به جرم اميدوار بودنش دار ميزنند!

هر روز ظهر سر كوچه اي يك نفر را به جرم صادق بودنش دار ميزنند!

هر روز غروب سر كوچه اي يك نفر را به جرم صبور بودنش دار ميزنند!



سر كوچه ما؛ روزي سه وعده؛ مرا دار ميزنند!!!



***

ديروز غروب؛ وقتی به خانه بازميگشتم چشمم که به طناب دارم افتاد، فکر کردم «...شايد بهتر باشد ديگر خانه ام را عوض کنم.»......جلادم با ترديد! بر بالای دارم کشيد.....


منبع:
http://khaneyekouchak.persianblog.ir/
 

aminvo

عضو جدید
چند تا خط خطی ساده کنار هم و باهم

در گروه :چند خط خطی ساده

http://www.www.www.iran-eng.ir/group.php?groupid=10

و چه این جمله به فکر همگی افتاده
بچه ها را چه کنیم
بچه ها می خواهند
بچه ها می رقصند
بچه ها می خوانند
این طریقیست که در خاطرشان می ماند
ای فلانی، دو سه خطی بنویس
ساده تر رنگی تر

در پی قافیه و واژه نباش
سوژه امروزی
بگذر از دلسوزی
لَله هایی همه دلسوز تر از مادرشان
بی خیال از غم فرداییو از عاقبت و آخرشان
من هنوز معتقدم، من هنوز معتقدم
می شود عشق به آنها آموخت
می شود در به در واژه بازار نبود
می توان تقدیم کرد و پشیزی به پشیزی نفروخت
می توان عشق به آنها آموخت

از آلبوم حکایت استاد سیاوش قمیشی و استاد مسعود فردمنش
 

rahil rachel

عضو جدید
وقتي كه ديگر نبود من به بودنش نيازمند شدم.وقتي كه ديگر رفت من به انتظارآمدنش نشستم.وقتي كه ديگر نمي توانست مرا دوست بدارد من او را دوست داشتم.وقتي او تمام كرد من شروع كردم.وقتي او تمام شد من آغاز كردم.........و چه سخت است تنها متولد شدن.......مثل تنها زندگي كردن
 

sepantaaa

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به همه

سلام به همه

اشکایی که بی هوا رو گونه هام میریزه
ابری که از همه ی خاطره هات لبریزه

دلی که میخواد بمونه تنی که باید بره
حرفی که تو دلمه اما ندونی بهتره

بی خیال حرفایی که تو دلم جا مونده
بی خیال قلبی که این همه تنها مونده

آخه دنیای تو دنیای دلای سنگیه
واسه تو فرقی نداره دل من چه رنگیه

مثل تنهایی میمونه با تو همسفر شدن
توی شهر عاشقی بی خودی در به در شدن

حال و روزمو ببین تا که نگی تنها رفت
اهل عشق و عاشقی نبود وبی پروا رفت
 

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=Times New Roman (Arabic)]نگاه ساکت بارون به روی صورتم دزدانه[/FONT]
[FONT=Times New Roman (Arabic)]میلغزد,ولی بارون نمی داندکه من دریایی ازدردم, به ظاهرگرچه میخندم ولی اندرسکوت[/FONT]
[FONT=Times New Roman (Arabic)]تلخ میمیرم؟[/FONT]
 

Sinai

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

گاه آرزو می کنم زورقی باشم برای تو، تا بدانجا برمت که می خواهی
زورقی توانا به تحمل باری که بر دوش داری
زورقی که هیچگاه واژگون نشود، هر اندازه که ناآرام باشی یا دریای زندگی ات متلاطم باشد
دریایی که در آن می رانیم
 

Reyhana.A

کاربر بیش فعال
کاش سکوت نمی کردم
کاش با صدای رد برق سرم را بالا برده بودم
که می دیدم چه خبر است
اما دیگه دیر شده
باران باریده!
و اسمان لبخند رنگی میزند
ولی برای من نیست
دیر شده!
نتونستم
کم اوردم
اما
مگه من نبودم، دنبال آسمان پس چرا ؟
حالا بارون امده ولی من چتر دارم
اما دوستم زیر بارون
اسمان او را دوست دارد
خودش به من گفت
من باروم نمی شد
دوستم بی خبراز دل من گفت:
دستو قلاب کن من می خوام برم اون بالا
نمیدونم دستم طاقت دارد
تا نگه دارد
دلم نیود، آسمون مشتاقش بود
قلاب کردم
کی فکرشو می کرد من عاشق آسمون نقره ای باشم
ولی اسمون عاشق...
 

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز
عشق خام می‌گوید: دوستت دارم چون محتاج توام
عشق پخته می‌گوید: محتاج توام چون دوستت دارم
 

Sinai

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
زندگی درخشش اندک شادیهای کوچک است در جریان سیاه انبوه غمهای بزرگ.
 

E.M.F

عضو جدید
دردنیای بچه ها هر کی زودتر بگه دوستت دارم برنده هست ، ولی در دنیای بزرگتر ها هر کی زودتر بگه دوستت دارم بازنده است …
 

E.M.F

عضو جدید
میگویــند : عاشــقت هســتند برای همیشه نه ……

فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام بشود !

و این است بازی باهــم بودن
 

سارا..

عضو جدید
سکوت
و دیگر هیچ نمی گویم …!
که این بزرگترین اعتراض دل من است
به تو…
سکوت را دوست دارم
به خاطر ابهت بی پایانش …..



 

E.M.F

عضو جدید
وقتی خواستن ها بوی شهوت میدهند

وقتی بودن ها طعم نیاز دارند

وقتی تنهایی ها بی هیچ یادی از یار با هر کسی پر میشود

وقتی نگاه ها هرزه به هر سو روانه میشود

وقتی غریزه احساس را پوشش میدهد

وقتی انسان بودن آرزویی دست نیافتنی میشود

دیگر نمی خواهمت

نه تو را و نه هیچ کس دیگر را . . .
 

E.M.F

عضو جدید
میدونی چی بیشتر از همه آدمو داغون میکنه ؟

اینکه هر کاری در توانِت هست

براش انجام بدی،بعد برگرده بگه :

مگه من ازت خواستم
 

♥@SH!M♥

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تـو هم تلخ بودی

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
تلــخ ..!
[/FONT]

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
درست مثل قطره های فلج اطفالی
[/FONT]

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
که در کودکی به خوردم می دانند..!
[/FONT]

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
غافل از اینکه این بار
[/FONT]

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
تلخی تــو دلم را فلــج کرد..!
[/FONT]
 

♥@SH!M♥

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
داستان من وتوامتدادی دارد به طول همیشه

به طول ابدیت..

برکمان عمرم زه می کشم وبه دستان تو می سپارم...

تیری رها کن به وسعت غرورم...

به ژرفای غرورت...

اسب ارزوهایم را نعل کرده ام

بی قراری می کند...

بی قراری می کنم...

انتظارمی کشم تا بیایی و برانی بامن...

تابمانی بامن...

تابمانی تاهمیشه..

سرکش ورام نشدنی ام...
ولی باتو ارامم..

غرق خویش...

غرق تو...

دراتش...

دراتشی که پاک ترین نمادخداوندی است

دراتشی که جاودانه است

روزی تمام می شوم..

وگواه می گیرم عشق راکه پایانم اغازی است با تو...

اغازی برای همیشه...
 

E.M.F

عضو جدید
آدمایی هم هستند که هیچ وقت ترکت نمیکنن

ولی بلدن کاری کنن

تا خودت یواش یواش ترکشون کنی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
سیاه و سفید
و میشود نوشت
در کاغذ سفید با رنگ سیاه
دوستت دارم
هر کس این را میتواند بخواند و به خود بگوید من او را دوست دارم
و همین بشود نقطه ای امید بخش در زندگی کسی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
بازیچه نیست احساس انکه بازی میخودهد حواسش به اسمان باشد ان بالا کسی تماشایش میکند که عدالتش از هر ادمی بالاتر هست
 

E.M.F

عضو جدید
روز خداحافظی تو به من نگاه کردی و با بغضی در گلویت گفتی ، می خواهی الان گریه کنم ؟

و من هیچ نگفتم ، نه اینکه چیزی برای گفتن نداشته باشم ، فقط گفتم دردی از من دوا نمی کند

و سکوت کردم و گریستم .اشک در چشمان تو حلقه زد ، ولی من به خاطر تو نگریستم و نه

به خاطر اینکه دلم از سنگ بود . فقط به خاطر اینکهاین روز مدتها قبل برای من به یقین رسیده

بود . هنگامی که فهمیدم تو می خواستی فقط مرا داشته باشی ! زمانی که به دروغ های رنگ و

وارنگ تو در پس نقاب صادقانه ات پی بردم ، نمی خواهم گریه کنم

شاید به خاطر اینکه یاد آن روزی افتادم که جلوی چشمانم نامه های عشق مرا -

حرفهای دل مرا پاره پاره کردی و در آسمان به دست باد سپردی و لبخند زدی !

انگار که از زندان آزاد شده باشی . کنجکاوم که بدانم به دنبال چه حس نا شناخته ای -

می گشتی ، که در من ندیدی ؟ چقدر عشق من برای تو صادقانه بود و چقدر احساس من

برای تو بی ارزش !!

آن روزها گریه هایم را از تو مخفی می کردم تا ندانی که از تو دلسرد شدم . فکر-

می کردم شاید اشتیاق مرا ببینی و تصمیم بگیری در کنارم بمانی .

چه ساده لوحی بودم من و تو چه بی رحمانه تا کردی با دلم . ترا بدرغه می کنم

برو ، می دانم که می روی ، می دانم که تنها به دنبال رویاهایت می روی ...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
انکه واقعا دوستت دارد
رویاهایش را در کنار تو میخواهد
و انکه تظاهر میکنند دوستت دارد
رویاهایش را بی حضور تو تصور کرده
نمیدانم چرا رویاهایم را با حضور کسی جمع کرده ام
که نگفته در رویاهایش همراهش هستم یا نه
 

t4t

عضو جدید
روز خداحافظی تو به من نگاه کردی و با بغضی در گلویت گفتی ، می خواهی الان گریه کنم ؟

و من هیچ نگفتم ، نه اینکه چیزی برای گفتن نداشته باشم ، فقط گفتم دردی از من دوا نمی کند

و سکوت کردم و گریستم .اشک در چشمان تو حلقه زد ، ولی من به خاطر تو نگریستم و نه

به خاطر اینکه دلم از سنگ بود . فقط به خاطر اینکهاین روز مدتها قبل برای من به یقین رسیده

بود . هنگامی که فهمیدم تو می خواستی فقط مرا داشته باشی ! زمانی که به دروغ های رنگ و

وارنگ تو در پس نقاب صادقانه ات پی بردم ، نمی خواهم گریه کنم

شاید به خاطر اینکه یاد آن روزی افتادم که جلوی چشمانم نامه های عشق مرا -

حرفهای دل مرا پاره پاره کردی و در آسمان به دست باد سپردی و لبخند زدی !

انگار که از زندان آزاد شده باشی . کنجکاوم که بدانم به دنبال چه حس نا شناخته ای -

می گشتی ، که در من ندیدی ؟ چقدر عشق من برای تو صادقانه بود و چقدر احساس من

برای تو بی ارزش !!

آن روزها گریه هایم را از تو مخفی می کردم تا ندانی که از تو دلسرد شدم . فکر-

می کردم شاید اشتیاق مرا ببینی و تصمیم بگیری در کنارم بمانی .

چه ساده لوحی بودم من و تو چه بی رحمانه تا کردی با دلم . ترا بدرغه می کنم

برو ، می دانم که می روی ، می دانم که تنها به دنبال رویاهایت می روی ...


هیچی نمیدونی

نمیدونی

بذار هم ندونی من اگر قرار بود مثل تو فریاد بزنم باید عربده میکشیدم

خودخواهیهایت تمامی نداره همونطور که از اول نداشت

احساس خودت حرف خودت عشق خودت ...خودت خودت خودت

من کیم؟ فقط خودت

هیچ وقت هم نخواهی فهمید فقط یه لحظه جای من باش من جای تو

تحمل یه لحظشو داری؟ نداری کارایی که کردی حرفایی که زدی

ومن هنوز هستم شاید به قول خودت احمق ترین عاشق دنیام



ممنونم از متن زیباتون
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
مهربان باشی میگویند میخواهد خرت کند
سکوت کنیو ارام اشک بریزی میگویند بی احساس
تنها میگویم
اگر نمیتوانی مفهوم سکوت و غم و تنهاییم را بفهمید
لطفا مرا با سوالهای بی مورد سلاخی نکنید
لطفا مرا به حال خودم بگذارید تا در تنهایی خود تنها شوم
 

E.M.F

عضو جدید
بیهـــ ـــوده استــــــ

ماه هــ ـــا پیـــــ ـــش من همهــــ احساســ ـــم و قلبــــــــ قراضـــ ـــه ام را

به دروه گـــــ ـــــــــــــرد سر کوچـــــــــ ـــه مفـــ ـــــت بخشیدم

هیــــ ــــــــچ حرـــف عاشـــــــ ــقانه ای دیگر

در وجود منــــــ اثــــــ ـــر نمی کـــند

برای من حرفــــ تازه ای بزن

یکی بود...یکی بد جوری نبود!!
 

سارا..

عضو جدید
این روزها حسی دارم آمیخته با دلتنگی . . .
کم می آورم ، بازوانی می خواهم که تنگ در برم بگیرند ، اما نه هر بازوانی ، فقط حصار آغوش تو . . .
 

E.M.F

عضو جدید
ای انسان مغرور با تو هستم !! چه هستی که گذشته های دور و نزدیکت را فراموش کرده ای ؟!؟!؟
آنقدر حقیر و خودبین هستی که دنیای بزرگ وارزشهای آن را نمی بینی. به چه می بالی؟
به همین زر دنیا و زور زبان!! همچنان به زیور های دنیوی مشغول باش . روزی را میبینم که
آن چنان پست و بی ارزش به هر آنچه که داری می نگری که داشتن و بودن هیچ کدام از
آنها آرامت نمی کند. آن گاه افسوس روزهایی را خواهی خورد که بهترین دوستان و
نزدیکانت را به کالایی نا چیز فروختی .
هنوز مانده است تا ببینی که این غرور با تو چه خواهد کرد ...
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
غرور را گاهی میشود کمی خم
مهم نیست چقدر سخت هست
اما با خم کردن غرورت باعث شادی دلی می شوی
با داشتنش دلی را میشکنی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
سبک میشوی وقتی
با صدای بلند با کسی حرف میزنی
ان دقایق را دوست دارم
وقتی با صدای بلند با خدا سخن میگویم
 
بالا