سلام
اگه لطف كني و بگي ساعت چند و چه كانالي ممنون مي‌شيم!
ساعتش رو که گفتم 11 شب و کانال MItv
یک راز ...قانون جاذبه را به کار ببریم!!حتی شما!!
- شروع کننده موضوع Setayesh
- تاریخ شروع
ساعتش رو که گفتم 11 شب و کانال MItv
سلام سلام من اومدم دوباره.
چند روزی نبودم. رفته بودم دنبال یکی از اون اتفاقات عجیب و غریب که واسم افتاد. امشبم بر می گردم.
راستی یک هدف بسیار بزرگ واسه خودم پیدا کردم که 6 ماه بهش مهلت دادم. حالا هم می خوام همه انرژیمو بذارم واسش. می دونین حتی عدد 6 ماه هم خودش اومد تو ذهنم. امیدوارم همگی موفق باشید.
راستی یکی از مهمترین مسائل، شکر گزاری واسه داشته هامونه. پس خدایا به خاطر هر چی که داریم و هر چی که خواهیم داشت تو را شکر.
چند روزی نبودم. رفته بودم دنبال یکی از اون اتفاقات عجیب و غریب که واسم افتاد. امشبم بر می گردم.
راستی یک هدف بسیار بزرگ واسه خودم پیدا کردم که 6 ماه بهش مهلت دادم. حالا هم می خوام همه انرژیمو بذارم واسش. می دونین حتی عدد 6 ماه هم خودش اومد تو ذهنم. امیدوارم همگی موفق باشید.
راستی یکی از مهمترین مسائل، شکر گزاری واسه داشته هامونه. پس خدایا به خاطر هر چی که داریم و هر چی که خواهیم داشت تو را شکر.
اريايي
عضو جدید
واقعا بهش ايمان دارم شك نكون به خيلي چيزا از اين راه رسيدم فقط يه ايمان قوي مي خواد ولي اگه شك كني هيچ وقت به خواستت نمي رسي از من مي شنوي تو خودت تقويتش كن من تو اين زمينه خيلي مطالعه داشتم چند سالي مي شه كه دارم از اين قانون استفاده مي كنم از همه ي كسائي كه اين متن مي خونن مي خوام كه بهش ايمان بيارن
تو هموني هستي كه هميشه تو ذهنت هستي پس بيا بهترين باش
تو هموني هستي كه هميشه تو ذهنت هستي پس بيا بهترين باش
سلام به دوستان عزیز
راستش من این ترم خیلی سرم شلوغه!!!
ولی حالا که اومدم خیلی خوشحال شدم دیدم اینجا اینقدر شلوغ شده!!!
به قول پریسا از مسیر اصلی که چه عرض کنم کلا کن فیکون شده!!
راستش من یه هدف بزرگ دارم.دورش 5 ماهست و از حالا هم درگیر اونم.
به کمک همتون هم نیازه!!
در ضمن هر کس مایله مدیریت موقت تاپیک رو بر عهده بگیره به من اعلام کنه(از طریق پیغام) تا اینجا یه نظم و ترتیبی بگیره!!
خوشحالم از اینکه نوشته های شما حاکی از نکات مثبته و البته ارزنده!!
منتظر انرژی های مثبت شما هستم!!!
راستش من این ترم خیلی سرم شلوغه!!!
ولی حالا که اومدم خیلی خوشحال شدم دیدم اینجا اینقدر شلوغ شده!!!
به قول پریسا از مسیر اصلی که چه عرض کنم کلا کن فیکون شده!!
راستش من یه هدف بزرگ دارم.دورش 5 ماهست و از حالا هم درگیر اونم.
به کمک همتون هم نیازه!!
در ضمن هر کس مایله مدیریت موقت تاپیک رو بر عهده بگیره به من اعلام کنه(از طریق پیغام) تا اینجا یه نظم و ترتیبی بگیره!!
خوشحالم از اینکه نوشته های شما حاکی از نکات مثبته و البته ارزنده!!
منتظر انرژی های مثبت شما هستم!!!
سلام
از اينكه بيكار شدي متأسفم!
ولي از اينكه به يك فرصت جديد شغلي داري مي‌رسي كه اميدوارم هدفت هم باشه خيلي خوشحالم.
شک نکن که یه کار بهتر داره میاد سراغت!!!! همیشه وقتی اوضاع میخواد خیلی بهتر بشه اولش فکر میکنی داره برعکس برات پیش میاد ، ولی مطمئن باش که داره فضای بیشتری برای موفقیتت باز میشه!!!! اصلاً شک نکن و با تمام وجود انتظارت رو از شغل جدیدت بنویس، میتونی این رو بنویسی و دائم تکرار کنی : "من شغلی نیکو ، با پاداشی نیکو و برای خدمتی نیکو دارم" جمله ی کاملتر رو میتونی تو کتاب "چهار اثر از فلورانس اسکاول شین " پیدا کنی الان دم دستم نبود که برات بنویسم.
موفق باشی
مرسي پريسا جون.
منم همين کار رو مي کنم. يعني مطمئنم که اين سرآغاز يک تحوله. هموني که منتظرش بودم. يا رتبم تو کار قبلي مي ره بالاتر يا به هر ترتيبي موقعيت عالي تري نصيبم مي شه. مي دونم که هميشه قبل از اتفاقات مهم و خوب اوضاع به بدترين و تاريکترين حالت خودش مي رسه. پس پيش به سوي موقعيت جديد.
منم همين کار رو مي کنم. يعني مطمئنم که اين سرآغاز يک تحوله. هموني که منتظرش بودم. يا رتبم تو کار قبلي مي ره بالاتر يا به هر ترتيبي موقعيت عالي تري نصيبم مي شه. مي دونم که هميشه قبل از اتفاقات مهم و خوب اوضاع به بدترين و تاريکترين حالت خودش مي رسه. پس پيش به سوي موقعيت جديد.
مدیر فردا
عضو جدید
من دو یا سه روزی میشه که این کتاب و تموم کردم برام خیلی جالب بود وقتی به اینجا هم سر زدم یه تاپیک در این باره دیدم این هفته یکی از مروجان این راز هم تو شهر ما کنفرانس داره فکر کنم همون سردبیر مجله موفقیت باشه اینا همه نشون میده واقعا" این موضوع داره تو کشور ما همه گیر میشه ... اما ... اما یه موضوعی ذهنم رو مشغول کرده ازهمون وقتی که کتاب رو شروع کردم به خوندن تو همون ده صفحه اول کل قضایا دستم اومد و به درستی و صداقت موضوع ایمان آوردم ولی برام موضوع خیلی تازه ای نبود انگار قبلا" با این چیزا آشنا بودم یعنی حتما " هر کسی یا خیلی از آدما به این موضوع تو جریان زندگیشون پی میبرند و این باعث شد که فکر کنم که این کتاب با اینکه صادق اما واقعی نیست یعنی یه طرف و گرفته ولی یه طرف دیگر و ول کرده و اصلا" هیچ اشاره ای بهش نکرده ... ببینید اینکه مابه هر چیزی فکر کنیم یا هر چیزی رو بخوایم قانون جاذبه بکار میفته و باعث میشه افکار و رفتار و زندگیمون در جهت رسیدن به اون چیز قرار بگیره تا یه جوری بالاخره بهش برسیم درسته ولی این یه طرف قضیست طرف دیگه اینه که ما برای رسیدن به اون چیز چه چیزهای دیگه ای رو از دست میدیم ... خیلی وقتها دلیل اینکه ما به طور نسبی به خواسته هامون میرسیم یا اصلا" نمیرسیم اینه که ما نمیخوایم چیزای دیگمون رو برای رسیدن بهش از دست بدیم یعنی اون هدف در کنار مسائل دیکه برامون با ارزش در غیر این صورت اهمیتی نداره واسه همین وسط راه یا سرعت و کند میکنیم یا از مسیر منحرف میشیم ویا اینکه ترمز میکنیم تا اون چیزایی رو که داریم از دست ندیم ... مثلا" من میخوام تا دو سال یا سه سال دیگه یه پرادو داشته باشم در حالی که الان یه دانشجو هستم و پدرم هم کارمند ساده دولت من اگه تمام فکر و ذهنم این پرادو باشه شاید شاید وشاید و یا با در نظر گرفتن قانون جاذبه حتما " یه راهی پیدا میکنم که بهش برسم اما اگه این راه منو از انسانیت دور کنه ویا باعث بشه به کارهای خلاف دست بزنم چه ارزشی داره یعنی طبق قانون جاذبه یا راز موفقیت من پرادو میخواستم و بهش رسیدم اما شدم یه قاچاقچی حرفه ای ... به نظر من این کتاب و موضوعش چیز جدیدی نیست و حرف تازهای هم برای گفتن نداره خیلی ها قبلا" به این موضوع رسیدن بهش رسیدن تو کتاب هم بهش اشاره شده ولی فرق این کتاب اینه که تک بعدی به قضیه نگاه کرده ... بله این کاملا" درست که ما هر چیزی رو بخوایم و واقعا" بخوایم بهش حتما" یه جوری میرسیم ولی چه جوری آیا اگه هر طوری برسیم به صرف اینکه رسیدیم موفق شدیم ؟ البته که نه ... ما باید راه درست رو انتخاب کنیم و تمام سعی و تلاشمون رو بکنیم ولی نباید همه چیز و تو این راه از دست بدیم چیزایی رو که خیلی وقتها از هدف هم مهمترن حتی اگه بهش هم نرسیم ... یادمون باشه هدف وسیله رو توجیح نمیکنه
باسلام خدمت شما دوست عزيز
حرف‌هايي كه زديد كاملاً درسته ولي اينجا بايد دوباره به كتاب مراجعه كنيد و ببينيد كه نوشته كائنات مي‌گويند «فرمانبردام، ارباب» يعني اينكه اون چيزي كه تو ذهن و احساسات شما هست رو انجام مي‌ده و اينقدر بلد نيست كه بدونه شما خوب تصميم گرفتيد يا بد، در واقع اين خود شما هستيد كه مي‌تونيد بگيد «من يه پرادو دارم كه از راه هلال بدست اومده» پس اين واقعاً ذهن شما هستش كه تعيين كننده هستش
درسته. واسه همینم تو کتاب اسکاول شین میگه چیزی رو به زور نخواه. یه خانومی یه خونه ای می خواسته که مال فامیلشون بوده اینقدر این خونه رو می خواد که اون فامیلشون میمیره تا اون بهش برسه!! باید بگی هرچی حق الهی منه بهش برسم. این حق الهی خیلی مهمه. در ضمن استفاده منفی هم می شه از این قانون کرد. یعنی واسه مقاصد شووووم. موفق باشید.
یه روز یه دانشمند یه آزمایش جالب انجام داد... اون یه اكواریم شیشه ای ساخت و اونو با یه دیوار شیشه ای دو قسمت كرد.
تو یه قسمت یه ماهی بزرگتر انداخت و در قسمت دیگه یه ماهی كوچیكتر كه غذای مورد علاقه ی ماهی بزرگه بود.
ماهی كوچیكه تنها غذای ماهی بزرگه بود و دانشمند به اون غذای دیگه ای نمی داد... او برای خوردن ماهی كوچیكه بارها و بارها به طرفش حمله می كرد، اما هر بار به یه دیوار نامرئی می خورد. همون دیوار شیشه ای كه اونو از غذای مورد علاقش جدا می كرد.
بالا خره بعد از مدتی از حمله به ماهی كوچیك منصرف شد. او باور كرده بود كه رفتن به اون طرف اكواریوم و خوردن ماهی كوچیكه كار غیر ممكنیه.
دانشمند شیشه ی وسط رو برداشت و راه ماهی بزرگه رو باز كرد اما ماهی بزرگه هرگز به سمت ماهی كوچیكه حمله نكرد. اون هرگز قدم به سمت دیگر اكواریوم نگذاشت.
میدانید چرا؟
اون دیوار شیشه ای دیگه وجود نداشت، اما ماهی بزرگه تو ذهنش یه دیوار شیشه ای ساخته بود. یه دیوار كه شكستنش از شكستن هر دیوار واقعی سخت تر بود.
اون دیوار باور خودش بود. باورش به محدودیت. باورش به وجود دیوار. باورش به ناتوانی.
نتیجه : ما هم اگه خوب تو اعتقادات خودمون جستجو كنیم، كلی دیوار شیشه ای پیدا می كنیم كه نتیجه ی مشاهدات و تجربیاتمونه و خیلی هاشون هم اون بیرون نیستن و فقط تو ذهن خود ما وجود دارند.
تو یه قسمت یه ماهی بزرگتر انداخت و در قسمت دیگه یه ماهی كوچیكتر كه غذای مورد علاقه ی ماهی بزرگه بود.
ماهی كوچیكه تنها غذای ماهی بزرگه بود و دانشمند به اون غذای دیگه ای نمی داد... او برای خوردن ماهی كوچیكه بارها و بارها به طرفش حمله می كرد، اما هر بار به یه دیوار نامرئی می خورد. همون دیوار شیشه ای كه اونو از غذای مورد علاقش جدا می كرد.
بالا خره بعد از مدتی از حمله به ماهی كوچیك منصرف شد. او باور كرده بود كه رفتن به اون طرف اكواریوم و خوردن ماهی كوچیكه كار غیر ممكنیه.
دانشمند شیشه ی وسط رو برداشت و راه ماهی بزرگه رو باز كرد اما ماهی بزرگه هرگز به سمت ماهی كوچیكه حمله نكرد. اون هرگز قدم به سمت دیگر اكواریوم نگذاشت.
میدانید چرا؟
اون دیوار شیشه ای دیگه وجود نداشت، اما ماهی بزرگه تو ذهنش یه دیوار شیشه ای ساخته بود. یه دیوار كه شكستنش از شكستن هر دیوار واقعی سخت تر بود.
اون دیوار باور خودش بود. باورش به محدودیت. باورش به وجود دیوار. باورش به ناتوانی.
نتیجه : ما هم اگه خوب تو اعتقادات خودمون جستجو كنیم، كلی دیوار شیشه ای پیدا می كنیم كه نتیجه ی مشاهدات و تجربیاتمونه و خیلی هاشون هم اون بیرون نیستن و فقط تو ذهن خود ما وجود دارند.
در یک باشگاه بدنسازی پس از اضافه کردن 5 کیلوگرم به رکورد قبلی ورزشکاری از وی خواستند که رکورد جدیدی برای خود ثبت کند. اما او موفق به این کار نشد. پس از او خواستند وزنه ای که 5 کیلوگرم از رکوردش کمتر است را امتحان کند. این دفعه او براحتی وزنه را بلند کرد.
این مسئله برای ورزشکار جوان و دوستانش امری کاملا طبیعی به نظر می رسید اما برای طراحان این آزمایش جالب و هیجان انگیز بود. چرا که آنها اطلاعات غلط به وزنه بردار داده بودند. او در مرحله اول از عهده بلند کردن وزنه ای برنیامده بود که در واقع 5 کیلوگرم از رکوردش کمتر بود و در حرکت دوم ناخودآگاه موفق به بهبود رکوردش به میزان 5 کیلوگرم شده بود. او در حالی و با این «باور» وزنه را بلند کرده بود که خود را قادر به انجام آن می دانست
این مسئله برای ورزشکار جوان و دوستانش امری کاملا طبیعی به نظر می رسید اما برای طراحان این آزمایش جالب و هیجان انگیز بود. چرا که آنها اطلاعات غلط به وزنه بردار داده بودند. او در مرحله اول از عهده بلند کردن وزنه ای برنیامده بود که در واقع 5 کیلوگرم از رکوردش کمتر بود و در حرکت دوم ناخودآگاه موفق به بهبود رکوردش به میزان 5 کیلوگرم شده بود. او در حالی و با این «باور» وزنه را بلند کرده بود که خود را قادر به انجام آن می دانست
سلام شما خیلی دوست داشتنی هستید!!!یعنی می گین ما اگه چیزی رو با تموم وجود بخوایم و بدونیم می تونیم بهش برسیم....
باید اونو به کاینات سفارش بدیم؟
چیزای دقیقشو تو ذهن تصور کنیم...؟
یه جا خوندم: ذهن ما نمی تونه فرق بین واقعیت و یک تصور ساده رو تشخیص بده
یعنی فکر می کنه اون اتفاق یا چیزی که در ذهن ما می گذره یه واقعیته
خوب...اینکه خیلی خوبه
تازه چون ارزوتون خیلی واستون با ارزشه می تونین ساعت ها بهش فکر کنین و تصور کنین بهش رسیدین...
عالیه
شما تو نوشته ایی که خوندید نبود که این فرقی که نم تونه ذهن ما بذاره همیشگیه یا لحظه ای ؟لطفا جواب بدید ممنون.
در ضمن بشین یه نفس بگیر دوباره دست به کار شو .
سلام خوش اومدی
امیدوارم که موفق باشی هیچ چیزی اتفاقی نیست و اونهم عدد 6 برای شما ، خیالت راحت باشه موفقی مثله هممون.
خدایا لیاقت داشتنمون رو افزایش ده .
خدایا کمکمون کن لذت های زندگیمون رو افزایش بدیم.
خدایا از اینکه بهمون دادی خیلی ممنونم (خدای روی زمین)
سلام
تبریک
از اونجا که شما پشت کارت عالیه و از خودت شناخت کافی داری و می دونی که این نیز بگذرد اصلا انگار نه انگارته.
ما همه اینجایم که تو تغییرات هم به نفع مثبت کمک کنیم.
پس ما موفقیم
سلام
خیلی جالب بود ولی دوست بسیار عزیز همه چیز ما برمی گرده به ذهنیتمون شاید در اون کتابی که شما خونید این مطلب نباشه ولی به نظرم اولین قدم حتما و حتما شما باید ذهینت خودت و خالی کنید حتما داستان مستر سوزوکی رو شنیدید.
بدست آوردن یا همان داشتن همیشه توام با از دست دادن بوده تا چیزی رو از دست ندی چیز جدید رو بدست نخواهی اورد مگه اینکه قبل از اون نیازی حس کنی که اون یه مقوله ای دیگه است .اولین چیزی که شما بهاشو رو می دی اینه که حتما جدیت نم گیرن و شاید مورد تمسخر قرار بگیری ولی دیدن هدف و بدست آوردنش خیلی چیزها رو برات از اهمیت می اندازه که جدیش نگیری .
راه رسیدن به اهداف رو هم خودمون با محدودیتی که در قدم اول از بین بردیم تو تغییر دادیم انتخاب می کنیم .
در قم بعد حتما روی باورت کار کن.
یک سوال اگر الگوی پیروزی و موفقیت یک شخصیت رو در اختیارت بگذارند آیا شما همان شخص با موفقیت فعلیش می شی یا نه بطور مثال اگه جای پرفوسور حسابی بودی می تونستی به همه ی موفقیتهای که ایشون داشت برسی؟ اگه جوابت مثبته چه جوری ؟
و اگر منفیه چرا نه ؟
موفق باشی،
از طرف تیم موفقیت
سلام از شما کمال تشکر را دارم.یه روز یه دانشمند یه آزمایش جالب انجام داد... .
ممنون تیم موفقیت
seeemesooo
عضو جدید
فكر كنم اين قانون هميشه حاكم هست فقط ما نميدونيم باطنا” چي ميخواهيم
اول نيت هاي دروني خود را بايد با خواست هاي روزمره مساوي كرد
اول نيت هاي دروني خود را بايد با خواست هاي روزمره مساوي كرد
سمیه نوروزی
عضو جدید
چرا؟!!!!!
ما از اين قانون استفاده مي کنيم چون محدوديت نداره.البته که براي خواسته هاي روز مره هم قابل استفادست اما اگه در مورد خواسته هاي غير معمولمون هم به ايمان برسيم،نتيجه بخشه.
Sima_1314 عزيز از شما ممنونم
انشااله بتونم با شما دوستان خوب كه هميشه با محبتاتون اين تاپيك رو به يه تاپيك زنده و فعال تبديل كرديد در غياب setayesh عزيز پربارتر كنيم و ايشان هم از اين موضوع خوشحال بشه
سلام alone جان تبریک می گم...
تو مدیریت این تاپیک رو به سوی خودت جذب کرده بودی؟!
باسلام خدمت شما aryana.sh عزيز
اگر بگم كه وقتي Setayeshاين موضوع رو طرح كرد دقيقاً ذهن من هم به اين موضوع معطوف شد دروغ نگفتم.
من هم از شما تشكر مي‌كنم
خوب بچه‌ها اگه موافق باشيد 10دقيقه اول فيلم راز رو نگاه كنيم و درباره اون اينجا با هم تبادل نظر كنيم
من هر روز از ساعت 8:30 تا ساعت 17:30 آنلاين هستم.
باتشكر از خوبي‌هاي شما دوستان خوب
من هر روز از ساعت 8:30 تا ساعت 17:30 آنلاين هستم.
باتشكر از خوبي‌هاي شما دوستان خوب
seeemesooo
عضو جدید
منظورم اين بود كه خواسته هاي ظاهري ما با خواسته هاي باطني متفاوت استچرا؟!!!!!
بعضي القائي وبعضي اجباريست
قانون فقط براي باطني ها عمل ميكنه اما درصدشو نميدونم
Similar threads
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
راز قانون جاذبه کائنات (خلاصه ای از فیلم راز) | راز موفقیت | 1 | |
|
>>>محفلی برای بحث و گفتگو پیرامون "یک راز (قانون جاذبه)" | راز موفقیت | 483 | |
|
|
راز موفقیت بیل گیتس با اجرای قانون 5 ساعت در هفته | راز موفقیت | 0 | |
| A | 2 راز بزرگ دستیابی سریع به آرزوها | راز موفقیت | 0 | |
|
راز شاد زیستن | راز موفقیت | 1 |
Similar threads
-
-
>>>محفلی برای بحث و گفتگو پیرامون "یک راز (قانون جاذبه)"
- شروع شده توسط Setayesh
- پاسخ ها: 483
-
-
-