دوستان گل و مهربان و عزیزم.. من به شدت از اینکه کسی رو با ویرایش آثارش برنجونم بیم دارم.. حتی اگر نیاز به اصلاح جدی نداشته باشه کاملا چشم پوشی میکنم.. واقعا دوست دارم همه چیز رو بی کم و کاستو تغییر به انتهای شعر اضافه کنم.. اما گاها از وزن خارج شدن. یا با قافیه همخوانی ندارن..
این ماجرا حس بدی به من میده که همه بنویسن و من بخوام از همه ایراد بگیرم و ویریش کنم.. از دوستان دیگه هم که انتظار کمک داشتم، متاسفانه کم لطفی میکنن.. منظورم کسانیه که روی بحور عروضی تسلط دارند و میتونن به شعرای خوش قریحه این تاپیک کمک صناعی بکنن..
مثل خانم Naghme irani که ظاهرا در شعر کلاسیک صاحب نظر هستند.. اما متاسفانه حوصله نمیکنند تشریف بیارن.
ممنون محمود جان خیلی توضیحات مفیدی بود من که خیلی استفاده برم چون خیلی از سرودن شعر چیزی نمیدانم ممنون میشم بازم اشکالات این بیت رو بگوید
همیشه ساکت و خالیست، خانه سردم
و کاش.. دوست نمی بود عامل دردم
هردم از این شوق سری می نهم
تا برسد به دوست طنین هر دردم
محسن جان.. از اینکه اینقدر به تاپیک لطف داری واقعا سپاسگذارم.. اما نقد کردن اثر شما برام خیلی دشواره.. شما چندین سال از لحاظ کثرت سن از بنده بزرگترید.. دفعه پیش هم که بیت شما رو ویرایش کردم واقعا حس بدی داشتم.. خواهش میکنم بنده رو معاف کنید و اجازه بدید ابیات الحاقی شما رو بدون هیچ دستبردی به انتهای "میز شعر" مون اضافه کنیم.
اما اینبار چون دستور فرمودید، چشم..
هرچند خیلی منتظر شدم که کس دیگه ای بیاد و پیرایش اثر شما رو به عهده بگیره، اما متاسفانه کسی پیش قدم نشد.
محسن جان اینبار هم مثل تک بیت قبلیتون، دو مصراع با وزن های مختلف نوشتید، که هر دو نیز با وزن اصلی این "میزشعر" فاصله دارند. همونطور که میدونید با در وزن "مفاعلن فعلاتن مفاعلن فاعل" پیش میریم..
مصراع اول کار شما در وزن "فاعلتن فاعلتن فاعلن" سروده شده که خوب و روانه، یعنی سکته یا ایراد هجایی نداره، اما متاسفانه وزن ابیات پیشین این نیست. مصراع دوم هم بطور کلی در هیچ بحر عروضی قرار نمیگیره.. یعنی به عبارت ساده تر موزون نیست. محسن جان اگر دقت کنید میبینید در تک بیت پیشین هم عینا همین ایراد رو داشتید.. من به عنوان یه دوست کوچکتر، بهت پیشنهاد میکنم در درجه اول تلاش کنی تا بتونی دو مصراع رو در یک وزن بنویسی.. و وقتی به این موضوع مسلط شدی، روی این کار کن که بتونی در یک وزن پیشنهادی (و نه مثل الان که بصورت اتفاقی در چارچوب یک وزن مینگارید) بسرایی. مطمئنم که بسیار زود به موفقیت دست پیدا میکنی. چون همونطور که قبلا هم گفتم شما از لحاظ قریحه، و سوز و گداز کلام و در واقع چینش واژگان توانایی بالا و قابل قبولی دارید و تنها ضعف کار شما صناعیست که اون هم قابل رفعه. چون اگر یه نفر استعداد و قریحه سرودن رو نداشته باشه، هرچقدر هم از لحاظ صناعی تبحر پیدا کنه، بازهم کلامش دلنشین نیست (از نظر من حسین کسرایی ازین دسته افراده که با حدود 25 دیوان غزل!!! و 65 سال سن هنوز هم کسی ایشون رو جزو اساتید نمیدونه).. اما کسی که قریحه داره، مشکل صناعیش رو میتونه با تمرین حل کنه (مثل یغمای نیشابوری که یک فرد بیسواد و خشت مالی فقیر بود اما با یک دیوان غزل ایران رو تکان داد)
در نهایت پیشنهاد من اینه که اولین تمرین رو برای آموزش عروض شروع کنید.. یعنی که بعد از سرودن مصراع اول، تعداد بخش های اون رو بشمرید (بخش کردن به سبک دبستانی، مثلا کلمه تساهل از 3 بخش ت+سا+هل تشکیل شده) این یه چیزی مثل تمرین لوحه برای آموزش زبان فارسیه.. این کار صد در صد علمی نیست.. اما در شروع کمک بسیاری میکنه که اقلا فاصله بین دو مصراع (اگر صفر نشه) بسیار کم بشه. چون بسیار استثناییه که یک بیت با وزن درست، بتونه دو مصراع با تعداد بخش های متفاوت داشته باشه.. تقریبا بعیده.. مثلا در اینجا مصراع اول شما 11 بخش و مصراع دوم 13 بخش دارند. اما در بیت پیشین که بنده مرتکب شدم، هر دو مصراع 14 بخش دارند.. فراموش نکنید که در بخش کردن عروضی، هر مکث هم یک بخش شمرده میشه.. این مکث ها فقط در لغاتی که به حروف ساکن ختم میشن اتفاق میافته، اما در نظر داشته باشید که این رابطه دو طرفه (مستقیم) نیست، یعنی تمام لغات مختومه به ساکن دارای مکث نیستند. برای درک بهتر این گونه مکث ها همین بیت رو مثال میزنم:
همیشه ساکت و خالی
ست (مکث) خانه سردم
و کا
ش (مکث) دوس
ت (مکث) نمی ب
ود (مکث) عامل دردم
ضمنا محسن جان از اینکه از یک رنگ خاص استفاده میکنی بسیار ممنون.. اینجوری بعد از گذشت چند صفحه، بدون مراجعه به قبل میشه فهمید هر بیت مال چه کسی هست.. رنگ شما هم قرمزه
همیشه ساکت و خالیست، خانه سردم
و کاش.. دوست نمی بود عامل دردم
ز شوق بر سر راهت نهاده ام سر را
غرور خویش.. به پایت چه ساده له کردم
باز هم جسارت من رو ببخشید، شاد و آسمانی باشید
کنار خاطره هایت، ببین چه تنهایم
فقط بخواه.. به پای برهنه می آیم
فقط بگو که لبم را دوباره می بوسی
ببین ز شوق سرم را به ابر می سایم
تو رفتی از بر من با هزار طنازی
بیا مسافر من، من هنوز اینجایم
بیا ببین که ز دوریت ،ای فرشتۀ من
چگونه شهره بازار داستان هایم
وگر ز آه فراقت چو تشنه لب هستم
به آن ضمیر نگاهت ز صبر سیر آیم
به اون دو بیت جدید نخورد
سعیمو کردم
دوست خوبم این شکلک غمگین و بغض کرده چرا

اتفاقا در این زمینه آزادید که بیت رو به کجای شعر اضافه کنید، فقط به شرطی که بین دو بیت "موقوف المعانی" قرار نگیره.
دوست من شما وزن رو کاملا صحیح نوشتید.. حتی یک ایراد هجایی هم ندارید.. قافیه تون هم درسته، البته مشمول قانون تکرار نزدیک میشه اما ایرادی نداره.. واقعا احسنت.

فقط کاش کمی به چینش وازگان و انتقال معنی هم دقت بیشتری میکردید و از کلمات هشو پرهیز میکردید. مثلا در مصراع اول به کلمات سبز شده دقت کنید:
وگر ز آه فراقت چو تشنه لب هستم
هر دوی اینها حروف شرط هستند و حضور یکی ازینها در یک جمله کفایت میکنه و در غیر اینصورت جمله گوشنواز نخواهد بود و از لحاظ دستوری این کلمات "هشو" خواهند بود. برای پرهیز از تکرار هشو در اثر تنگنای قافیه، مثلا میتونستید به این شکل بنویسید (دخالت منو ببخشید):
اگرچه از غم دوریت تشنه لب هستم
یا
اگرچه سخت زبانم از آه خشکیده
در مصرع دوم هم کلمه "آن" به ناچار برای پر کردن وزن آمده.. البته فراموش نکن دوست خوبم.. من ازین بابت که شما وزن و قافیه رو میشناسید و رعایت میکنید بسیار شما رو تحسین میکنم. این ایراد های کوچک رو هم اگر میگیرم، برای اینه که حیفم میاد که شما به خاطر چنین ضعف های کوچکی یه شاه بیت ننویسید. اما به هر حال اگه تمایل نداشته باشید دیگه هرگز جسارتی نمیکنم.
به هر حال دوست خوبم.. در کل، مصرع دوم در انتقال تصویر ذهنی شما نقصان داره، یعنی تقریبا نامفهوم شده و تنش معنایی پیدا کرده.. البته کلیت منظورتون پیداست، اما وقتی شما بیتی رو مینگارید، باید حساب خواننده ای رو بکنید که کوچکترین آشنایی با شعر نداره. در نهایت هم اگر قافیه های جدید و یا "تکرار دور" رو استفاده کنید بهتره.. البته منع دستوری نداره، اما از لحاظ شیرینی و شیوایی بهتر خواهد بود. مثلا اگر اینطور میگفتید:
اگرچه از غم دوریت تشنه لب هستم
ولی چو یاد تو باشم، میان دریایم
یا
اگرچه از غم دوریت تشنه لب هستم
ولی به یاد نگاهت میان دریایم
در آخر بازم ممنونم دوست من.. بیت شما به انتهای کار افزوده شد. حالا اگر خودتون صلاح دونستید این تغییرات یا تغییرات دیگه ای رو در بیتتون اعمال کنید و در یک پست اعلام کنید که اون رو جایگزین بیت فعلی کنیم. ضمنا ازین به بعد رنگ بنفش مال شماست.. همیشه ابیات شما رو با این رنگ اضافه میکنیم.
با سپاس و احترام
همیشه ساکت و خالیست، خانه سردم
ای کاش.. دوست نمی بود عامل دردم
هردم از این شوق سری نهم من
تا رسد به دوست طنین اين دردم
خواستم جفا نشود ، حق اين شعر
تا به خود ايم، ديدم از مرحله پرتم
البته با كسب اجازه از دوستان با كمي ويرايش
ممنونم زحمت کشیدی دوست عزیز..
عزیزم مهمترین نکته ای که برای انسجام یه شعر کلاسیک و یا نیمایی باید رعایت بشه وزن اونهه.. و همین موضوع شعر کلاسیک و نیمایی رو از سپسد و موج نو و آوانگارد و غیره جدا میکنه. در درجه دوم باید قافیه و ردیف رو در یک شعر کلاسیک در نظر بگیرید.. ضمنا دوست من اون قسمت از بیت من رو که اصلاح کردید و به جای «
و کاش دوست نمیبود..» مرقوم فرمودید: «
ای کاش دوست نمیبود...» از لحاظ وزنی مشکل داره، در واقع از وزن خارج شده دوست من.. نمیشه یک "مصوت" رو با یک "صامت" جایگزین کرد. اما به هر حال ممنون.
اگر دقت کنید این "میزشعر" ردیف نداره و تا الان با دو قافیه جلو رفته. بنا هم بر اینه که هر وقت یک قافیه برای بچه ها سخت شد، بیت جدیدی رو با قافیه جدید اما با رعایت وزن اضافه کنیم. و یا اینکه اگر به نظر همه حق مطلب ادا شده بود، اون شعر رو تمام کنیم و همه شعر زیرش امضا کنن، و قراره که اینبار
آقا محسن شعر جدید رو با وزن و قافیه جدید کلید بزنه.
به هر حال دوست من شما برای مثال با این لغات میتونستید به چنین شکلی درون وزن بنگارید:
برای اینکه به شعرم جفا نباشد نیز
سرودم این دو سه خط را برای فردایم
یا
به یادگار.. سرودم برای فردایم
با تشکر.. موفق باشید
------------------------------------------------------------------------------------------
دوستان گلم از همه کسانی که توانایی کمک و همراهی.. ادیت و ویرایش.. تدوین و همخوانی... و کمک های دیگر و از همه مهمتر.. سرودن با اشتیاق رو دارند.. تقاضا میکنم که تشریف بیارن و کمک کنن تا با هم پیش بریم.. چون اینجوری که پیش میره همین کسانی هم که مثل آقا محسن دارن اینجا با اشتیاق کار میکنن، دلسرد میشن و دیگه نمیان.. و البته خود من هم همینطور.. راستش من یکبار حتی از مدیران خواستم که تاپیک رو پاک کنن.. اما محسن منصرفم کرد.
ضمنا در حال حاضر از دوستانی که بیت گذاشتن خواهشمندم با همون رنگی که اولین بار بیت اضافه کردن، باز هم بیت اضافه کنن.. اگر یه روزی تعداد نویسندگان از تعدا رنگ های قابل استفاده بیشتر شد، بعد یه فکر دیگه میکنیم، مثلا به کسی که رنگ قرمز رو برمیداره، میگیم کنار بیتش یه 2 هم بنویسه.. اینجوری وقتی مثلا در صفحه بیستم کسی شعر رو بخونه.. میدوه که ابیات قرمز مال آقا محسنه، و ابیات قرمزی که کنارشون 2 نوشته شده، مال مثلا حامده..
در کل وقتی تعدا سرایندگان به 10 رسید، در پشت استارت، یه شناسنامه اضافه میکنیم و اسم هرکس رو با رنگش مینویسیم، تا بازدید کنندگان به راحتی بتونن ابیات کسی که میخوان رو بخونن.. و در ادامه هم هرکس اضافه شد، با رنگش و یا رنگ و عددش به شناسنامه اضلفه میکنیم. اگر هم خدای نکرده یه وقت کسی بیتی گذاشت که به هیچ وجه قابل پذیرش نبود، خوب طبیعتا اون رنگ براش پبت نمیشه تا وقتی که بیت قابل افزودن بذاره.
ضمنا آقا محسن.. من در بستن انتهای این شعر دخالتی نمیکنم.. نوبت شمات که یک مطلع جدید قرار بدید و شعر دوم رو استارت بزنید.. پس هر وقت احساس کردید این شعر به اندازه کافی پیش رفته، اعلام انتها بفرمایید، و مطلع جدید رو با وزن جدید قرار بدید

دوستان تا اینجا اینها رو داریم، لطفا با توجه به توضیحات پست استارت، این رو ادامه بدید (فراموش نکنید، فقط در وزن اجبار هست.. ولی میتونید قافیه رو عوض کنید و یا حتی با قافیه و ردیف بسرایید):
کنار خاطره هایت، ببین چه تنهایم
فقط بخواه.. به پای برهنه می آیم
فقط بگو که لبم را دوباره می بوسی
ببین ز شوق سرم را به ابر می سایم
تو رفتی از بر من با هزار طنازی
بیا مسافر من، من هنوز اینجایم
بیا ببین که ز دوریت ،ای فرشتۀ من
چگونه شهره بازار داستان هایم
وگر ز آه فراقت چو تشنه لب هستم
به آن ضمیر نگاهت ز صبر سیر آیم
* * *
همیشه ساکت و خالیست، خانه سردم
و کاش.. دوست نمی بود عامل دردم
ز شوق بر سر راهت نهاده ام سر را
غرور خویش.. به پایت چه ساده له کردم