[ گیلان]► گیـــــــــــلان پرچم بوجور

مریدا

عضو جدید
کاربر ممتاز
من بیشتر دوس دارم از شما یاد بگیرم در این مورد. از شما یا هر دوست دیگه ای درباره گیلان. دی

سلوم علی آقا پس کجایین؟:w40:
من تی منتظر خیلی ا راهه نگاه بوکودما خخخخخ
:gol:
یه پیغام واستون گذاشتم فک کنم جالب باشه واستون
 
آخرین ویرایش:

مریدا

عضو جدید
کاربر ممتاز

بازار رشت
من عاشق قدم زدن و خرید کردن و نگاه کردن به خوارو بارم اینجا






 
آخرین ویرایش:

مریدا

عضو جدید
کاربر ممتاز
بر اثر شدت بارندگی تمام نقاط شهر رشت به ویژه در بلوار معلم، قلی‌پور، گلسار و… دچار آبگرفتگی شدید شد به طوری که تردد افراد پیاده بدون چکمه در آن میسر نیست.

آبگرفتگی رشت در برخی نقاط به دلیل شدت بارش باران این شهر را تبدیل به استخر پرآب کرده است
نیروهای شهرداری، هلال احمر و دیگر دستگاه‌های مربوطه در سطح رشت به شدت برای کاهش آبگرفتگی در تلاش هستند. عکس های فارس و ایسنا از آب گرفتگی بی سابقه رشت را می بینید.



برای دیدن تصاویر بیشتر به ادامه مطلب بروید


منبع :http://fararu.com
 

مریدا

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=2]داستان بمانی به روایت همای مستان[/h]



بمانی زنی روستاییست که از خود زمین کشاورزی نداشته و از پدر نیز میراثی به او نرسیده و شوهرش در هنگام کار از بالای درختی افتاده و فلج گشته و او برای سیر کردن شکم همسر و فرزندانش در زمین های مردم کار میکند. دخترانش نیز به همین علت او را همراهی میکنند. آنها هر روز پاهایشان را در گِلها فرو کرده و این طبیعت بی رحم آنها در خود می بلعد به طوری که دختر ها پیر گشته و حتی ازدواج نکرده اند؛ ت...نها به این اندیشه که کار کنند تا دست گدایی در مقابل دیگران دراز نکنند. این آهنگ بیانگر دردهای بمانی ست:
بمانی بمانی بمانی بمانی

تو تی جاسر نیشتا نتانی بمانی
(تو نمیتونی سر جایت ارام بشینی بمانی)

صب که تی چومانا واکونی بمانی
(صبح که چشمانت راباز میکنی بمانی )

بجارسرانا را کونی بمانی
(راه میافتی سرشالیزار بمانی)

تی دخترهکانا دوخانب
(دخترهایت را صداا میکنی)

بجارسرانا دووانی بمانی
(تا سر شالیزار بدوند بمانی)

بجاره کار کییا سیرا کود بمانی
(کار شالیزار مگر شکم چه کسی را سیر کرد بمانی)

تی دخترهکانا پیراکود بمانی
(دخترهایت را پیر کرده بمانی)

پول ترا اوارا کود بمانی
(ببین که پول چطور تورا اواره کرده بمانی)

چول ترا بیچاراکود بمانی
گل و چل شالیزار بببین چطور اسیرت کرده بمانی)

بمانی بمانی بمانی بمانی

تو تی جاسر نیشتا نتانی بمانی
(تو نمیتونی سر جایت ارام بشینی بمانی)

این ترانه را همای گیلانی بر اساس آهنگی که خود ساخته، خوانده است.
 

مریدا

عضو جدید
کاربر ممتاز



روایت می کنند سرگالشی به نام هادی در منطقه اشکورات(منطقه ییلاقی در شرق گیلان) بود که در فصل زمستان براحتی راه های کوهستانی صعب العبور اشکور را در سرمای شدید و طاقت فرسای آن پشت سر می گذاشت و در گیلان در زمینی که ملک اربابی بود سکونت داشت . کار اصلی وی دامداری بود . در ییلاق(اشکور) در مرتعی زیبا به نام لزر که در تصرف و مالکیت شخصی به نام مختار خان بود سکونت داشت ، همراه دام ها و کارگران ییلاق-قشلاق می کرد . مرتع لزر در روستای لشکان اشکور در کنار رودخانه پلورود واقع شده است . لشکان کدخدایی به نام کربلایی عاشور داشت و این کدخدا فرزندی پسر به نام نوروز داشت که رعنا شخصیت اصلی داستان همسر وی بوده است . سرگالش هادی در منزل کربلایی عاشور در هنگام کوچ تابستانه استراحت می کند… زیبایی رعنا که زبانزد خاص و عام بود و در منطقه تاکنون کسی به زیبایی او دیده نشده بود از معروفیت خاصی برخوردار بود . ماهی بود تابان و خورشیدی بود فروزان . تمامی حرکات و رفت و آمد های او و دیگران مورد توجه مردم بود و از طرفی حضور مداوم سرگالش هادی به خانه پدر رعناباعث ایجاد ظن جدیدی مبنی بر عاشقی سرگالش هادی و رعنا شد و سر انجام کربلایی عاشور و اقوام او سرگالش هادی را مورد ضرب و شتم شدید قرار دادند . ارباب سرگالش هادی از او می خواهد که نگران نباشد ، انتقام وی را از آنها می گیرد . بعد از ۴۰ روز استراحت و مداوا در منزل ارباب به گیلان عزیمت می کند و در آنجا با کرد آقاجان آشنا می شود . سرگالش هادی به اتفاق کرد آقاجان و چند تن دیگر به روستای کلورود اشکور می روند . و در کلورود با دو نفر به نام سلطان علی و علی آقا هم پیمان شده که انتقام سرگالش هادی را از کربلایی عاشور و اقوامش بگیرند . کردآقاجان گندم ها و علوفه های اهالی لشکان را به آتش می کشد و سپس در غاری مخفی می شود . کربلایی عاشور که خود را عاجز از مبارزه با کردآقاجان و دار و دسته اش می بیند با همشتی اربابان معروف به قوای دولتی نامه می نویسد و خواستار دستگیری کرد آقاجان میشود . نائب علی خان به همراه قزاق ها به رحیم آباد آمده و منطقه را قرق می کند . نائب علی خان با ۱۵۰ نفر مجهز به سلاح سرد و گرم در روستایی به نام نیاسن نزدیک کلورود مستقر می شوند . از دو طرف به محل اختفای کرد آقاجان حمله می برند و کرد آقاجان را در روی تخته با تفنگ مجروح کرده و به قتل می رسانند . نائب علی خان علت مهاجرت کرد آقاجان را از منطقه رودبار به این منطقه جویا می شود و مردم سرگالش هادی را عامل این مهاجرت معرفی می کنند . آنها به دنبال سرگالش هادی به طرف لشکان حرکت می کنند . مردم لشکان که دل پری از سرگالش هادی داشتند او را با دسیسه به منزل رعیتی به نام عبدا… در محله سوگل سر می کشانند . و چون می دانستند از پس او نمی توانند بر بیایند با نیرنگ او را در درون خانه مورد حمله قرار داده و توسط کربلایی عاشور و پسرش به قتل می رسانند اربابان نیز با پرداخت رشوه ماجرای قتل سرگالش هادی را به نائب علی خان اطلاع داده و او را از تحقیقات بیشتر باز می دارند . ثمره ازدواج رعنا با نوروز دختری است به نام صغری که در روستای امیر گوابرِ دهستان طول لات در محلی به نام گوسفند گویه زندگی می کند ماجرای عاشقانه سرگالش هادی و رعنا و قتل دو شخصیت اصلی داستان که حقیقت دارد موجب پیدایش اشعار و ترانه های عاشقانه فراوانی شده است (که بضی هاش زاده تخیل افراد بوده و به سلیقه خودشون ماجرا رو عوض کردن و عاشقانه تر کردن)



شعر زیر که کاملا” به یک داستان عاشقانه اشاره داره

رعنا تی تومان گِله کِشه ،
رعنا

تی غصه آخر مَره کوشه ،

رعنا
دیل دَبَسی کُردآجانه،

رعنا
حنا بَنَی تی دَستانه،

رعنا
آی رو سیا ،رعنا !

برگرد بیا رعنای
رعنای می شِی
رعنا،

سیاه کیشمیشه
رعنا

آخه پارسال بوشوی امسال نِمَی ،
رعناتی
بوشو راه واش دَر بِمَی،

رعناتی
لِنگانِ خاش در بِمَی ،

رعنا
آی رو سیا ،رعنا !

برگرد بیا رعنای
رعنای می شِی
رعنا،

سیاه کیشمیشه
رعنا

امسالِ سالِ چاییه ،
رعنا
تی پِِر ،مِه داییه ،

رعنا
جان من بوگو،

مرگ من بگو
رعنا

رعنای گُله رعنای!
گل سنبله رعنای
رعنای بوشو تا لنگرود
رعنای،

خیاط بِدِی هیشکی نُدوت ،
رعنا

یخیاط وَچَی تَر کُت بُدوت ،
رعنا


ترجمه اش:


رعنا، دامنت رو زمین می کشه،رعنا!

غصه ات آخرش منو میکشه،رعنا!
به کردآقا جان دل بستی ،رعنا!
دستاتو حنا گذاشتی ،رعنا!

آی روسیاه،رعنا! برگرد بیا ،رعنا!
رعنا مال منه! کشمشِ سیاهه رعنا!

آخه راهی رو که پارسال رفته بودی هنوز برنگشتی
راهی رو که رفته بودی علف در اومده توش

استخونای پات زده بیرون
امسال، سال چاییه ،رعنا!
پدرت ،دایی منه!
جان من بگو رعنا، مرگ من بگو رعنا!
رعنا تا لنگرود رفتی ،اما هیچ خیاطی برات چیزی ندوخت!
اما پسرک خیاط واست کت دوخت
 

ali hoseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

سلوم علی آقا پس کجایین؟:w40:
من تی منتظر خیلی ا راهه نگاه بوکودما خخخخخ
:gol:
یه پیغام واستون گذاشتم فک کنم جالب باشه واستون

سلام
بله. دیدم. ممنون
گذاشتم سر فرصت مطالعه کنم. دی

بازار رشت
من عاشق قدم زدن و خرید کردن و نگاه کردن به خوارو بارم اینجا







من اینجا رفتم و برام دوتا چیز جالب بود. دی
یکی اینکه دیدم سر مرغ و خروس میفروشن و برام جالب بود. البته من میدونم که مغز مرغ و خروس منافع زیادی داره.
یکی هم رشته خشکار دیدم که خیلی جالب بود. یکیتون از اونجا برام پست کنید دیگه. دی
 

دهیوپت

عضو جدید
بر اثر شدت بارندگی تمام نقاط شهر رشت به ویژه در بلوار معلم، قلی‌پور، گلسار و… دچار آبگرفتگی شدید شد به طوری که تردد افراد پیاده بدون چکمه در آن میسر نیست.

آبگرفتگی رشت در برخی نقاط به دلیل شدت بارش باران این شهر را تبدیل به استخر پرآب کرده است
نیروهای شهرداری، هلال احمر و دیگر دستگاه‌های مربوطه در سطح رشت به شدت برای کاهش آبگرفتگی در تلاش هستند. عکس های فارس و ایسنا از آب گرفتگی بی سابقه رشت را می بینید.



برای دیدن تصاویر بیشتر به ادامه مطلب بروید


منبع :http://fararu.com


چرا به من خبر ندادین بیام ماهی گیری!!!!
 

دهیوپت

عضو جدید



روایت می کنند سرگالشی به نام هادی در منطقه اشکورات(منطقه ییلاقی در شرق گیلان) بود که در فصل زمستان براحتی راه های کوهستانی صعب العبور اشکور را در سرمای شدید و طاقت فرسای آن پشت سر می گذاشت و در گیلان در زمینی که ملک اربابی بود سکونت داشت . کار اصلی وی دامداری بود . در ییلاق(اشکور) در مرتعی زیبا به نام لزر که در تصرف و مالکیت شخصی به نام مختار خان بود سکونت داشت ، همراه دام ها و کارگران ییلاق-قشلاق می کرد . مرتع لزر در روستای لشکان اشکور در کنار رودخانه پلورود واقع شده است . لشکان کدخدایی به نام کربلایی عاشور داشت و این کدخدا فرزندی پسر به نام نوروز داشت که رعنا شخصیت اصلی داستان همسر وی بوده است . سرگالش هادی در منزل کربلایی عاشور در هنگام کوچ تابستانه استراحت می کند… زیبایی رعنا که زبانزد خاص و عام بود و در منطقه تاکنون کسی به زیبایی او دیده نشده بود از معروفیت خاصی برخوردار بود . ماهی بود تابان و خورشیدی بود فروزان . تمامی حرکات و رفت و آمد های او و دیگران مورد توجه مردم بود و از طرفی حضور مداوم سرگالش هادی به خانه پدر رعناباعث ایجاد ظن جدیدی مبنی بر عاشقی سرگالش هادی و رعنا شد و سر انجام کربلایی عاشور و اقوام او سرگالش هادی را مورد ضرب و شتم شدید قرار دادند . ارباب سرگالش هادی از او می خواهد که نگران نباشد ، انتقام وی را از آنها می گیرد . بعد از ۴۰ روز استراحت و مداوا در منزل ارباب به گیلان عزیمت می کند و در آنجا با کرد آقاجان آشنا می شود . سرگالش هادی به اتفاق کرد آقاجان و چند تن دیگر به روستای کلورود اشکور می روند . و در کلورود با دو نفر به نام سلطان علی و علی آقا هم پیمان شده که انتقام سرگالش هادی را از کربلایی عاشور و اقوامش بگیرند . کردآقاجان گندم ها و علوفه های اهالی لشکان را به آتش می کشد و سپس در غاری مخفی می شود . کربلایی عاشور که خود را عاجز از مبارزه با کردآقاجان و دار و دسته اش می بیند با همشتی اربابان معروف به قوای دولتی نامه می نویسد و خواستار دستگیری کرد آقاجان میشود . نائب علی خان به همراه قزاق ها به رحیم آباد آمده و منطقه را قرق می کند . نائب علی خان با ۱۵۰ نفر مجهز به سلاح سرد و گرم در روستایی به نام نیاسن نزدیک کلورود مستقر می شوند . از دو طرف به محل اختفای کرد آقاجان حمله می برند و کرد آقاجان را در روی تخته با تفنگ مجروح کرده و به قتل می رسانند . نائب علی خان علت مهاجرت کرد آقاجان را از منطقه رودبار به این منطقه جویا می شود و مردم سرگالش هادی را عامل این مهاجرت معرفی می کنند . آنها به دنبال سرگالش هادی به طرف لشکان حرکت می کنند . مردم لشکان که دل پری از سرگالش هادی داشتند او را با دسیسه به منزل رعیتی به نام عبدا… در محله سوگل سر می کشانند . و چون می دانستند از پس او نمی توانند بر بیایند با نیرنگ او را در درون خانه مورد حمله قرار داده و توسط کربلایی عاشور و پسرش به قتل می رسانند اربابان نیز با پرداخت رشوه ماجرای قتل سرگالش هادی را به نائب علی خان اطلاع داده و او را از تحقیقات بیشتر باز می دارند . ثمره ازدواج رعنا با نوروز دختری است به نام صغری که در روستای امیر گوابرِ دهستان طول لات در محلی به نام گوسفند گویه زندگی می کند ماجرای عاشقانه سرگالش هادی و رعنا و قتل دو شخصیت اصلی داستان که حقیقت دارد موجب پیدایش اشعار و ترانه های عاشقانه فراوانی شده است (که بضی هاش زاده تخیل افراد بوده و به سلیقه خودشون ماجرا رو عوض کردن و عاشقانه تر کردن)



شعر زیر که کاملا” به یک داستان عاشقانه اشاره داره

رعنا تی تومان گِله کِشه ،
رعنا

تی غصه آخر مَره کوشه ،

رعنا
دیل دَبَسی کُردآجانه،

رعنا
حنا بَنَی تی دَستانه،

رعنا
آی رو سیا ،رعنا !

برگرد بیا رعنای
رعنای می شِی
رعنا،

سیاه کیشمیشه
رعنا

آخه پارسال بوشوی امسال نِمَی ،
رعناتی
بوشو راه واش دَر بِمَی،

رعناتی
لِنگانِ خاش در بِمَی ،

رعنا
آی رو سیا ،رعنا !

برگرد بیا رعنای
رعنای می شِی
رعنا،

سیاه کیشمیشه
رعنا

امسالِ سالِ چاییه ،
رعنا
تی پِِر ،مِه داییه ،

رعنا
جان من بوگو،

مرگ من بگو
رعنا

رعنای گُله رعنای!
گل سنبله رعنای
رعنای بوشو تا لنگرود
رعنای،

خیاط بِدِی هیشکی نُدوت ،
رعنا

یخیاط وَچَی تَر کُت بُدوت ،
رعنا


ترجمه اش:


رعنا، دامنت رو زمین می کشه،رعنا!

غصه ات آخرش منو میکشه،رعنا!
به کردآقا جان دل بستی ،رعنا!
دستاتو حنا گذاشتی ،رعنا!

آی روسیاه،رعنا! برگرد بیا ،رعنا!
رعنا مال منه! کشمشِ سیاهه رعنا!

آخه راهی رو که پارسال رفته بودی هنوز برنگشتی
راهی رو که رفته بودی علف در اومده توش

استخونای پات زده بیرون
امسال، سال چاییه ،رعنا!
پدرت ،دایی منه!
جان من بگو رعنا، مرگ من بگو رعنا!
رعنا تا لنگرود رفتی ،اما هیچ خیاطی برات چیزی ندوخت!
اما پسرک خیاط واست کت دوخت




آخه پارسال بوشوی امسال نِمَی ،
رعناتی
بوشو راه واش دَر بِمَی،

خخخخخخخخخ
این قسمت غلط نوشتی مچتو گرفتم خخخخخخخ
دقیقا بوگو مصرع آخر چی بنویشتی
؟؟؟« بوشو راه واش دَر بِمَی،»

اینجا میشه : تی پوشته راه واش در بوما : پشت راه و مسیری که رفتی علف در اومده کنایه از اینکه خیلی وقت رفتی و برنگشتی:w11:
 
آخرین ویرایش:

مریدا

عضو جدید
کاربر ممتاز
آخه پارسال بوشوی امسال نِمَی ،
رعناتی
بوشو راه واش دَر بِمَی،

خخخخخخخخخ
این قسمت غلط نوشتی مچتو گرفتم خخخخخخخ
دقیقا بوگو مظرع آخر چی بنویشتی
؟؟؟« بوشو راه واش دَر بِمَی،»

اینجا میشه : تی پوشته راه واش در بوما : پشت راه و مسیری که رفتی علف در اوده کنایه از اینکه خیلی وقت رفتی و برنگشتی:w11:

آاااااااااااااااااااااای نفس کش
جاقالان بایید انی حالا بیگیرید:w11:
 

دهیوپت

عضو جدید
منظومه ی گیلکی کچلک و شیطان
.
.
.
زاکون ، جغلون بَین امی گیلکی سایت مین(بر و بچ بیاین تو سایت گیلکی ما)
.
.
.
www.varena.lxb.ir
.
.
.
آداب و رسوم
.
.
.
غذاهای گیلانی
.
.
.
طبیعت و تصاویر گیلان و تک تک شهر های گیلان
.
.
.
با گیلان و گیلکی بیشتر آشنا شین
(نویسنده هم برای سایت میپذیریم)
www.varena.lxb.ir
 
آخرین ویرایش:

دهیوپت

عضو جدید
منظومه ی کچلک و شیطان

منظومه ی کچلک و شیطان

منظومه ی کچلک و شیطان
بازنویسی داستان محلی در اوزان نیمایی- محمد بشرا
زبان : گیلکی - گویش : بیه پس

(قسمت اول)
جه قدیم گفتیدی کی
کچلان زرنگیدی
شانس داریدی
شیطان سرم کولا نان-
تانیدی
نقلی بو-
نقلی نوبو
من کی گم تو- ده نوگو
تا مرا به یا ایه
نانم کو شهر دورون
سر ، هچین خاشه کویی-
جه بی مویی.
خودشام جه ویشتای –...
.
.
ادامه در http://varena.lxb.ir

مهر مادری یک کولوشکن:


ادامه در (خودتون بگین :smoke:)
 

me.fatima

عضو جدید
کاربر ممتاز
آاااااااااااااااااااااای نفس کش
جاقالان بایید انی حالا بیگیرید:w11:

چیه خاخورجان .... بامم :neutral:


خخخخخخخخخ
رشتِ جغلانه آب بِبَرد
ه :w15:

خخخخخخ
امان فکر بوکودیم شیمی آبشار شیمی شهر آب ببرده
:w15:

تی چاقو تاواد تی جیب میان باران وارستان دره:biggrin:

بوشو بوشو ...
 

me.fatima

عضو جدید
کاربر ممتاز
منظومه ی کچلک و شیطان
بازنویسی داستان محلی در اوزان نیمایی- محمد بشرا
زبان : گیلکی - گویش : بیه پس

(قسمت اول)
جه قدیم گفتیدی کی
کچلان زرنگیدی
شانس داریدی
شیطان سرم کولا نان-
تانیدی
نقلی بو-
نقلی نوبو
من کی گم تو- ده نوگو
تا مرا به یا ایه
نانم کو شهر دورون
سر ، هچین خاشه کویی-
جه بی مویی.
خودشام جه ویشتای –...
.
.
ادامه در http://varena.lxb.ir

مهر مادری یک کولوشکن:


ادامه در (خودتون بگین :smoke:)

خیلی قشنگ بو ....
مخصوصا جومله مهرماردی یک کولوشکن ;)
 

H.N!GHT

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
منظومه ی کچلک و شیطان
بازنویسی داستان محلی در اوزان نیمایی- محمد بشرا
زبان : گیلکی - گویش : بیه پس

(قسمت اول)
جه قدیم گفتیدی کی
کچلان زرنگیدی
شانس داریدی
شیطان سرم کولا نان-
تانیدی
نقلی بو-
نقلی نوبو
من کی گم تو- ده نوگو
تا مرا به یا ایه
نانم کو شهر دورون
سر ، هچین خاشه کویی-
جه بی مویی.
خودشام جه ویشتای –...
.
.
ادامه در http://varena.lxb.ir

مهر مادری یک کولوشکن:


ادامه در (خودتون بگین :smoke:)

خاشه کویی:Dکولوش کن:Dگینجیری مو:surprised:
.
.
.
آهنگ میرزالو هم جالبه :Dاز همای...
 

مریدا

عضو جدید
کاربر ممتاز
منظومه ی کچلک و شیطان
بازنویسی داستان محلی در اوزان نیمایی- محمد بشرا
زبان : گیلکی - گویش : بیه پس

(قسمت اول)
جه قدیم گفتیدی کی
کچلان زرنگیدی
شانس داریدی
شیطان سرم کولا نان-
تانیدی
نقلی بو-
نقلی نوبو
من کی گم تو- ده نوگو
تا مرا به یا ایه
نانم کو شهر دورون
سر ، هچین خاشه کویی-
جه بی مویی.
خودشام جه ویشتای –...
.
.
ادامه در http://varena.lxb.ir

مهر مادری یک کولوشکن:


ادامه در (خودتون بگین :smoke:)

 

مریدا

عضو جدید
کاربر ممتاز
تی اصلیت تَرَ فراموش نَبه
امی زبان مادری نمیره، خاموش نَبه

تا دور بوبوستی تو از اَ حوالی
میگی مَرا تی گب نمی شه حالی؟!

تی زاکَ یاد دیهی لهجه ی فارسی
هَسَ بوبوست گیلکی بی کلاسی؟

نسل جدید در اَمی مورد چی گه؟
آیندگانِ هویت پس چی به؟

چِره باید کاری کودن اشتباه
تا ببه گیلکِ اصالت تباه؟

هَ خاکِ گیلان امی پِر و ماره
گیلکی هم امی پیله براره

برار مگر برارَ از بین بره؟
به عاقبت فکر بوکودی هی ذره؟

به روزی که گیلکی از بین بشه؟
جواب آینده یَ پس کی دِهه؟

زبان گیلکی می افتخاره
از امی تاریخ ایتا یادگاره

تاریخی که پُر از دلاوران بو
میرزا کوچک ایرانِ قهرمان بو

شیون اَمی شاعرِ شاعران بو
محمودِ نامجو پیله پهلوان بو

اوشان که گیلکانه افتخارید
مایه ی عزت امی دیارید

تو هم بیا با هم همه دست به دست
امی گیلانَ چکونیم بی شکست

بیا اَمی زبانَ حرمت بَنیم
کوچی زاکانَ گیلکی یاد بَدیم
:w40:
 

دهیوپت

عضو جدید
:cool: با هم مهربان باشید!

مگه ما با هم مهربون نیستیم پس تا الان چی کار میکردیم :whistle:
اصلا خصلت ما همینه هر کی رو دوس داریم باش دعوا میگیریم مثلا داریم با رفیقامون گپ دوستانه میزنیم:

خودم: ررری رضا، کثافتِ اولاغ ، چره دیشو مهمونی نَمَی؟
رضا: خفه شو ررری خر وحشی ، کار دشتم. :w18:
 

Similar threads

بالا