گلستـان شهـدای باشگاه مهندسان ایران ...

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
مـــــادرِ دیگه ، گاهی دلـــــش برای پســـــــــراش تنگـــــ میشه . .

http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=210649&stc=1
 

پیوست ها

  • 10388133_460491357387125_1694971792433683292_n.jpg
    10388133_460491357387125_1694971792433683292_n.jpg
    25.1 کیلوبایت · بازدیدها: 0
آخرین ویرایش:

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شهيد شيرودي ؛ مالک اشتر جبهه ها


صاحبنظران جنگ هاي هوايي شهيد شيرودي را « نامدارترين خلبان جهان» ناميده اند . وي هنگام هجوم به دشمن با هليکوپتر به صورت مايل شيرجه مي رفت و دشمن را زير رگبار گلوله مي گرفت و مثل جت جنگنده فانتوم مانور مي داد.
به گزارش خبرگزاري مهر، شهيد علي اکبر شيرودي در ديماه 1334 در روستاي بالاشيرود تنکابن در استان مازندران چشم به جهان گشود . پدر اين شهيد بزرگوار در مورد خوابي که پيش از بدنيا آمدن علي اکبر ديده مي گويد :" پيش از تولد علي اکبر در خواب ديدم که بر فراز بام خانه، ستاره درخشاني است که چشمها را خيره مي کند به طوري که اهالي از اطراف براي تماشاي آن مي آمدند. علي اکبر که متولد شد، درشت تر از نوزادان ديگر بود و اعجاب اقوام و همسايگان را بر انگيخت".
هنگامي که شهيد شيرودي طفلي بيش نبود پدرش تحت تأثير خوابي که ديده بود در تعليم قرآن به فرزند همت گمارد. در دوران دبستان نيز نه تنها از نظر جسمي جثه اي درشت داشت بلکه از نظر هوش و استعداد از بسياري از همسالان خود گوي سبقت را ربوده بود. بعد از اتمام دوره ابتدايي و کسب رتبه شاگرد اولي، به دليل نبود دبيرستان در روستاي بالاشيرود در دبيرستان شيرود در شش کيلومتري محل سکونتش ادامه تحصيل داد. وي که از مشکلات مالي خانواده مطلع بود از طريق کارگري و کشاورزي به پدرش کمک مي کرد.
در دوران جواني همچنان از لحاظ ايمان، اخلاق و تحصيل سرآمد جوانان آن منطقه بود. معلم تعليمات ديني وي در خصوص ويژگي هاي اخلاقي علي اکبر مي گويد : "اخلاق اسلامي و رفتار جوانمردانه او نشانه هايي از خصوصيات جواني ميرزا کوچک خان را مجسم مي کرد."
شهيد علي اکبر قربان شيرودي در سال آخر دبيرستان جهت يافتن کار به تهران آمد و در کنار کار به ادامه تحصيل پرداخت. در سال 1350 با افکار و مبارزات امام خميني (ره) آشنا شد و شروع به مطالعه معارف و کتابهاي اديان مختلف همچنين کتب فلسفي و سياسي از جمله نوشته هاي شهيد مطهري کرد.

شهيد شيرودي، در سال1351 وارد دوره مقدماتي خلباني شد و پس از مدتي براي گذراندن دوره کامل به پادگان هوا نيروز اصفهان منتقل شد. با اتمام دوره خلبان هليکوپتر کبري به اين موضوع پي برد که نفوذ آمريکايي ها در ارتش و فرهنگ کشور بيش از آن است که تصور مي شد. وي پس از پايان دوره خلباني به عنوان خلبان به استخدام ارتش در آمد و به پادگان هوانيروز کرمانشاه منتقل شد. در اين ايام با شهيد احمد کشوري، از خلبانان مؤمن که از همشهريانش نيز بود آشنا شد.
اين شهيد بزرگوار در دوران مبارزات انقلاب اعلاميه هاي حضرت امام خميني(ره) را در کرمانشاه پخش مي کرد و در آستانه پيروزي انقلاب همراه با حجت الاسلام آل طاهر مسئوليت حفاظت از کرمانشاه به خصوص راديو و تلويزيون و ادارات مهم دولتي را بر عهده گرفت. در غائله کردستان داوطلبانه به اين منطقه شتافت و در مقابل گروه هاي ضد انقلاب به مبارزه پرداخت. در همين دوره و در سن 24 سالگي به دليل فداکاري هاي کم نظير و تحرکات فوق العاده اش به عنوان فرمانده خلبانان هوانيروز انتخاب شد.
شهيد شيرودي در حماسه پاوه نيز نقش تعيين کننده اي در آزادسازي شهر ايفا کرد به طوري هاشمي رفسنجاني به نشانه سپاسگزاري از وي گفت : "شيرودي حق بزرگي در اين کشور دارد." شهيد چمران در خصوص رشادت هاي شهيد شيرودي در غائله کردستان و پاوه مي گويد: "هنگام هجوم به دشمن با هليکوپتر به صورت مايل شيرجه مي رفت و دشمن را زير رگبار گلوله مي گرفت و مثل جت جنگنده فانتوم مانور مي داد. او با آن وحشتي که در دل دشمن ايجاد مي کرد، بزرگترين ضربات را به آنها مي زد".همرزمان اين شهيد بزرگوار در خصوص شخصيت والاي خلبان شيرودي مي گويند: روزي در تعقيب ضد انقلاب وقتي خواست راکتي شليک کند متوجه حضور بچه اي در آن حوالي شد، برگشت و ابتدا با بال هليکوپتر بچه را ترساند و از آنجا راند و بعد برگشت و حمله کرد.
شهيد شيرودي پس از سه سال مبارزه با ضد انقلاب در غرب کشور به اصرار روحانيون و همرزبان پاسدارش در 20 شهريور 1359 به مدت يک ماه به مرخصي رفت، اما بيش از 10 روز در تنکابن نماند، چراکه با شنيدن حمله عراق به جنوب ايران به منطقه بازگشت. در آن چند روز نيز با اينکه منافقان و ضد انقلاب در تعقيب او بودند، وي بدون محافظ و تنها با يک قبضه کلت کمري که از حجت الاسلام حاج احمد خميني هديه گرفته بود در تنکابن تردد مي کرد و اغلب اوقات با لباس کار به ميان روستاييان مي رفت و در کشتزارها به سالخوردگان کمک مي کرد.

ا شروع جنگ تحميلي در 31 شهريور ماه سال 1359 به منطقه کرمانشاه رفت. وي هنگامي که شنيد بني صدر دستور داده پادگان تخليه و انبار مهمات منهدم شود از دستور سرپيچي کرد و به دو خلباني که با او همفکر بودند گفت : "ما مي مانيم و با همين دو هليکوپتري که در اختيار داريم مهمات دشمن را مي کوبيم و مسئوليت تمرد را مي پذيريم". در طول 12 ساعت پرواز بي نهايت حساس و خطرناک، اين شهيد به عنوان تنها موشک انداز پيشاپيش دو خلبان ديگر به قلب دشمن يورش برد. شجاعت و ابتکار عمل اين شهيد نه تنها در سراسر کشور، بلکه در تمام خبرگزاري هاي مهم جهان منعکس شد. بني صدر براي حفظ ظاهر دو هفته بعد به او ارتقاء درجه داد، اما خلبان شيرودي درجه تشويقي را نپذيرفت و تنها خواسته اش اين بود که کارشکني هاي بني صدر و بي تفاوتي برخي از فرماندهان را به عرض امام (ره) برساند. در همان ايام به دستور فرماندهي هوانيروز چند درجه تشويقي گرفت و از ستوانيار سوم خلبان به درجه سرواني ارتقاء يافت، اما طي نامه اي به فرمانده هوانيروز کرمانشاه در 9 مهر 1359 چنين نوشت:" اينجانب خلبان پايگاه هوانيروز کرمانشاه مي باشم و تا کنون براي احياي اسلام و حفظ مملکت اسلامي در کليه جنگ ها شرکت نموده اند، منظوري جز پيروزي اسلام نداشته ام و به دستور رهبر عزيزم به جنگ رفته ام. لذا تقاضا دارم درجه تشويقي که به اينجانب داده اند، پس گرفته و مرا به درجه ستوانيار سومي که بوده ام، برگردانيد".

شهيد شيرودي در عملياتهاي پروازي خود تلفات سنگيني را به نيروها و تجهيزات دشمن در نقاط استراتژيکي غرب کشور وارد کرد. در 13 دي ماه 1359 وقتي خيانت هاي آشکار بني صدر را ديد به افشاگري پرداخت و از شنوندگان سخنانش خواست با ايمان و اسلحه و چنگ و دندان از ميهن اسلامي دفاع کنند. در همين ايام شهيد علي اکبر شيرودي را به خاطر باز پس گيري ارتفاعات بازي دراز بازداشت تنبيهي کردند و در واکنش به اين مساله روحانيون متعهد و اعضاي سپاه کرمانشاه مراتب ناراحتي خود را در اسرع وقت به اطلاع اعضاي شورايعالي دفاع از جمله آيت الله خامنه اي و حجت الاسلام هاشمي رفسنجاني رساندند و حکم بازداشت وي در 6 دي ماه سال 1359 منتفي شد.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وي در مصاحبه اي که در مجله پيام انقلاب منتشر شد، علت زنده مانده اش را پس از چند هزار مأموريت هوايي و انجام بالاترين پروازهاي جنگي در دنيا و نجات يافتن از 360 خطر مرگ مشيت و عنايت الهي عنوان مي کند.
او به دليل لياقت و شجاعت ظرف هفت ماه از درجه ستوانياري به درجه سرواني ارتقاء يافت. شهيدعلي اکبر شيرودي از شهادت خود آگاه بود، چنان که به يکي از روحانيون متعهد کرمانشاه گفته بود: " شهيد احمد کشوري را در خواب ديدم که به من گفت شيرودي يک عمارت خيلي خوبي برايت گرفته ام و بايد بيايي و در اين عمارت بنشيني".
آخرين عمليات پروازي خلبان شيرودي در بازي دراز صورت گرفت. عراق لشکري زرهي با 250 تانک و با پشتيباني توپخانه و خمپاره انداز و چند فروند جنگنده روسي و فرانسوي، براي بازپس گيري ارتفاعات «بازي دراز» به سوي سر پل ذهاب گسيل مي کند.
خلبان ياراحمد آرش که به همراه شهيد شيرودي در اين عمليات پروازي شرکت داشت، درمورد چگونگي شهادت اين خلبان دلاور چنين مي گويد: " بارها او را در صحنه جنگ ديده بودم که خود را با هليکوپتر به قلب دشمن زده و حتي هنگام پرواز مسلسل به دست مي گرفت. درآخرين نبرد هم جانانه جنگيد و بعد از آنکه چهارمين تانک دشمن را زديم، ناگهان گلوله يکي از تانک هاي عراقي به هليکوپتر اصابت کرد و در همان حال شيرودي که مجروح شده بود با مسلسل به همان تانک شليلک کرده و آن را منهدم نمود و خود نيز به شهادت رسيد."

جنازه شهيد شيرودي پس از تشيع باشکوه در روستاي شيرود تنکابن به خاک سپرده مي شود. از شهيد شيرودي دو فرزند به نام عادله و ابوذر که در هنگام شهادت پدر 4ساله و يک ساله بودند به يادگار مانده است.
پس از شهادت سروان خلبان علي اکبر شيرودي در تاريخ 8 ارديبهشت 1360، شخصيت هاي مملکتي نسبت به شخصيت والا و سلوک اخلاقي وي اظهارات مختلفي نموده اند از جمله حضرت آيت الله خامنه اي از وي به عنوان اولين نظامي که در نماز به او اقتدار کرده است، ياد مي کند و او را مکتبي، مومن و جنگنده در راه خدا توصيف مي کنند. حجت الاسلام هاشمي رفسنجاني در مورد وي مي گويد: " من در قيافه شيرودي مالک اشتر را ديدم." همچنين شهيد دکتر مصطفي چمران، وزير دفاع وقت او را « ستاره درخشان جنگ هاي کردستان» ناميده است. صاحب نظران جنگ هاي هوايي او را « نامدارترين خلبان جهان» ناميده اند؛ چنان که شهيد تيمسار فلاحي، رئيس ستاد مشترک ارتش در باره وي مي گويد: "ناجي غرب و فاتح گردنه ها و ارتفاعات آريا، بازي دراز، ميمک، دشت ذهاب و پادگان ابوذر بود. او غير ممکن ها را ممکن ساخت. کسي بود که وقتي خبر شهادتش را به امام (ره) دادم، امام در مورد وي فرمود:" او آمرزيده است".

منبع:سايت شهيد آويني
 

کمال1400

عضو جدید
مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثار گران استان کرمان در گفت و گو با ایرنا درباره این واقعه افزود: پیکر مطهر شهید ˈحمید ادیبی ˈ در اوایل سال جاری و در منطقه فاو تفحص شد و به دلیل نبود آثار و نشانه ای از هویت این شهید، وی در زمره شهدای گمنام قرار گرفت.

سردار ˈمحمدرضا حسنی سعدیˈ افزود: پیکر این شهید والا مقام پنجم اردیبهشت ماه سال جاری در دانشکده پرستاری دانشگاه علوم پزشکی کرمان همزمان با ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) به خاک سپرده شد.

وی درباره چگونگی شناسایی هویت این شهید گمنام اظهار کرد: پدر شهید ˈحمید ادیبیˈ می گوید، مادر شهید شش سال قبل فوت شده بود و چندی پیش برادرزاده ام مادر شهید را در خواب ملاقات می کند که می گوید، فرزندم به تازگی در همین نزدیکی به خاک سپرده شده و دنبال او نباشید.

سردار حسنی سعدی، ادامه داد: پدر شهید بعد از شنیدن موضوع خواب، با کنجکاوی و مراجعه به بنیاد شهید آدرس قبر جدیدترین شهید گمنامی که امسال به خاک سپرده شده است را جویا می شود.

وی گفت: پدر شهید سپس بر سر قبر شهیدی که در دانشگاه علوم پزشکی به خاک سپرده شده بود حاضر می شود و می بیند که تاریخ شهادت و محل شهادت شهید گمنام با مفقودی شدن فرزندنش یکی است و بر همین اساس درخواست انجام آزمایش ژنتیک دی ان ای می دهد.

وی اضافه کرد: با توجه به اینکه از پیکر مطهر شهدای گمنام قبل از خاک سپاری در مرکز تحقیقات ژنتیک ایران نمونه برداری می شود، به درخواست پدر شهید نمونه خونی از خواهر، برادر و پدر شهید گرفته می شود و برای راستی آزمایی به مرکز ژنتیک ایران ارسال می شود.

سردار حسنی سعدی، گفت: پس از چند ماه، مطابقت جواب آزمایشات با استخوان شهید اعلام می شود و به این ترتیب پیکر شهید ˈحمید ادیبیˈ شناسایی می شود.

وی افزود: نمونه خون ها در تاریخ 15 مرداد ماه سال جاری به مرکز ژنتیک ایران ارسال و تاریخ 22 اسفند ماه سال جاری از سوی مسوول معراج شهدای مرکزˈ ابراهیم رنگینˈ به استان کرمان ابلاغ می شود که پیکر شهید گمنام دفن شده در دانشگاه علوم پزشکی کرمان متعلق به ˈحمید ادیبیˈ می باشد.

وی اضافه کرد: نکته بسیار جالب این واقعیت است که به گفته پدر شهید ، پیکر شهید ˈحمید ادیبیˈ در مکانی به خاک سپرده شده که در کودکی محل بازی شهید بوده است.

سردار حسنی سعدی، تصریح کرد: خدا را شکر می کنیم که 24 سال انتظار خانواده ای برای آمدن فرزندشان پایان یافت.

ˈ حمید ادیبیˈ متولد سال 1347 در سال 1367 و در سن 20 سالگی در منطقه عملیاتی فاو به شهادت رسید و پیکر این شهید والامقام در منطقه عملیاتی فاو در اوایل سال جاری به عنوان شهید گمنام تفحص شد.
 

Lamister-iran

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز





اگر
شهادت مي‌تواند نظام توحيديمان را حفظ كند، اگر شهادت مي‌تواند دشمن را ذليل كند و تفكر و بينش اسلامي‌مان را به دنيا اعلام كند ما آماده اين شهادتيم.

حجه الاسلام و المسلمین شهید مصطفی ردانی پور
 

صدای سکوت

عضو جدید
کاربر ممتاز


ز شهر عشق تو را سینه چاک آوردند
به عرش رفته ما را به خاک آوردند

عبور کرده ای از کوچه سحر گویی
که روی دست تو را تابناک آوردند

به ذهن باغ همیشه تو سبز خواهی ماند
اگر نشان ز تو تنها پلاک آوردند...

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم​

و مپندارید آنانکه در راه خدا كشته شده‎اند، مرده‎اند بلكه زنده‎اند و و روزی خور خوان الهی‌اند. "قرآن كریم"
در جمعی پاك و عاشق و با صفا كه نورخورشید یكرنگی و همدلی و محبت آنان كوركننده چشم خفاشان كوردل بود،‌دستی پلید و زشت درآمد و خون عاشقان فرشته خوی امت اسلام را در هم آمیخت. اما چه باك كه خونهای به هم آمیخته و این پیكرهای پاره پاره و آن جگرهای به دندان گرفته شده، دودمان و بنیاد سلسله ظلم و تباهی و تیرگی را سست تر از همیشه خواهد كرد.



اگر غم لشگر اندوزد كه خون عاشقان ریزد
من و ساقی بهم سازیم و بنیادش براندازیم​


شهادت، این یگانه معشوق پاكبازان و دلدادگان حریم دوست، سالها پس از پایان دوران دفاع ده ساله -نه هشت ساله- ملت مظلوم ایران اسلامی، كماكان عاشقانی را كه ناله‎ای از جنس نیاز دارند، در آغوش می كشد.
اگر آه تو از جنس بلور است

در باغ شهادت باز، باز است​


اما محفل عشق و عاشقی ابن بار چه با صفا و بی‎آلایش است. مردی از تبار قافله عشاق، جانبازی جامانده از قافله شهادت، فرمانده ای از سلاله همت و باكری، كنار چند نفر از همسنگران همراهش، در جمعی با صفا و خاكی و در جمع بزرگی از عشایر بلوچستان ایران، و بهمراه آنان و در كنار آنان به خاك و خون كشیده می شود و كبوتر عاشق و خسته روح بزرگش هم‌پرواز و همداستان با عاشقان بی ریا و باصفای عشایری، تا حریم ملكوت اوج می گیرد.

چه زیباست این پیوند خون جا‌مانده‎ای از قافله شهدای ملت ایران در نبرد ده ساله با همه استكبار، با خون عشایر شهید پروری كه بار كینه و نفرت استكبار را این بار از شرق كشور به دوش می كشند و ضحاك ددمنش، خون این جانباز عاشق و آن جمع پاك عشایری را در هم آمیخت و پیكرهای پاره پاره و گلگون آنان را در آغوش یكدیگر به مجسمه ای از جنایت صفتی و ددمنشی خود و تابلویی از زخم دیرین خون از ملت مسلمان ایران بدل ساخت.

آری، دست كثیف فتنه بیگانه بار دیگر از آستین كافران و ملحدان بیرون آمد و حاج نورعلی شوشتری این پیر قافله خراسانی های شهید را پس از مدال جانبازی كه در جنگ‌با كفر صدامی به سینه آویخته بود، به افتخار شهادت نائل كرد و او را در میان جمعی از عشایر پاك بلوچستان به ملكوت اعلا پیوست.

چه زیباست این عروج عشایر بلوچ و این رزمنده خراسانی، چه زیباست این عشق آسمانی و عروج عرفانی و چه تیره است روی كفر جهانی كه دست خود را به خون این رزمنده و آن عشایر پاك، در میان جمع بی ریا و با صفا آلود.

سرنگون باد سلسله كفر جهانی و جاوید باد یا شهیدان عشایر و سیاهی‌مان كه در این حركت كور‌دلانه، تا حریم ملوكت اوج گرفته و جاویدان شدند.




گزیده ای از زندگینامه سردار شهید نور علی شوشتری

سردار سرتیپ پاسدار نور علی شوشتری در سال 1327 در روستای سر ولایت شهرستان نیشابور به دنیا آمد.

وی که از فرماندهان پر افتخار و یارگاران نامدار دفاع مقدس محسوب می شود در دوران قبل از انقلاب با ارادت ویژه ای که نسبت به مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای داشت و به طور مرتب در جلسات ایشان شرکت می نمود و بدین طریق با فضای مبارزه ارتباط داشت. در دوران بعد از انقلاب و مخصوصاً در زمان دفاع مقدس نیز در عملیات های مختلف - خصوصاً در جبهه جنوب - حضور فعال داشت.

سردار شوشتری که افتخار همرزمی شهیدان بزرگواری همچون شهید باکری و شهید برونسی را در کارنامه زرین خود دارد

در اکثر عملیات ها با مسئولیت های مختلف به ویژه فرماندهی محورهای عملیاتی حضوری فعال داشت که هفت بار جراحت شدید و تحمل رنج و درد ناشی از آن ماحصل این حضور فعال و مخلصانه بود و بدین ترتیب افتخار جانبازی را چون برگ زرین دیگری برای کتاب زندگی سراسر مجاهدت او به ارمغان آورد.

با وقوع عملیات مرصاد وی به توصیه مقام معظم رهبری مسئولیت این عملیات غرور آفرین را بر عهده گرفت و به نقل از شهید صیاد شیرازی فرماندهی خوبی از خود به نمایش گذاشت تا جایی که در تماس مرحوم حاج سید احمد خمینی با وی و ابلاغ گزارش پیشرفت عملیات توسط آن مرحوم به امام خمینی (ره)، حضرت امام خطاب به سردار شوشتری می فرمایند: "در این دنیا که نمی توانم کاری بکنم. اگر آبرویی داشته باشم در آن دنیا قطعاً شما را شفاعت خواهم کرد."



فرماندهی لشگر5 قرارگاه نجف، قرارگاه حمزه و جانشینی فرمانده نیروی زمینی سپاه بخشی از مسئولیت های این فرمانده بزرگ و شهید والا مقام است. وی از اول فروردین 88 نیز با حفظ سمت، فرماندهی قرارگاه قدس زاهدان را عهده دار شد و موفق گردید با تلاشی پیگیر و مجاهدتی خستگی ناپذیر ایجاد اتحاد بین طوایف شیعه و سنی را در این استان به افتخارات خود بیفزاید.

سردار شهید نورعلی شوشتری که سال های متمادی منصب خادمی افتخاری بارگاه ملکوتی امام رضا را نیز عهده دار بود بارها در جمع همرزمانش گفته بود:

آرزو دارم در میدان جنگ باشم و به شهادت برسم و جسم ناقابلم در راه خدا تکه تکه شود.​


روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوابــــــــــــــــ نیست
شهید شده.............

آرام ............ آرام


شادی روح شهدا صلوات (اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم)

http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=211481&stc=1



 

پیوست ها

  • 10441249_463999097036351_5667668629174356066_n.jpg
    10441249_463999097036351_5667668629174356066_n.jpg
    41 کیلوبایت · بازدیدها: 0

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل‌نوشته شجاعي طباطبايي


سيد مسعود شجاعي طباطبايي از هنرمندان برجسته و شناخته شده‌ي جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي با انتشار تصوير تكان‌دهنده‌اي از ميدان مين در عمليات رمضان، دل‌نوشته‌اي متناسب با شرايط امروز نيز منتشر كرد.




و این‌بار باز هم شلمچه، شلمچه گویی خانه‌ی وصل عاشقان نور بود، زمین نبود، آسمان بود، بسیجیان عاشقان ولایت بار دیگر در معبرمین، بال گشودند و به طلعت ازلی شتافتند. طلعتی که در آتش و خون شکل می گرفت، اما در حقیقت در کربلا معنا می یافت. در حزن غروب شفق، درعهدی که پروانه ها در عشق بسته بودند، در پیامی جاودانه با آینه حق آشکار شدند تا بقا را در فنا به نمایش در آوردند، اینجا زمین معبر شمع است و نور سرمدی آن، همان نوری است که از عاشورا تا ابد، عاشق با معشوق بسته است. فدایتان شوم، چون خورشید در آسمان شب برآمدید، آینه‌ی دلتان شفاف بود و زلال و روشنی دلتان در قدمگاهی مقدس گسترده شد اینک دوباره به دیدار شما آمده ایم، پیکرهای پاکتان سرشار از جراحت بود، میدانم برای رسیدن به یار باید گلگون شد، زیبا شد، معطر شد، رسیدن به وصال حق، خون میخواهد و خون شما همچون نور جاری است تا منظومه شقایقها با خون شما در بهار دل انگیز عشق بشکفد، انگار به سوی معبود بال گشودید.


شهید، ای وصی امام عاشق، آنان که معنای "ولایت" را نمی دانند، در کار شما سخت درمانده اند. اما شما چه خوب دانستید که سرچشمه اطاعت و تسلیم در کجاست. چقدر دلمان برایتان تنگ شده است، کاش می‌توانستیم سخت در آغوش‌تان بگیریم و سر بر شانه تان بگذاریم و بگرییم، نگاه‌تان را دنبال کردیم و جز ولایت چیزی نیافتیم. می پنداشیم که بازمانده ایم از صبح و از قافله، اما وقتی به سیمای خورشید گونه اش نگریستیم، دلهایمان که سرشار از بغضی پنهان بود، آرام گرفت، چشمان شما را در نگاه باقی او جستیم و کلام‌تان را در فیضی ازلی درسخنان حکیمانه ی او یافتیم، رهبر فرزانه انقلاب، در صراحت صبح چه زیبا سخن گفت و ما نگران از اینکه گوش نامحرمان نشنود به دورش حلقه زدیم و میعاد بستیم که بر پیمانی که شما با او بسته بودید وفاداریم. از شنیدن کلامش اشک از چشمان جاری می شد اما فرو نمی ریخت و در جلوه ای از نور، آسمانی می شد. همان نوری که مبدا ازلی عالم و آدم و مقصد ابدی آن در بی قراری عهد ابدی میثاق با امام عاشقان است.


رهبر عزیز، ما طلعت عنایت ازلی را در نگاه شما باز یافتیم. لبخند شما شفقت صبح را دارد و شب انزوای ما را می شکند. سر و جان ما فدای شما که وصی عشق هستید و تا جان داریم در کنار شما باقی خواهیم ماند.

_______________________________________


1-گل واژه های این مطلب از شهید آوینی است.

2- رهبر انقلاب: همه انسان‌ها می میرند ولی شهیدان این سرنوشت همگانی را به بهترین وجه سپری کردند، وقتی قرار است این جان برای انسان نماند چه بهتر در راه خدا این رفتن انجام بگیرد.
تکریم شهیدان به آن است که این ملت هرگز در برابر سلطه گران مستکبر سرخم نکنند. یاد شهیدان باید همیشه در فضای جامعه زنده باشد.
 

Autumn girl

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیروز از هر چه بود گذشتیم و امروز از هر چه بودیم گذشتیم ...
آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز...
دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز تلاش می کنیم ناممان گم نشود ...
جبهه بوی ایمان میداد و اینجا ایمانمان بو می دهد ...
آنجا روی درب اطاقمان می نوشتیم : یا حسین فرماندهی از آن توست، اینجا می نویسیم بدون هماهنگی وارد نشوید ...
الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم
و بصیرمان کن تا از مسیر بر نگردیم
و آزادمان کن تا اسیر نگردیم ...
A0757512.jpgقسمتی از وصیتنامه شهید شوشتری
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم

می رَوم پُشتِ سَرم آب نَریز ای مادر ...
وَطنِ مادری ام شَهر حُـــسین است ...
کجا برگردم ...

شَهادت برادر عزیزمان ، شهید عالی قدر ، پاسدار ارزش های اسلام و مدافع کربلا ، « شهید علیرضا مشجری » را محضر امام زمان ، تبریک و برای خانواده ی آن عزیز صدیق صبر و عافیت مسألت می نمایم ...
والسلام علیکم و رحمه الله ...



http://www.www.www.iran-eng.ir/attachment.php?attachmentid=212493&stc=1
 

پیوست ها

  • 10371438_511169882345058_8049476726429131969_n.jpg
    0 بایت · بازدیدها: 0
بالا