حتي براي لحظات تنهاييت ، براي اشك هايت ، براي ساعات غمگينيت ، بايد دليل بياوري ، براي ديگراني دليل بياوري كه بي هيچ اجازه اي در باره ات قضاوت مي كنند در ذهن خيالپردازشان ، به تو چه لقب ها كه نمي دهند و عجيب آنكه ، چنان واقعيت را با خيال پوچشان مي آميزند كه خود حقيقت را به فراموشي مي سپارند و وقتي سعي مي كني به آنها بفهماني كه همه چيز آنطور كه آنان فكر مي كنند نيست
تنها به تو لبخند به ظاهر معني دار مي زنند ، اگر اعتمادت به خودت كم باشد
خودت هم ، ديگر حقيقت را نخواهي يافت، و همين است كه سعي كرده ام كمتر به سخن ديگران اهميت دهم ، به آنچه كه از من در ذهنشان مي سازند، آيا اين بدان معني است كه مي خواهم باعث آزردگي خاطر كسي شوم؟؟؟