ده ،بیست ،سے ،چهل ،پنجاه ،شصت ،هفتاد ،هشتاد ،نود....
صــد را نمیگـویمـ
اصرار نکن...
میترسم!
نـــــــــــــــــــه؟
...نمیخواهم
میترسم صد را بگویم وچشمانم را باز کنم
اما باز هم تو را پیدا نـ کـ نـ م...
*************
چیزے نیستــــ
تجدید یکــــ خاطـــره بود
انان که مرا دیوانه خوانند ایا میدانند من در چه دیوانگی لذت بخشی هستم من که تنها کسی را دوست دارم اما به من که میرسید حکم میدهید دیوانه هست پس من چگونه ارام باشم وقتی کسی مرا درک نمیکند
خداااااااااا جون ...!!! دلم ابری و بارونیه...!!! نگاه ساکت باران به روی صورتم دزدانه میلغزد....
ولی باران نمیدانند که من دریایی از دردم ....
به ظاهر گرچه میخندم ولی اندر سکوتی تلخ میگریم . . .!!!
زن که باشی ،
عاقبت یک جایی ،
یک وقتی به قول شازده کوچولو دلت اهلیهِ یک نفر می شود ..!!!
و دلت ، برای نوازش هایش تنگ می شود ؛
حتی برای نوازش نکردنش ...!
تو می مانی و دلتنگی ها ،
تو می مانی و قلبی که لحظه های دیدار تند تر می تپد...!
سراسیمه می شوی ،
بی دست و پا می شوی ،
دلتنگ می شوی ،
دلواپس می شوی ،
دلبسته می شوی ؛
و می فهمی ،
میدانی تنهای حس غریبیست که هر روز با اینکه هزاران نفر کنارت هستند حسش میکنی اما تنها یه نفر میتونه تمام تنهایت را پر کن همیشه به دنبال ان یه نفر باش تا تنها نباشی