گفتگوهای تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

niloo66

عضو جدید
[FONT=&quot]
از اينجا احمق بودنت شروع ميشه:
وقتي ميفهمي موجود ديگه ای رو بيشتر از خودت دوست داري
[/FONT]
 

yalda.2008

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر بدینسان زیست باید پست
من چه بی شرمم اگر فانوس عمرم را به رسوایی نیاویزم
بر بلند کاج خشک کوچه ی بن بست
گر بدینسان زیست باید پاک
من چه ناپاکم اگر ننشانم از ایمان خود،چون کوه
یادگاری جاودانه،بر طراز بی بقای خاک

« احمد شاملو »
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
آب در هاون کوبیدن است
اینکه من شعر بنویسم و تو فال قهوه بگیری .
وقتی ؛ آخر همه ی شعرهای من
تــو می آیی ؛
و تــهِ همه ی فنجان های تو
من میـــروم
 

yalda.2008

عضو جدید
کاربر ممتاز
سکوت سرشار از سخنان ناگفته است
از حرکات ناکرده
اعتراف به عشق های نهان
و شگفتی های بر زبان نیامده
در این سکوت حقیقت ما نهفته است
حقیقت تو و من(مارگوت بیكل
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو نمی دانستی.


کوچه های دلتنگی را بدون تو قدم می زدم
زیر بارش باران های گل الود.. در یک قدمی ات
وتو نمی دانستی...!
مدام خواب دیشبم را در ذهن مرور می کردم
وقتی باران گونه های خیسم را می شست
و تو نمی دانستی !
دیدگانم در یک قدمی فاصله ات خشک مانده بود..
به گام هایی که لحظه به لحظه دور می شدند
...زیر بارش باران
و تو نمی دانستی...!
نگاه خسته و یخ زده ام یکی یکی قدم هایت را که دور میشد بدرقه میکرد
آن گاه که اشک های پنهانی... کاسه آبی شد پشت سرت
و تو نمی دانستی...!
چتری نبود سقفی نبود ومن اهسته پشت سرت گام بر می داشتم
و تو نمی دانستی !
تقدیر بود یا تقصیر
هرچه بود حدیثی شد راز آلود
بر کوچه های اندوه....!
فاصله بهانه بود
اگر دستهایم را دراز میکردم به تو می رسید
اما افسوس شکسته بود..
وچه دروغ بزرگی است ... وقتی می گویم همه چیز آرام است
وتو نمی دانستی !
چه بغض سنگینی دفترچه مشق های هر شبم را خیس می کند
به اتهام غرور...!
و در حسرت بک رویا....!
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
دخترک رفت ولی زیر لب این را میگفت:
او یقینا پی معشوق خودش می اید!

پسرک ماند ولی زیر لبش زمزمه بود:

مطمئنا که پشیمان شده برمی گردد!

عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز...
 

yalda.2008

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه بی‌تابانه می‌خواهمت ای دوری‌ات آزمونِ تلخِ زنده‌به‌گوری!
چه بی‌تابانه تو را طلب می‌کنم!

 

niloo66

عضو جدید



[FONT=&quot]برای کسی که رفتنی است ، راه باز کنید...[/FONT]
[FONT=&quot]ایستادن و منتظر ماندن ابلهانه ترین کار دل است[/FONT]...
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دلم یک غریبه می خواهد

بیاید بنشیند فقط سکوت کند

و من هـی حرف بزنم و بزنم و بزنم

تا کمی کم شود این همه بار ...

بعد بلند شود و برود
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
کاش یک لحظه به جایم بودی
تا بدانی که چه دردی دارد:
وقتی اندازه سنگینی یک کوه دلت غمگین است
و به اندازه تنهایی یک چاه تو هم تنهائی
و به اندزه آوارگی باد تو هم آواره

کاش یک لحظه به جایم بودی
تا بفهمی که چه دردی دارد:
باغبانی که تبر می سازدو
درختی که به اندیشه هیزم شدن از سبز شدن دل کنده
و اجاقی که ازآتش خالیست
کاش یک لحظه به جایم بودی
تا بدانی که چه دردی دارد
وقتی ازعشق نداری سهمی
و در آنجا که دلی هست وسیع
نیست یک ذره برایت جایی

کاش یک لحظه به جایم بودی

........
نه پشیمانم از این گفته خویش
که اگر یک لحظه
و فقط یک لحظه
تو به جایم بودی می شکستی آسان
نه پشیمانم از این گفته خویش
کاش هرگز تو نباشی چون من
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
در رویاهایم سیر می کنم

جایی که تورا پیدا کردم و جائی که ...

گم شدم درهرچه هیاهو بود.

گم شدم یا دست روزگار دورت کرد و ...

همان روزها بود که بزرگ شدم،با تمام کودکیم بزرگ شدم و حالا که میخواهم ...

یک ربع قرن بودن را تجربه کنم. چیز جدیدی نیست. همه اینها همان زمان تجربه شد.

من خیلی وقت است که بزرگ شدم... شاید یک بانوی بیست و چند ساله...

این روزها...

ماههای آخر بیست و سومین سال عمرم عجیب ذهن بی قرار مرا درگیر کرده است.

این روزها را ...

با دوستانی که شادیشان را در چند پک قلیان و چای میوه هست می گذرانم .

من عجیبم یا اینها؟؟!!

اینجا هم سکوت می کنم همه حرف میزنند و من در فکر بی فکریم.

دیوانه شدم یا .... ؟!!

جای چیزی اینجا کم است...

جای کسی کم است... نمیدانم!

من این روزها وجودم را به بانوئی تبدیل می کنم که هنوز سرشار از احساسات است.
 

yalda.2008

عضو جدید
کاربر ممتاز
عشق بهترین نغمه در موسیقی زندگی است. انسان ِ بدون عشق، هرگز با همسرائی باشکوهِ بشریت همنوا نخواهد شد.
(روک شنایدر)

 

fantastic.fati

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ماه من غصه چرا؟
آسمان را بنگر كه هنوز بعد صد ها شب و روز
مثل آن روز نخست
گرم و آبي پر از مهر به ما مي خندد
يا زميني را كه دلش از سردي شب هاي خزان
نه شكست و نه گرفت
بلكه از عاطفه لبريز شد و
نفسي از سر اميد كشيد
و در آغاز بهار دشتي از ياس سپيد زير پاهامان ريخت
تا بگويد كه هنوز پر از امنيت و احساس خداست
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
کسی دیگر نمی کوبد در این خانه متروکه ویران را
کسی دیگر نمی پرسد چرا تنهای تنهایم!!!
ومن شمع می سوزم ودیگر هیچ چیز از من نمی ماند
ومن گریان ونالانم ومن تنهای تنهایم !!!
درون کلبه ی خاموش خویش اما
کسی حال من غمگین نمی پرسد!!!
و من دریای پر اشکم که توفانی به دل دارم
درون سینه ی پرجوش خویش اما!!!
کسی حال من تنها نمی پرسد
ومن چون تک درخت زرد پاییزم !!!
که هر دم با نسیمی میشود برگی جدا از او
ودیگر هیچی از من نمی ماند!!!
 

aysel b

عضو جدید
بی تو نه صدا مونده نه اواز
نه اشک غزل نه ناله ی ساز
بالی اگه هست از جنس نوره
از رنگ خاک و حسرت پرواز
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دوباره شب دوباره تنهایی
دوباره این سکوت مرگبار
انگار این روزا تمومی ندارن
پس کی این سکوت میشکنه
پس کی این فاصله ها کم میشن
الان دیگه حسم میگه ما واسه همیشه از هم دور میمونیم
آخه هیچ تعمیرکاری نتونس اون پلی که ما رو بهم وصل میکرد تعمیر کنه
 

mar.1980

عضو جدید
گفتگوهاي تنها...

گفتگوهاي تنها...

*** ميتوانم خاطرات را ناديده بگيرم
اما هرگز فراموشم نخواهد شد روزگاري را
که در برگه ي سرنوشت خويش نلم تو را رقم زدم .***
 

saijoon

عضو جدید


اشنایان را خبری از دل تنهایم نیست/غم دل با که بگویم که کسی یادم نیست
راز این نکته فقط باد صبا میداند/دارمت دوست یه قدری که خدا میداند

 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
بــه جــرمـ وســوسـه...

چــه طعنـــه هــا کـــه نشنیــدی حــــوا....!

پـــس از تـــو...

همـــه تـــا تـــوانستنــد آدم شـــدنــد...!!!

چـــه صــادقـــانهــ حــوا بـــودی..

و چـــه ریـــاکـــارانـــه آدمیــــم...!!
 

niloo66

عضو جدید
[FONT=&quot]

[/FONT]
[FONT=&quot]"روزی به تمام این بی قراری ها می خندی و[/FONT] [FONT=&quot]ساده از کنارشان می گذری[/FONT]..."

[FONT=&quot]این قشنگترین دروغی است که[/FONT] [FONT=&quot]دیگران برای آرام کردنت به تو می گویند[/FONT] !!!!!
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا