گفتگوهای تنهایی

[m@hboubeh]

عشق من . . .


بــرگـرد



نـه اینکــهבلم برایــت تـــنـگ شـבه باشـב


نــــه (!)


خنـجــرت جـا مـانـבه است؛



نمــے گـذارב تکیــه بـבهــم ...

 

[m@hboubeh]

حرف میزنی اما تلخ . . .

محبت میکنی اما سرد . . .

چه اجباریست دوست داشتن من . . .

 

[m@hboubeh]

برای کسی که میرود حتی دست هم تکان نمیردم . . .

بدرقه آدمها را مغرور تر میکند . . .

هر که ماند جایش روی سرم . . .هر که هم رفت بسلامت

 

[رجایی اشکان]

سخت است فراموش کردن کسی که با او همه چیز و همه کس را فراموش میکردم !

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]ﺩﺭﺩ ﯾﻌﻨﯽ ...[/FONT]
[FONT=&quot]ﻣﺮﻭﺭ ﻣﺴﯿﺞ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯﯼ[/FONT]
[FONT=&quot]ﺑﺎﻭﺭﺷﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﯽ ...[/FONT]
[FONT=&quot]ﻭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻍ ﺑﻮﺩﻧﺸﺎﻥ... ﺍﯾﻤﺎﻥ[/FONT]
[FONT=&quot]ﺁﻭﺭﺩﯼ[/FONT]

 

[ماه آسمونی]

ﻣﯿﮕﯽ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ

ﺍﻣﺎ ﺷﺒﺎ ﺗﺎ ﺻﺒﺢﺧﻮﺍﺑﺖﻧﻤﯿﺒﺮﻩ ..

ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯿﮕﯽ ﯾﻌﻨﯽﺩﺍﺭﻩ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻪ؟

ﻣﯿﮕﯽ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﻣﺎ

ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﺑﺪﻭﻧﯽ ﺍﻻﻥ ﮐﺠﺎﺳﺖ ﻭ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻪ ....

ﻣﯿﮕﯽ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﻣﺎ ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ

ﭼﻘﺪﺭﺭﺭﺭﻣﻬﻤﻪ !!
ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﯼ ﻭﻟﯽ
ﻣﻴﮕﻲ ﻣﻬﻢ ﻧﻴﺴﺖ .
ﻧﮕﻮ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ
ﺑﮕﻮ ﻣﻬﻤﻪ ﺍﻣﺎ ﻧﯿﺴﺖ...!

 

[ماه آسمونی]

این روزها که می گذرد
یک ترانه تلخ
قصه ی تنهایی های مرا می سراید
سمفونی گوش خراشی است
روزهاست پنبه دگر فایده ندارد
……باید باور کنم
تنهایم
خیلی وقته باور کردم تنهام
​

 

[mani24]

این روزها که می گذرد
یک ترانه تلخ
قصه ی تنهایی های مرا می سراید
سمفونی گوش خراشی است
روزهاست پنبه دگر فایده ندارد
……باید باور کنم
تنهایم​

ببار باران......
ببار باران که دل تنگم.....
مثال مرده بی رنگم

ببار باران کمی ارام ...


که پاییز هم صدایم شد


که دلتنگی وتنهایی رفیق باوفایم شد


ببار باران....


بزن بر شیشه ی قلبم بکوب این شیشه رابشکن


که درد کمتری دارد اگر با دست تو باشد


که تا اوج نخفتن ها مدام باریدم از یادش


ببار باران....


درخت برگ خوابیدن


اقاقی....


یاس وحشی....


کوچه ها روزهاست خشکیدند


ببار باران....


جماعت عشق را کشتن


کلاغا بوته ی سبز وفا را بی صدا خوردند


ولی باران تو با من بی وفایی...


تو هم تا خانه ی همسایه می باری و تا من .....


می شوی یک ابر تو خالی


ببار باران...........


ببار باران...............که تنهایم...


.​

 

[mani24]

مســاحــت خلــوتــم را پــر کــن!

فــرقــی نــمی کنــد،

عمــودی یــا افقــی!

همیــن کــه ضلعــی

از چهــار دیــواری ام بــاشــی،

کــافــی ســت .

 

[ماه آسمونی]

گاهی باید به دور خود
یک دیوار تنهایی کشید
نه برای اینکه دیگران را از خودت دور کنی
بلکه برای اینکه ببینی
برای چه کسانی اهمیت داری
که این دیوار را بشکنند !!!

 

[mani24]

گاهی باید به دور خود
یک دیوار تنهایی کشید
نه برای اینکه دیگران را از خودت دور کنی
بلکه برای اینکه ببینی
برای چه کسانی اهمیت داری
که این دیوار را بشکنند !!!

طوريم نيست ..... خرد و خميرم .....



فقط همين!



کم مانده است بي تو بميرم...



فقط همين!

از هرچه هست و نيست گذشتم...



ولي هنوز

در مرز چشمهاي تو گيرم ...



فقط همين!

 

[ماه آسمونی]

منی که دیگه نه از اومدن کسی ذوق زده میشم

نه کسی از کنارم بره حوصله دارم نازشو بخرم که برگرده...

من آدم بی احساسی نیستم

من بی معرفت و نامرد نیستم ...

یه زمانی یه کسایی وارد زندگیم شدن

که یه سری بــــاورامو از بین بـــردن

فقط باید یکی باشه بفهمه منو ، یکی باشه از جنس خودم ...

کسی که له له نزنه بره

 

[ماه آسمونی]

تو هم دوستم نداری..

مثل خودِ من!


افشین صالحی

 

[ماه آسمونی]

تنهایی یعنی...

هیچکس رو نداشته باشی چهار کلمه باهاش حرف بزنی
و همــش مجـبور باشی احــساساتتو تایــپ کــنی...

 

[mani24]

میخواهمتـــــــــــــــــ ـــ…

ولــــی…

دوری…

خیلی خیلی دور

نه دستم به دستانـــــــت میرسد

نه چشمانم به نگاهتــــــــــــــــــ ...

 

[ماه آسمونی]

به قیمت سپید شدن موهایم تمام شد ...
اما آموختم که ....
ناله ام سکوت باشد.......گریه ام لبخند
وتنها همدمم ،خدا..........

 

[mani24]

صورتِ اصلاح کرده

عطرِ خوش

لباس های نو...

یعنی شده ام یک پارچه آقا!

دلَت می آید نیایی؟!

 

[hossein.8667]

در تنهایی، آدم‌ها شکل دیگری ظاهر می‌شوند؛ انگار در خواب. حاضرند ولی نیستند، نزدیک‌اند اما دور. با این همه، بر خلافِ خواب که چهره‌ها مات و زمان و مکان سیّال است، در تنهایی، آدم‌ها به وضوح تمام دیده می‌شوند، با جزئیاتی که شاید وقتی حاضر بودند به چشم نیامده بود. تنهایی مثل ذرّه‌بینی آن‌ها را زیر ذهن می‌آورد و همه‌ی رفتارها و گفتارهایشان را درشتِ درشت، با فاصله‌های لازم، نشان می‌دهد که ذهن بتواند خوب آن‌ها را ببیند و درباره‌شان فکر کند. حضور آن‌ها گویی حجابی بیش نبود. وقتی رفته‌اند تازه پیدا شده‌اند. این اعجاز تراکم غیاب‌هاست؛ جادوی تنهایی مطلق است. ذهنِ غیرمسلّح به تنهایی، آدم‌ها را تنها از ورای شیشه‌های مشجّر می‌بیند.

 

[ماه آسمونی]

همیشه ساده بودم...
ساده سلام کردم...
ساده دل دادم...
ساده محبت کردم...
ساده باور کردم...
ساده چشم گفتم...
ساده وابسته شدم...
اما ​

سخت​

دلم را شکستند...!​

خیلی سخت...!​

کاش انقدر ساده نبودم...!​

​

 

[ماه آسمونی]

تعجب نکن...

اگر شعر تازه ای...
برای تو نمی نویسم...!
هیچ مدادی...
وقتی خیس می شود...
​

نمی نویسد!

 

[ماه آسمونی]

دلم گرفته به اندازه وسعت تمام دلتنگی های عالم
شیشه قلبم آنقدر نازك شده كه با كو چكترین تلنگری می شكند
دلم می خواهد فریاد بزنم ولی واژه ای نمی یابم كه عمق دردم را در فریاد منعكس كند

فریادی در اوج سكوت كه همیشه برای خودم سر داده ام
دلم به درد می آید وقتی سر نوشت را به نظاره می نشینم
كاش می شد پرواز كنم
پروازی بی انتهاتا رسیدن به ابدییت...
كاش می شد در میان هجوم بی رحمانه درد خودم را پیدا كنم
نفرین به بودن وقتی با درد همراه است
بغض كهنه ای گلویم را می فشارد
به گوشه ای پناه می برم
كاش این بار هم كسی اشكهایم را نبیند

 

[ماه آسمونی]

زمانی شــعـــر مـــیـــگفتم برای غـــــربــــت “بـــــاران”ولی حــــالـــا خــــودم “تــنــهـــاترم” تــــنـــها تــر از بـاران!!!

 

[رجایی اشکان]

در تلاطم روزگار ناسازگار ، من دورتر از همیشه کنج زندگی جا مانده ام !

 

[رجایی اشکان]

غروب که می شود،
​

مگر می شود​

بی خیالِ سکوتِ این در و پنجره ها شد ...؟!
​

چیزهایی که نداری را​

به رُخَت می کِشند
​

لعنتی ها ...
​

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]مـ[/FONT][FONT=&quot]ے[/FONT][FONT=&quot] خواهَم بَرگَردَم بِـ[/FONT][FONT=&quot]ﮧ[/FONT][FONT=&quot] روزها[/FONT][FONT=&quot]ے[/FONT][FONT=&quot] کودَک[/FONT][FONT=&quot]ے[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]…[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]آ[/FONT][FONT=&quot]טּ [/FONT][FONT=&quot]روزها کـِ[/FONT][FONT=&quot]ﮧ[/FONT][FONT=&quot] :[/FONT]
[FONT=&quot]پِدَر تنها قَهرِما[/FONT][FONT=&quot]טּ [/FONT][FONT=&quot]بود[/FONT][FONT=&quot]…[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]عِشــق ، تَنها در آغوشِ مادَر خُلاصِـ[/FONT][FONT=&quot]ﮧ[/FONT][FONT=&quot] م[/FONT][FONT=&quot]ے[/FONT][FONT=&quot] ـشُد[/FONT][FONT=&quot]…[/FONT][FONT=&quot]بالاتَرین نُــقطِـ[/FONT][FONT=&quot]ﮧے[/FONT][FONT=&quot] زَم[/FONT][FONT=&quot]ے[/FONT][FONT=&quot]ـ[/FONT][FONT=&quot]טּ[/FONT][FONT=&quot]، شـانِـ[/FONT][FONT=&quot]ﮧ[/FONT][FONT=&quot] ها[/FONT][FONT=&quot]ے[/FONT][FONT=&quot] پِـدَر بُــود[/FONT][FONT=&quot]…[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]بَدتـَرین دُشمَنَم ، بَرادَرَ ـم بُودَ[/FONT][FONT=&quot]…[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]تَنــها دَردَم ، زانُو های زَخمـ[/FONT][FONT=&quot]ے[/FONT][FONT=&quot] اَم بود[/FONT][FONT=&quot]…[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]تَنـها چیزی کِه میشِکَست ، اَسباب بـازیهایَم بـود[/FONT]
[FONT=&quot]وَ مَعنا[/FONT][FONT=&quot]ے[/FONT][FONT=&quot] خُداحافِـظ ، تا فَردا بود[/FONT][FONT=&quot]…[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]آن روزها لااَقل عَروسَکی داشتَم تا با او دَردُدِل کُنَم[/FONT]
[FONT=&quot]فِکر میکَردَم به حَرفَم گوش میکُنَد [/FONT]
[FONT=&quot]این روزها میدانَم که او نِمیفَهمَد وَ هیچ کَسِ دیگَر را هَم نَدارَم[/FONT]

 

[رجایی اشکان]

“دیگران” همیشــه برایم “گـــران” تمـــام شده اند
بجــای آن که “نگرانــــم ” شوند

 

[AvA-6586]

زنـده کــردن خاطرات بــایــگــانـی شـده ؛
مـثـل پـاک کــردن گــرد و غـبــار از رو آیـنـه س . . .
هــرچـقـد بـیـشـتــر پــاک مـیـکـنـی ،
تـصـویـر واضـح تــر مـیـشـه . . .
بیـشـتــر مـیـبـیـنـی ؛
بـیـشـتــر زجــر مـیـکـشـی

 

[رجایی اشکان]

کسی هست
آغوشش را شانه هایش را
به من قرض بدهد
تا یک دل سیر گریه کنم
بدون هیچ دلداری و
نصیحتی؟؟؟

 

[رجایی اشکان]

[FONT=&quot]دوستی گفت :[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
​

[FONT=&quot]به آتش میکشی پولت را برای سیگار ؟[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
​

[FONT=&quot]گفتم : پولم !؟!؟![/FONT][FONT=&quot][/FONT]​

[FONT=&quot]من خودم را به آتش کشیده ام برای او [/FONT][FONT=&quot]…[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
​

 

[رجایی اشکان]

بعضی زخمها هست
که هر روز صبح ، باید پانسمانش را باز کنی وروش نمک بپاشی !
تا یادت نرود…
دیگر ،سراغ بعضی آدما نبــاید رفت !!