گفتگوهای تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

غمین

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم که برایش تنگ می شود نمی دانم چه بگویم...
حالم عوض می شود...
دل نازک می شوم...
بی قرار می شوم...
مثل آن روزها که اویی نبود
دلتنگ یک هم سخن می شوم...
هم سخنم بود؟
نبود؟
نمی دانم.....
هر چه بود از آن من بود و نبود...
 
آخرین ویرایش:

غمین

عضو جدید
کاربر ممتاز
خسته ام...
خسته تر از تمام دیروزها...
دلم بی دغدغه بودن را طلب میکند...
آااااااااااااااااااااااااای دلم خفه...
که هر چه کشیدم از دیروز تا به امروز...
فقط از سادگی و دلسوزی های تو بود...
چه کردی با خودِ من که این همه بی رحم شدم...
که به خودم رحم نمی کنم...
که بد می کنم اما...
فقط با خودم...
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]فرداهایی که هیچ گاه فرا نمیرسند[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]بهانه خوبی است[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]برای امیدوار بودن...![/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

غمین

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک جایی میرسد که آدم دست به خودکشی میزند

نه اینکه تیغ بردارد رگش را بزند....

نه!!!!!!!

قید احساسش را میزند........
 

غمین

عضو جدید
کاربر ممتاز
مــحــکــم بــــاش

وقــتــی خــیــلــی نـــرم شـــوی

هــمــه خمت مــی کــنــنــد ...

حــتــی کــسی کــه انــتــظار نـــداری !!
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
آنقدر غــــم در دلم هست...!
آنقدر حسرت در من هست...!
دوست دارم همه را...! همين حال اتش بزنم! جانم نيز با من اتش بگيرد نابود شوم !
اين روزها چشم هاي من عجيب بارانيست ...هر ثانيه اش اشک..
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
حالا که میروی کمی آهسته قدم بردار
نترس
دل شکسته ام به پای تو نمیرسد
لطفا پشت سرت در زندگی را هم ببند
خسته ام …
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]بیچاره مترسک[/FONT][FONT=&quot] …[/FONT][FONT=&quot].![/FONT][FONT=&quot]
سرتاسر سال از مزرعه محافظت میکرد ولی با آغاز فصل سرما تنش هیزم کشاورز شد !
آری ، پاداش وفاداری جز این نیست

[/FONT]
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
زن که بـاشـے …عـاشـق شـوے “چـشـم سـفـیـد” خـطـابـَت مـے کـنـنـد !راسـت مـے گـویـنـد . .



چـشـمـانـَم سـفـیـد شـد بـه جـاده هـایـے کـه..“تـو” ..مـُسـافـر هـیـچـکـدام نـبـودے...
 

ماه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بـﮧ شاخ ُ برگمـ اعتماد نڪن؛ تڪیـﮧ بر هیچ مے زنے !
من درختِ خوش باورے بودمـ ؛ ڪﮧ بـﮧ بهار دل بستـﮧ بودمـ اما بـﮧ موریانه ها باختمـ ...!
 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شاید دل من ، عروسکی از چوب است
مثل قصه ی پینوکیو محبوب است
اما چه دماغی دارد این بیچاره
از بس که نوشته :
“حال من” هم خوب است !
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]تنهام .. ولی نمیخوام کسی بیاد تو دنیام ..[/FONT]
[FONT=&quot]مسیر زندگی رو باید خودم طی کنم با وایسادن رو باهام[/FONT]
[FONT=&quot]خسته ام ... خسته تر از همیشه[/FONT]
[FONT=&quot] اما دلم میخواد بگذارم برسد به ادمیان صدای فریادم ..[/FONT]
[FONT=&quot]تا بدانند من احمق نیستم ..[/FONT]
[FONT=&quot]اگر چیزی نمیگویم .. انتظار میکشم حس انزجار داشته باشم ..[/FONT]
[FONT=&quot]در مفابل کسانی که با نام دوست جلوه داشتند اما .. همان ها که[/FONT]
[FONT=&quot]حال این روزهارا برایم ساختند ...[/FONT]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]یادت می اید رهگذر[/FONT]
[FONT=&quot]دلی که برایت میمرد را چه ساده زدی و رفتی پی زندگیت ..[/FONT]
[FONT=&quot]یادت می اید رهگذر ..[/FONT]
[FONT=&quot]اگر قرار بود بروی تا سال دیگر روز زیاد بود ..[/FONT]
[FONT=&quot]قرار گذاشته بودی از اینهمه قبلش ترکم کنی ؟[/FONT]
[FONT=&quot]یادت می اید رهگذر [/FONT]
[FONT=&quot]اگر بهانه میخواستی زیاد بود ..[/FONT]
[FONT=&quot]یادت می اید رهگذر ...[/FONT]
[FONT=&quot]اخ رهگذر .. دلم میخواست وجودت را ..[/FONT]
[FONT=&quot]ان همه احساساتی بودنت راا ..[/FONT]
[FONT=&quot]ان همه غرورت را ..[/FONT]
[FONT=&quot]ان همه عشق را که به جانم میریختی ..[/FONT]
[FONT=&quot]ای رهگذر ...[/FONT]
[FONT=&quot]تو فراموشم نمیشوی ..[/FONT]
[FONT=&quot]خودت بیا و بگو چه کنم ..[/FONT]
[FONT=&quot]خودت هم میدانی تو این بلا ها را سرم اوردی[/FONT]
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
“عـــــاشق” را کـــه
بــرعکــــس کنـــی
می شــــود “قـــشاع”
دهخــــدا را می شــناسی؟
لــــغت نــامه اش را کــــه بــاز کـــردم نـــوشته بود:
قــــشاع: دردی که
آدم را از درمـــــان مایــــوس میکند .
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]هرگز این قصه ندانست کسی[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]آن شب آمد به سرای من و خاموش نشست [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]سر فرو داشت نمی گفت سخن[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]نگهش از نگهم داشت گریز[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]مدتی بود که دیگر با من بر سر مهر نبود [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]آه ، این درد مرا می فرسود[/FONT][FONT=&quot] : [/FONT][FONT=&quot]
" [/FONT]
[FONT=&quot]او به دل عشق دگر می ورزد[/FONT][FONT=&quot] " [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]گریه سر دادم در دامن او [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]های هایی که هنوز تنم از خاطره اش می لرزد[/FONT][FONT=&quot] ![/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]بر سرم دست کشید در کنارم بنشست [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]بوسه بخشید به من [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]لیک می دانستم که دلش با دل من سرد شده است[/FONT][FONT=&quot]...[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]چه بسیار دلهایی که می پرستند و نیکی می ورزند [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]و پرستش و تقوی و نیکی نیز در آنها زشت و آلوده و پلید است؛ [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]و چه دلها که عشق می ورزند و گناه می کنند [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]و خطا و هوس و گناه نیز در آنها زیبا و پاک و زلال است[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT]
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
ﺣﻮﺻﻠﻪ ! ﺳَـــﺮ
ﻭﻗﺖ ! ﭘـُـــﺮ

ﺳـــﺮ ! ﺩﺭﺩ

ﻣﻐـﺰ ! ﻫﻨـــﮓ

ﺩﻝ ! ﺗﻨـــﮓ

ﭼﺸﻢ ! ﺗـــَــﺮ

ﮔﻮﺵ ! ﮐــَـــﺮ

ﻣــــﺦ ! ﺭﺩ

ﺧﺴﺘﻪ ﻧﺒﺎﺷﻰ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
گــــرفـــــتــن " בســــت هـــآیـــش " ؛
آرزפּُیــــــم بـــــפּُב . . . !
امــــآ از بـــخـــت بـــــבم
" مُــــچــــش " رפּُ گـــــرفــــتــم . . !
 

saba27

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز

[FONT=georgia, times new roman, times, serif]
خاموشی بهانه است
[/FONT]
[FONT=georgia, times new roman, times, serif]
[/FONT]
[FONT=georgia, times new roman, times, serif]مشترک مورِد نظر فراموشت کرده است[/FONT][FONT=georgia, times new roman, times, serif]![/FONT]
[FONT=georgia, times new roman, times, serif]
[/FONT]
 

saba27

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
اینجا زمــین است...

بدبخت ها را مستند میکنند،

خوشبختـی را سـریـال

و از جدایـی ها فیلـم سینـمایــی مــی ســازند !



 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در کافه ی “روزهای من” !

ترس و امید و حسرت و انتظار

دور یک میز چوبی نشسته اند و

شعر دود می کنند…
 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چقدر بیچاره ایم
که خانه هایمان را
با بخاری گرم می کنیم!

عشق که نباشد
مصرف گاز هم
بالا می رود!
 

natanaeal

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

خدایی خدا غریبه....


غریبه! چون که ما عاشقش نشدیم...

غریبه! بنده ی لایقش نشیدیم
غریبه! رهرو راهش نشدیم

امون ز غلفت
امون ز تهمت
از دست ما تو غیبته حضرت حجت (عج)


گناه شد عادت
غیبت عبادت
جالب اینه گذاشتیم سر خدا هم منّت

هرجا ریا شد،
بسم خدا شد
همه دکان وا کرده ایم حتی تو هیئت

چیو ببینه
دل سیاهو
یا رو زبون اللهم الرزقنا شهادت

از امر به معروف ترسیدیم
حاجی دور شیطان گردیدیم
همسایه یتیم و سیر خوابیدیم
ما به زمین خورده خندیدیم...


خدایی خدا غریبه....


غریبه! چون که راحت گناه کردیم...

غریبه! به نامحرم نگاه کردیم...

غریبه! نامه فقط سیاه کردیم...


فروختیم ایمان
خریده ایم نان
خاک می خوره به روی طاقچه هامون قرآن

سحر نه حالی
نه خمس مالی
اسممونم گذاشتیم عبد شاه مردان

شیعه ی حرفی
آدم برفی
هنوز نمک نخورده میشکنیم نمکدان

یه پا تو محراب
یه پا لب آب
رو به روی عکس شهید؛ عکس شهیدان

بگو خدا غرق امیدم کن
بی خریدارم، خریدم کن
پیش حسین رو سفیدم کن
نذر ابوالفضل رشیدم کن


غریبه....

که دوستش داریم واسه حاجت...

غریبه....
می پرستیمش برا جنت...
غریبه....

که به تنهایی کرده عادت...


تو راه پاکی
زدیم به خاکی
چه عاشقی، چه مجنونی، چه سینه چاکی...


جای حرم! کیش!

جای پرچم! دیش!

چه ساده بر مقدسات میشه هتاکی

این وضع ناموس
کو کف افسوس
نکشیدیم خجالت از چادر خاکی

دیگه شیطان شد، ایاک نعبد...

ببین خدا رو ول کردیم می گردیم با کی

بگو خدا رحمی به حالم کن
لکه ی ننگم، زلالم کن
عشق خودت رو مدالم کن
بکش و در علقمه چالم کن
خدا..... حلالم کن....

 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا