گفتگوهای تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]هنوز به بی تفاوتی دچار نشده ام [/FONT]
[FONT=&quot]اما...[/FONT]
[FONT=&quot]در دنیای زرد برزخی ام، عنصر متفاوتی هم نمی بینم...[/FONT]
[FONT=&quot]دریای دلم عجیب آرام است[/FONT]
[FONT=&quot]چه بهتر![/FONT]
[FONT=&quot]موهای سفید روی شقیقه ام [/FONT]
[FONT=&quot]و چشمانی که هر روز ضعیف تر می شوند خوب میدانند[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]که دیگر نه جراتی برای به طوفان زدن دارم [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]و نه حوصله اش[/FONT]
[FONT=&quot]با این همه [/FONT]
[FONT=&quot]گله ای هم نیست [/FONT]
[FONT=&quot]به روزگار بگو هر سازی که میخواهد بزند، بزند... [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]ما به ترک عادتهامان عادت داریم ...[/FONT]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]زخم دارد [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]نگاهش آرام است[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]اما دلش؟![/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]متوحشانه حسرت های دیروز را ورق می زند...[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]حسرت های دیروز همان بغض های امروزند که عجیب کور خوانده اند[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]آرزوی ترکیدن را به گور خواهند برد...[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ﺩﺭﺩﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﻻﯾﮏ ﮐﺮﺩﻧﺪﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩ ...

ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺴﺘﻢ ﻣﮕﺮ ﺩﺭﺩ ﻫﻢ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ؟

ﻫﯽﺭﻓﯿﻖ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﻣﻦ ...


ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﯿﺴﺖ،


ﺩﻟﻢ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﺪ ﻭ ﻣﻦ ...


ﻓﻘﻂ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﺑﻪ ﻋﺒﻮﺭ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﻢ

ﻭ ﺩﻏﺪﻏﻪ ﻫﺎﯼ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ

ﺷﺪﻩ ﺍﻡ ...


ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﺁﺭﺍﻡ ﺗــﺮ ﻣﯽ ﺷﺪﻡ ﻓﻘــﻂ ﻭ ﻓﻘـــﻂ...

ﺍﮔﺮ ﻣﯿﻔﻬﻤﯿﺪﯼ ﮐﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﻢ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﮐﻪ


ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﯽ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﻧﺪ !!!.......
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]تنها نیستم![/FONT]
[FONT=&quot]احساس غربت ویرانم میکند![/FONT]
[FONT=&quot]زار میزنم ![/FONT]
[FONT=&quot]گونه هایم نم هم نمی گیرد![/FONT]
[FONT=&quot]چشمانم یبوست گرفته![/FONT]
[FONT=&quot]چه فلسفه ایست بودن در حالی که نیستی و ماندن در حالی که مدتهاست رفته ای...[/FONT]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ﺩﺭﺩﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﻻﯾﮏ ﮐﺮﺩﻧﺪﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﻮﺩ ...


ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺴﺘﻢ ﻣﮕﺮ ﺩﺭﺩ ﻫﻢ ﺯﯾﺒﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ؟


ﻫﯽﺭﻓﯿﻖ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﻣﻦ ...


ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﻢ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﻡ ﻧﯿﺴﺖ،


ﺩﻟﻢ ﻣﯿﻨﻮﯾﺴﺪ ﻭ ﻣﻦ ...


ﻓﻘﻂ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﺑﻪ ﻋﺒﻮﺭ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﻢ

ﻭ ﺩﻏﺪﻏﻪ ﻫﺎﯼ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ

ﺷﺪﻩ ﺍﻡ ...


ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﺁﺭﺍﻡ ﺗــﺮ ﻣﯽ ﺷﺪﻡ ﻓﻘــﻂ ﻭ ﻓﻘـــﻂ...

ﺍﮔﺮ ﻣﯿﻔﻬﻤﯿﺪﯼ ﮐﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﻢ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﮐﻪ


ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﯽ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﻧﺪ !!!.......

[FONT=&quot]یک وقت هایی در زندگی می رسد که باید دستت را بزنی زیر چانه ات[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]و جریان زندگی ات را فقط تماشا کنی[/FONT][FONT=&quot]
خیلی زیبا بود جملتون بیشتر از لایک زدن
... [/FONT]
[FONT=&quot][/FONT]
 

A.8

عضو جدید
کاربر ممتاز
ی دنیا حرف هست ولی کو گوش شنوا.....
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]ناله می لرزد[/FONT]
[FONT=&quot]می رقصد اشك[/FONT]
[FONT=&quot]آه بگذار كه بگریزم من[/FONT]
[FONT=&quot]از تو ای چشمه جوشان گناه[/FONT]
[FONT=&quot]شاید آن به كه بپرهیزم من[/FONT]
[FONT=&quot]بخدا غنچه شادی بودم[/FONT]
[FONT=&quot]دست عشق آمد و از شاخم چید[/FONT]
[FONT=&quot]شعله آه شدم صد افسوس[/FONT]
[FONT=&quot]كه لبم باز بر آن لب نرسید[/FONT]
[FONT=&quot]عاقبت بند سفر پایم بست[/FONT]
[FONT=&quot]می روم خنده به لب [/FONT][FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot] خونین دل[/FONT]
[FONT=&quot]می روم از دل من دست بدار[/FONT]
[FONT=&quot]ای امید عبث بی حاصل[/FONT]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]چقدر حادثه ها زود می آیند...[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]حسی پنهان در من... [/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]سکوت خانه که مرا میگیرد...[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]همیشه دردهایی هست...در غروب...[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]شب های تاریک...شهر که در سکوت می رود و چراغ ها که خاموش می شوند...حس پنهان من بیدار می شود...حسی غریب...فراتر از عشق...حسی که نمی دانم با که میتوان در میان بگذارم جز خدا...[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

A.8

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهــــی بایــــد رد شــــد ...

بایــــد گذشتــــــــ ...


گاهــــی بایــــد در اوجِ نیــــاز ، نخواستــــــــ ...


گاهــــی بایــــد کویــــر شــــد ...


بــــا همــــه ی تشنگــــی ،


منتــــِ هیــــچ ابــــری را نکشیــــد ...


گاهــــی بــــرای بــــودن بایــــد
محــــو شــــد ....
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]اسمم را[/FONT]
[FONT=&quot]در صفحه ی حوادث روزنامه ها[/FONT]
[FONT=&quot]فهرست اعدامی ها[/FONT]
[FONT=&quot]آمار کشته شدگان سقوط هواپیما[/FONT]
[FONT=&quot]و در هیچ گورستان دیگری جستجو نکن![/FONT]
[FONT=&quot]عاشق که شدی خواهی فهمید[/FONT]
[FONT=&quot]سنگ قبر زنده به گورها[/FONT]
[FONT=&quot]نه تاریخ می خورد نه اسم![/FONT]
[FONT=&quot]تنها که ماندی میفهمی[/FONT]
[FONT=&quot]این سالها کدام گوری بوده ام![/FONT]
 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بـه تــو حســودی ام میشــود ای اجــل

اینجــا خیلـی هــا عــاشقــانــه

انتظــارتــــــ را میکشنــد!

بــاور نــداری؟!

مـن را ببیــن....

گــاهــی خـــود مــــن

یکـی از همـان خیلـی هــا میشـــوم!
 
  • Like
واکنش ها: A.8

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]کوچه‌ها را بلد شدم[/FONT]
[FONT=&quot]خیابان‌ها را بلد شدم[/FONT]
[FONT=&quot]ماشین‌ها را، مغاز‌ه‌ها را رنگ‌های چراغ قرمز را[/FONT]
[FONT=&quot]جدول ضرب را حتی و دیگر در راه هیچ مدرسه‌ای گم نمی‌شوم, ولی...[/FONT]
[FONT=&quot] هنوز گاهی میان آدمها گم می‌شوم آدمها را بلد نیستم...[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]آدم ها ... ،[/FONT]
[FONT=&quot]باهــــــم ها و بی هـــــم ها ...[/FONT]
[FONT=&quot]زوج و فــــرد ...[/FONT]
[FONT=&quot]و منـی که انگــــار با پـــلاک تـــنهــــائی ...[/FONT]
[FONT=&quot]هیچ راهی به محدوده ی زوج و فرد نـدارم...![/FONT]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot] من تمام نشانه های حیات را دارم[/FONT]
[FONT=&quot]اما قلبم . . .[/FONT]
[FONT=&quot]مثل ِ حوض کوچکی که ماهی اش را[/FONT]
[FONT=&quot]گربه برده است . . .[/FONT]
[FONT=&quot]ایستاده...[/FONT]
 

$marziyeh67$

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=1]در ميان گريه هايم

همچو يک شمع مذابم

در ميان آرزوها

چون کويری در سرابم

چشمه ايی خشکيده از امواج آبم

من سرودی در گلو بگرفته از غم

من چو فانوسی به طاق بيکسی ماوا گرفتم

شمع بی نورم که در فانوس جانم جا گرفتم

قوی تنهايم که در تنهايی خود

رفته ام از ياد ياران دير سالیست

مرغ غم در جان من خوش کرده منزل

وای بر من

وای بر دل
[/h]​
 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برای نبودن که . . .

همیشه لازم نیستــــــــــ راه دوری رفته باشی


میتوانی همین جا

...

پشت تمـــــــــام ِ بغضهایت ، گم شده باشی







 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]از هيچكس انتظاری‌ ندارم[/FONT]
[FONT=&quot]فقط[/FONT]
[FONT=&quot]اگر شد![/FONT]
[FONT=&quot]در اين هجوم سرد تنهايی‌[/FONT]
[FONT=&quot]در اين طوفان تاريكی‌[/FONT]
[FONT=&quot]در اين شب[/FONT]
[FONT=&quot]كه دارد ذره ذره در من رخنه ميكند[/FONT]
[FONT=&quot]برای‌ اين سرگردان[/FONT]
[FONT=&quot]كوچه های‌ شهر[/FONT]
[FONT=&quot]برای‌ اين دل[/FONT]
[FONT=&quot]آرامش آرزو كنيد...![/FONT]
[FONT=&quot]ديگر از هيچكس انتظاری‌ ندارم...[/FONT]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]شب تو اتاق تو تاریکی منتظر روشن شدن چراغ گوشیت باشی ...[/FONT]
[FONT=&quot]یهو چراغش روشن شه ... قلبت بتپه ....[/FONT]
[FONT=&quot]تاپ ...[/FONT]
[FONT=&quot]تاپ ...[/FONT]
[FONT=&quot]تاپ...[/FONT]
[FONT=&quot]میری برش میداری ...[/FONT]
[FONT=&quot]یعنی اونه ؟؟[/FONT]
[FONT=&quot]رو صفحه میبینی ...[/FONT]
[FONT=&quot]قلبت میشکنه ...[/FONT]
[FONT=&quot]وقتی کسی نباشه قلبت رو شارژ کنه ...[/FONT]
[FONT=&quot]چه فرقی میکنه ...[/FONT]
[FONT=&quot]گوشیت خاموش میشه ...[/FONT]
[FONT=&quot]آروم رو تختت کز میکنی ...[/FONT]
[FONT=&quot]وتا خود صبح به خودتو بدبختیهات بد بیراه میگی...[/FONT]
 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خیلی داغونم

داغون از آدمهایی که وقتی ویرانی منو دیدن روشون رو برگردوندن
داغون از آدمهایی که غرورشون تک تک اشکامو به هدر داد
داغون از آدمهایی که دمشون با بازدمشون یکی نبود
داغون از آدمهایی که زیر نگاه چشماشون حقارت رو به رخت میکشن
داغون از آدمهایی که بهانه رو میکنن رسم عاشقی
داغونم، داغون تر از این که حتی قبری هم بخواهم


 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آخرین بار ڪه من از تهِ دل خندیدم
علتش پـول نبود
انعڪاسِ جُوڪ هر روز نبود
علتش، چهره‌یِ ژولیده‌یِ یڪ دلقڪ,
یا زمین خوردن یڪ ڪور نبود …
من بهِ « من » خندیدم !
ڪه چو یڪ دلقڪ ِگیج
نقش یڪ خنده به صورت دارم و دلم میـــگرید …!
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]باز دلم تنگ است[/FONT]
[FONT=&quot]باز چشمانم باران می طلبد[/FONT]
[FONT=&quot]آسمان دلم پر از ابرهای سیاه دلتنگی شده ![/FONT]
[FONT=&quot]باز من تنهایم و در این سكوت حتی صدای ساز هم آرامم نمی كند[/FONT]
[FONT=&quot]دل من باز كوچك شده !برای آنكه نمیدانم كیست ...[/FONT]
[FONT=&quot]ولی غیبتش مرا می آزارد ![/FONT]
[FONT=&quot]من خودم را گم كرده ام...![/FONT]
[FONT=&quot]كجا...؟[/FONT]
[FONT=&quot]این را دیگر نمیدانم[/FONT]
[FONT=&quot]سالها میگذرد از شب تلخ وداع[/FONT]
[FONT=&quot]از همان شب که تو رفتی و به چشمان پر از حسرت من خندیدی[/FONT]
[FONT=&quot]تو نمیدانستی[/FONT]
[FONT=&quot]تو نمی فهمیدی[/FONT]
[FONT=&quot]که چه رنجی دارد با دل سوخته ای سر کردن[/FONT]
[FONT=&quot]رفتی و از دل من روشنایی ها رفت[/FONT]
[FONT=&quot]لیک بعد از ان شب[/FONT]
[FONT=&quot]هر شبم را شمعی روشنی می بخشید[/FONT]
[FONT=&quot]بر غمم می افزود[/FONT]
[FONT=&quot]جای خالی تو را میدیدم[/FONT]
[FONT=&quot]می کشیدم آهی از سر حسرت و می خندیدم[/FONT]
[FONT=&quot]به وفای دل تو[/FONT]
[FONT=&quot]و به خوش باوری این دل بیچاره خود[/FONT]
[FONT=&quot]ناگهان یاد تو می افتادم[/FONT]
[FONT=&quot]باز می لرزیدم[/FONT]
[FONT=&quot]گریه سر می دادم[/FONT]
[FONT=&quot]خواب می دیدم من که تو بر میگردی[/FONT]
[FONT=&quot]تا سر انجام شبی سرد و بلند[/FONT]
[FONT=&quot]اشک چشمان سیاهم خشکید[/FONT]
[FONT=&quot]آتش عشق تو خا کستر شد[/FONT]
[FONT=&quot]یاد تو در دل من پرپر شد[/FONT]
[FONT=&quot]اندکی بعد گذشت[/FONT]
[FONT=&quot]اینک این من...تنها...دستهایم سرد است[/FONT]
[FONT=&quot]قدرتم نیست دگر...تا که شعری گویم[/FONT]
[FONT=&quot]گر چه تنها هستم[/FONT]
[FONT=&quot]نه به دنبال توام[/FONT]
[FONT=&quot]نه تو را می جویم[/FONT]
[FONT=&quot]حال می فهمم من...چه عبث بود آن خواب[/FONT]
[FONT=&quot]کاش می دانستم عشق تو می گذرد[/FONT]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]کفشهایم را می پوشم، چمدانم را به دست می گیرم و به مقصد می اندیشم. به نا کجا ابادی که مرا در خود فرو خواهد برد. فریاد خواهم زد... خداحافظ من دارم میروم، اینجا دیگر سرزمین من نیست. امروز من، یادم فردا و خاطره های کم رنگ زندگی سی ساله ام فرداهای دیگر سرزمین شما و صفحه ذهنتان را ترک خواهیم کرد. لطفا مرا فراموش کنید. [/FONT]
 
  • Like
واکنش ها: A.8

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2]تنهایی را دوست دارم!
[/h] [h=2]عادت کرده ام که تنها با خودم باشم،[/h] [h=2]دوستی میگفت: عیب تنهایی این است: [/h] [h=2]که عادت میکنی خودت تصمیمی بگیری، [/h] [h=2]تنها به خیابان میروی، [/h] [h=2]به تنهایی قدم میزنی.[/h] [h=2]پشت میز کافی شاپ تنهایی می نشینی [/h] [h=2]و آدمها را نگاه میکنی،[/h] [h=2]ولی من به خاطر همین حس دوستش دارم![/h] [h=2]تنها که باشی نگاهت دقیق تر میشود و معنادار،[/h] [h=2]چیزهایی میبینی که دیگران نمیبینند،[/h] [h=2]در خیابان زودتر از همه میفهمی پاییز آمده [/h] [h=2]و ابرها آسمان را محکم در آغوش کشیده اند![/h] [h=2]میتوانی بی توجه به اطراف، [/h] [h=2]ساعتها چشم به آسمان بدوزی[/h] [h=2] و تولد باران را نظاره گر باشی.[/h] [h=2]برای همین تنهایی را دوست دارم،[/h] [h=2]زیرا تنها حسی است که به من فرصت میدهد خودم باشم![/h] [h=2]با خودم که تعارف ندارم، [/h] [h=2]سالهاست-به-تنهایی-عادت-کرده-ام...![/h]
 
  • Like
واکنش ها: A.8

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حس می کنم تمام نوشته هایم تکراری ِ تکراری اند !

بی چاره این کلمه ها هم خَسته شده اند

انقدر که از تنهاییم حرف زده اند !
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]هه[/FONT]..!
[FONT=&quot]همه از فصل [/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]و هوای دو نفره حرف میزنن[/FONT]!
[FONT=&quot]کاش زودتر تموم بشه این حال و هوا[/FONT]!
[FONT=&quot]تموم هم نشه بیخـــــیال[/FONT]!!!
[FONT=&quot]دستمو میذارم جیبمو[/FONT]
[FONT=&quot]سنگ فرش خیابونای خاطراتمو[/FONT] "[FONT=&quot]تنهایی[/FONT]" [FONT=&quot]قدم میزنم[/FONT]
 
  • Like
واکنش ها: A.8

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]تنهایی [/FONT]"
[FONT=&quot]حق کسی است که خیانت میکند[/FONT]!!!
[FONT=&quot]امــــــــــــــــــــــــــــــــا[/FONT]..!
[FONT=&quot]نصیب کسی میشود که "وفادار "است[/FONT]!
 
  • Like
واکنش ها: A.8
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا