گفتگوهای تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

S&M R

عضو جدید
کاربر ممتاز
نگذاشتی این “من” عاشق به “تو” برسد …
عیبی ندارد

فقط دست از سر پلک هایم بردار
بگذار به هم برسند …
از وقتی رفته ای عجیب “بی خواب” شده‌ام !



 

corpse bride

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم ک میگیرد گاهی خدا پیامبرش را میفرستد گاه پیامبری دستش را روی قلبت می گذارد و تو چه ارام میشوی
گاه ان پیامبر خیالیست خیالی سرشار از حضور تو
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در چشمانم تنهایی‌‌ام را پنهان کردم
در دلم دلتنگی‌‌ام را
در سکوتم حرف‌های نا گفته‌ام را
در لبخندم غصه‌هایم را
دل من چه خردسال است
...ساده می‌نگرد، ساده میخندد..
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
قلبت وقتی شکست هر چه سعی کنی
ارام نمیگیرد
قلب شکسته خریداری ندارد
تنها مینشینی پشت ویترین
به قلبهای نشکسته مینگری
و ارام میگوی کاش یکیشان مال من بود
 

مهندس2010

عضو جدید
.
دوباره دلم گرفته نمیدونم چی بگم ...


آسمان تنهاییم را نگاه کن...


چه طولانی و بی انتهاست!


دیگر حتی پرندگان هم میل به پرواز در این آسمان را ندارند...


مرا با تنهایی خود تنها بگذار ای مونس تنهاییم...


تو هم تنهایم بگذار و برو.................




 

mar.1980

عضو جدید
اندوهت را به برگهای پاییزی بسپار !.....

تا هیچگاه منی نتواند غم را از نگاهت یا نوشته ات بخواند ...

و هیچگاه کسی را از غمگینی ات دل نسوزد ....

دلسوزی آدما گاهی به ویران تر شدن زندگی منجر خواهد شد .
...
 

t4t

عضو جدید
" بند بند وجودمــــ ـــ ـ ..

بـه بند بند وجود تــو بستــه استـــــ ــــ ـ

با این همه بنــد

چه قـــــ ـــ ـدر از هم دوریـــــــ ــــ ـم" ..
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
می دونی ...

مشـــکل از جــایـــی شـــروع مــیشـــه کـــه :


دلــتــنــگ کـسـی بــاشــی کــه نــیـــســـت !!!


و حــوصلـه کـسـی رو نـــداشــتــه بـــاشــی کــه هــــســـت

 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
...سالها رفت و گذشت
روزها از پی هم می آمدن
ه نشان از تو بدیدم نه خبر از تو رسید
و در اندیشه خودبارها عهد شکستم که ز تو دل بکنم
دل تنگم اما٬ همچنان منتظرت
و به تصویری دور٬ در پس خاطره ها می نگرم
 

corpse bride

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو نيستي
اما من برايت چاي مي‌ريزم
ديروز هم
نبودي كه برايت بليت سينما گرفتم
دوست داري بخند
دوست داري گريه كن
و يا دوست داري
مثل آينه مبهوت باش
مبهوت من و دنياي كوچكم
ديگر چه فرق مي‌كند
باشي يا نباشي
من با تو زندگي مي‌كنم
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
سادگیم را میبینی
ارام میخندی
اما هزار رنگیت را میبینم و ارام اشک میریزم
اخر عاشق همین هزار رنگ شده ام و از سادگی خویش بیزارم
اخر خیال میکنم من نیز اگر هزار رنگ شوم تو مرا دوست بداری
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
در کوچهها انتظار نکش
هیچکس
منتظر امدنت نیست
همیشه تنها هستی
اما ناراحت نباش من که کنارت هستم
از طرف تنهایی من
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی از عشق بگو برایم اسمان
گاهی از وفاداری بگو درخت
گاهی از صبوری بگو رودخانه
گاهی ازتنهایی بگو ابر
نمیدانم صبور بودن زیباست مهربان بودن زیباست
اما ما ادمها دوست داریم همیشه تنها باشیم
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مارگارت آت وود :

می دانم که ما خلق شده ایم
که به دیگران کمک کنیم ...
اما نمیدانم
دیگران برای چه خلق شده اند .

 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همیشه کسانی که در هیچ کاری موفق نشده اند
می خواهند به آدم راه کار یاد بدهند .....

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
اگر هر روز بگویی دیگری باید تنهاییم را پر کند و تو تنهایی کسی را پر نکنی بدان همیشه تنها میمانی
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیگر هوای برگرداندنت را ندارم
هرجا که دلت میخواهد برو
فقط آرزو میکنم
وقتی دوباره هوای من به سرت زد
آنقدر آسمان دلت بگیرد
که با هزار شب گریه چشمانت
باز هم آرام نگیری..........
 
آخرین ویرایش:

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شب خوابيدي توي تختت و هي قل ميخوري …
بعد گوشيتو برميداري و مينويسي “خوابم نميبره”
سرد ميشي ، بغض ميشي ، خرد ميشي وقتي که ميبيني هيچکسو نداري که اينو واسش بفرستي
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دیر نمی شود ؛

هر وقت دلت خواست برگرد ....

فقط مجبوری با خاطراتمان سَر کنی !

من زنده نیستم ... !!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
دلت نخواست برگردی مهم نیست
من سالهاست
در خوبترین جای جهان
ارمیده ام
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دلم رقص نمیخواهد...!
هی دنیا
تمامش کن
وگرنه
سازت را میشکنم این بار ....!
 

robotnic

عضو جدید
من کودک احساسم را ميان کوچه های دلواپسی گم کرده ام
ميان ازدحام دروغ ها , در هجوم سنگدلی ها ,
در خنده های مرگ بار ..................................
آنجا ميان سياهی
جايی که فرياد ها بی صداست و
صدا ها در بن بست زمان خفته است .
من گريه هايم در خفقان تنهايی حبس ابديت خرده اند
و ابر چشمانم حق دفاع ندارند .
اما .......................
پشت ميله های زندان تنهايی به اميد آن نوری هستم
که شايد از دريچه قلبی , احساس گمشده ام را
به من باز گرداند .......
شايد ..............


 

Ahmad Engineer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من ديوانه نيستم
فقط کمي تنهايم
همين!
چرا نگاه مي کني؟
تنها نديده اي؟
به من نخند
من هم روزگاري عزيز دل کسي بودم…
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
ادمها را نمیتوان درک کرد اخر هر کدامشان متفاوت با دیگریست
حتی نوع دوست داشتنشان
برای خودم متاسفم که بخاطر خودخواهی و غرور خود هرگز به کسی نمیگویم دوستت دارم
تنها در عمل میخواهم نشان دهم بدتر از ان اینکه تفسیر میکنم تمام حرفهای انها را که دوست دارم و به خود میگیرم
تویی که این را میخوانی بدان دوستت همیشه دوستت دارد
تنها مغرور هست از تمام دوست دارمهای مرده خود معذرت میخواهم
 

daneh jou

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنهایی سخته .... ولی آزار دهنده نیست ..... چون همه آدما از اول تنها بودن بعد دوتا شدن ..... نکتش همینجاست ...... تنهایی سخت نیست وقتی مزه دوتا بودنو نچشیده باشی ..... تنهایی وقتی سخته که بعد از دو تا شدن تنها بشی .....
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا