ahmad.ahmad
عضو جدید
ن به طراحی خیلی علاقه دارم ولی الان چند وقتیه که کارنظارتو دارم انجام میدم
با سلام و عرض ادبمعماری یه رشته ایه که حدو مرز نداره فقط باید اراده کافی داشته باشی.
برای برطرف نمودن هریک از مشکلات طراحی دانشجویان به نوع نگرش به جهان هستی را باید تغییر داد و در برای استادارد های طراحی و علوم مربوط به بحث های تخصصی معماری باید پیش صلحب نطران هر نوع گرایش از معماری باید رفت .
برای طراحی مسکن باید با یک استاد طراحی و دارای مدرک آکادمیک در رشته معماری ئر طراحی مسکن باید رفت یا برای طراحی فضاهای آموزشی و .... هم به همین صورت عمل کرد
حرف شما رو کاملا قبول دارم
ولی مسئله اینه که وقتی میخوای بری یاد بگیری هیچ جا نمی پذیرنت.
از لحاظ کار اجرایی میگم مثلا
من خیلی شرکتای بزرگ و مطرح رفتم حتی به عنوان کار آموز، با وجودیکه سابقه کار هم دارم فقط برای اینکه کار یاد بگیرم فراتر از اون چیزی که بلدم
اما قبول نمیکنن
اینو چه جوری باید حل کرد؟
__________________________________________________________________
جسارتا کاملا با گفتتون مخالفم! چون خودم یک خانوم و مهندس ناظر هستم!!!
بعد از اثبات توانایی، جایی واسه صحبت درباره ی جنسیت نمی مونه!
یکی از اساتید ما که دو شرکت بزرگ رو هم زمان اداره میکنه وقتی ازش درمورد کاراموزی سوال کردم گفت:متاسفانه تو اينجور شركت ها بايد حتما پارتی داشته باشه
و عموما زیر 5 سال سابقه کار وبدون داشتن رزومه عالی اصلا استخدام نمی کنن وانقدر سرشون شلوغه و پروژه های سنگین کار میکنن که دیگه وقت برای کار اموز نمی تونن بزارن
به نظر من ادم باید پله پله از همین دفاتر فنی و شرکت های تازه تاسیس شروع کنه تا بتونه یه رزومه کاری خوب و سابقه کار جمع کنه که بعد هاا بتونی وارد شرکتهای بزرگ و مطرح بشی
البته اگه اشنا داشته باشی و از همون اول وارد این شرکت ها بشی دیگه لازم نیست این مراحل و طی کنی (( این و هم بگم که تجربه اساتیدم بوده کسایی که تو این شرکتها تازه شروع به کار میکنن خیلی انتظار نداشته باشن که در حد مدرکی که دارن ازشون کار بخوان گاهی تا چند ماه فقط در حد منگنه زدن اسناد و تایپ کردن... پیش میریم )) البته همه جا اینجورنیست
ولی موضعی که هست به نظرم تو اکثر مواقع این کارایی که با کاراموز میکنن برای این نیست که غرورو اون رو از بین ببرن بلکه بیشتر برای اینه که غروره خودشونو ارضا کنن ببینید من دانشجو وقتی میرم جایی کار اموزی یعنی من قبول دارم که من چیزایی رو بلد نیستم که اومدم اینجا یاد بگیرم از استادم که رئیسمه یا به هر حال از مافوقم اما متاسفانه اون مافوقم یا استادم هست که معمولا صرفا به خاطر سابقه کاریش,سنش,رئیس بودنش تو شرکت و هزار دلیل غیر منطقی دیگه به هیچ عنوان حاضر نیست قبول کنه که همونطور که منه کاراموز قبول دارم که چیزایی رو بلد نیستم و اومدم کار یاد بگیرم اون هم مسلما ممکنه خیلی توانایی هایی که منه کارااموز دارم رو نداشته باشه و 100% به منه کاراموز ممکنه نیاز داشته باشه مثلا ممکنه من نوعی به فلان تا نر افزار روز دنیا مسلط باشم که 100% میتونه شیوه طراحیمم متفاوت کنه پس اگر از این پتانسیل های منه کاراموز استفاده کنن به جای چایی اوردن اونم 2 سال!!!هم برای منه کاراموز بهتره و هم 100 البته برای شرکت اون استادیکی از اساتید ما که دو شرکت بزرگ رو هم زمان اداره میکنه وقتی ازش درمورد کاراموزی سوال کردم گفت:
من کارآموز رو برای مدت کمتر ازدوسال قبول نمیکنم تو این مدت هم باهرمدرکی که داشته باشید درحد یک آبدارچی یا مستخدم ازتون کار میکشم تا غرورتون از بین بره.یعنی طرف باید چایی دم کنه ،پادویی کنه ، طی بکشه و ... وقتی از جو غرور بیرون اومد ازش یه معمار توپ میسازم.
اما واقعا چندتا لز ما حاضریم با مدرک کارشناسی یا ارشد بریم دوسال آبدارچی بشیم!!!! وقتی استاد اینو گفت خیلی از دوستام بهشون برخورد.اما بنظر من پیشنهاد بدی نیست اگر بتونیم خودمونو قانع کنیم.خیلی وقتها ما هستیم که شرایطو نمی پذیریم . هر موفقیتی یک بهای سنگین داره . چندنفر حاضرن از غرورشون بگذرن؟!
به نظرم تو اکثر مواقع این کارایی که با کاراموز میکنن برای این نیست که غرورو اون رو از بین ببرن بلکه بیشتر برای اینه که غروره خودشونو ارضا کنن از
سلام.پس رشته ي من چي ميشه؟برق؟برقياكه بيشتر از هر رشته اي رياضيات وهندسه دارن از طرفيم كه از هررشته اي بايد سر رشته داشته باشيم.يعني ما مهندس نيستيم.تاجايي كه من اطلاع دارم برق به سخت ترين رشته معروفه يعني مهندسي نيس پس چيه؟هويجه؟!
سلام
منم به نوبه خودم تاپیکو پی می گیرم و از اینکه به اینجاها رسیده خیلی خوشحالم.شاید بشه از توش یه مطلب قابل استناد در اورد.
این ترم ترم دوم تدریسم تو دانشگاهه
ما یه ایراداتی زمان دانشجویی خودمون نداشتیم که الان بیداد میکنه ..حالا شاید ضعف از ورودی باشه یعنی سطح هوشی و فرهنگی ورودی ها (دور از جون همه ) پایین اومده
بچه ها مطالعه ندارن و چشمشون به دست استاده...
میگی اسکیس تحلیل سایت...هفته بعدی همه میان هییچ کاری نکردن..نهایت 4 تا کتاب بازاری 3 تا 100 تومنی خریدن و دیدن و عینشو..تازه نه مثله خودش می خوان بکشن...
دانشچوی معماری باید دستش قوی باشه..با کامپیوتر خوب کار کنه زبانش خوب باشه و خودشو تو جو معماری روز قرار بده..همیشه شاسی داشته باشه و مدام دست به قلم باشه..از همه مهمتر مطالعه کنه...
نیستن بچه ها ما الان..کتاب زوری می خونن ..خودکار نیستن...
خدا بخیر کنه ساختمون هایی که این نسل می سازن..البته خدا داند شاید از کارای ما بهتر شه.
یه پست دیدم لذت بردم...ما فاصله بینه درس و عملمون زیاده..با یه طراحی فنی کسی فاز 2 کار نمی شه...کسی از قوانین تو دانشگاه چیزی یاد نمی گیره...به جرات حاضرم از کل دانشگاههای ایران نمونه بگیرم تو ترم 8 ثابت کنم کسی حتی یک ویلا رو نمی تونه کامل طراحی و اجرایی کنه..دیگه نظارت بماند...
الگو هم نداریم...ما بچگی هامون عاشق بروسلی و آرنولد بودیم!!!!!!!! همین جوری علاقه هامون اصیل موند...من به شخصه الگو هام تو معماری مشخصا و رسما بی اجازه اونها آب نمی خورم....الان به نظر من تعدد دانشکده ها دسترسی به انسانهای فهیمو پخته و پیر رو کمتر ممکن کرده.
الگو های معماری ایرانی اسلامی ...اون چیزی که می تونه پیشینه معمار ایرانی باشه...بازخوانی نشده...عمرا یک ایرانی بتون هویت خودشو تعریف کنه اما خارحی ها اینجور نیستن..امتحانش مجانی هستش!!!
امیدوارم در سال حمایت از تولید ملی و سرمایه ایرانی...مهندسان ایرانی که از برترین سرمایه های وجودی این مرز و بوم هستن موفق تر از همیشه باشن.
در پناه حق
حرف شما رو کاملا قبول دارم
ولی مسئله اینه که وقتی میخوای بری یاد بگیری هیچ جا نمی پذیرنت.
از لحاظ کار اجرایی میگم مثلا
من خیلی شرکتای بزرگ و مطرح رفتم حتی به عنوان کار آموز، با وجودیکه سابقه کار هم دارم فقط برای اینکه کار یاد بگیرم فراتر از اون چیزی که بلدم
اما قبول نمیکنن
اینو چه جوری باید حل کرد؟
درود.سلام
کل مطالب پست ها را مطالعه کردم و هر یک از کاربران نظر شخصی و ضعف خود را بیان نمودند. کلا می توان علت های گوناگونی برای مشکل و ضعف ما دانشجویان معماری آورد .ولی عمده ترین آنها را می توان (طبق نظر سنجی) :
1- نشناختن مبانی نظری و فلسفی معماری
2- ضعف در انتقال مفاهیم فکری
3- ضعف در تحقیق و پژوهش و نا آشنایی با زبان های خارجی
دانست.که همه این سه گزینه به نا آشنایی و عدم دوستی با کتاب خوانی است. مطالعه در بحث نظری و فلسفی معماری ،رکن فلسفه معماری را برایمان آشکار می سازد .پس چرا ما منتظر یک فرشته نجاتیم؟ ( استاد ، راهنما ، نرم افزار و... )
چرا خود به سراغ فرشته ی مقدس دانستن که الفبای آن مطالعه است نمی رویم ؟
چرا می گوییم کیفیت آموزش ما نسبت به کشورهای دیگر پایین تر است؟ بسا کشورهای دیگر معماران ما را با عزت و احترام میپذیرند و جایگاه ویژه ای برایشان مهیا میسازند ( نادر خلیلی )
چرا منتظریم کسی از راه برسد و راز معماری را برایمان آشکار سازد ؟ راز معماری اگر گشودنی بود که دیگر ، معماری معنا نداشت. معماری دنیای رازها و رمز هاست ، معماری مجموعه ای از اصلاحات و تغییر هاست. حتی معماران بزرگ و مطرح دنیا نیز نتوانسته اند رازی از رازهای معماری را بگشایند ، آنها فقط چند کارشاخص ارائه داده اند و بس.
چرا ما مطالعه در معماری ایران را رها کرده ایم و چسبیده ایم به خانه های آبشار و میر و خانه های شیشه ای و...؟ معماری غنی و شایسته ایکه برخی از آنها پس از قرن ها هنوز پا برجا هستند. بناهاییکه بی هیچ سازه ی فلزی با ارتفاع بسیاربا دهانه های فراخ ،بی هیچ ستون و تیر فلزی و بتنی هنوز بحث برانگیزند.( گنبد سلطانیه)
دوستان، (علم ،تجربه ، هنر ،دانستن ، فهمیدن ، کد هیجانی ، کیفیت آموزشی ، راز معماری و...) یعنی سواد معماری داشتن و این سواد حاصل نخواهد شد مگر با مطالعه کتابهای گوناگون.
سلام
کل مطالب پست ها را مطالعه کردم و هر یک از کاربران نظر شخصی و ضعف خود را بیان نمودند. کلا می توان علت های گوناگونی برای مشکل و ضعف ما دانشجویان معماری آورد .ولی عمده ترین آنها را می توان (طبق نظر سنجی) :
1- نشناختن مبانی نظری و فلسفی معماری
2- ضعف در انتقال مفاهیم فکری
3- ضعف در تحقیق و پژوهش و نا آشنایی با زبان های خارجی
دانست.که همه این سه گزینه به نا آشنایی و عدم دوستی با کتاب خوانی است. مطالعه در بحث نظری و فلسفی معماری ،رکن فلسفه معماری را برایمان آشکار می سازد .پس چرا ما منتظر یک فرشته نجاتیم؟ ( استاد ، راهنما ، نرم افزار و... )
چرا خود به سراغ فرشته ی مقدس دانستن که الفبای آن مطالعه است نمی رویم ؟
چرا می گوییم کیفیت آموزش ما نسبت به کشورهای دیگر پایین تر است؟ بسا کشورهای دیگر معماران ما را با عزت و احترام میپذیرند و جایگاه ویژه ای برایشان مهیا میسازند ( نادر خلیلی )
چرا منتظریم کسی از راه برسد و راز معماری را برایمان آشکار سازد ؟ راز معماری اگر گشودنی بود که دیگر ، معماری معنا نداشت. معماری دنیای رازها و رمز هاست ، معماری مجموعه ای از اصلاحات و تغییر هاست. حتی معماران بزرگ و مطرح دنیا نیز نتوانسته اند رازی از رازهای معماری را بگشایند ، آنها فقط چند کارشاخص ارائه داده اند و بس.
چرا ما مطالعه در معماری ایران را رها کرده ایم و چسبیده ایم به خانه های آبشار و میر و خانه های شیشه ای و...؟ معماری غنی و شایسته ایکه برخی از آنها پس از قرن ها هنوز پا برجا هستند. بناهاییکه بی هیچ سازه ی فلزی با ارتفاع بسیاربا دهانه های فراخ ،بی هیچ ستون و تیر فلزی و بتنی هنوز بحث برانگیزند.( گنبد سلطانیه)
دوستان، (علم ،تجربه ، هنر ،دانستن ، فهمیدن ، کد هیجانی ، کیفیت آموزشی ، راز معماری و...) یعنی سواد معماری داشتن و این سواد حاصل نخواهد شد مگر با مطالعه کتابهای گوناگون.