گفتمان معماری ...

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
اظهار نظر 3

اظهار نظر 3

درودی دیگر به همه ی دوستان عزیز و صاحب نظر...:gol:

سلام دوست عزیز ممنون بابت زدن این تاپیک
یکی از مشکلات من خود استادها هستش چون بعضی از دانشگاه ها با
پارتی بازی استادهایی رو انتخاب میکنند که خود استادها هنوز دانشجو هستند و متاستفانه این جور استادها
الان که میبینم داخل دانشگاه ما زیاد شده:mad:
بعد اینکه رشته معماری در دانشگاه یکی از بیشترین دانشجوها رو داره چون بیشتر
طراحی وعلاقه هستش اما ممکن بعضی از همین دانشجوها از رشته های فنی وارد دانشگاه نشده باشند
ممکن رشته نظری یا تجربی باشند که اصلا علاقه ای به معماری ندارن و بیشتر برای
مدرک معماری رو انتخاب کردند و دانشگاه میرند
یکی دیگر از مشکلات ما هزینه دانشگاه هستش بعد از این همه خرجی که میکنیم کار برای ما اصلا نیست آخرش مجبور میشیم بامدرک کارشناسی ارشد مسافر کشی کنیم
خلاصه ما مشکل زیاد داریم هرچقدر هم که بنویسیم یا بگیم فایده ای نداره :)
ولی بازم ممنون که این تاپیک رو زدید;)


سلام بر جناب سجاد عزیز.
شما لطف دارید دوست من.ممنونم.
من در نوشته های شما ، مطلب جدیدی مشاهده کردم ، و واضح تر مطرحش میکنم ، امیدوارم سایر دوستان نیز اگر در این مورد نظری داشتند ، مطرحش کنن.
مطلب جدید ، بحث مشکلات اقتصادی دانشجویان هستش، که من تا حالا بهش فکر نکرده بودم ؛
به نظرم این موضوع ، آیتم تاثیر گذاری میتونه باشه ؛ البته بیشتر در ارایه و تحقیق .
برای مثال ، یکی از دلایل اینکه خود من ، اطلاعاتی (هر چند ناچیز) از معماری به دست آوردم ،بیشتر نتیجه ی خوندن کتابه ؛ و متاسفانه تا یک کتاب رو نخرم و توی خونه نداشته باشمش ، نمیتونم مطالعه ش کنم(منظورم مطالعه ی کتابخانه ای ، یا امانت گرفتن و ...).
شاید در این یک سال گذشته ، مبلغ زیادی رو به خریدن کتاب اختصاص دادم ، که اگر به هر دلیل این مهم اتفاق نمی افتاد ، قطعا به مشکل برمیخوردم .
بحث ارایه هم مهمه ؛ پرداخت هزینه ، و کیفیت ارایه ی طرح ، رابطه ی مستقیمی با هم دارن.(البته باز به هوشمندی و مهارت دانشجو هم مربوط میشه که با کمترین هزینه ، بهترین ارایه رو بده). ولی خب واقعا نمیشه بحث اقتصاد رو کمرنگ تلقی کرد.


سلام تحلیل خوبی کردید...

فقط مهندس اون چیزی که راجبه دوست خوبم Eagle Golden بیان کردم راجبه قسمت اول حرفشون بود که گفته بودند



که شما گفتید ضعف در حوزه ی مبانی نظریه...این درست اما اینو بدونید همه معماران از دوره دانشجویی تا زمانی که می خواهند حرفه ای شوند فرم ها و کانسپ هایی را در ذهن دارند که بدلیل قوی نبودن دستشان و تسلط نداشتن به تری دی نتوانستند اون کانسپت را بر طبق تصوراتشان پیاده سازی کنند و چیزی که پیاده میشه یک کانسپت دست و پا شکسته میشه و طرحش مورد قبول واقع نمی گردد حال هر چقدر هم مبانی نظری آنها قوی باشه 50% راه را طی کردند و 50% آن پیاده سازی و نمایش آن است.

خوب تمام حرفام را در یک مثال توضیح می دهم من 2تا اسلحه را مدل کردم فرض کنید من یک معمار مبتدی هستم که مبانی نظری معمولی دارم و می خواهم یک اسلحه که تو ذهنم است پیاده سازی کنم و یه تصویر بکشم




اسلحه شماره 1 حاصل مبانی نطری ذهنیاتم است و با مدلینگ عالی تونستم اون را به نمایش بگذارم یعنی فرمی را که در ذهنم درگیر آن بودم با تری دی و یا اسکیس دستی پیاده سازی کردم و اگر کارفرما هم ببیند دقیقا تصورات ذهنی اون و خودم را به نمایش گذاشتم...و عملکرد و فرم در کنار هم یک نتیجه قابل قبولی پدید اورده

اما شکل 2- همان اسلحه است ولی به دلیل ناتوانی در به صحنه کشیدن تصویر و کشیدن پرسپکتیو یک فرم بسیار بی معنا شده است...پس ساختمان های معماری نیز به همین روال است ( مبانی نظری خوب+پیاده سازی خوب)

دلیل از اوردن این مثال این است که مبانی نظری 50% و توانایی در پیاده سازی کانسپت به شکل تری دی یا اسکیس دستی نیز 50% است و یه جورایی مکمل یکدیگرند

حال اگر دوست خوب ما Eagle Golden این 2 را در کنار هم انجام دهد به مرور نتیجه لازم را بدست می آورد...

بچه بیشتر از بیان این مثل ها پیدا کردن راه و روش درسته که البته اگر بحث طولانی میشه عذر خواهی می کنم...
از جنتلمن آرچ عزیز ممنون و سپاسگزارم ؛
برای ما که معماری میخونیم ، هیچ بیانی شیوا تر از بیان تصویری نیست . باز هم ممنون که وقت گذاشتید و مطلب رو شکافتید .
من فکر میکنم که نظرات ما ، در یک راستاست ، منتها با بیانهای متفاوت .
برای تکمیل عرایض قبلیم ، باید عرض کنم که بنده نیز به ارزش والای ارایه ( دستی ، یا نرم افزار) واقف هستم ،و نیک میدونم که چقد تاثیر گذاره . اما باز تاکید میکنم که مشکل اصلی اون دوستمون ، بیش از ارایه ، مبانی نظریه .
از همین تصاویر خوبی که گذاشتید ، برای مثال خودم استفاده میکنم :
مطمئنا توجه دارید که در هر دو تصویر ، بیننده هر چقدر هم که مبتدی باشه ، میتونه تشخیص بده که جفتش اسلحه س . حالا یکیشون با وضوح بیشتر ، یکیشون با وضوح کمتر .و هیچکس نیست که مثلا با دیدن تصویر ، حدس بزنه که تصویر سمت چپ اسلحه س ، و تصویر سمت راست، موتور سیکلت (عمدا این مثال رو زدم ، که برای ادامه ی بحثم هم به درک مطلب ، کمک کنه)..
اما اون دوست عزیزمون ، مشکلش اینه که مثلا بازار میوه فروشی طراحی میکنه ، و بیینده ی حرفه ای ، میگه که احتمالا این ساختمان اداری ه!!!
بحث ارایه و خوب ارایه دادن ، مرحله ی پایانی طراحیه ؛ در حالیکه مشکل عمده ی همه ی ما ، در خود طراحی هستش.
بازم عنوان میکنم که نظراتمون هم سوست، و من نیز همچون شما و سایر دوستان ، به ارایه ی خوب اعتقاد دارم .
سپاس از زمانیکه برای تشریح دیدگاهتون گذاشتید دوست من .

جواب ت رو تو یه مثال میدم. یه استادی داشتیم که خیلی هم استاد پر-ی بود. اما می گفت چرا دانشم رو همین جور دراختیار شما بزار این همه درس خوندم کتاب خونم خط کشیدم سختی کشیدم . بیام همه رو لقمه کنم بزارم دهن شما؟ خودتون باید ازم اطلاعات در بیارید."
اون زمان حرفش رو نمی فهمیدیم ولی تلاش میکردیم که ازش چیز یاد بگیریم (مجبور هم بودیم که یاد بگیریم)و الان که گذشته ،برای هم مون چیزهایی که بسختی ازش یاد گرفتیم واقعا مفید بوده و یادمون مونده و الان هم واقعا کاربردی هست.

بیایم اینقدر به استادها ایراد نگیریم. مطمئنا اون که اومده استاد شده بی سواد نیست. شاید خیلی هم قوی نباشه اما از ما بیشتر میدونه. و اگه ما پویا باشیم اون هم مجبور می شه خودش رو قوی تر کنه که از پس سوالات ما بربیاد

وقتی خوداستادرفرنسی معرفی نمی کنه -وقتی خوداستادمیگه شماکاری به نمره نداشته باشیدبا من -وقتی 3تاکلاس تویه روز با یه استادداری ونمیادوقتی به خودش زحمت نمیده برای دانشجو وقت بزاره -وقتی ازکل ترم روهم 5جلسه هم سرکلاس نیومده -وقتی برمیداره جزوه دوره دانشجویی خودش رومیاره حتی به خودش زحمت نمیده مکالماتش با دوستاش که کناره جزوه است روخط بزنه -وقتی به اموزش میگه هرکی بامن کلاس داره بگیدبه من زنگ بزنه اونوقت به خودش زحمت نمیده گوشیش رو جواب بده...............................................................................
ای با با بگذریم بهتره کشش ندیم...........................
ترجیح میدم که نظرم رو درباره ی نوشتار art-s و RZGH عزیز و گرامی ، ادغام کنم ، چون به هم مربوطه ؛
بنده با نظرات هر دوی شما بزرگوار موافقم ، و واقعا هم هوشمندانه مطلالبتون رو مطرح کردید ؛
فقط از اونجایی که بطن موضوع ما ، مشکلات خود ما دانشجوهاست، درباره ی نکاتی که به ما مربوط میشه، چند خطی رو تحریر میکنم :
برای شروع ، پیشنهادم اینه که بیایید و برای چند مدت ، وجود اساتید محترممون رو فراموش کنیم ؛
فرض کنیم که کسی نمیخواد به ما چیزی یاد بده، که متاسفانه در پاره ای موارد هم همینطوره.(حالا یا در انتقال مفاهیم توانایی ندارن ، یا دلشون نمیخواد، یا دانشش رو ندارن و ...).
فرض بگیریم که استاد نداریم ؛ چکار باید کرد ؟
باید چیزی یاد نگیریم ؟
فردا روزی اگر بنده ی نوعی ، با این دانش قلیل و جهل زیاد ، خدای نکرده تصمیم به طراحی در عرصه ی غیر اکادمیک گرفتم ، هر جا که ضعف داشتم، تقصیر رو گردن کی بندازم؟
آیا از کسی که داعیه ی طراحی داره، پذیرفته میشه که دلایل ضعفش رو گردن استاد و آتلیه و ... بندازه ؟!!!
دوران دانشجویی ، دوران فروتنی و یادگیریست؛ اگر امروز نپرسیم، و نجوییم ، فردا هم نمیپرسیم و نمیجوییم؛ و جالب اینکه اگر فردا هم بپرسیم، مورد تمسخر قرار میگیریم ، یا در بهترین حالت ، پاسخی دریافت نخواهیم کرد .
من شخصا ، به اساتیدی که به زحمت به دیگران دانششون رو انتقال میدن حق میدم ، و به نظرم کار خوبی میکنن .
آدمی ، تا برای به دست آوردن یک چیز گرانبها زحمت نکشه ، قدرشو نمیدونه (این موضوع رو همه ی ما امتحان کردیم).
نکته ی آخری رو هم که باید یادآوری کنم(در راستای صحبت جناب art-s) اینه که قبول داشته باشیم که کسی که به عنوان مدرس سر کلاس ما میاد ، حتما حتما یک نکته از ما بیشتر میدونه .
این دانشجوی معماریه که استاد رو وادار به فعالیت و آموزش میکنه ، نه اینکه استاد به دانشجو با خواهش و تمنا چیزی یاد بده(که البته گاهی اتفاق میافته).
مستمع ، صاحب سخن را بر سر ذوق آورد .


از تطویل کلام عذرخواهی میکنم .
موفق و پیروز باشید...:gol:
.
.
.
 

artman

کاربر فعال
با سلام :
به قول یکی از اساتید چیزی به نام معماری اسلامی وجود نداره. و میشه رو هر بنایی اسم اسلامی گذاشت.
به نظر من هم درسته.چون دین یه برنامه کلی در مورد راه وروش زندگی و جهان بینی است طبق اموزه های الهی و فکر نمی کنم برنامه ایی برای معماری و ساختمان سازی داشته باشه.
اما اون چیزی که معماری سنتی را شکل میدهد عواملی مانند خرده فرهنگ (فرهنگ محلی و قومی یک ناحیه ) فرهنگ و خصیصه ملی شرایط محیط زندگی و اقلیم و ....می باشد.
اما با ورود دین اسلام نیاز به عبادتگاهایی ویژه اسلام بود که همان مساجد بودند چون می بایست سمت عبادت به سوی قبله باشد .به گفته پیرنیا الگوی مساجد اولیه مسجد پیامبر اکرم (ص) بوده اما همین مساجد تحت تاثیر الگوی معماری سنتی ایران قرار می گیره وشکل اون عوض میشه. و عنصری مانند : گنبد (که روی اتشکده ها اجرا میشده )میل های راهنما که به عنوان گلدسته در کنار گنبد قرار می گیره تاقها و.....همگی در کنار هم باعث شکل گیریه معماری تازه ای میشه که فقط ویژه عبادت هست وبه غلط معماری اسلامی نامیده میشه البته تکیه و حسینیه را هم باید اضافه کرد. البته درست تر اینکه این نوع معماری را معماری عبادی به نامیم. با وجودی که شیوه معماری مسکونی معماری تجاری (بازار) معماری منظر (فضای سبز) و .... تغییری نداشته واسلام در ان دخالتی نداشته.
 

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
معماری دو جنبه داره
فنی و هنری
خیلیا اصالت معماری رو جنبه ی هنری اون میدونن
ولی به نظر من قدمت جنبه ی فنی معماری خیلی بیشتره
از زمانی که انسان ها دوتا چوبو برا ستون و یه چوب دیگه رو برا تیر رو هم سوار کردن این مهندسی بود که به وجود اومد نه هنر
سالها بعدش که این مهندسی برای همه عادی شد مردم رو اوردن به هنری کردن معماری ولی بازم این مهندسی بود که شگفتی ساز شد
در اون دوران طاق های بزرگ و گنبد ها بادگیر ها و ... همه زاده ی جنبه ی مهندسی بودن
و الان که معماران تو دانشگاه دروس سازه ای میخونن. و به همین خاطره که به اونا میگن مهندس معمار و در غیر اینصورت اسم ما معمار بود نه مهندس معمار
جنبه ی هنری بسیار باارزشه ولی باعث نمیشه که معمارا مهندس نباشن
 

jeny02

عضو جدید
سلام به همه ی معمارای عزیز...
من مشکلم تو معماری اینه که یه طرحی که به ذهنم میرسه رو نمیتونم درست بیان کنم منظور از بیان همون انتقال دادن طرحه حالا چه با ماکت جه با اسکیس...
همیشه طرح های خوبی به ذهنم رسیده ولی با بیانش مشکل دارم...
لطف میکنید کمکم کنید:gol:;)
 

architect110

کاربر بیش فعال
با سلام خدمت همه دوستان گلم...:gol:
تقریبا کل تاپیک رو خوندم و مشکلات قابل تاملی رو دیدم که همه ی اون مشکلات تا حدودی به خود ما بستگی داره...!
در کل من با نظر yoolia و art-s موافقم که فقط و فقط همه این مشکلات به جز مشکل اقتصادی به خودمون ربط داره مگر ما نمیگیم که به معماری علاقه داریم پس چرا هیچ قدمی برای رشد آن بر نمی داریم پس نباید انتظار بیشتری از وضعیت الان داشت...!
این هم درست که استاد خوب و فوق العاده باعث پیشرفت،تغییر فکر،انگیزه و جرقه در دانشجو میشه اما حالا ما تا کی باید منتظر باشیم تا به یه استاد خوب برخورد کنیم تا باعث انگیزه و جرقه در ما بشه!به نظر من همین دانشگاه رفتن را باید به فال نیک گرفت و بهترین استفاده رو از شرایط موجود کرد...!
مورد دیگه ای که دوستان هم اشاره کردند شرایط اقتصادیه،عامل خیلی مهمیه که در مشکلات دانشجویان نقش داره،خود من چه کتاب ها و کلاس هایی که به خاطر همین وضعیت اقتصادی(پول)ازشون گذشتم به خودم گفتم که بعدا اون کتاب میگیرم یا فلان کلاس رو میرم...!
مورد دیگه ای که به ذهنم میرسه اینه که ما دانشجوهای معماری اصلا خودمون رو در معماری رها نمیکنیم یعنی اینکه در همایش ها و مسابقات معماری به طور مداوم شرکت نمی کنیم که اگر شرکت کنیم مطمئنا باعث پیشرفت ما میشه...!
به نظر من مدیریت نکردن و برنامه ریزی نکردن زمان و وقت عامل دیگه ای که باعث ضعف دانشجویان معماری شده همونطور که میدونید درس های رشته معماری طوریه که اگه بخواید واقعا اون درس رو مفهومی یاد بگیرید باید وقت زیادی رو صرف اون درس کنی پس مدیریت زمان رو فراموش نکنیم،سعی کنیم از این به بعد کوچکترین فرصتی که بدست آوردیم صرف بالا بردن علم و دانشمون تو معماری بگذرونیم...!
یکی دیگه از مشکلاتی که من دارم اینه که به خاطر نمره درس میخونم برای اینکه نمره بالاتری بگیرم خودم رو به آب و آتیش میزنم ولی دریغ از اینکه با این کار برعکس دیگه هیچی از درس نمیفهمم و
2 روز دیگه هر چیزی رو که بلد بودم یادم میره و روز از نو روزی از نو...!
جمع بندی:به نظر من با کتاب خوندن زیاد میشه این ضعف و نقص هایی که در نظرسنجی اومده تا حدود بسیار زیادی جبران کرد...!البته بازم میگم که همه این ها بستگی به خودمون داره...!
به قول آقای EHSAN_121_SHAMS از تطویل کلام عذرخواهی میکنم.
با سپاس...:gol:
 
آخرین ویرایش:

sakhtemansazan

عضو جدید
اهداف تاپیک : یافتن نقاط قوت و ضعف "دانشجویان معماری" و ارایه ی راهکار برای تقویت نقاط قوت ، و بر طرف نمودن نقاط ضعف .

با عرض ادب و احترام ، حضور دوستان عزیز معماری...:gol:
همانطور که مستحضر هستید ، تاپیک های بی شماری در تالار معماری وجود داره ، که به بررسی مشکلات معماری ایران اعم از فرهنگی، آموزشی،اقتصادی، اجرایی و ... پرداخته اند ، و تقریبا در هیچ یک ، به طور تخصصی مشکلات ما را (به عنوان دانشجو یا فارغ التحصیل معماری) ، بررسی و تحلیل نکرده اند .
مطلع هستید که نسل خالق معماری آینده ، ما هستیم ، و اگر معماری دهه های آتی دارای نقایص و کمبود هایی باشد، یکی از عوامل آن، ما هستیم .کما اینکه اگر در معماری دهه های 40 و 50 در ایران ، شاهد آثار بی نظیری بوده ایم، اصلی ترین دلیل آن ، معماران عزیز آن دوره بوده اند .
حال ، این تاپیک برای یافتن مشکلات ما دانشجویان در حال تحصیل یا تازه فارغ التحصیل شده، بر پا گردیده ، و در صورت حضور و شرکت شما عزیزان ، میتواند به عنوان یک " جامعه آماری" به نمایندگی از تمام دانشجویان معماری ایران معرفی گردد و همچنین ، بر آمارهای به دست آمده ی آن ، استناد کرد .
نکته ای که شرح آن لازم به ذکر است ، اینه که بعد از پایان این نظر سنجی و بررسی آمار آن و شناخت نقاط قوت و ضعف ، با کمک همه ی شما دوستان عزیز ، به ارایه ی راهکارهایی برای حل عمده ترین مشکلات خواهیم پرداخت .(در تاپیک های بعدی، و تحت عنوان هایی خاص).


.......آب کم جو ، تشنگی آور به دست / تا بجوشد آبت از بالا و پست.......​


قوانین این تاپیک :
1- به خاطر داشته باشید که موضوع مطرح شده در این تاپیک ، صرفا بررسی مشکلات دانشجویان عزیز معماریه؛ در نتیجه در اینجا به سایر مشکلات (اعم از روشهای غلط آموزشی،ضعف فرهنگی، فقر تکنولوژی و...) نخواهیم پرداخت .
2 با توجه به اینکه امکان انتخاب چند گزینه در نظرسنجی وجود دارد،لطفا به ترتیب اولویت ، 3 مورد را انتخاب نمایید .
3- در صورت دلخواه ، میتوانید بعد از دادن رای ، گزینه های انتخابی خود را به طور مختصر توضیح دهید .
4- اگر در گزینه های ارایه شده در نظر سنجی، کمبودی احساس کردید ، آن را با پیام خصوصی یا عمومی اطلاع دهید تا اصلاح گردد.(پست نزنید ).
5- لطفا از دادن پست هایی که به اصل موضوع در ارتباط نیست ، اکیدا خودداری فرمایید .
6- سایر قوانین تالار معماری ، در اینجا نیز لازم الاجراست .

.
.
و در آخر ، پیشاپیش از حسن توجه شما دوستان عزیزم، صمیمانه سپاسگزاری میکنم و امیدوارم که با همکاری و اتحاد ، بتوانیم قدمی هر چند خرد ، در "اصلاح کیفیات معماری ایران عزیز" برداریم .
موفق و پیروز باشید ...:gol:

سلام
خسته نباشید
به نظر من معماری رشته خیلی پیچیده ای هست
شاید شبیه ترین رشته به عرفان باشه
یعنی بدون استاد و راهنما خیلی بعیده کسی راه به جایی ببره
امروز متاسفانه اکثر اساتید ( البته همشون نه ) بیشتر به فکر پول هستند تا آموزش
دانشگاه ها هم که شورشو در آموردن
رشته ای با این اهمیت هر کی سرش رو پائین میندازه میره توش بعد از 4 سال یه معمار میشه !! ( مثل من )
یک دل و این همه غم ....
 

mehrazban

کاربر بیش فعال
سلام بچه ها به نظرتون ماها که معماری میخونیم فقط باید ساختمان طراحی کنیم؟
به نظر من معمار غیر از ساختمان میتونه اتومبیل - لوازم منزل - وسایل صنعتی - طلا و جواهر و.... طراحی کنیم
که من به شخصه با اینکه پسر هستم اما طراحی طلا و جواهر دوست دارم
نمیدونم از کجا شروع کنم :D

سلام
گرچه که روند طراحی در تمامی هنر ها یکسانه ( در کلیات یکسانه و در جزئیات متفاوت ) !
و یک معمار اگه به درستی روند طراحی رو بدونه می تونه در سایر رشته ها هم کار کنه ولی رشته معماری نیاز به یک شاید بشه گفت تعصب داره که معماران رو وادار می کنه فقط و فقط به بناها و نقش اونها در زندگی و جامعه بیاندیشن !!!!!!!
البته رسیدن به این حرف و این مرحله از معماری اکتسابی نیست بلکه باید توی خونت باشه .
در ضمن طراحی ظرف و سایل خونه و هر چیزی مربوط به ساختمان بخشی از معماریه که بزرگانی چون آلوارو آلتو توی اون سرآمد بودن ولی طراحی اتومبیل و ... اصلاً معمارانه نیستن .
با تشکر فراوان
 

Paryfam

عضو جدید
سلام
به نظر من مشکل معماری ایران از خودمونه.معمارای ما معمار نیستن.ساختمون سازند.
یکی گفته بود دانشگاه و یکی گفته بود اسکیسش ضعیف و خیلی ایرادای دیگه.ولی اینا همش یه وسیله است برای اینکه تو معماری و هنرتو نشون بدی.معماری ما فقط واسه گذشته هستش و الان پوچ پوچیم.چی داریم واسه گفتن؟حتی معماری خودمون هم نمیشناسیم.
معمارای قدیم مگه امکانات مارو داشتن که معماریشون شد معماری.اونا معمار بودن نه ساختمون ساز.
هیچ کس جز من جز تو مقصر نیست.
تاپیکتون خیلی خوب بود.
 

سپیدار

کاربر بیش فعال


با سلام و احترام خدمت ِ تمامی دوستان
بعد از مدتها دوری ِ ناخواسته که خدمت مقدس ( ! ) سربازی دلیلش بود ، حالا که به نفس های آخر ِ این خدمت رسیدم و قدری فرصت بیشتر داشتم ، دنبال ِ بهانه ای بودم که بازگردم به جایی که بسیار دوستش داشتم و دارم و روزهای زیادی در این مدت به شدت دلتنگش می شدم . از مدیران ِ باشگاه هم بسیار ممنون و قدردان هستم که مرا به بیرون نینداخته اند !
EHSAN_121_SHAMS عزیز بهانه ی این شروع را ایجاد کردند که از ایشان بسیار سپاس گزارم .
تاپیکی که ایجاد شده را کامل و چند باره خواندم و از مطالب ِ دوستان یادداشت برداری کردم .
امیدوارم در دور ِ جدید ِ بودنم در میان ِ دوستان ِ آگاه و با اندیشه ، بتوانم کوتاه تر سخن بگویم و بیش از پیش بیاموزم .
صحبت پیرامون ِ مشکلات ِ " ما " به عنوان ِ دانشجو یا دانش آموخته ی معماری ست ؛ و قرار است پای مباحثی مثل ِ : روشهای غلط آموزشی،ضعف فرهنگی و . . . را وسط نکشیم .
علیرغم صحبتی که با
EHSAN_121_SHAMS گرامی داشتم و اجازه گرفتم که بتوانم در صورت ِ نیاز به این مباحث هم بپردازم ، اما تلاش خواهم کرد فقط جاهایی که فصل ِ اشتراک ِ میان ِ مشکلات ِ " ما " و روشهای غلط آموزشی و . . . وجود دارد ، اشاره ای به آنها کنم .
سعی میکنم صحبتم را با توجه به نوشته های دوستان پیش ببرم تا از اضافه گویی تا حد ِ امکان جلوگیری شود .

1 . معماری : ابهامی به وسعت ِ ایهام ِ تمامی شعر ها . . .
هرگاه و هرجا که موضوعی به درستی روشن نباشد ، دست یافتن به نتیجه ای درخور ، بسیار بعید می نماید . متاسفانه معماری نیز از جمله ی مسائلی ست که چیستی اش به درستی معلوم نیست . در اینجا منظورم از " چیستی " نه از جهت ِ معنایی فلسفی ، که بیشتر از جهت ِ روشن شدن ِ ابعاد ِ " چیزی " که در تلاش ِ رسیدن به آن هستیم می باشد .
با قدری دقت ، متوجه گیجی ِ حاکم بر مراکز ِ به اصطلاح آموزشی معماری میشویم که هم در ذهن ِ به اصطلاح اساتید و هم در ذهن و رفتار ِ دانشجویان به خوبی مشخص است .
طبیعی ست وقتی کسی به درستی نداند که باید به " کجا " برسد ، تمام ِ تلاش هایش بیهوده خواهد بود ؛ و در بهترین و خوشبینانه ترین حالت ، بعد از صرف ِ " زمان " و " انرژی " و " هزینه " ی بسیار زیاد ، شاید با سعی و خطا بتواند قدری از این مه ِ غبار آلود بیرون آید .
حال آنکه دنیای امروز ، دیگر دنیای " سعی و خطا " نیست . ریتم ِ پیشرفت ها به قدری سریع شده است که فرصتی برای " باز تجربه " ی تجربه ها نیست .
دانش باید به گونه ای کاربردی شود که از تجربه ها فقط استفاده کرد . اتفاقی که در سیستم ِ نداشته ی آموزشی ِ ما نمی افتد . در بسیاری موارد ( و نه تمام ِ آنها ) مشخص نیست که هدف از خواندن ِ مطالب چیست . با پذیرفتن ِ این نکته که آنچه می آموزیم قرار است در آینده " ابزاری " برای " به کار بستن " شود ، جای استفاده از این ابزار و مهمتر از آن چگونگی ِ استفاده از آن مبهم است . به مانند جراحی که وارد ِ اتاق ِ عمل شود و نداند از ابزار ها و تجهیزات ِ آنجا چطور باید استفاده کند . آیا او باز هم و هنوز هم جراح است ؟

2 . از مکانیک ِ فرمول ِ یک تا مایکل شوماخر !

مرد در کمتر از دقیقه ای ماشین ِ پیچیده ی فرمول ِ یک را سرویس میکرد ، بدون ِ اینکه بتونه هیچ تصوری از حس ِ سرعت ِ 330 کیلومتر در ساعت و زمانبندی ترمز ِ سر ِ پیچ ها و حس ِ خنک و بی حس ِ آدرنالین ِ اشباع شده داشته باشه . بعد تابلوی جلوی راننده بالا میرفت و راننده بی خبر از آنچه در قلب ِ تپنده ی ماشین اش میگذرد ، پایش را روی پدال ِ گاز فشار میدهد . . .

( دنیا سرشار از پدیده های به ظاهر بی ربط است . . . )

خانم / آقای استاد فلانی ، فارغ التحصیل ِ دکتری یا فوق ِ لیسانس ِ معماری . فردی که در بهترین شرایط و خوش بینانه ترین حالت ، آموزش دیده است که مثلا ( ! ) معمار ِ خوبی باشد . حال همین فرد ، در ردای " استادی " ( که این روزها آنقدر بی ارزش شده که بر قامت ِ هر کسی مینشیند و عنوانی چنان کم اهمیت شده که به هر کسی نسبت داده می شود ) وارد ِ کلاس می شود و میخواهد " تدریس " کند !
به یاد دارم که پیش تر در مورد ِ اساتید چیزهایی نوشته م . دوباره تکرار نمیکنم . به این نمیخواهم بپردازم که این به اصطلاح استاد ؛ تا چه حد آنچه را که میگوید ( به فرض ِ آنکه چیز ِ درخور یا حتی چیزک ِ درخوری بگوید ) را خودش با جانش حس کرده و حرف هایی از این دست .
در اینجا سوالی به مراتب ساده تر مطرح میکنم : این جناب یا سرکار ِ استاد ، آیا حتی یک ساعت درباره ی " تدریس " دوره ای گذرانده است ؟ حتی برای معلم شدن در مدارس ِ ابتدایی هم باید دوره های مختلفی را گذراند ، حال چگونه است که امر ِ خطیر ِ " آموزش " آن هم آموزش ِ پدیده ی پیچیده و همه جانبه ای مثل ِ معماری ، و علی الخصوص آموزش پایه ی معماری را بدون ِ هیچ دوره و آموزش ِ خاصی به کسانی میدهند که حتی اگر صلاحیت ِ به اصطلاح " معمارانگی " داشته باشند ، دلیل بر آن نمیشود که صلاحیت ِ " استادی " هم داشته باشند .

به قول ِ مولانا :

چه استادان که من شهمات کردم / / / چه شاگردان که من استاد کردم . . .

خدا رحمت کند تمام ِ رفتگان ِ آگاه رفته را . استادی داشتم ( مرحوم بهارلو ، از بانیان ِ کمتر شناخته شده ی موسیقی ِ نوین ِ ایران و بخصوص سلفژ ) که همیشه میگفت : " جز از طریق ِ همیشه شاگرد بودن ، نمیتوان استاد شد . "
در اینجا باید دو نکته را مجزا کنم :
نخست : کسانی که به خاطر مسائل ِ ذاتی و . . . میتوانند چیزهایی که میدانند را خوب منتقل کنند . ( که آنقدر استثنا هستند که نمیتوان در موردشان بحث کرد و دیگر آنکه وقتی در مورد ِ " سیستم " صحبت میکنیم ، یعنی در مورد ِ " پروسه " ای حرف میزنیم که استثنا در آن کمتر محلی از بحث دارد . )
دوم : کسانی که سرچشمه ی فکری و نظری هستند . منظورم سرشاخه هاست .

در صورت ِ لزوم بعدا بیشتر در اینباره گفتگو خواهیم کرد .

3 . خود شکن ، آیینه شکستن خطا ست . . . ( واقعا خطا ست ؟ )

دوستان در باره ی مطالعه و مقدار ِ کم ِ آن ، مباحثی از قبیل ِ " جزوه ای " بودن ِ اساتید ( راحت ترم بگویم " مدرسان " ) ، عدم دسترسی به منابع و حتی مسائل مربوط به اینترنت و . . . سخنان ِ به جایی گفتند .
به عنوان ِ کسی که تفریح ِ اصلی اش مطالعه است باید عرض کنم بر خلاف ِ نظر ِ عده ای از دوستان که مسائل را صرفا به تلاش و خواستن ِ دانشجو معطوف میکنند ، باید بگویم که راهنما و کسی که به معنای واقعی ِ کلمه " آگاه به راه و مسیر " باشد ، حتی در مورد ِ مطالعه و چگونه و چه خواندن بسیار حیاتی است .
منابع به قدری زیاد هستند ( بخصوص در حوزه ی هنر و معماری ) و آنقدر متنوع و پراکنده و گاه به ظاهر بی ربط ، که اگر کسی بخواهد خودش وارد ِ این دریا شود ، بی شک غرق میشود و زمان و انرژی اش به بیراهه میرود . ( اتفاقی که برای من افتاد و هنوز می افتد . )
وقت هایی هست که انسان خودش نمیداند که به کجا باید برود ، حتی اگر پاهایی بسیار قوی داشته باشد . در اینگونه موارد است که رهبر و راهنما چون چراغی در دست و دل است . به قول ِ مولانا :

برای گوش ِ کسانی که بعد ِ ما آیند / / / بگویم و بنهم که عمر ما مأخر نیست
که گوششان بگرفتست و عشق می آرد / / / ز راه های نهانی که عقل رهبر نیست . . .

اما در این بین مشکلی هم وجود دارد که مربوط به خود ِما میشود : لال بودن و بی سواد ماندن ! آری ! در دنیای علمی ِ امروز ، اگر کسی " زبان " نداند ، نه میتواند حرفی بزند و نه میتواند حرفی بخواند ! حال چند درصد از ما ، به عنوان ِ قشر ِ به اصطلاح تحصیل کرده ، توانایی گفتگو با یک توریست ِ خارجی را داریم ؟ چقدر به عنوان دانشجو یا دانش آموخته ی پر معماری ( که به قول ِ دکتر حجت گاهی آنقدر ادعا داریم که گردنمان را با تبر هم نمیشود زد ) در یک مکان ِ تاریخی ، میتوانیم آنچه را که فرض میدانیم را برای یک خارجی توضیح دهیم و از او در باره ی معماری ِ کشورش بپرسیم ؟ چند ماه طول میکشد تا چند صفحه مقاله ی انگیسی که به فراوانی در اینترنت یافت میشود را بخوانیم و تحلیل کنیم ؟ چند بار سرچ ِ درست ِ اینترنتی ( که جز به زبان ِ اصلی کاری خنده دار است ) را انجام دادیم ؟
در این باره بیش از این زیاده گویی نمیکنم . در صورت ِ لزوم در آینده بیشتر در باره اش به گفتگو می نشینیم .

4 . معماری یا باستان شناسی ؟

دوستانی درباره ی ضعف هایی مثل ضعف در عناصر و جزئیات ، سازه و . . . مطالب ِ درخوری گفته بودند . بهتر از من میدانید که عمده ترین و معمولی ترین منبع برای مثلا درس ِ عناصر و جزئیات ، کتاب عناصر و جزئیات آقای کباری است . کتابی که مطالب اش به نزدیک به نیم قرن پیش باز میگردد . گویی کتابی ست در باره ی تاریخچه ی عناصر و جزئیات .
حال چقدر ما در باره ی سیستم های سازه ای جدید ، متریال های دکوراسیون داخلی و یراق آلات جدید ، رنگهای خودتمیز شونده بر پایه ی تکنولوژی نانو ، بتن های سبک و فوق ِ سبک و صدها مورد ِ دیگر میدانیم ؟ چقدر زبان میدانیم که جستجو کنیم در باره اش و مایی که افکار ِ بزرگی در سر داریم که به خیال ِ خودمان " معماری را متحول کنیم ! " اگر دیدیم مثلا فلان متریال که هنوز در ایران نیامده ، سازگار با مسائل اقلیمی و . . . مملکتمان است ، بیاییم به جای آنکه تن به بردگی و استعمار ِ دفاتر معماری با حقوق های خنده دار بدهیم ، به فکر وارد کردن ِ آن متریال جدید و تلاش برای شناساندن ِ آن به جامعه معماری کشور باشیم ؟

کارهای بزرگی میتوان کرد . اما حرف های بزرگ زدن کار ِ راحت تری ست !

5 . اسکیس محوری و نرم افزار زدگی

گویی همه چیز در معماری به دو چیز خلاصه و ختم می شود : اسکیس زن شو اگر میخواهی ارشد بخوانی ؛ تری دی کار شو اگر میخواهی کار کنی !
و این دو نکته بازاری را به وجود آورده که اگر بیش از بازار ِ مسکن برای سوداگرانش سود نداشته باشد ، کمتر از آن ندارد . و کسی فکر نمیکند که چه چیزی قرار است اسکیس زده شود ، تری دی شود و . . . ؛ و کسی فکر نمیکند که چیزهایی دیگری باید گرد آیند تا به کمک ِ " ابزار " ِ تری دی و یا اسکیس ، بیان ِ بیرونی پیدا کند ؛ و کسی فکر نکرد که وقتی میگویند اول بیاندیش و بعد سخن بگو ، مصداق ِ اندیشیدن در معماری ، تامل در مبانی نظری و هزار نکته ی دیگر است و پلان و پرسپکتیو و تری دی و اسکیس و . . . سخن گفتن است . . . و ما گویی بدون ِ اندیشیدن ، فقط سخن میگویم . . . و سخن میگوییم . . . ؛ و کسی فکر نکرد که در آبادی ویران شده دیگر نان نیست . . . و همه مردم ِ شهر ، بانگ برداشته اند که چرا سیمان نیست . . . و کسی فکر نکرد که چرا ایمان نیست . . . و زمانی شده است که بغیر از انسان ، هیچ چیز ارزان نیست . . .
( حمید مصدق )

6 . آنکه دانست ، زبان بست / / / وان که میگفت ، ندانست . . .

نگرانم که بیشتر نوشتنم ، بیش از این از حوصله ی شما خارج باشد . و میترسم این مدت نبودنم ، آنقدر دلتنگم کرده باشد که بیش از حد ِ مجازم سخن بگویم . پس فعلا همین جا ترمز میکنم و به انتظار ِ خوانش ِ نظرات ِ دوستان ِ دیگر مینشینم . امیدوارم در انتها با نقد ِ صحیح ِ یکدیگر به اندازه ی چند خط ، قد ِ آگاهی مان افراشته تر شود .
 

mehrazban

کاربر بیش فعال


با سلام و احترام خدمت ِ تمامی دوستان
بعد از مدتها دوری ِ ناخواسته که خدمت مقدس ( ! ) سربازی دلیلش بود ، حالا که به نفس های آخر ِ این خدمت رسیدم و قدری فرصت بیشتر داشتم ، دنبال ِ بهانه ای بودم که بازگردم به جایی که بسیار دوستش داشتم و دارم و روزهای زیادی در این مدت به شدت دلتنگش می شدم . از مدیران ِ باشگاه هم بسیار ممنون و قدردان هستم که مرا به بیرون نینداخته اند !
EHSAN_121_SHAMS عزیز بهانه ی این شروع را ایجاد کردند که از ایشان بسیار سپاس گزارم .
تاپیکی که ایجاد شده را کامل و چند باره خواندم و از مطالب ِ دوستان یادداشت برداری کردم .
امیدوارم در دور ِ جدید ِ بودنم در میان ِ دوستان ِ آگاه و با اندیشه ، بتوانم کوتاه تر سخن بگویم و بیش از پیش بیاموزم .
صحبت پیرامون ِ مشکلات ِ " ما " به عنوان ِ دانشجو یا دانش آموخته ی معماری ست ؛ و قرار است پای مباحثی مثل ِ : روشهای غلط آموزشی،ضعف فرهنگی و . . . را وسط نکشیم .
علیرغم صحبتی که با
EHSAN_121_SHAMS گرامی داشتم و اجازه گرفتم که بتوانم در صورت ِ نیاز به این مباحث هم بپردازم ، اما تلاش خواهم کرد فقط جاهایی که فصل ِ اشتراک ِ میان ِ مشکلات ِ " ما " و روشهای غلط آموزشی و . . . وجود دارد ، اشاره ای به آنها کنم .
سعی میکنم صحبتم را با توجه به نوشته های دوستان پیش ببرم تا از اضافه گویی تا حد ِ امکان جلوگیری شود .

1 . معماری : ابهامی به وسعت ِ ایهام ِ تمامی شعر ها . . .
هرگاه و هرجا که موضوعی به درستی روشن نباشد ، دست یافتن به نتیجه ای درخور ، بسیار بعید می نماید . متاسفانه معماری نیز از جمله ی مسائلی ست که چیستی اش به درستی معلوم نیست . در اینجا منظورم از " چیستی " نه از جهت ِ معنایی فلسفی ، که بیشتر از جهت ِ روشن شدن ِ ابعاد ِ " چیزی " که در تلاش ِ رسیدن به آن هستیم می باشد .
با قدری دقت ، متوجه گیجی ِ حاکم بر مراکز ِ به اصطلاح آموزشی معماری میشویم که هم در ذهن ِ به اصطلاح اساتید و هم در ذهن و رفتار ِ دانشجویان به خوبی مشخص است .
طبیعی ست وقتی کسی به درستی نداند که باید به " کجا " برسد ، تمام ِ تلاش هایش بیهوده خواهد بود ؛ و در بهترین و خوشبینانه ترین حالت ، بعد از صرف ِ " زمان " و " انرژی " و " هزینه " ی بسیار زیاد ، شاید با سعی و خطا بتواند قدری از این مه ِ غبار آلود بیرون آید .
حال آنکه دنیای امروز ، دیگر دنیای " سعی و خطا " نیست . ریتم ِ پیشرفت ها به قدری سریع شده است که فرصتی برای " باز تجربه " ی تجربه ها نیست .
دانش باید به گونه ای کاربردی شود که از تجربه ها فقط استفاده کرد . اتفاقی که در سیستم ِ نداشته ی آموزشی ِ ما نمی افتد . در بسیاری موارد ( و نه تمام ِ آنها ) مشخص نیست که هدف از خواندن ِ مطالب چیست . با پذیرفتن ِ این نکته که آنچه می آموزیم قرار است در آینده " ابزاری " برای " به کار بستن " شود ، جای استفاده از این ابزار و مهمتر از آن چگونگی ِ استفاده از آن مبهم است . به مانند جراحی که وارد ِ اتاق ِ عمل شود و نداند از ابزار ها و تجهیزات ِ آنجا چطور باید استفاده کند . آیا او باز هم و هنوز هم جراح است ؟

2 . از مکانیک ِ فرمول ِ یک تا مایکل شوماخر !

مرد در کمتر از دقیقه ای ماشین ِ پیچیده ی فرمول ِ یک را سرویس میکرد ، بدون ِ اینکه بتونه هیچ تصوری از حس ِ سرعت ِ 330 کیلومتر در ساعت و زمانبندی ترمز ِ سر ِ پیچ ها و حس ِ خنک و بی حس ِ آدرنالین ِ اشباع شده داشته باشه . بعد تابلوی جلوی راننده بالا میرفت و راننده بی خبر از آنچه در قلب ِ تپنده ی ماشین اش میگذرد ، پایش را روی پدال ِ گاز فشار میدهد . . .

( دنیا سرشار از پدیده های به ظاهر بی ربط است . . . )

خانم / آقای استاد فلانی ، فارغ التحصیل ِ دکتری یا فوق ِ لیسانس ِ معماری . فردی که در بهترین شرایط و خوش بینانه ترین حالت ، آموزش دیده است که مثلا ( ! ) معمار ِ خوبی باشد . حال همین فرد ، در ردای " استادی " ( که این روزها آنقدر بی ارزش شده که بر قامت ِ هر کسی مینشیند و عنوانی چنان کم اهمیت شده که به هر کسی نسبت داده می شود ) وارد ِ کلاس می شود و میخواهد " تدریس " کند !
به یاد دارم که پیش تر در مورد ِ اساتید چیزهایی نوشته م . دوباره تکرار نمیکنم . به این نمیخواهم بپردازم که این به اصطلاح استاد ؛ تا چه حد آنچه را که میگوید ( به فرض ِ آنکه چیز ِ درخور یا حتی چیزک ِ درخوری بگوید ) را خودش با جانش حس کرده و حرف هایی از این دست .
در اینجا سوالی به مراتب ساده تر مطرح میکنم : این جناب یا سرکار ِ استاد ، آیا حتی یک ساعت درباره ی " تدریس " دوره ای گذرانده است ؟ حتی برای معلم شدن در مدارس ِ ابتدایی هم باید دوره های مختلفی را گذراند ، حال چگونه است که امر ِ خطیر ِ " آموزش " آن هم آموزش ِ پدیده ی پیچیده و همه جانبه ای مثل ِ معماری ، و علی الخصوص آموزش پایه ی معماری را بدون ِ هیچ دوره و آموزش ِ خاصی به کسانی میدهند که حتی اگر صلاحیت ِ به اصطلاح " معمارانگی " داشته باشند ، دلیل بر آن نمیشود که صلاحیت ِ " استادی " هم داشته باشند .

به قول ِ مولانا :

چه استادان که من شهمات کردم / / / چه شاگردان که من استاد کردم . . .

خدا رحمت کند تمام ِ رفتگان ِ آگاه رفته را . استادی داشتم ( مرحوم بهارلو ، از بانیان ِ کمتر شناخته شده ی موسیقی ِ نوین ِ ایران و بخصوص سلفژ ) که همیشه میگفت : " جز از طریق ِ همیشه شاگرد بودن ، نمیتوان استاد شد . "
در اینجا باید دو نکته را مجزا کنم :
نخست : کسانی که به خاطر مسائل ِ ذاتی و . . . میتوانند چیزهایی که میدانند را خوب منتقل کنند . ( که آنقدر استثنا هستند که نمیتوان در موردشان بحث کرد و دیگر آنکه وقتی در مورد ِ " سیستم " صحبت میکنیم ، یعنی در مورد ِ " پروسه " ای حرف میزنیم که استثنا در آن کمتر محلی از بحث دارد . )
دوم : کسانی که سرچشمه ی فکری و نظری هستند . منظورم سرشاخه هاست .

در صورت ِ لزوم بعدا بیشتر در اینباره گفتگو خواهیم کرد .

3 . خود شکن ، آیینه شکستن خطا ست . . . ( واقعا خطا ست ؟ )

دوستان در باره ی مطالعه و مقدار ِ کم ِ آن ، مباحثی از قبیل ِ " جزوه ای " بودن ِ اساتید ( راحت ترم بگویم " مدرسان " ) ، عدم دسترسی به منابع و حتی مسائل مربوط به اینترنت و . . . سخنان ِ به جایی گفتند .
به عنوان ِ کسی که تفریح ِ اصلی اش مطالعه است باید عرض کنم بر خلاف ِ نظر ِ عده ای از دوستان که مسائل را صرفا به تلاش و خواستن ِ دانشجو معطوف میکنند ، باید بگویم که راهنما و کسی که به معنای واقعی ِ کلمه " آگاه به راه و مسیر " باشد ، حتی در مورد ِ مطالعه و چگونه و چه خواندن بسیار حیاتی است .
منابع به قدری زیاد هستند ( بخصوص در حوزه ی هنر و معماری ) و آنقدر متنوع و پراکنده و گاه به ظاهر بی ربط ، که اگر کسی بخواهد خودش وارد ِ این دریا شود ، بی شک غرق میشود و زمان و انرژی اش به بیراهه میرود . ( اتفاقی که برای من افتاد و هنوز می افتد . )
وقت هایی هست که انسان خودش نمیداند که به کجا باید برود ، حتی اگر پاهایی بسیار قوی داشته باشد . در اینگونه موارد است که رهبر و راهنما چون چراغی در دست و دل است . به قول ِ مولانا :

برای گوش ِ کسانی که بعد ِ ما آیند / / / بگویم و بنهم که عمر ما مأخر نیست
که گوششان بگرفتست و عشق می آرد / / / ز راه های نهانی که عقل رهبر نیست . . .

اما در این بین مشکلی هم وجود دارد که مربوط به خود ِما میشود : لال بودن و بی سواد ماندن ! آری ! در دنیای علمی ِ امروز ، اگر کسی " زبان " نداند ، نه میتواند حرفی بزند و نه میتواند حرفی بخواند ! حال چند درصد از ما ، به عنوان ِ قشر ِ به اصطلاح تحصیل کرده ، توانایی گفتگو با یک توریست ِ خارجی را داریم ؟ چقدر به عنوان دانشجو یا دانش آموخته ی پر معماری ( که به قول ِ دکتر حجت گاهی آنقدر ادعا داریم که گردنمان را با تبر هم نمیشود زد ) در یک مکان ِ تاریخی ، میتوانیم آنچه را که فرض میدانیم را برای یک خارجی توضیح دهیم و از او در باره ی معماری ِ کشورش بپرسیم ؟ چند ماه طول میکشد تا چند صفحه مقاله ی انگیسی که به فراوانی در اینترنت یافت میشود را بخوانیم و تحلیل کنیم ؟ چند بار سرچ ِ درست ِ اینترنتی ( که جز به زبان ِ اصلی کاری خنده دار است ) را انجام دادیم ؟
در این باره بیش از این زیاده گویی نمیکنم . در صورت ِ لزوم در آینده بیشتر در باره اش به گفتگو می نشینیم .

4 . معماری یا باستان شناسی ؟

دوستانی درباره ی ضعف هایی مثل ضعف در عناصر و جزئیات ، سازه و . . . مطالب ِ درخوری گفته بودند . بهتر از من میدانید که عمده ترین و معمولی ترین منبع برای مثلا درس ِ عناصر و جزئیات ، کتاب عناصر و جزئیات آقای کباری است . کتابی که مطالب اش به نزدیک به نیم قرن پیش باز میگردد . گویی کتابی ست در باره ی تاریخچه ی عناصر و جزئیات .
حال چقدر ما در باره ی سیستم های سازه ای جدید ، متریال های دکوراسیون داخلی و یراق آلات جدید ، رنگهای خودتمیز شونده بر پایه ی تکنولوژی نانو ، بتن های سبک و فوق ِ سبک و صدها مورد ِ دیگر میدانیم ؟ چقدر زبان میدانیم که جستجو کنیم در باره اش و مایی که افکار ِ بزرگی در سر داریم که به خیال ِ خودمان " معماری را متحول کنیم ! " اگر دیدیم مثلا فلان متریال که هنوز در ایران نیامده ، سازگار با مسائل اقلیمی و . . . مملکتمان است ، بیاییم به جای آنکه تن به بردگی و استعمار ِ دفاتر معماری با حقوق های خنده دار بدهیم ، به فکر وارد کردن ِ آن متریال جدید و تلاش برای شناساندن ِ آن به جامعه معماری کشور باشیم ؟

کارهای بزرگی میتوان کرد . اما حرف های بزرگ زدن کار ِ راحت تری ست !

5 . اسکیس محوری و نرم افزار زدگی

گویی همه چیز در معماری به دو چیز خلاصه و ختم می شود : اسکیس زن شو اگر میخواهی ارشد بخوانی ؛ تری دی کار شو اگر میخواهی کار کنی !
و این دو نکته بازاری را به وجود آورده که اگر بیش از بازار ِ مسکن برای سوداگرانش سود نداشته باشد ، کمتر از آن ندارد . و کسی فکر نمیکند که چه چیزی قرار است اسکیس زده شود ، تری دی شود و . . . ؛ و کسی فکر نمیکند که چیزهایی دیگری باید گرد آیند تا به کمک ِ " ابزار " ِ تری دی و یا اسکیس ، بیان ِ بیرونی پیدا کند ؛ و کسی فکر نکرد که وقتی میگویند اول بیاندیش و بعد سخن بگو ، مصداق ِ اندیشیدن در معماری ، تامل در مبانی نظری و هزار نکته ی دیگر است و پلان و پرسپکتیو و تری دی و اسکیس و . . . سخن گفتن است . . . و ما گویی بدون ِ اندیشیدن ، فقط سخن میگویم . . . و سخن میگوییم . . . ؛ و کسی فکر نکرد که در آبادی ویران شده دیگر نان نیست . . . و همه مردم ِ شهر ، بانگ برداشته اند که چرا سیمان نیست . . . و کسی فکر نکرد که چرا ایمان نیست . . . و زمانی شده است که بغیر از انسان ، هیچ چیز ارزان نیست . . .
( حمید مصدق )

6 . آنکه دانست ، زبان بست / / / وان که میگفت ، ندانست . . .

نگرانم که بیشتر نوشتنم ، بیش از این از حوصله ی شما خارج باشد . و میترسم این مدت نبودنم ، آنقدر دلتنگم کرده باشد که بیش از حد ِ مجازم سخن بگویم . پس فعلا همین جا ترمز میکنم و به انتظار ِ خوانش ِ نظرات ِ دوستان ِ دیگر مینشینم . امیدوارم در انتها با نقد ِ صحیح ِ یکدیگر به اندازه ی چند خط ، قد ِ آگاهی مان افراشته تر شود .


با سلام ویژه خدمت شما (( سپیدار عزیز ))
خیلی سریع میرم سر اصل مطلب
با اینکه من تازه واردم و هنوز خیلی مونده تا به رمز و رموز این باشگاه آشنا بشم ولی یک گلایه بزرگ نسبت به بسیاری از اعضاء محترم این باشگاه دارم و اون اینکه در حین پاسخ گویی به بعضی از تاپیک های مهم مثل همین تاپیک خیلی از دوستان متوجه نیستن که اصولا ً برای چی عضو این باشگاه شدن و به جای پرداختن به اصل مطلب یعنی معماری به حرف های بیهوده و گاها ً شخصی می پردازن که اصلا ً خوش آیند نیست !!!
که باعث شد در همون حین ورود من ، قدری تو ذوقم بخوره ...
از اونجایی که شما (( سپیدار عزیز )) به خوبی خیلی از مطالب رو با صبر و حوصله و ریز بینی مطرح کردین و میشد لابلای حرفهای دوستان هم یه چیزایی پیدا کرد لذا حقیر دیگه به این موضوع نمی پردازم .
فقط همین رو بگه که در هر کجای دنیا هر بلایی که بر سر معماری اومده مقصرش معمارها بودن !!! اگه معماری خوب بوده ، معمارها خوب بودن واگه بد بوده ، معمارها بد بودن .
آیا میشه مقصر یک مریض رو که به خاطر اشتباه جراح فوت کرده ، کسی غیز از جراح دونست ؟؟؟؟؟؟؟؟
معماری امروز ما یک مرض داره که علاجش فقط و فقط به دست جراح است .
اگه اساتیدمون بی سوادن ، اگه زبانمون ضعیفه ، اگه دانشگاه هامون مثل قارچ دارن معمار (( یا خدا !!! )) می دن بیرون ، اگه هنوز تکلیف خودمون رو نسبت به معماری سنتی نمی دونیم و ... فقط و فقط مقصر جراح است .
همین ...
 

bahar jon jon

عضو جدید
سلام ، ببین بیشترین چیزی که از نطر من به یه معمار کمک میکنه اینه که ذهن بازی داشته باشه . شما هم برای اینکه ذهن بازی داشته باشی باید بیشتر مطالعه کنی مجله های مهمار،هنر معماری،معماری داخلی و...... رو مطالعه کن و به تناسبات رنگ ها اشکال هندسی فرم ها مصالح و .... دقت کن ، توصیه من به تو اینه اگه میخای واقعا ازین وضعیت دربیای و این مشکلات واست حل بشه هیچوقت هیچوقت از کارا تقلید نکن اما الهام بگیر
و حتی اگه زمان زیادی این کار طول بکشه تا نتیجه لازم رو بگیری اما حداقل روزی 1کروکی رو بکش و از اشکال ساده مثل جعبه میز و... استفاده کن این کار باعث میشه هم دستت قوی بشه هم درکت رو در تجسم زوایا و اشکال بالا بره
برای انجام هر کار اول باید اراده قوی داشت پس بخواه و تلاشتو بکن قطعا موفق میشی;)
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
مفهوم سکونت...

مفهوم سکونت...

اگر خانه ی تو ، و خانه ی من درست بنا شده باشد، با هم بسیارصمیمی به نظر خواهند آمد ؛در صورت درست بنا شدن ، بین خانه ها ، تعلق خاطر به وجود می آید.

.
.
.
کتا ب: مفهوم سکونت
تالیف : کریستیان نوربری-شولتز​
 

ho_b

عضو جدید
کاربر ممتاز
در حال حاضر به نظر ما بزاز از یک طرف و باهاوس از طرف دیگر دو شیوه افراطی و تفریطی قابل انتقادند. بدون تردید باید راهی میان این دو وجود داشته باشد. (جیمز استرلینگ)

منبع: تاملات در هنر و معماری- نوحی مهندس حمید- چاپ دوم- ضرورت دگرگونی ص 356- انتشارات گنج هنر
 

ho_b

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر بخواهیم فرهنگ انسان تولیدگرا را پشت سر بگذاریم و فرهنگ همزیستی انسانی را جایگزین آن کنیم، باید روی سازمانهای غیر حرفه ای و حتی روی بسط افق های سازمانهای صنفی بر تجهیزات غیر تولیدی، و همچنین روی ظرفیت تبیین طرح های کاربرد همبسته زمان، تولید و فضا در سطح افراد، خانواده ها، روابط همسایگی، محله ای، شهری، تاکید کنیم و راه های هماهنگ کردن آنها را در سطح منطقه و یا سرزمین را پیاده نماییم. ...
به این ترتیب برنامه ریزی زمان، تولید و فضا سه وجه فرایند واحد ساخت معطوف به "سبک زندگی" در درون جامعه ای می شود که سیادت خود را مجددا هم در نهادهای اقتصادی و هم در نهادهای سیاسی برقرار می کند. ...

منبع: تاملات در هنر و معماری- نوحی مهندس حمید- چاپ دوم- ساخت شهر و گفتمان دینی ص 109- انتشارات گنج هنر
 

ho_b

عضو جدید
کاربر ممتاز
در چشم انداز فرهنگی توسعه بوم آورد، تغییر سبک زندگی، ما را به مجموعه ای از مسائل ارجاع میدهد که از تحقیق مقطعی یک نوع نوآوری (مثلا تنظیم مجدد اوقات کار، تجدید نظر در جدول زمانی تعطیلات، ترغیب پیاده روی و دوچرخه سواری به عنوان وسیله تردد) گرفته تا تجربیات واقعا مشترک در سبک زندگی در مجتمع های آموزشی، مذهبی، تفریحی-فرهنگی و در شهرهای جدیدالاحداث برای زمین های بکر صادق است... باید میان کار حق الزحمه ای، زمان فعالیت های خانگی، زمان استراحت روزانه، زمان موجود برای فعالیت های آموزشی، تفریحی و فرهنگی، نوعی ارزیابی از لحاظ اجتماعی و سیاسی انجام شود...

منبع: تاملات در هنر و معماری- نوحی مهندس حمید- چاپ دوم- ساخت شهر و گفتمان دینی ص 109- انتشارات گنج هنر
 

ho_b

عضو جدید
کاربر ممتاز
ساخت شهر و گفتمان دینی

ساخت شهر و گفتمان دینی

از نظر اشپنگلر "تضاد اساسی در تفاوت نظم انسانی میان شهر و روستاست. ریشه های زندگی انسان همواره در خاک است و فقط در عرصه تمدن با شهرهای غول آسای آن، پیوند با این ریشه قطع می شود."
و به اعتقاد لویی ورث "ازدیاد تعداد افراد پراکنده مشغول به کار، تماس کامل شخصیت ها را ناممکن می کند. شهروندان با یکدیگر روابط درجه دوم داشته و تماسهایشان سطحی، زودگذر و بسیار شخصی است. این پیوندها سرانجام به نوعی بی تفاوتی و بینش پوچ گرا می انجامد که فرد را به عنوان عنصری منزوی در برابر جمع قرار میدهد."
به نظر زیمل نیز "عمیق ترین مسئله زندگی امروزی در این حقیقت نهفته است که فرد سعی در حفظ خود مختاری و فردیت خود دربرابر نیروهای اجتماعی فراگیر وابسته به یک میراث تاریخی، فرهنگ خارجی و فن زندگی دارد."

منبع: تاملات در هنر و معماری- نوحی مهندس حمید- چاپ دوم- ساخت شهر و گفتمان دینی ص 107- انتشارات گنج هنر
 

ho_b

عضو جدید
کاربر ممتاز
پدیده حرکت اعوجاجی در تاریخ معماری معاصر ایران

پدیده حرکت اعوجاجی در تاریخ معماری معاصر ایران

سزاز لالی در سال 1894 می نویسد: "معماری نو ما را از گذشته راکد و خشک و از حقارت ناشی از تقلید گذشته می رهاند."
همین معمار در سال 1867 چنین شکوه کرده بود که: "جو دنیا را تقلیدی از گذشته پر کرده است. تمام اعضای جهاز نفسی، هوای این جو را جذب می کند و این هوا همراه با گردش خون بر قلب و مغز ما اثر می گذارد."

منبع: تاملات در هنر و معماری- نوحی مهندس حمید- چاپ دوم- پدیده حرکت اعوجاجی در تاریخ معماری معاصر ایران ص 65- انتشارات گنج هنر
 

et-rt

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بازم میگم که مشکلاتی که همه دارن نتیجه ی ضعف در عوامل مختلفه
مدرسین
دانشجویان
محیط اموزشی
منابع اموزشی
شاید به خاطر اینه کسی یا گروهی تو ایران نیس که برای اموزش معماری تو کل کشور یه خط منطقی تایین کنن
کسی بالا سر معماری نیس
کسایی که کتابای معماری رو ویرایش کنن. به روز کنن. سیلابسای درسی رو تو تمام دانشگاه ها هماهنگ کنن. نه اینکه طرح 2 با ما فرمال کار کنن تو یه دانشگاه دیگه جانمایی کار کنن.
اساتید رو به قول دوستمون از شیلتر رد کنن (اگه از ف استفاده میکردم سایت کلمه رو سانسور میکرد ببخشید) نه اینکه هر کسی رو بفرستن بالا سر ما, واسه انتخاب مدرسین قانون بزارن
فک میکنید دلیل گیجی تو دانشکده های معماری چیه؟ اینه که مدیریت کلی نیس
مشکل حل نمیشه مگه اینکه اساتید رده اول کشور تو دانشگاه های تراز اول تهران و کلان شهر ها برنامه ریزی هماهنگ کنن و تالیف و تدریس رو هم هدفمند کنن
مگه میشه تمام دانشجوها هم صدا بشن و مشکل معماری رو حل کنن؟
دانشجو هایی که ارتباطی قویتر از همین سایتای مهندسی با هم ندارن
اینطوری انسجام به وجود میاد و دانشجو ها با اصول تعریف شده تربیت میشن و بعد از اون هرکسی میتونه راه خودشو تو طراحی و معماری انتخاب کنه
بد میگم؟
بگو بد میگی!!
 

ho_b

عضو جدید
کاربر ممتاز
پدیده حرکت اعوجاجی در تاریخ معماری معاصر ایران

پدیده حرکت اعوجاجی در تاریخ معماری معاصر ایران

مشکل ترین کارها تقکر و اندیشه است که متاسفانه اغلب معماران و حتی افراد سایر طبقات نیز می کوشند تا آنجا که ممکن است از مبادرت به آن اجتناب ورزند. اما فقط به کمک تفکر و اندیشه است که می توان عوامل مختلف یک بنا را قابل استفاده و مقبول و مطبوع عامه نمود.

منبع: تاملات در هنر و معماری- نوحی مهندس حمید- چاپ دوم- پدیده حرکت اعوجاجی در تاریخ معماری معاصر ایران ص 69- انتشارات گنج هنر
 
آخرین ویرایش:

ho_b

عضو جدید
کاربر ممتاز
همبندی یک فضا به فضای دیگر ناگزیر از الگوب بنیادی اتصال، انتقال و وصول پیروی می کند.


منبع: سیری در مبانی نظری معماری- معماریان، دکتر غلامحسین-چاپ پنجم 1390- همبندیهای فضایی ص 493- انتشارات سروش دانش
 

jhangard

کاربر بیش فعال
مجموعه عواملی که باعث شده تا مملکت ما جهان سوم و عقب افتاده باشه و حالا حالا هم جهان سوم بمونه مستقیما گریبانگیر معماری هم هست و باقیه چیزها مثل اساتید بی سواد و دانشجویان بسیار زیاد تنبل و بی سواد که فارغ التحصیل میشه (مثل من) عوامل متاثر از همین جهان سوم بودن و فرهنگ پر از اشکال ما ایرانی هاست.
کم نیستن دور و بر من دانشجوهایی که فقط به عشق مهندس!! شدن(خصوصا دختر خانم ها) یا فقط برای کار پیدا کردن در اینده فارغ از یه ذره علاقه و استعداد و درک معماری، دارن معماری می خونن.
دانشجو های دانشگاه های تاپ هم وضعیت چندان بهتری ندارن...

با اینکه تازه دارم کاردانی می خونم اما حرف برای گفتن خیلی دارم که از حوصله این تاپیک هم خارجه...
 
آخرین ویرایش:

Erfan_K

عضو جدید
کاربر ممتاز
مهم میراث اسلامی هستن که باید حفظ بشن . ساخت امامزاده ها و مرمت مساجد بزرگ و ساختن مسیرهای آبی برای کشور دوست و همسایه عراق و ... از مهم ترین برنامه های کشور هستند . نه آثار باستانی بی ارزشی که از یک مشت پادشاه غیرمسلمان به جا مانده ....
 

bahar jon jon

عضو جدید
بازم میگم که مشکلاتی که همه دارن نتیجه ی ضعف در عوامل مختلفه
مدرسین
دانشجویان
محیط اموزشی
منابع اموزشی
شاید به خاطر اینه کسی یا گروهی تو ایران نیس که برای اموزش معماری تو کل کشور یه خط منطقی تایین کنن
کسی بالا سر معماری نیس
کسایی که کتابای معماری رو ویرایش کنن. به روز کنن. سیلابسای درسی رو تو تمام دانشگاه ها هماهنگ کنن. نه اینکه طرح 2 با ما فرمال کار کنن تو یه دانشگاه دیگه جانمایی کار کنن.
اساتید رو به قول دوستمون از شیلتر رد کنن (اگه از ف استفاده میکردم سایت کلمه رو سانسور میکرد ببخشید) نه اینکه هر کسی رو بفرستن بالا سر ما, واسه انتخاب مدرسین قانون بزارن
فک میکنید دلیل گیجی تو دانشکده های معماری چیه؟ اینه که مدیریت کلی نیس
مشکل حل نمیشه مگه اینکه اساتید رده اول کشور تو دانشگاه های تراز اول تهران و کلان شهر ها برنامه ریزی هماهنگ کنن و تالیف و تدریس رو هم هدفمند کنن
مگه میشه تمام دانشجوها هم صدا بشن و مشکل معماری رو حل کنن؟
دانشجو هایی که ارتباطی قویتر از همین سایتای مهندسی با هم ندارن
اینطوری انسجام به وجود میاد و دانشجو ها با اصول تعریف شده تربیت میشن و بعد از اون هرکسی میتونه راه خودشو تو طراحی و معماری انتخاب کنه
بد میگم؟
بگو بد میگی!!

آفرین زدی توو خال ، اگه یکی نازل میشد این کارارو میکرد معرکه میشد
اگه هم فکری در ذهن دارین که خود دانشجوها هم توو بانجام رسیدن این هدف اقدامی کنن لطفا بگید
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
ارایه نظر 4

ارایه نظر 4

متاسفانه من الان که ترم آخرم فهمیدم که همه مسائل اشتباه خودم بوده
رشته ما طوریه که باید باید باید مطالعه زیاد داشته باشیم و این به بد یا خوب بودن اساتیدمون مربوط نمیشه. تمرین دست زیاد که اینم به مدت زمانی برمیگرده که ما بهش در منزل اختصاص میدیم
قسمت سازه و آشنایی با سازه ها هم که برمیگرده به همون مطالعه و کارآموزی رفتن پیش مهندسای مختلف
خیلی از چیزا رو هم باید حتما خارج از دانشگاه دنبالشون بگردیم مثل نرم افزارا
من اگه الان برگردم به ترم 1 میدونم چکار کنم . ما باید همه علوم رو یاد بگیریم (البته علوم مرتبط)
مثلا تاسیسات و قسمتهایی از عمران رو که به سازه و طراحی ما کمک میکنه.
قبول ندارم که اساتید بزرگترین نقش رو دارن!!!! چون معماری سلیقه ایه و نباید ما به اساتیدمون تکیه کنیم. درضمن اگه به معمارای بزرگ دسترسی نداریم میتونیم کاراشونو مطالعه کنیم. نمیتونیم؟

من از صدیق و اساتید محترمی که در سایت حظور دارن خواهش میکنم تاپیکی برای راهنمایی تازه واردها به این رشته بکنن تا یه روز مثل الان ما دنبال مقصر نگردن.

البته الانم دیر نیس
من میخام به خودم 1سال استراحت بدم و برای ارشد نخونم چون خودم و اطلاعاتمو در حد ارشد نمیدونم....
این 1سال میرم کارآموزی.مطالعه میکنم.نرم افزارا و دستمو قوی میکنم تا دیگه ضعفی نداشته باشم


خیلی حرف زدم؟....
دلم از خودم پر بود ببخشید

درود بر یولیای عزیز.:gol:

بنده هم دنبال یه همچین متنی بودم؛ اینکه ما متوجه بشیم که از ماست، که بر ماست .

از دست خودمون شاکی بشیم .

به نظر من ، شما مسیر درست رو پیدا کردین؛ اولین قدم در راه پیشرفت اینه که "بفهمیم هیچی نمیفهمیم " و ضعف و نقص داریم؛ و طبیعیه که هر انسانی اگر بفهمه که در یه موردی ضعف و نقص داره، در صدد اصلاح و رفع نقص بر میاد .
و وااااااااای به روزی که خیال کنیم که میفهمیم ، کما اینکه عده ای از دوستان عزیز، (در این تاپیک) و جاهای دیگه اعلام میکنن که " من هیچ مشکلی ندارم" !!!
یزرگان معماری ما ، اعتراف میکنن که پر از نقص و اشکالیمم؛ و ما دانشجویان نمیخوایم درک کنیم که هنوز از البفای علم و دانش ومهارت معماری ، نه "الف " بلدیم و نه "ب" .(در گفتن این سخن ، هیچ اغراقی در کار نیست، اگر کسی معتقده که این سخن بنده اشتباهه،یادآوری کنه تا به بحث بنشینیم ).

بسیار دوست دارم که در این زمینه بنویسم و بنویسم و بنویسم، اما خب مصلحت ایجاب میکنه که " کوتاه سخن" باشیم .

ممنون از این متن پر محتوا.


سلام از نظر من یکی از مشکلات جامعه معماری اینه بعضی از افراد بیشتر سعی در کپی کردن طرح های دیگه رو دارن و کمتر به فکر نوآوری و ایجاد فرم های و خطوط جدید هستند
مثلا من کارفرما خوبی رو دیدم که یک معمار رو از شهری دیگه واسه طراحی داخلیش رو آورده در واقع من توی طراحی داخلیش هیچ نوآوری رو ندیدم هیچی حتی سعی نکرده بود کمی فرم عملکردگرایی رو داشته باشه و بسیار مدعی بود شاید طرح به راحتی به ذهن یک کارفرما بی هیچ دغدغه ای می رسید یا حتی یا ام دی اف کار
اون فرد معتقد بود گرایش مینیمالیسم داره توی طراحی رستوران داره ولی اومده کلی از قاب عکس های تزیینی استفاده کرده بود که در واقع خنجریه بر بدنه مینیمالیسم و کلی تزیینات کلاسیک دیگه
و پرزانته کارش هم در حد یک ویوپرت ساده با کمی سایه
کارفرما هم انتظار داشت که حداقل یک طرح خوب ببین در کنار چند میلیونی که هزینه کرده
و به نظر شما آیا باعث تباهی رفتن جامعه معماری نمیشه؟بدنامی نمیشه

درود بر جناب پاکزاد عزیز...:gol:

صحبت شما بسیار متین و مبرهن بود ؛

به عنوان یادآوری برای خودم ، یه نکته ای رو که در خلال صحبتهاتون بود ، بیشتر تشریح میکنم؛

تقلید و کپی :

بنده عرض میکنم که "ما حتی بلد نیستیم که تقلید یا کپی کنیم"؛ ای کاش حداقل میتوانستیم که از کارای خوب دنیا و تجربیات مفید معماری، تقلید کنیم؛کما اینکه در مراحل ابتدایی طراحی و آموزش معماری ، از ما خواسته میشه که آثار معماری خوب رو بررسی و مشاهده کنیم و از ویژگی های خوبی که داره ، تقلید کنیم؛ تا تمرینی باشه برای یادگیری و به دست آوردن مهارت .
اما باز متاسفانه باید بگم که ما حتی تقلید هم بلد نیستیم . (به خیابان های شهری رجوع کنید و آثار رو بررسی نمایید).



با سلام بله حق با شماست
ولی کسی که کپی میکنه حتما ضعف داره اون ضعف میشه مشکلش در معماری
بحث اینکه کپی میکنن شکل جامع ه معماریه همونطور که خودتون گفتید ولی بیشتر دنبال ضعف ها و راه کارها هستیم
من نمیدونم مینیمالیسم چی چی هست ولی در کل من مخالف اینم که هرکسی یه پرچم به اسم مینیمالیسم یا مدرنیسم یا کلاسیک یا حالا هرچی تو دستش بگیره و بگه این سبکه منه. این یه جور تحجر و مکث کردن در معماریه که خوب نیست
ممنون از نظرتون

درودی دیگر بر et-rt عزیز...:gol:

بی نهایت با صحبت شما موافقم، علی الخصوص بخش پایانی نوشتارتون .
دنیای امروز ما ، مجالی برای انتخاب یک مبنای خاص ، و توقف و تکرار به ما نمیده ؛ هر برهه ای از زمان و مکان ، شرایط و ویژگی های خاص خودش رو داره؛ مدام باید در حال روزآوری و نوآوری بود(بر اساس نیازهای جامعه)؛ البته این به معنی نظام مند نبودن و عدم فعالیت سیستماتیک نیست.
اکثر کسانی که پایه گذاران مکاتب بودند ، در پی انتخاب یک چارچوب مشخص نبودند(این تحلیل و نظر شخصی من هست).بلکه بنا به شرایط مکانی و زمانی،و پیرو نیازهای جامعه ی خویش، مفاهیمی رو دنبال میکردند که بعدها ما برای بازشناخت دوران تاریخی و تفکیک ادوار ، اون شرایط و ویژگیها رو مرزبندی کردیم و با عناوین خاص، مخاطب قرار دادیم .

سپاس از ارایه نظرتون.


از ازل بحث بوده و تا ابد هم ادامه خواهد داشت
تاپیکهای بسیار در سایتهای زیادی رو دیدم که درباره مشکل نسل معاصر معمارای ایرانی رو بررسی میکنه. ولی این تاپیک هم تا چن وقت دیگه متروک میشه و فراموش و همه برمیگردیم به روال سابق!!!!
بابا نکنید این کارهای موقتی رو!!! به جای این کارا همین الان از خودتون شروع کنید!!!
یا کسانی که میدونن راه چیه بیان برنامه بدن
استاد حسینی شما چرا؟!! شما که ازتون بر میاد خیلیها رو راهنمایی کنید چرا پیجتونو بستین؟ تارک دنیا شدین؟! اولش با اشتیاق اومدین و خیلیها بهتون امید بستن یهو جا زدین؟ شما که آگاهید میدونو خالی کردین تکلیف بقیه چیه؟

به نظر من هرکی توی هرچی قوی هست بیاد راهکار بده. یکی دستش قویه بیاد یاد بده
یکی کتاب زیاد خونده یا مقاله بیاد بگه چی بخونیم؟ چطور بخونیم!!!

منم خیلی حرف دارم ولی از بس حجمش زیاده وقتی بهش فکر میکنم سرم درد میگیره

دوستان نیاید زمین و زمانو مقصر ندونید. همه چی ازخود ما شروع میشه. اونایی که اول راهن نذارن برسن به روز ما که دستمون به هیچ جا نمیرسه از استاد و کلاس و تعداد زیاد دانشجو و هوای ابری ایراد میگیریم!!!

چرا معماریمون داره رو به زوال میره؟ چرا اگه همین الان چشمتونو ببندن تو یه استان دیگه باز کنن سخت میشه از معماریش فهمید کجای ایرانه؟ آیا در گذشته اینجوری بود؟ اینم تقصیر شوفاژ کلاسه استاد؟!!!!
چرا باید یه دانشگاه خارجی بنیاد احیای معماری ایرانو تاسیس کنه؟!! پس ما چیکاره ایم؟!!! این مشکل رو میخاید به چی ربط بدید؟

اصلا با این جمله تون که فرمودین بچه های ضعیف کنکور میان معماری موافق نیستم!!! نمونه ش خود من فرزانگان (سمپاد) درس خوندم و از راهنمایی هم عاشق معماری بودم اگه الان هیچی بلد نیستم بخاطر 4سال کاهلی خودم بوده نه در و دیوار. نمیگم همه حرفاتونو قبول ندارم. موافقم که اگه اساتید خوب باشن میتونن خوب راهنمایی بکنن ولی این حکم استارت یه ماشینو داره.

استاد در حکم شاگردی که خیلی براتون احترام قائله نظرم رو گفتم امیدوارم دلگیر نشید چون اعتقاد دارم یکی از اولین قدمها یاد گرفتن ایستادگی روی حرفمونه و نه گفتن به خیلی چیزا

بازم میگم حرف زیاده...

و باز هم با نظراتتون موافقم؛

از ازل بحث بوده ، تا ابد هم بحث خواهد بود.

اما...
اما یک مسئله ای هست که نسبت بهش کمتر توجه کردید ؛
منم موافقم که تاپیک ها و بحث های زیادی در این باره شده، و بالاخره ممکنه که این تاپیک هم روزی فراموش بشه (و این طبیعیه). منتها به این نکته توجه کنید که اگر به واسطه ی مباحثی که اینجا عنوان میشه، چند نفر به فکر فرو برن، و به خودشون بیآن، و متوجه بشن که عامل اصلی نقاط ضعف خودمون هستیم، این تاپیک و موضوعش ، رسالتش رو به خوبی انجام داده .
کما اینکه خود من ، به واسطه ی نظرات مفیدی که دوستان دادن، (مخصوصا بعضی از نوشته ها )، در رویه ی خودم تغییر ایجاد کردم . و از این بابت خوشحالم .

نکته ی بعدی در راستای صحبتتون ، اینه که در روزهای آتی ، به ارایه ی راهکار کاربردی برای حل مشکلات(به هر نحو) خواهیم پرداخت. که امیدوارم دوستان و عزیزان صاحب نظر ، با حضور گرمشون ما رو همراهی کنن و هر کس در هر زمینه ای که توانایی و تجربه داره ، برای دیگران دیدگاه و راه حل هاشو توضیح بده .

سپاس از همه ی دوستان عزیز.

موفق باشید...:gol:
 
آخرین ویرایش:

Pleiades.Arch

عضو جدید
کاربر ممتاز
مهم ترین مشکل به نظر من نبود یه استاد معمار خبره س که حداقل خودش چندتا طرح اجرایی داشته باشه!
این کجا که کسی تو دفتر یه معمار بزرگ آموزش ببینه و این کجا که اساتید ما تازه فارغ التحصیلان ارشد دانشگاه خودمون هستن که به واسطه پارتی بازی و نور چشمی بودن تو دوره دانشجویی به مرتبه استادی رسیدن! هنوز جوهر مدرکشونم خشک نشده!

من چند نمونه از دانشگاه خودمون مثال میزنم

کلاس طرح معماری 5 ما 8 ( دقت کنید 8!) جلسه تشکیل نشد و ما خودمون میرفتیم سر کلاس مینشستیم و کار میکردیم بدون اینکه استاد و راهنما بالاسرمون باشه! ایراد کارمون رو همون موقع بگه نه این که سر ژوژمان مسخره مون کنه

کلاس متره و براورد ما 4 جلسه تشکیل نشد و ما روز قبل از امتحان کلاس جبرانی داشتیم! و فردا کلی از همون جلسه آخر سوال اومد!!

کلاس مبانی نظری ما کل مهر ماه و تا اواسط آبان تشکیل نشد... وقتی هم تشکیل شد نه کتابی معرفی شد نه سر کلاس بحثی شد همه چرت میزدن!!!!

و خیلی موارد دیگه! تمام این کم کاری و بی وجدانی اساتید رو ما خودمون جبران کردیم از طریق اینترنت و سایت هایی مثل همین باشگاه مهندسان!

کم کاری از ما نبود! تقصیر ما نیست!
 
آخرین ویرایش:

Pleiades.Arch

عضو جدید
کاربر ممتاز
من اینو قبول ندارم. تقصیر استاد نیست دانشجو راحت طلب ست. وقتی می تونه 20 صفحه بخونه 18 بشه چرا بخواد کتاب 120 صفحه ای بخونه؟ دانشجو نمی خواد . استاد وقتی می بینه این طوره چرا بخواد بیخود وقت و انرژی صرف کنه؟وقتی دانشجو راحت طلبه!! ربطی هم به دانشج. قوی و ضعیف تو کلاس نداره قوی ترها هم راحت طلب هستن.
نمره گرا هستن. فکر میکنن نمره ملاک تایید و عدم تاییدشان ست.

همه دانشجوها راحت طلب و به دنبال جزوه نیستن!
من ترم 2 ایستایی رو به جای این که از روی جزوه ی استاد بخونم از روی کتاب بییر جانستون خوندم و نمره م شد 10.5!!! در حالی که همکلاسیای من جزوه استاد رو خوندن و نمره هاشون 15- 16 شد در حالی که درکشون و اطلاعاتشون هم اندازه من بود! اصلا همه مون باید این درس رو می افتادیم! چون هیچکدوممون یاد نگرفته بودیم!!!
 

saeid fallahian

عضو جدید
من بین هر مقطع درسیم یه سال فاصله گذاشتم و این مدت رو خودم مطالعه و تمرین می کردم . خداییش تازه می فهمیدم معماری چیه!!
یکی از مشکلای دانشجو ها اینه که بیشتر دنبال نمرند تا اینکه بخوان چیزی رو یاد بگیرن یکی از علتای این موضوع هم تاثیر عدل توی کنکوره که از نظر من باعث می شه اونایی که چند تا چیز حفظ کردن و نور چشمی های اساتید بودن راحت تر به مقاطع بالا برن وقتی آخرین مدرک تحصیلیشونو گرفتن تازه برن دنبال یادگیری!!!
یکی دیگه از مشکلات برنامه ریزی نادرست توسط اساتیده بعضیا کم می گن و کلاسو می پیچونن بعضی ها از همه جیز می گن اما خلاصه!!!!
فعلا همین
 

negin jo0on

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی از مشکلا اینه که نمیدونیم میخوایم به کجا برسیم..سیستم آموزشی که افتضاحهه ...بعضی استادا یه سیستمی پیاده کردن(نمره محوری) ..که باعث رقابت خیییلی زشتی بین بچه ها میشه..بابا داغونن اینا..مارو هم بی هدف کردن..در طول ترم چندبار افسرده میشم:دی
به آدم انگیزه نمیدن تا خودتم میای انگیزه ایجاد کنی وسط ترم شده و عقب میفتی...

 

Similar threads

بالا