اظهار نظر 3
اظهار نظر 3
درودی دیگر به همه ی دوستان عزیز و صاحب نظر...
سلام بر جناب سجاد عزیز.
شما لطف دارید دوست من.ممنونم.
من در نوشته های شما ، مطلب جدیدی مشاهده کردم ، و واضح تر مطرحش میکنم ، امیدوارم سایر دوستان نیز اگر در این مورد نظری داشتند ، مطرحش کنن.
مطلب جدید ، بحث مشکلات اقتصادی دانشجویان هستش، که من تا حالا بهش فکر نکرده بودم ؛
به نظرم این موضوع ، آیتم تاثیر گذاری میتونه باشه ؛ البته بیشتر در ارایه و تحقیق .
برای مثال ، یکی از دلایل اینکه خود من ، اطلاعاتی (هر چند ناچیز) از معماری به دست آوردم ،بیشتر نتیجه ی خوندن کتابه ؛ و متاسفانه تا یک کتاب رو نخرم و توی خونه نداشته باشمش ، نمیتونم مطالعه ش کنم(منظورم مطالعه ی کتابخانه ای ، یا امانت گرفتن و ...).
شاید در این یک سال گذشته ، مبلغ زیادی رو به خریدن کتاب اختصاص دادم ، که اگر به هر دلیل این مهم اتفاق نمی افتاد ، قطعا به مشکل برمیخوردم .
بحث ارایه هم مهمه ؛ پرداخت هزینه ، و کیفیت ارایه ی طرح ، رابطه ی مستقیمی با هم دارن.(البته باز به هوشمندی و مهارت دانشجو هم مربوط میشه که با کمترین هزینه ، بهترین ارایه رو بده). ولی خب واقعا نمیشه بحث اقتصاد رو کمرنگ تلقی کرد.
برای ما که معماری میخونیم ، هیچ بیانی شیوا تر از بیان تصویری نیست . باز هم ممنون که وقت گذاشتید و مطلب رو شکافتید .
من فکر میکنم که نظرات ما ، در یک راستاست ، منتها با بیانهای متفاوت .
برای تکمیل عرایض قبلیم ، باید عرض کنم که بنده نیز به ارزش والای ارایه ( دستی ، یا نرم افزار) واقف هستم ،و نیک میدونم که چقد تاثیر گذاره . اما باز تاکید میکنم که مشکل اصلی اون دوستمون ، بیش از ارایه ، مبانی نظریه .
از همین تصاویر خوبی که گذاشتید ، برای مثال خودم استفاده میکنم :
مطمئنا توجه دارید که در هر دو تصویر ، بیننده هر چقدر هم که مبتدی باشه ، میتونه تشخیص بده که جفتش اسلحه س . حالا یکیشون با وضوح بیشتر ، یکیشون با وضوح کمتر .و هیچکس نیست که مثلا با دیدن تصویر ، حدس بزنه که تصویر سمت چپ اسلحه س ، و تصویر سمت راست، موتور سیکلت (عمدا این مثال رو زدم ، که برای ادامه ی بحثم هم به درک مطلب ، کمک کنه)..
اما اون دوست عزیزمون ، مشکلش اینه که مثلا بازار میوه فروشی طراحی میکنه ، و بیینده ی حرفه ای ، میگه که احتمالا این ساختمان اداری ه!!!
بحث ارایه و خوب ارایه دادن ، مرحله ی پایانی طراحیه ؛ در حالیکه مشکل عمده ی همه ی ما ، در خود طراحی هستش.
بازم عنوان میکنم که نظراتمون هم سوست، و من نیز همچون شما و سایر دوستان ، به ارایه ی خوب اعتقاد دارم .
سپاس از زمانیکه برای تشریح دیدگاهتون گذاشتید دوست من .
بنده با نظرات هر دوی شما بزرگوار موافقم ، و واقعا هم هوشمندانه مطلالبتون رو مطرح کردید ؛
فقط از اونجایی که بطن موضوع ما ، مشکلات خود ما دانشجوهاست، درباره ی نکاتی که به ما مربوط میشه، چند خطی رو تحریر میکنم :
برای شروع ، پیشنهادم اینه که بیایید و برای چند مدت ، وجود اساتید محترممون رو فراموش کنیم ؛
فرض کنیم که کسی نمیخواد به ما چیزی یاد بده، که متاسفانه در پاره ای موارد هم همینطوره.(حالا یا در انتقال مفاهیم توانایی ندارن ، یا دلشون نمیخواد، یا دانشش رو ندارن و ...).
فرض بگیریم که استاد نداریم ؛ چکار باید کرد ؟
باید چیزی یاد نگیریم ؟
فردا روزی اگر بنده ی نوعی ، با این دانش قلیل و جهل زیاد ، خدای نکرده تصمیم به طراحی در عرصه ی غیر اکادمیک گرفتم ، هر جا که ضعف داشتم، تقصیر رو گردن کی بندازم؟
آیا از کسی که داعیه ی طراحی داره، پذیرفته میشه که دلایل ضعفش رو گردن استاد و آتلیه و ... بندازه ؟!!!
دوران دانشجویی ، دوران فروتنی و یادگیریست؛ اگر امروز نپرسیم، و نجوییم ، فردا هم نمیپرسیم و نمیجوییم؛ و جالب اینکه اگر فردا هم بپرسیم، مورد تمسخر قرار میگیریم ، یا در بهترین حالت ، پاسخی دریافت نخواهیم کرد .
من شخصا ، به اساتیدی که به زحمت به دیگران دانششون رو انتقال میدن حق میدم ، و به نظرم کار خوبی میکنن .
آدمی ، تا برای به دست آوردن یک چیز گرانبها زحمت نکشه ، قدرشو نمیدونه (این موضوع رو همه ی ما امتحان کردیم).
نکته ی آخری رو هم که باید یادآوری کنم(در راستای صحبت جناب art-s) اینه که قبول داشته باشیم که کسی که به عنوان مدرس سر کلاس ما میاد ، حتما حتما یک نکته از ما بیشتر میدونه .
این دانشجوی معماریه که استاد رو وادار به فعالیت و آموزش میکنه ، نه اینکه استاد به دانشجو با خواهش و تمنا چیزی یاد بده(که البته گاهی اتفاق میافته).
مستمع ، صاحب سخن را بر سر ذوق آورد .
از تطویل کلام عذرخواهی میکنم .
موفق و پیروز باشید...
.
.
.
اظهار نظر 3
درودی دیگر به همه ی دوستان عزیز و صاحب نظر...
سلام دوست عزیز ممنون بابت زدن این تاپیک
یکی از مشکلات من خود استادها هستش چون بعضی از دانشگاه ها با پارتی بازی استادهایی رو انتخاب میکنند که خود استادها هنوز دانشجو هستند و متاستفانه این جور استادها
الان که میبینم داخل دانشگاه ما زیاد شده
بعد اینکه رشته معماری در دانشگاه یکی از بیشترین دانشجوها رو داره چون بیشتر طراحی وعلاقه هستش اما ممکن بعضی از همین دانشجوها از رشته های فنی وارد دانشگاه نشده باشند
ممکن رشته نظری یا تجربی باشند که اصلا علاقه ای به معماری ندارن و بیشتر برای مدرک معماری رو انتخاب کردند و دانشگاه میرند
یکی دیگر از مشکلات ما هزینه دانشگاه هستش بعد از این همه خرجی که میکنیم کار برای ما اصلا نیست آخرش مجبور میشیم بامدرک کارشناسی ارشد مسافر کشی کنیم
خلاصه ما مشکل زیاد داریم هرچقدر هم که بنویسیم یا بگیم فایده ای نداره
ولی بازم ممنون که این تاپیک رو زدید
سلام بر جناب سجاد عزیز.
شما لطف دارید دوست من.ممنونم.
من در نوشته های شما ، مطلب جدیدی مشاهده کردم ، و واضح تر مطرحش میکنم ، امیدوارم سایر دوستان نیز اگر در این مورد نظری داشتند ، مطرحش کنن.
مطلب جدید ، بحث مشکلات اقتصادی دانشجویان هستش، که من تا حالا بهش فکر نکرده بودم ؛
به نظرم این موضوع ، آیتم تاثیر گذاری میتونه باشه ؛ البته بیشتر در ارایه و تحقیق .
برای مثال ، یکی از دلایل اینکه خود من ، اطلاعاتی (هر چند ناچیز) از معماری به دست آوردم ،بیشتر نتیجه ی خوندن کتابه ؛ و متاسفانه تا یک کتاب رو نخرم و توی خونه نداشته باشمش ، نمیتونم مطالعه ش کنم(منظورم مطالعه ی کتابخانه ای ، یا امانت گرفتن و ...).
شاید در این یک سال گذشته ، مبلغ زیادی رو به خریدن کتاب اختصاص دادم ، که اگر به هر دلیل این مهم اتفاق نمی افتاد ، قطعا به مشکل برمیخوردم .
بحث ارایه هم مهمه ؛ پرداخت هزینه ، و کیفیت ارایه ی طرح ، رابطه ی مستقیمی با هم دارن.(البته باز به هوشمندی و مهارت دانشجو هم مربوط میشه که با کمترین هزینه ، بهترین ارایه رو بده). ولی خب واقعا نمیشه بحث اقتصاد رو کمرنگ تلقی کرد.
از جنتلمن آرچ عزیز ممنون و سپاسگزارم ؛سلام تحلیل خوبی کردید...
فقط مهندس اون چیزی که راجبه دوست خوبم Eagle Golden بیان کردم راجبه قسمت اول حرفشون بود که گفته بودند
که شما گفتید ضعف در حوزه ی مبانی نظریه...این درست اما اینو بدونید همه معماران از دوره دانشجویی تا زمانی که می خواهند حرفه ای شوند فرم ها و کانسپ هایی را در ذهن دارند که بدلیل قوی نبودن دستشان و تسلط نداشتن به تری دی نتوانستند اون کانسپت را بر طبق تصوراتشان پیاده سازی کنند و چیزی که پیاده میشه یک کانسپت دست و پا شکسته میشه و طرحش مورد قبول واقع نمی گردد حال هر چقدر هم مبانی نظری آنها قوی باشه 50% راه را طی کردند و 50% آن پیاده سازی و نمایش آن است.
خوب تمام حرفام را در یک مثال توضیح می دهم من 2تا اسلحه را مدل کردم فرض کنید من یک معمار مبتدی هستم که مبانی نظری معمولی دارم و می خواهم یک اسلحه که تو ذهنم است پیاده سازی کنم و یه تصویر بکشم
اسلحه شماره 1 حاصل مبانی نطری ذهنیاتم است و با مدلینگ عالی تونستم اون را به نمایش بگذارم یعنی فرمی را که در ذهنم درگیر آن بودم با تری دی و یا اسکیس دستی پیاده سازی کردم و اگر کارفرما هم ببیند دقیقا تصورات ذهنی اون و خودم را به نمایش گذاشتم...و عملکرد و فرم در کنار هم یک نتیجه قابل قبولی پدید اورده
اما شکل 2- همان اسلحه است ولی به دلیل ناتوانی در به صحنه کشیدن تصویر و کشیدن پرسپکتیو یک فرم بسیار بی معنا شده است...پس ساختمان های معماری نیز به همین روال است ( مبانی نظری خوب+پیاده سازی خوب)
دلیل از اوردن این مثال این است که مبانی نظری 50% و توانایی در پیاده سازی کانسپت به شکل تری دی یا اسکیس دستی نیز 50% است و یه جورایی مکمل یکدیگرند
حال اگر دوست خوب ما Eagle Golden این 2 را در کنار هم انجام دهد به مرور نتیجه لازم را بدست می آورد...
بچه بیشتر از بیان این مثل ها پیدا کردن راه و روش درسته که البته اگر بحث طولانی میشه عذر خواهی می کنم...
برای ما که معماری میخونیم ، هیچ بیانی شیوا تر از بیان تصویری نیست . باز هم ممنون که وقت گذاشتید و مطلب رو شکافتید .
من فکر میکنم که نظرات ما ، در یک راستاست ، منتها با بیانهای متفاوت .
برای تکمیل عرایض قبلیم ، باید عرض کنم که بنده نیز به ارزش والای ارایه ( دستی ، یا نرم افزار) واقف هستم ،و نیک میدونم که چقد تاثیر گذاره . اما باز تاکید میکنم که مشکل اصلی اون دوستمون ، بیش از ارایه ، مبانی نظریه .
از همین تصاویر خوبی که گذاشتید ، برای مثال خودم استفاده میکنم :
مطمئنا توجه دارید که در هر دو تصویر ، بیننده هر چقدر هم که مبتدی باشه ، میتونه تشخیص بده که جفتش اسلحه س . حالا یکیشون با وضوح بیشتر ، یکیشون با وضوح کمتر .و هیچکس نیست که مثلا با دیدن تصویر ، حدس بزنه که تصویر سمت چپ اسلحه س ، و تصویر سمت راست، موتور سیکلت (عمدا این مثال رو زدم ، که برای ادامه ی بحثم هم به درک مطلب ، کمک کنه)..
اما اون دوست عزیزمون ، مشکلش اینه که مثلا بازار میوه فروشی طراحی میکنه ، و بیینده ی حرفه ای ، میگه که احتمالا این ساختمان اداری ه!!!
بحث ارایه و خوب ارایه دادن ، مرحله ی پایانی طراحیه ؛ در حالیکه مشکل عمده ی همه ی ما ، در خود طراحی هستش.
بازم عنوان میکنم که نظراتمون هم سوست، و من نیز همچون شما و سایر دوستان ، به ارایه ی خوب اعتقاد دارم .
سپاس از زمانیکه برای تشریح دیدگاهتون گذاشتید دوست من .
جواب ت رو تو یه مثال میدم. یه استادی داشتیم که خیلی هم استاد پر-ی بود. اما می گفت چرا دانشم رو همین جور دراختیار شما بزار این همه درس خوندم کتاب خونم خط کشیدم سختی کشیدم . بیام همه رو لقمه کنم بزارم دهن شما؟ خودتون باید ازم اطلاعات در بیارید."
اون زمان حرفش رو نمی فهمیدیم ولی تلاش میکردیم که ازش چیز یاد بگیریم (مجبور هم بودیم که یاد بگیریم)و الان که گذشته ،برای هم مون چیزهایی که بسختی ازش یاد گرفتیم واقعا مفید بوده و یادمون مونده و الان هم واقعا کاربردی هست.
بیایم اینقدر به استادها ایراد نگیریم. مطمئنا اون که اومده استاد شده بی سواد نیست. شاید خیلی هم قوی نباشه اما از ما بیشتر میدونه. و اگه ما پویا باشیم اون هم مجبور می شه خودش رو قوی تر کنه که از پس سوالات ما بربیاد
ترجیح میدم که نظرم رو درباره ی نوشتار art-s و RZGH عزیز و گرامی ، ادغام کنم ، چون به هم مربوطه ؛وقتی خوداستادرفرنسی معرفی نمی کنه -وقتی خوداستادمیگه شماکاری به نمره نداشته باشیدبا من -وقتی 3تاکلاس تویه روز با یه استادداری ونمیادوقتی به خودش زحمت نمیده برای دانشجو وقت بزاره -وقتی ازکل ترم روهم 5جلسه هم سرکلاس نیومده -وقتی برمیداره جزوه دوره دانشجویی خودش رومیاره حتی به خودش زحمت نمیده مکالماتش با دوستاش که کناره جزوه است روخط بزنه -وقتی به اموزش میگه هرکی بامن کلاس داره بگیدبه من زنگ بزنه اونوقت به خودش زحمت نمیده گوشیش رو جواب بده...............................................................................
ای با با بگذریم بهتره کشش ندیم...........................
بنده با نظرات هر دوی شما بزرگوار موافقم ، و واقعا هم هوشمندانه مطلالبتون رو مطرح کردید ؛
فقط از اونجایی که بطن موضوع ما ، مشکلات خود ما دانشجوهاست، درباره ی نکاتی که به ما مربوط میشه، چند خطی رو تحریر میکنم :
برای شروع ، پیشنهادم اینه که بیایید و برای چند مدت ، وجود اساتید محترممون رو فراموش کنیم ؛
فرض کنیم که کسی نمیخواد به ما چیزی یاد بده، که متاسفانه در پاره ای موارد هم همینطوره.(حالا یا در انتقال مفاهیم توانایی ندارن ، یا دلشون نمیخواد، یا دانشش رو ندارن و ...).
فرض بگیریم که استاد نداریم ؛ چکار باید کرد ؟
باید چیزی یاد نگیریم ؟
فردا روزی اگر بنده ی نوعی ، با این دانش قلیل و جهل زیاد ، خدای نکرده تصمیم به طراحی در عرصه ی غیر اکادمیک گرفتم ، هر جا که ضعف داشتم، تقصیر رو گردن کی بندازم؟
آیا از کسی که داعیه ی طراحی داره، پذیرفته میشه که دلایل ضعفش رو گردن استاد و آتلیه و ... بندازه ؟!!!
دوران دانشجویی ، دوران فروتنی و یادگیریست؛ اگر امروز نپرسیم، و نجوییم ، فردا هم نمیپرسیم و نمیجوییم؛ و جالب اینکه اگر فردا هم بپرسیم، مورد تمسخر قرار میگیریم ، یا در بهترین حالت ، پاسخی دریافت نخواهیم کرد .
من شخصا ، به اساتیدی که به زحمت به دیگران دانششون رو انتقال میدن حق میدم ، و به نظرم کار خوبی میکنن .
آدمی ، تا برای به دست آوردن یک چیز گرانبها زحمت نکشه ، قدرشو نمیدونه (این موضوع رو همه ی ما امتحان کردیم).
نکته ی آخری رو هم که باید یادآوری کنم(در راستای صحبت جناب art-s) اینه که قبول داشته باشیم که کسی که به عنوان مدرس سر کلاس ما میاد ، حتما حتما یک نکته از ما بیشتر میدونه .
این دانشجوی معماریه که استاد رو وادار به فعالیت و آموزش میکنه ، نه اینکه استاد به دانشجو با خواهش و تمنا چیزی یاد بده(که البته گاهی اتفاق میافته).
مستمع ، صاحب سخن را بر سر ذوق آورد .
از تطویل کلام عذرخواهی میکنم .
موفق و پیروز باشید...
.
.
.