کوچه های تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
گوشهایت را بگیر !

اینجا سکوت ،

گوش تو را کر میکند

اما !

چشمهایت را باز کن

تا بتوانی لحظه لحظه ی اعدام ثانیه ها را نظاره کنی

هجوم سایه های خیال،

سرابهای بی وقفه ی عشق،

تک بوسه های سرد

و فریادهای عقیم جوانی

منظره ای به تو میدهد

که میتوانی تنهایی مرابه خوبی ترسیم کنی …!

 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می دانی...
نبودنت سخت است...
اصلا"...
زمانی که تو سرت جای دیگری گرم است...
دل من اینجا یخ می زند....
چقدر فاصله است از سر تو تا ....
"دل من "
 

lilium.y

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهی با دویدن برای رسیدن به کسی
نفسی برای ماندن
در کنار او نخواهی داشت.
پس با کسی بمان
که نصف راه را به سمتت دویده باشد!

#عباس_معروفی
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
انصاف نیست در این شهر
تلخی دو فنجان قهوه ،
و سنگینیِ سکوتِ صندلیِ خالیِ
آن طرف میز را
من به تنهایی تحمل کنم !
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بانو...
عاقبت از پاییز
چه خواهد ماند؟
جز برگ هایی زرد
ریخته بر کف خیابان
و درختانی عریان
که باد
همه ی رویاهایشان را
برده است ...
 

essyh2003

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نام:انسان
جرم:صداقت تلخ
حکم: محکوم به تنهایی تا وقت تبدیل شدن به دروغگویی دلفریب
 

*ABER*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت
آنقدر که خالی شده بعد از تو جهانم...
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

هر شب دلم بهانه ی تو...
هیچ،
بگذریم!!!

امشب دلم دوباره تو را...
هیچ،......
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی دوست داشتن آدم‌ها
درد دارد !
دردش این است که کسی
حرف ِدلت را نمیفهمد ...


#هوشنگ_ابتهاج
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خیلی وقت است

دلم نوشتن می خواهد

واژه هایم با این دل راه نمی آیند

نمی دانم چرا حرفهایش را انتقال نمی دهد

له می شود زیر سنگینیه کلمات...

پای گودی چشمهایم که می نشینی

بارانی ات را بپوش...

چترت را با خور بیاور

من فرزند پاییزم...
 

AUTUMN LEAVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

سالها بعد ..
مردی در کنار تو جدول حل می کند
و زنی در کنار من کاموا می بافد

و ما هر دو
پشت پنجره ای رو به پائیز
دلتنگ خواهیم بود
برای امروز
برای حالا
برای اینجا
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نه تو آمدی نه فراموشی...
اما من...
کوه می شوم و پای نبودن هایت می مانم ....
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ﺑﻌﺪ ﺭﻓﺘﻨﺖ

ﻧﻪ ﺁﻏﻮﺵ ﭘﻨﺠﺮﻩ

ﺍﺷﺘﯿﺎﻗﯽ ﺑﻪ ﺻﺒﺢ ﺩﺍﺭﺩ

ﻧﻪ ﺧﻠﻮﺕ ﺷﺐ

ﻣﯿﻠﯽ ﺑﻪ ﻣﺎﻩ ﻭ ﺳﺘﺎﺭﻩ ...

ﻣﻦ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻡ ﻭ ﭘﺮﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺁﺭﺍﻡ

ﺍﯾﻦ ﺍﺗﺎﻕ ﺗﯿﺮﻩ ﻭ ﺗﺎﺭﻫﺎﯼ ﻋﻨﻜﺒﻮﺕ ...

ﺍﯾﻨﺠﺎ

ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻛﻢ ﺍﺳﺖ

ﺑﺮﻧﮕﺮﺩ...!
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ﺷﺎﻋﺮ ﻭ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺍﯼ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﺪﻧﺪ .
ﻓﺮﺷﺘﻪ ﭘﺮﯼ ﺑﻪ ﺷﺎﻋﺮ ﺩﺍﺩ ،
ﻭ ﺷﺎﻋﺮ، ﺷﻌﺮﯼ ﺑﻪ ﻓﺮﺷﺘﻪ .
ﺷﺎﻋﺮ ﭘﺮ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺭﺍ ﻻﯼ ﺩﻓﺘﺮ ﺷﻌﺮﺵ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺷﻌﺮﻫﺎﯾﺶ ﺑﻮﯼ ﺁﺳﻤﺎﻥ
ﮔﺮﻓﺖ .
ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺷﻌﺮ ﺷﺎﻋﺮ ﺭﺍ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﻫﺎﻧﺶ ﻣﺰﻩ ﻋﺸﻖ ﮔﺮﻓﺖ .
ﺧﺪﺍ ﮔﻔﺖ : ﺩﯾﮕﺮ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ . ﺩﯾﮕﺮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺮ ﺩﻭﺗﺎﻥ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ .!
ﺯﯾﺮﺍ ﺷﺎﻋﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﻮﯼ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﻮﺩ ، ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﮐﻮﭼﮏ ﺍﺳﺖ ،

ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﺰﻩ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺑﭽﺸﺪ ، ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﮐﻮﭼﮏ .
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اين پنج شنبه ها،

دست و پای مرا، بسته اند!!

وقتي کوچ دلتنگی ام،

جمعه ای تلخ می شود، بدون تو ...

عرفان یزدانی
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پیش و پس فرقی ندارد ، راه را گم کرده ام

از تو برگشتن برایم کار آسانی که نیست

"استخوانی مانده در حلقومِ" احساسم شدی

این شروعی تلخ اما زخم پایانی که نیست

آرش مهدی پور
 

نازنین فاطیما

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پوپکم! یادت هست؟
در دل آن شب افسانه‌ای مهتابی
که بر آن شاخه پریدی
لحظه‌ای چند نشستی
نغمه‌ای چند سرودی
گفتم: این دشت سیه خوابگه غولان است
همه رنگ است و ریا
همه افسون و فریب
صید هم چون تویی، ای پوپک خوش پروازم
مرغ خوش خوان و خوش آوازم
به خدا آسان است
این همه برق که روشنگر این صحراهست
پرتو مهری نیست
نور امیدی نیست
آتشین برق نگاهی ز کمینگاهی است
همه گرگ و همه دیو
در کمین تو و زیبایی تو
پاکی و سادگی و خوبی و رعنایی تو
مرو ای مرغک زیبا که به هر رهگذری
همه دیو اَند کمین کرده، نبینند تو را
دور از دست وفا، پنهان از دیده عشق
نفریبند تو را، نفریبند تو را...

پوپک
#دکتر_علی_شریعتی
 

ماه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتی دلم گرفت ، زیر باران گریه کردم

وقتی اشکهایم میان قطره های باران گم شدند


تازه فهمیدم غم من چقدر کوچک است و غم آسمان چقدر بزرگ
 

ماه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
این چندمین شب است که من با تو نیستم
این چندمین شب است که در شعله زیستم


این عکس اول است که با هم گرفته‌ایم
من بی‌قرار مستی لبخند کیستم؟!‏


این عکس دوم است در آغاز تشنگی
هم بغض آب قمقمه‌ات را گریستم


این عکس آخر است که لبخند می‌زنم
این‌جا کمی شبیه به زخم تو نیستم؟ ‏


این عکس آخر است که با هم گرفته‌ایم
از ترس مرگ نیست که در عکس نیستم


بر سنگ تابناک تو رمزی نوشته است
دیگر اجازه نیست کنارت بایستم


امشب تمام خاطره‌ها را گریستم
این چندمین شب است که من بی تو نیستم



بهمن ساکی
 

ماه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای کاش تنها یک نفرهم دراین دنیا مرایاری کند،ای کاش میتوانستم باکسی دردودل کنم تابگویم که،من دیگرخسته ترازآنم که زندگی کنم تاابدغم شبهایم را،تابفهمنددردتن خسته وبیمارم را،قانون دنیا"تنهایی"من قانون عشق است وعشق ارمغان دلدادگیست واین سرنوشت سادگیست... :cry:
 

حميدرن

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
انسان. همیشه تنها. سرکش چو موج دریا
جانش پر از ستاره اما همیشه تنها

نالیده در شب و روز با قصه جدایی
می سوزد از غم عشق با یاد آشنایی

جان و دلش اگر چه رنجی خموش دارد
اما ردایی از عشق. انسان به دوش دارد

دنبال همصدایی همواره جستجو گر
این کوه پر ز هیبت از غم تکیده دیگر
 

ماه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگــر بـه کسـی محبـت کرده ایـد ،

تنهـایـش نـذاریـد...

بخــدا دیـوانــه میـشـود..!!!
 

ماه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهی دلت

به اندازه ی یک مجلس ختم ، میگیرد

حتی اگر

تمام خیابانها را آذین بسته باشند
...!
 

ماه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
گریه ی آخر شب هایم …
انگار کافی نبوده …
این روز ها …

اول صبح ها هم …
گریه می کنم …
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا