کوچه های تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خاطراتی هست که در یک عکس "بی جان" نقش میبندد...
و با دیدنش روزی هزار بار سخت "جان" میدهی....
کاش دوربین عکاسی نبود...
 

AUTUMN LEAVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

امکان ندارد کسی به فکرت باشد

و سراغی از تو نگیرد!


آدم ها تا سرشان گرم می شود

همه چیز را فراموش می کنند،

حتی خوبی ها را!

آدم ها استعداد عجیبی در فراموش کردن خوبی ها دارند!

نمی توانی آن ها را به درستی بشناسی،

هر آدمی در وجودش کمی از خود واقعی اش را پنهان می کند!

دست خودشان که نیست

خودشان کمی پنهان کاری را دوست دارند .. !
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چه غوغایی می کند
برگریزان پاییز
با رخت آویز خاطراتمان
وقتی برگهای ارغوانی اش را


بر آرزوهای برباد رفته مان
می پاشد
کاش نسیم
قدری بخوابد
تا خواب تو را تعبیر کند
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو را می جویم
میان تمام واژه هایی که بوی دلتنگی تو را می دهند
میان سکوت این خیابانی که روزی خیابان عشق می خواندیش !
میان این دل به خون نشسته ...
اما اینجا هیچ نشانی از تو نیست!
بعد از رفتنت حتی غبار راهت را با خود برده ای!
من تو را با دستان خویش
در سکوت و تاریکی شب
به خواب عشق سپرده ام
و این خواب زده ی مجنون را راهی کرده ام
راهی همان خیابان عشق ...!
 

*ABER*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی که می بینم بد آهنگ است...
بیا ره توشه برداریمقدم در راه بی برگشت بگذاریم
ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است...
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
جالی خالی ات را
در نقطه چین اشک هایم
درد می کشم
و هنوز
نمی توانم بفهمم
بعضی از نبودن ها را
بلندای هیچ آاااهی
پر نمی کند

ای کاش
جای ادبیات
کمی منطق خوانده بودم...
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کیلومتــرها حرف دارم

امــا...

در سکوت

رکــورد همــه را شکستــــه ام

من به قلبـــم قــول دادم که

تنهـــــــای

تنهــــــــــــا

خودم به پایش بســوزم !!
 

حميدرن

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیروز طوفانی به پا شد امروز صبح که خاکهای پشت پنجره را پاک می کردم دست نوشته ای دیدم:

«دیشب نبودی و باز باران آمد و من با موسیقی قطرات باران ترانه تنهایی خود را سرودم
فردا صبج که آفتاب می دمد اما، نه ترانه خواهد بود و نه من
ما همه به دیدار آفتاب رفته ایم.»

 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من....
پریشان تر از آنم
که تو می پنداری
شده آیا ته یک شعر
ترک برداری ....
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کسی را از خوب بودن خسته نکنیم

خدا نکند انسانی از خوب بودنش خسته بشود،

خدا نکند آدمی بشود که

مهربانیش هر بار نگران و آزرده خاطرش کرده،

چرا که آن وقت است که می ماند بلاتکلیف،

نه بد بودن را بلد است و نه توان خوب ماندنش است.

آن وقت است که میگریزد؟

هجرت از دنیای آدم ها

به خلوتی که درونش پوچ پوچ است،

سکوتی که قالبش تنهایی است

که خود خواسته نبوده، که لذت بخش نیست...

آدم ها را از خوب بودنشان خسته نکنیم ...
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو خاموشی


ومن برایت می نویسم

از سالهایی که خواب بودی

از روزهایی که نگاه کردی و ندیدی

می نویسم

از زمستانی که می گویند بهار شد

از ترانه ای که به تکرار باز دوباره خوانده شد

و تو خاموشی

وقتی برایت از ورق های سوخته می نویسم

از ورق هایی که نانوشته ماندند

و از قلم هایی که تمام شدند از تکرار سکوت

وقتی برایت می نویسم

از بن بست حادثه ی عشق

از لحظه ی تاریک باور

تو باز خاموشی

و من برایت قصه ی مرگ گلدان را می نویسم

قصه ی تنهایی گل

می نویسم دلتنگی یمان را از هر انچه که ساختند

و تو باز خاموشی

ان وقت قسمت می کنم واژه هارا

هر دو قسمت سهم من می شود

و من جایی میان سایه روشن نگاهت گم میشوم

و تو باز همچنان خاموش می مانی........
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

تا دیروز فکر می کردم
تمام قله های جهان را می توانم فتح کنم
اما
تازه امروز فهمیدم
چه نفس گیر است
بالا رفتن از پله های خانه ای که
تو در آن نیستی....
 

AUTUMN LEAVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

گاهی وقتا باید یه نقطه بذاری

باز شروع کنی،باز بخندی،باز بجنگی

باز بیفتی و محکمتر پاشی

گاهی بایدیه لبخند زیبا

به همه تلخیا بزنی و بگی

مرسی که یادم دادین

به خودم تکیه کنم ..
 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز

[FONT=times new roman,times,serif]
قول داده اَم…


گاهـــی...

هَر اَز گاهـــی...

فانـــوس یادَت را...

میان ایـن کوچه ها بـی چراغ و بـی چلچلـه، روشَـن کنَم...

خیالـت راحـَــت! مَـن هَمان منـــَــم؛

هَنوز هَم دَر این شَبهای بـی خواب و بـی خاطـــِره

میان این کوچـه های تاریك پَرسـه میزَنـَم

اَما بـه هیچ سِتاره‌ی دیگـَری سَلام نَخواهــَـم کَرد…

خیالَت راحَت
[/FONT]
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوستت دارم هایت را باور دارم...
مانند امضای آخر نامه ات
که میگفتی از خون است؛
امّا
طعم " انار " می داد...!!!
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این روزها
به کارهایم نمی رسم
نبودن ( تو )
عجیب
وقت مرا می گیرد
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سال هاست ...
دیوارها را برداشته اند !!؟
و به جایشان ،
پنجره هایی به بزرگی نبودنت ...
بی هیچ پرده ای گذاشته اند !!؟

من ...
پر مشغله ترین آدم روی زمینم ،
شده ام نیمکت ...
کنار پنجره می نشینم و...
چشم می دوزم به انتهای خیابان ،
و زل می زنم ...
به همه آدم هایی ،
که از دور ...
انگار " تو" هستند !!!؟
 

ALIREZA.F.1988

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خنده‌های تو​

کودکی‌ام را به من می‌بخشد​

و آغوش تو، آرامشی بهشتی​

و دست‌های تو، اعتمادی که به انسان دارم​

چقدر از نداشتنت می‌ترسم
 

ALIREZA.F.1988

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مثل نکته‌ای ظریف و ملموس
جاهای خالی‌ام را پُر می‌کنی​
وقتی می‌گویم: «دوستت دارم» یعنی همیشه​
حتی ساعت‌های غیراداری، و روزهای تعطیل​
 

lilium.y

عضو جدید
کاربر ممتاز
مـن را
از نـگاهـت بیـــــرون نکـُن
مـن بـه هیــــــچ
آینــــه ای جـــــز چشمــــــــان ِ تــو
اعتمـــــاد نـــــــدارم ...
 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بارانی که
امروزِ چشمانم را گل‌آلود کرد،
دیروزِ پنجره‌ام را
از گرد و خاک غریب غم می‌شست.. تا
ریه‌های شعرهایم
از بازدمِ نفس‌های آلوده به عطر باران خورده‌ات
آکنده شود..

می‌دانم
لابد آبی به سر کرده‌ای که
آسمان به یاد من افتاده است..

آبی
به سر کرده‌ای که
هوایی کنی آسمان را تا
به روی تنهایی من بیاورد
بارش بارانی را
که بی‌تو
شوقِ بی‌چتر رفتن هم ندارد..

حالا
چه فرقی دارد مگر که
قدم‌هایم
راه‌بلدِ کوچه پس کوچه‌های گیشا باشد..؟ یا
پارک‌وی را
بی‌خیالِ دست‌هایت به تجریش رِسَم.. ؟

چه فرقی دارد؟
وقتی باران
آنقدر مته به خشخاش تنهایی‌ام می‌گذارد
که شرق و غرب طهران را
در شمال و جنوب خاطراتت گم می‌کنم.

 

***##***

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مادر بزرگ می گفت حرف سرد
مِهر گرم رو از بین می بره!

راست می گفت...
حرف سرد حتی وسط چله تابستان هم
لرزه می اندازد به تن آدم،
چه رسد به این روزها که هوا خودش اندازه کافی سرد است..
مثل چشم ها و دست های خیلی ها...

اما حقیقت دارد که حرف سرد، مِهر گرم رو از بین می بره! ...
حرف های سردمان را قایم کنیم در پستوی دل..
همان جا کنار قصه هایی که برای نگفتن داریم...
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا