رفته وایستاده بالای برج میلاد. بهش میگم اونجا چرا ؟میگه خواستم یه جای بی نام و نشون باشم. بعد یه بلند گو گرفته دستش داد میزنه. میگم چته؟میگه میخوام با خودم حرف بزنم. حالا مگه میشه به این آدم بفهمونی که سادیسم مزمن داره و نمیخواد بدونه که میدونه ؟فعلا که نشده تا ببینیم گذشت زمان چیکار میکنه.