کوچه های تنهایی

[mina12345]

کاش میشد که تو صادق بودی​

ای دل غمزده ، حاذق بودی​

کاش در سینه تو کینه نبود​

باصفا همچو شقایق بودی​

کاش لجباز نبودی دلِ من​

کاش ای دیده تو لایق بودی​

کاش از سادگی وصدق و صفا​

شهره در بین خلایق بودی​

کاش جای زدن طعنه به دوست​

مستِ لعلِ لب و عاشق بودی​

امتحان هم بده ای جان اما​

از کلک کاش تو فارغ بودی
​

 

[mina12345]

بازدید
کاش..
اون لحظه ای که یکی ازت میپرسه “حالت چطوره” ؟
و تو جواب میدی خوبم…
کسی باشه محکم بغلت کنه و آروم توی گوشت بگه میدونم خوب نیستی…!

 

[S&M R]

مــن یک سیــــــلی به تو بدهـــــکارم!
وقتیـ آن همه تَمبَرهای دوستــت دارم روی گُونه ات چَسبـــــــاندم ، وقت رَفتَنِت!
باید مُهر باطِل شــــــــد رویشان می‌زدم.!

 

[baran72]

دلم گرفته
دلم عجیب گرفته است
و هیچ چیز،
نه این دقایق خوشبو، که روی شاخه ی نارنج می شود خاموش،
نه این صداقت حرفی، که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست
نه هیچ چیز مرا ازهجوم خالی اطراف نمی رهاند
و فکر می کنم
که این ترنم موزون حزن تا به ابد
شنیده خواهد شد...

 

[ESPEranza]

عجـــــــــب طعـــم گسی دارد ..

دروغ هـــــــــايت

وقتـــــــــــی ..

به خورد گوش هــــــــــــايم ميرود


تمام ذهنـــم را جــــــمـــع می کنـــد .. !!!​

 

[ESPEranza]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]هنگامی که دل کسی را میشکنی[/FONT]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]
صدای شکستنش را به خاطر بسپار...

تا هنگامی که دلت را شکستند

رو به آسمان فریاد نزنی
[/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif] [/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]
خدایا!!به کدامین گناه....![/FONT]

 

[S&M R]

برای با تو مترادف شدن
خـــــواهم گذشت
از تمام هم خانواده های خودم . . .

 

[ESPEranza]

[h=3]دلم قصه ای عاشقانه می خواهد
.
که تا آخرش ،
.
.
.
.
.
پای هیچ نفر سومی به میان نیاید !!![/h]

 

[ESPEranza]

و اشک...

و خاطراتی مبهم از گذشته

و احساسی که ماند در کوچه های خیس سادگی ام

فرصت با تو بودن توهمی شیرین بود

خواب کودکانه ی من

و تو ماندی در خاطرم

بی آنکه تو را ..!!!

چه قدر سخت است که با آشنا ترینت بیگانه باشی...

بعد از این همه عبورِ کبود،

قول میدهم دیگر قدر خلوتهایم را بدانم...

 

[mani24]

چشمانم را بگیرید!

نمی خواهم چشم امید به آینده ای داشته باشم

که می دانم...

هیچ خبری در آن نیست!

 

[mani24]

تنها دو گروه نمیتوانند افکار خود را عوض کنند ٫

دیوانگان تیمارستان و مردگان گورستان .....!!!​

 

[zahra.71]

گم شدم 
میان پیچ دوم گیسوانت 
بیا و لطفی کن ، دستم را بگیر
ببر به شهر چشمانت 
همین ...

 

[mani24]

يعقوب نيستم اما

بوي پيراهن تو

قلبم را بينا مي*كند..​

__________________

 

[mani24]

می خواهم برایت بنویسم

از دودلی هایِ خودم

و دوگانگی هایِ تو

از تمامِ تردیدهایی که بینِ من و تو فاصله انداخته تا من کنارت نباشم

می ترسم از اینکه سهمِ من فقط زمزمه ایی از دوست داشتن هایِ پوچ باشد

به کائنات قسم دلواپسِ لبخندهایِ فردایِ تو هستم

می بینم یک نفر در کمین است تا این عشق را فریب دهد

و کلاغ ها سیاه بپوشند و جار بزنند

در این نزدیکی ها فاصله بیدادِ

بیداد می کند

. . . .​

 

[S&M R]

کوه کندن را بیخیال شو..برگـــــــرد بدبخت!!!!!
این شبهـــــــــا شیرینت با مجنون هم خآنه شده..!

 

[mani24]

تنها معمــــــای بزرگ زندگی امــــــ

که هنـــوز حل نشده این استــــــ که ...

چـــه شد اینطور دلباخته ات شدمــــــــــــ ؟ ....

آن هم کسی مثل مـــــــــــــن .....

که از کنار عشق ردهــــــــم نمی شـــــد......!!!

 

[mani24]

.• اعتراض وارد نیست!
حکم دادگاه : زندگی اجباری ...
ختم جلسه.
زندگی کردن هنر کوچکی نیست.
و شما یک هنرمند هستید ... !​

 

[قنبری پور]

سلام به همه بچه های گل
من رشته ادبیات نیستم ولی بعضی اوقات یه چیزایی می نویسم که نمی دونم اسمشونو چی بذارم

 

[قنبری پور]

بازار در آشفته بازار دلم
هیاهویی عجیب برپاست
باز در خلوت و تنهاییم
اشتیاقی ناب پا برجاست
اشتیاقم به رنگ آبی دریاست امشب
اشتیاقم پلکانی تا ثریاست امشب
اشتیاقم را می کشم بر دفتر نقاشی ام
همچو گلبرگ سرخی بی ریا
اشتیاقم ناگه فروکش می شود
همچو شمعی که باد خاموشش کند

 

[mani24]

حکــــــــایـت مـ ــ ــ ـــن و تــــو

حکــــایـت ریــــــــل هـای ایـن قطـــــارست و فـاصلــ ــ ــه هـای آن

امـا مـی دانــ ـــ ـــ ـــ ـــم

تـا ابــــــــــد

تکـــه ای از قلـــــب تـــو

بـا تمـــام فـاصلــ ــ ـ ــه هـایـی کـه بـرایـــم آوردی

در کنــــارم خـواهـــــد مـانــد

همـان گــــونـه کـه

تکـــه ای از قلــــــب عـــــــــــاشقـم

بــــــی فـاصلــ ــ ـ ـــه در کنــــــــــارت خـواهـــــــــــد مـانـد

 

[aynaz.m]

کوچه ای
میخواهم
تا در ان
تنها
من و تو باشیم
و ارام در چشمانم زل بزنی و بگویی
دوستت دارم
و من با سرخی گونه هایم
ارام بگویم
دوستت دارم
و چقدر دلم همچین کوچه ای را میخواد
یک من و یک تو

 

[aynaz.m]

در طول شب
لبخند بزن
و انگاه که
سر بر بالین میگذاری
بی خیال دنیا
تنها
یک اشهد بخوان
و بخواب
به امید انکه
فردا
دیگر بیدار نشوی
وقتی اینکار را میکنم
میدانم همه به من میخندند
اما کسی چه میفهمد
گاهی کم میاورم
و در سکوت لبخند میزنم و
به خدا میگویم
سلام خدای عزیزم
فردا هم ملاقات میکنیم

 

[anise b]

چه راه ِ دور !
چه راه ِ دور ِ بی پایان !
چه پای لنگ !

نفس با خسته گی در جنگ
من با خویش
پا با سنگ !

چه راه ِ دور
چه پای لنگ !

احمدشاملو

 

[aynaz.m]

در کوچه ها به دنبال چه میگردم
نمیدانم
به دنبال کسی که
تمام دارو ندارم هست
و همین هست
که مرا سر شوق میاورد
باعث میشود
حرکت کنم
باعث میشود
ادمه دهم
اما نمیدانم
در کدامین کوچه میتوانم بیابمت

 

["ALIREZA & M"]

[h=2]خداجون کمکم کن..........[/h] خدا جون میشه تو امشب منو تو بغل بگیری

بگی اروم توی گوشم دیگه وقتشه بمیری
خدا جون میگن تو خوبی مثه مادرا میمونی
خداجون میشه یه کاری بکنی به خاطر من؟
من میخوام که زود بمیرم اخه سخته زنده موندن
خدا جون تو تنها هستی میدونی تنهایی سخته
زنده بودن یا مردن من واسه اون فرقی نداره
خدا جون میخوام بمیرم تابشم همیشه راحت

ولی عمر اون زیاد شه حتی واسه یه ساعت

 

[mani24]

در تمامِ فال هایِ امسال

تو پیدا بودی

و بر من حکم آمد

که صبور باشم

که بنشینم به راه ت

در تمامِ حال و احوالِ من

جایِ خالیت بود

وقتی خندیدم و تو نبودی که خیره به خنده هایم باشی

وقتی باریدم و تو نبودی که شانه باشی

من برایِ نبودنت تمامِ امسال بودم

و حالا

از هر راه ی که باشد باید بیایی

نه دیگر در فال می خواهمت

نه در خیال

تو باید

حقیقتِ روزهایم باشی

 

[aynaz.m]

در پس خیال ادمها لبخند میزنیم
میگوییم بگذار به خیال بودنمان خوش باشند
اما اگر روزی خودمان به خیال بودن کسی خوش باشیم
و کنارمان نباشد درد میکشیم
انگاه حال انانی که در خیالشان بودیم و حواسمان بهشان نبود را درک میکنم
بگذارید بی پرده بگویم
اگر نمیخواهید در حقیقت کسی جا داشته باشید
حق ندارید در خیالش هم خودتان را جا کنید
اگر خودتان حق دارید
ادمهای دیگر هم حق دارند

 

[anise b]

آنکه می رود فقط می رود ..

ولی آنکه می ماند درد می کشد ،
غصه می خورد ،
بغض می کند ،
اشک می ریزد و تمام این ها روحش را به آتش می کشد و
در انتظار بازگشت کسی که هرگز باز نخواهد گشت آرام آرام خاکستر می شود ....


پ.ن:الان تو خیابون دست تو دست اون امیدوارم اونقد غرق تو خوشی باشی که حال یک لحظه ی منو درک نکنی....

 

[S R Engineer]

کوتاه تــرین قصه دنیایــم :
چـه زود تمام شــدی و رفتـــی

 

[S R Engineer]

هـــوس کــــرده ام خوب نبــــاشم ، شـــايــد
حالــــم را بپــــرسي....؟؟
​

​