کرمونیای باشگاه کجان؟؟؟؟

پرنام

عضو جدید
سلام به برو بچه های کرمونی !! :victory:

بهتر نیست این تایپک رو یه کم فعالش کنیم؟ میتونه در هر زمینه ای که درباره کرمان بشه که برای دیگران جالب باشه بنویسید.:book:
خوب اولشو من شروع میکنم!
من چند تا ضرب المثالهای کرمونی براتون گداشتم امیدوارم خوشتون بیاد.



ایشالا گربه یه.
انشا اله گربه است.
در مورد افراط در خوش بینی گویند و نقل این است که شخصی سحر برای عبادت برخاست وقتی که خواست پوستینش را بپوشد دید سگی که در باران به داخل خانه پناه آورده است با موهای خیس روی آن خوابیده است با عصا بر سر او زد سگ زوزه کشان فرار کرد و مرد خواست بدون پوستین به حیاط برود ولی سرمای شدید مانع شد کمی تامل کرد برگشت و پوستین را به دوش انداخت و گفت این سگ نبود انشا الله گربه بود!

من مِگر نوکِر بادنجونم.
من مگر نوکر بادمجانم.
این داستان را به ناصرالدین شاه نسبت می دهند که روزی از بادنجان و خواص آن تعریف می کند و یکی از درباریان تایید می کند و چندی بعد در نتیجه پر خوری و ناراحتی از بادنجان به مذمت می پردازد همان شخص سخن اورا تایید می کند و در مضرت بادنجان داد سخن می دهد شاه که از این همه مزاجگویی ناراحت می شود از او می پرسد آن روز تعریف می کردم تو هم تایید می کردی و امروز هم مذمت می کنی از خودت عقیده ای نداری؟ می گوید” من نوکر قبله عالمم نه نوکر بادنجان“ اگر بفرمایند خوب است که حتماً خوب است و اگر بفرمایند بد است برای من هم بد است.

یا امامزاده جَلَه تِه اوردی؟
یا امامزاده جله ات را آورده ای؟
از داستانی است که مردی از درخت خرما پایین می آمد, بند کمرش گسیخته و احتمال سقوطش بسیار بود نذر کرد که اگر سالم به زمین برسد خرمای نخلستان را خیرات خواهد کرد ولی با نزدیک شدن به زمین در میزان خیرات تجدید نظر می کرد. ابتدا به نظرش آمد که روغن چراغهای امامزاده را برای یکسال تعهد کند و سپس آن را به شبهای چراغانی محدود کرد و بعد به یک شب جمعه تقلیل داد و در یک متری زمین به نظرش رسید که امامزاده ثروت و موقوفه بسیار دارد که حیف و میل می شود و به مصرف نمی رسد و نیازی به کمک او نخواهد داشت آنگاه به زمین جست و سیخ خرمایی به کف پایش نشست و از پشت پایش بیرون جست لی لی کنان به این طرف و آن طرف می پرید و می گفت:” یا امازداده جله ات ( روغن دان) را آوردی که روغن در آن نریختم؟“


عزیز دردونه یا هیز میشه یا دیونه یا می‌ریه ور چارکنج خونه.
بچه لوس و ننر بی تربیت بار می آید.

یک محله عروسی است هفت محله ور می‌شورند.
منظور عده زیادی برای حضور در عروسی مشغول تدارک هستند.

قاضی وقتی نون نمی لمبونه ریش نمی‌جنبونه
قاضی تا رشوه نگیره کاری صورت نمی دهد. (لمبوندن در لهجه کرمانی چیزی را از روی حرص و ولع خوردن است)

حال فاطو حال سگ, خوراک فاطو الماسک.
این مثل اصیل کرمانی داستانی دارد بدین شرح: دختری زرتشتی را به عقد ازدواج مسلمانی ثروتمند در آوردند که خانه ی شوهر بی نهایت مورد توجه قرار گرفت و نام او را فاطمه گذاشتند. انواع خوردنی و خوراکی را سر سفره برایش فراهم کردند ولی چون او با زندگی اشرافی خو نگرفته بود برایش سخت می‌گذشت. فاطمه ضمن پیغام یا نامه‌ای که برای اقوام خود فرستاد چنین گفت: اینجا سر سفره پِر جدا پِرنی (فرنی) جدا, کشمش دم کنده جدا, کرم سپید تو دوری (منظورش دانه های برنج در قاب های گرد است) نه جِری نه جِغری حال پاطو حال سگ (منظور از جر و جغر دل و جگر و قلوه و امعا و احشا گوسفند است)


کی زند دسته به جوغن کی خورد حلیم و روغن؟
جوغن به معنی هاون و این مثل در موردی بکار می رود که یکی زحمت و مشقت کاری را بکشد و دیگری فایده ببرد.

تِترکو از در می آید از بام می رود.
آبله مرغان زود گذر است و دورانش کوتاه است هر چند که تگرگ هم دیر پا نیست. (تترکو واژه عامیانه به معنی تگرگ است و به آبله مرغان هم تترکو می گویند).

تَفتِ نفس پیر استخوان را پوت می کند.
پوت به معنی پوک و این مثل برای کسانی که با افراد مسن تر از خود ازدواج می کنند خطاب می کند.

پنج پنجه و خلقی نه پنج پنجه و حلقی.
آنچه داری به دیگران هم ببخش نه اینکه خودت بخوری.

بونی به ناسار رختی به نُپه.
بام با وجود ناودان از زیان در امان می ماند و رخت و لباس از وصله و پینه دوام آورد.

توی هر غال ترنشکی یکیش بلبل در میا.
توی لانه جوجه بلبل یکیش بلبل میشه.

یا توتو یا کُرتو.
یا مرغ یا باغچه.

توره که از باغ انگوری قهر کنه دو من نیم انگو منفعت باغبون.
شغال که از باغ انگور قهر کنه دو من نیم انگور منفعت باغبون میشه.

چلو صافی به آفتابه میگه دو کُتو.
آبکش به آفتابه میگه دو سوراخ داری

چادر بکشونی داریم چادر بدرونی داریم.
چادر کشیدنی داریم, چادر دریدنی داریم ( منظور تعارف جدی یا تعارف الکی)

آرتو بیار کارتو بیار شا‌خانمو آش می‌پزه.
در مواردی استفاده می‌شود که یک نفر می‌خواهد کاری را انجام بدهد ولی انتظار دارد یک عده مثل وردست برای او ابزار کار را مهیا کنند تا او آن کار را انجام بدهد. آرتو یعنی آرد و کارتو یعنی کارد. یعنی آرد و کارد را بیاورید شاخانم می‌خواهد آش بپزد.

هر کی پهَ نوم آبس سَن بشه ، برابر می زایه .
هر کس که پنهان آبستن بشود، آشکارا می‌زاید
کاری که در خفا صورت پذیرد ، اثرش بر ملا می‌شود

آبم یه جِه بمونِه بو می‌کُنه.
آب هم اگر یک جا بماند بو می‌گیرد می‌گندد:w33:
 

sanaz_panel

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ثاناذ زنده ای؟

آره.هنوز نفس می کشم
 

Similar threads

بالا