حجاب در قرآن-قسمت دوم
حجاب در قرآن-قسمت دوم
قرآن پذیرفته است که تعامل زن و مرد در حیات اجتماعی، اجتناب  				ناپذیر است ولی درباره محتوا، شکل و شیوه معاشرت، طرح و توصیة ویژه  				دارد. 
				از این رو، با پذیرش مشروعیت اصل گفت وگو از به کار گیری شیوه  				نازکی و لطافت در صدا و کلمات و جملات دارای معنای باطل و ناروا،  				باز می دارد. 
				«یا نِسَاءَ النَّبِی لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ  				اتَّقَیتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الَّذِی فِی  				قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلا مَعْرُوفًا» (احزاب / 32) 
				« پس در گفتار فروتنانه و با کرشمه سخن مگوئید تا بیمار دلان به  				طمع نیفتند. و لحن پیراسته از باطل بر زبان جاری کنید»
				پایکوبی و خود نمایی و جلوه گری زنان و گام برداشتن به گونه ای كه  				صدای زیور هایی كه به پا می بسته اند، آشكار شود، مورد نهی صریح  				قرآن قرار گرفته است. 
				« وَلا یضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِنْ  				زِینَتِهِنَّ» (نور / 31) 
				« پای بر زمین نکوبند به گونه ای که زینت پنهان داشته شان را به  				اطلاع دیگران برسانند!- و مردان غریبه را به خود جلب نظر نمایند-.» 				
				خودنمایی – حتی اگر توسط زنان سالخورده هم صورت بگیرد – نارواست. 				
				«وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللاتِی لا یرْجُونَ نِكَاحًا  				فَلَیسَ عَلَیهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ یضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیرَ  				مُتَبَرِّجَات»(نور/ 60)
				«زنان بازنشسته که امید به ازدواج ندارند ، اجازه دارند که جامه  				های خود را کنار گذارند بدون این که با زیور آلات شان به خودنمایی  				بپردازند.» 
				«وَقَرْنَ فِی بُیوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ  				الْجَاهِلِیةِ الأولَى وَأَقِمْنَ الصَّلاةَ وآتِینَ الزَّكَاةَ  				وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ  				عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَكُمْ تَطْهِیرًا»  				(احزاب /33)
				« به گونه خودنمایی جاهلیت پیشین ، به خودنمایی نپردازید.»
				این كه منظور از «جاهلیت اولی» چیست و آن ها چه رفتاری داشته اند،  				نقلهای مختلفی وجود دارد. از جمله:
				1- جاهلیت اولی عصر قبل از اسلام است كه در آن عصر، زنان غیر از  				همسر خود، ارتباط دوستی با مردان دیگر نیز داشتند، با این تفاوت كه  				آمیزش جنسی را حق همسر خود می دانستند ولی با دوستانش سایر  				ارتباطهای جنسی را مانند بوسیدن، در آغوش كشیدن مجاز می شمرده اند.  				(طبرسی، مجمع البیان، 4/356)- چیزی كه امروز در جامعة سكولار و غیر  				دینی رواج دارد!- 
				2- تبرّج جاهلیت اول، مربوط به زمان تولد حضرت ابراهیم(ع) می شود  				که در آن زمان، زنان پیراهن های تزیین شده با مروارید می پوشیدند،  				در وسط راه، حرکت می کردند و در برابر چشم مردان جلوه می كردند.  				(طبرسی، جوامع الجامع، 2/321) 
				3- جاهلیت پیشین عبارت است از فاصلة زمانی هزار ساله بین ادریس و  				نوح که در آن روز عیدی رسمیت پیدا کرد، همة مردم در آن روز گردهم  				جمع می شدند و زنان خویشتن می آراستند و این گردهمایی و جلوه گری  				زمینه در آمیختن زنان و مردان را فراهم می آورد و تمایلات جنسی را  				مشتعل می ساخت و به رفتار ناشایست می انجامید فذلک قول الله «وَلا  				تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیةِ الأولَى» (رازی، 15/416) 
				دیدگاه های فوق می تواند گویای این باشد که تبرج همان خود نمایی با  				انگیزة جنسی است که سطوح گوناگون دارد، رسواترین گونه های آنرا  				خودنمایی آمیخته با اختلاط و فحشا را تشکیل می دهد که در عصرحاضر  				نیز بر روابط بسیاری از زنان و مردان جوامع غیر دینی، سایه افکنده  				است. گویا آیة قرآن (احزاب/33) هم پیشاپیش از این واقعیت تلخ خبر  				داده است، زیرا رفتار انسانها در طول تاریخ تكرار پذیر است. 
				امام صادق (ع ) نیز با اشاره به چنین پیش بینی، ذیل آیه یاد شده می  				فرماید: 
				« ای سیکون جاهلیة اخری» (قمی ،2/193) 
				«در آینده نه چندان دور، جاهلیت دیگری، شكل خواهد گرفت.»
				آخرین گونه حریم گیری ویژة زن، پوشش و حجاب است که تبیین فلسفه آن  				هدف اصلی این مقاله می باشد: 
				
				
هویت حجاب 
				تردیدی نیست که حجاب واژة عربی است و در لغت هم به معنای پرده آمده  				و هم به معنای پوشش، و در هر دو معنا، جلوگیری از مشاهده نهفته  				است. 
				لغت شناسان چه درگذشته مانند اسماعیل ابن حماد الجوهری (متوفای 393  				ق) در کتاب «الصحاح» (1/ 107) وچه درعصرجدید مانند صاحب «المنجد فی  				اللغه» (1/118) به صورت همسان حجاب به معنای پوشش را مورد تأکید  				قرار می دهند، فقیهان نیز واژة حجاب را در مورد پوشش زنان بكار  				برده اند. البته پیشینه این نوع كاربرد نیز دركتاب های لغت زمینه  				مطالعه دارد.
				زمخشری (متوفای 538 ه) در مقام شمارش موارد استعمال واژة حجاب می  				گوید: 
				« ضرب الحجاب علی النساء » (زمخشری، اساس البلاغه،/73) 
				«واجب گردید حجاب بر زنان.» 
				صاحب کتاب « منتهی الارب فی لغه العرب » نیز می گوید: 
				« احتجب المرأه بیوم » «یك روز است كه این زن گام در حجاب نهاده  				است» 
				این تعبیر زمانی به كار می رود كه دختر نه سالش تمام شده باشد و  				اولین روز ورود او به سن بلوغ ولزوم رعایت حجاب باشد.» (صفی پور،1/  				222) 
				قرآن دو عامل را مكمل هم در تحقق عفاف می داند، حریم چشم نگاه  				داشتن و حریم پوشش اندام، رعایت كردن. 
				«وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ  				وَیحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا  				ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیوبِهِنَّ...»  				(نور /31) 
				« وبه زنان با ایمان بگو چشمهای خود را (ازنگاه هوس آلود )  				فروگیرند، و دامان خویش را حفظ كنند و زینت خود را – جز آن مقدار  				كه نمایان است – آشكار ننمایند، و(اطراف) روسری های خودرا برسینه  				خود افكنند...»
				«یا أَیهَا النَّبِی قُلْ لأزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ  				الْمُؤْمِنِینَ یدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِنْ جَلابِیبِهِنَّ ذَلِكَ  				أَدْنَى أَنْ یعْرَفْنَ فَلا یؤْذَینَ»(احزاب /59)
				«ای پیامبر! به همسرانت و دخترانت و زنان مسلمان بگو که جلابیب خود  				را بر خود نزدیک کنند، این نزدیکتر است به این که شناخته شوند، پس  				مورد آزار قرار نگیرند.» 
				تعیین کمیت و کیفیت حجاب، بر اساس آیات فوق، واكاوی واژه های کلیدی  				«خُمُر» «جَلابیب» و«زینت» که نقش اصلی در بیان ماهیت حجاب اسلامی  				دارند بستگی دارد. 
				«خُمُر»، چنان که از شأن نزول آیه پیداست (حر عاملی ،14/ 138) نام  				دیگرش مقنعه است که در صدراسلام از پوشیدنی های رایج مدینه به حساب  				می آمد. بدین صورت که زنان، از آن، به عنوان روسری، استفاده می  				نمودند ولی دو طرف آن را از پشت گوش رد نموده، پشت گردن می  				انداختند، به گونه ای که سینه، زیر گلو و دور گردن، برهنه می ماند،  				آیه طبق فهم ابن عباس (طبرسی، مجمع البیان،4/ 138) دستورداد که  				ظرفیت این پوشش مورد استفاده قرار گیرد و باید به وسیله آن زنان  				موی سر، سینه، دور گردن و زیر گلوی شان را نیز بپوشانند. 
				«زینت» که نقطه مقابل زشتی است طبق نظر راغب اصفهانی، در قرآن  				دارای سه مصداق می باشد که عبارت است از: 
				زینت نفسانی مثل علم و اعتقادات خوب، زینت بدنی مانند نیرومندی و  				قد بلندی و زینت خارجی چونان مال و مقام (راغب اصفهانی،/388) 
				در رابطه با حجاب زنان، دو نوع زینت، مورد توجه مفسران و فقها قرار  				گرفته است؛ یعنی هم زیور آلات که زینت خارجی است باید پوشیده باشد  				و هم اندام و اعضای آنان که از زیبایی خاص به ویژه از منظر مردان  				برخوردار است.
				روایت امام باقر(ع) نیز زینت بودن اندام زن را تأیید می کند. امام  				پس از معرفی جامه، سرمه، انگشتر، حنای دستها و النگو، به عنوان  				زینتهای آشکار، می فرماید: 
				« الزینة ثلاث زینه للناس و زینة للمحرم و زینة للزوج، فاما زینة  				الناس، ذکرناها و اما زینة المحرم، فموضع القلادة فما فوقها و  				الدملج و مادونه و الخلخال و ما اسفل منه و اما زینة الزوج، فالجسد  				کله » (قمی،2/101 ) 
				«زینت به سه بخش تفسیم می شود: 1- زینتی که لازم نیست از چشم مردم  				نهان شود. 2- زینتی كه باید ازچشم عموم نهان شود ولی از محارم لازم  				نیست پوشانده شود. 3- زینتی كه باید از همه پنهان نگاهداشته شود،  				جز همسر. قسم اول را بازگوکردم – صورت و دستها از مچ به پایین- قسم  				دوم که مشاهده آنها برای محارم روا می باشد، عبارتند از گردنبند به  				بالا وجای بازوبند به پایین و خلخال به پایین و سوم که اختصاص به  				شوهر دارد تمام بدن زن است.» 
				قسمت عمده اندام و زیور آلات زنان، بر اساس آیه : « وَیحْفَظْنَ  				فُرُوجَهُنَّ وَلا یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ» (نور/ 31) با پیراهنی که  				بدن نما نباشد – چونان که در روایت عایشه بود – و شلوار، پوشانده  				می شود. 
				در روایتی از امام علی (ع) آمده است: 
				«کنت قاعدا فی البقیع مع رسول الله فی یوم دجن و مطر اذ مرت امرأة  				علی حمار، فوقع ید الحمار، فی وهدۀ فسقطت المرأه فاعرض النبی بوجهه  				فقالوا یا رسول الله انها متسروله قال اللهم اغفر للمسرولات ثلاثا،  				ایها الناس اتخذو السراویلات فانها من استر ثیابکم و حصنوا بها  				نسائکم اذا خرجن » (النوری 3/244) 
				«در روز ابری و بارانی، با پیامبر(ص)، در بقیع نشسته بودیم که زنی  				رد شد، در حالی که بر چهار پایی سوار بود، پای مركب داخل چاله رفت  				و زن بر زمین افتاد، پس پیامبر(ص) صورتش را برگرداند تا نگاهش به  				اندام زن نیفتد. گفتند: ای رسول خدا، آن زن شلوار به تن دارد.  				پیامبر(ص) سه بار فرمود: پروردگارا زنانی را که شلوار می پوشند  				مغفرت نما. مردم ! شلوار را برگزینید که در میان لباسهای شما  				بهترین پوشش است و به وسیله آن زنانتان را موقع بیرون رفتن از  				خانه، در حفاظ و امنیت قرار دهید.» 
				و اما «جلباب»، رو پوشی است كه بالای لباسهای معمول و خانگی، مورد  				استفاده قرار می گیرد. به ویژه زمانی که برای کاری بیرون از منزل  				می روند. به عبارت دیگر، زنان بر اساس علاقه ای که به آرایش و  				نمایش دارند، زیباترین و تنگ ترین لباس را برای پوشش بر می گزینند.  				قرآن می گوید داشتن چنین لباسی در خانه اشکال ندارد ولی وقتی بیرون  				می روید، باید روپوشی نسبتاً بزرگی داشته باشید که آن را بر روی  				لباسها، بر خود بپیچید، تا لباس تن پوشتان دلهای بیمار را به طمع  				نیندازد. این مطلب از اظهارات بسیاری از اهل لغت و تفسیر قابل  				استفاده است که می گویند: 
				«جلباب، از روسری بزرگتر و از عبا كوچك تر است.» (الزمخشری،  				الکشاف،5/97) « و به تعبیر دیگر از ملافه کوچکتر و کوتاه تر است»  				(احمد مطلوب،/46 ) « و از روی مقنعه و پیراهن» (المراغی،24-22/36)،  				«سر، پشت، سینه زنان را می پوشاند.» (احمد مطلوب، / 46) 
				ام سلمه می گوید:
				« وقتی آیه 59 احزاب نازل شد، زنان انصار [حجاب را رعایت کردند،]  				دراثر پوشیدن جامه های سیاه، موقع خروج از منزل، به گونه ای می  				نمودند که گویا کلاغ روی سر آنها نشسته بود.»( سیوطی، 6/ 659) 
				انتخاب پارچه سیاه، به عنوان روپوش لباس، از سوی زنان انصار، با  				دیدگاهی که هم اكنون درباره رنگ سیاه مطرح شده است کمال همخوانی را  				دارد. بر اساس این دیدگاه رنگ سیاه صامت و مرده و به معنای نه  				(نقطه مقابل بلی) نشانگر ترک علاقه یا انصراف نهایی است و توجه  				بیننده را منصرف می كند. به همین دلیل استفاده از آن برای زنان در  				برابر جنس مخالف، سودمند تشخیص داده شده است. ( اردوبادی، آیین  				بهزستی اسلام، 3/ 31 ) 
				
				
فلسفه حریم گیری 
				با این كه حیا و عفاف ریشه در سرشت آدمی دارد، اما به هر حال  				محدودیت آور نیز هست، اما نتایج حجاب آنقدر مهم است كه زنان با  				رغبت این مقدار از محدودیت را پذیرا شوند. و البته این رغبت زمانی  				شكل می گیرد كه زنان و مردان به فلسفه، آثار و اهداف حجاب توجه  				داشته باشند. 
				«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیوتًا غَیرَ  				بُیوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا  				ذَلِكُمْ خَیرٌ لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ» (نور/27) 
				«ای کسانی که ایمان آورده اید، به خانه هایی جز خانه های خودتان،  				وارد نشوید تا آنکه خبر دهید و اجازه خواهید و بر اهل آن سلام  				کنید. این برای شما بهتر است، باشد که به یاد آرید.»
				«وَإِنْ قِیلَ لَكُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْكَى لَكُمْ»  				(نور 28)
				«و اگر شما را گویند: باز گردید، پس باز گردید، بازگشت برای شما  				پاکتر است.» 
				« قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیحْفَظُوا  				فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ» (نور /30)
				« مؤمنان را بگو که دیدگان خویش را فرو دارند و شرمگاههای خود را  				بپوشانند، این، برای افزایش تزکیه آنها مؤثرتر است.»
				«وَأَنْ یسْتَعْفِفْنَ خَیرٌ لَهُنَّ» (نور/ 60) 
				« [ زنان پیر] اگر حجاب را رعایت کنند برایشان بهتر است.» 
				«وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ  				حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ» (احزاب  				/53)
				« و هرگاه از زنان پیامبر (ص) کالایی خواستید، از پشت پرده بخواهید  				. این ، سبب افزایش طهارت دلهای شما و آنان می شود.»
				«یا نِسَاءَ النَّبِی لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ إِنِ  				اتَّقَیتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الَّذِی فِی  				قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلا مَعْرُوفًا» (احزاب /32) 
				« ای زنان پیامبر شما مانند یکی از زنان دیگر نیستید اگر  				پرهیزکارباشید، پس در گفتار نرمی ننمایید، تا طمع آن کس که در دلش  				بیماری است برانگیخته گردد.» 
				« یا أَیهَا النَّبِی قُلْ لأزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ  				الْمُؤْمِنِینَ یدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِنْ جَلابِیبِهِنَّ ذَلِكَ  				أَدْنَى أَنْ یعْرَفْنَ فَلا یؤْذَینَ» (احزاب /59) 
				«ای پیامبر، زنان و دختران خویش و زنان مؤمنان را بگو: روپوششان را  				بر خود نزدیک کنند. این نزدیک تر است به اینکه شناخته شوند و در  				نتیجه آزار نبینند.» 
				فلسفه حریم گیری ها، در این آیات، با عبارتهای: « خیر»، « ازکی »،  				« أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ »، « فَیطْمَعَ الَّذِی  				فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ» و «ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ یعْرَفْنَ فَلا  				یؤْذَینَ» گوش زد شده است. 
				اسامی تفضیل، در آیات فوق تنها در آیة 60 سورة نور، به  				معنای حقیقی خود است؛ یعنی پوشیدن جلباب برای زنان سالخورده، از  				نپوشیدنش بهتر است و در سایر موارد نمی تواند متضمن معنای تفضیل  				باشد و گرنه معنای آیة 28 سورة نور، این خواهد بود که حجاب و  				پوشاندن شرمگاه مرد پاکتر است یعنی نپوشاندن آن ناپاک نیست! 
				بنابراین سخن ابن عاشور را باید تعمیم داد که تفضیل را به معنای  				تقویت می داند و نه برتری: 
				«ازکی» (نور/30) تفضیل و برتری دادن را نمی رساند؛ بلکه مقصود ازآن  				تقویت تزکیه است که عامل مصونیت انسان از ارتکاب گناهان بزرگ می  				باشد. (ابن عاشور،19- 18/ 204)
« «اطهر» (احزاب/53) به معنای تقویت طهارت است و نه پاک تر بودن،  				یعنی صحبت کردن از پشت پرده، طهارت قلبی شما وآنان را، قوت می  				بخشد. قلب هر دو گروه به وسیله تقوا، بزرگداشت حرامهای خدا و حرمت  				پیامبر(ص)، طهارت داشت ولی نه درحد عصمت، مشیت الهی بر این قرار  				گرفت. که با از میان برداشتن ناچیزترین اسباب وسوسه های شیطانی و  				فراهم آمدن مراتبی از تقوای الهی، بهرة بیشتری از عصمت را در  				اختیار آنان قرار دهد.» (ابن عاشور،21/ 314) 
ادامه دارد...