عکسشو ندارم بزارم....اما تصادف کردم.....جزیی بود ولی زهر مار شد دیگه....مال اين بد بخت اينجور زهر مار شده حالا شما هم همچين خاطره اي داريد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مرگ دوست بیست سالم در اثر سرطان...
خدا رحمتش کنه.
اولش بستری شدن پدربزرگم تو بیمارستان بعدش داییم بعدشم خودم رفتم دکتر گفت بایستی زانو و دستتو عمل کنی
خدایا شکرت من چقدر خوشبختم
عکسشو ندارم بزارم....اما تصادف کردم.....جزیی بود ولی زهر مار شد دیگه....
ا.نكه از شوق مهموناتو خودتو پرت كردي تو حياطچندتا مهمون که فکر کنم از جنگل فرار کرده بودن یا قوم مغول بودن +پرتاب شدنم از در حیاط به داخل حیاط
خسته نباشي باز خدارو شكر تعطيلات خوبي داشتيسرما خوردگی و یک جوش گنده روی بینی ناشی از خوردن آجیل فراوان !
ان شا ا... خيلي زود خوب شيداولش بستری شدن پدربزرگم تو بیمارستان بعدش داییم بعدشم خودم رفتم دکتر گفت بایستی زانو و دستتو عمل کنی
خدایا شکرت من چقدر خوشبختم
مرگ دوست بیست سالم در اثر سرطان...
از خداوند برای مادرتون طلب سلامتی و بهبودی داریم و مورد دوم مگه به خواستگاره بیچاره چی گفتی که خونش به جوش اومده بهت گفته بی ادب؟!!!قبل عيد مامانم جراحی كرد..........كه ديگه بقيه اش گفتن نداره
يه خواستگار آشنا داشتمو آخر مجلس براشون در مورد مشكلاتو شرايط زندگيم و زندگیطرفم گفتم بهم گفتن بی ادبو پاشدن رفتن...
در كل افتضاح بود....البته دوستش نداشتم اما خيلی بهم برخورد
شنيدين ميگن سالی كه نكوست از بهارش پيداست
ماجراش خيلی طولانيه....اما اينو ميدونم كه همه حرفام همون حرفای معمول خواستگاری بوداز خداوند برای مادرتون طلب سلامتی و بهبودی داریم و مورد دوم مگه به خواستگاره بیچاره چی گفتی که خونش به جوش اومده بهت گفته بی ادب؟!!!
خدا رحمتش كنهفوت یکی از همکارام که از یکی از بهترین دوستانم بود خدا رحمتش کنه. نمیخوام بگم عید زهر مار شد و این حرفها فقط از خداوند براش طلب آمرزش میکنم چون خیلی جوون بود و یه بچه 7 ساله هم داشت....
دید و بازدید های عید امونمو بریده
آدمي به خاطر 4 تا حرف حساب اينجور كنه همون بهتر كه بره و پشت سرش هم نگاه نكنهقبل عيد مامانم جراحی كرد..........كه ديگه بقيه اش گفتن نداره
يه خواستگار آشنا داشتمو آخر مجلس براشون در مورد مشكلاتو شرايط زندگيم و زندگیطرفم گفتم بهم گفتن بی ادبو پاشدن رفتن...
در كل افتضاح بود....البته دوستش نداشتم اما خيلی بهم برخورد
شنيدين ميگن سالی كه نكوست از بهارش پيداست
خدا بيامرزدشتشییع جنازه اولین روز عید
تشییع جنازه کسی که خیلی دوسش داشتم
خیلی هم براش گریه کردم یعنی طوری که عکسشو میدیدم اشکم در میومد چون هم خوشتیپ بود و هم یه جوون بیست ساله ، بیچاره شب تولد بیست سالگی فوت کرد تازه سیدم بود
و چند بار خانوادگی رفته بودیم بیرون و اینکه تک پسرم بود
چون هر روز گریه میکردم مادرم بهم گفت براش قرآن بخون تا دلت آروم بگیر و من همین کار رو کردم و خیلی روی من تاثیر داشت
ایشاالله خدا رحمتش کنه و عاقبت بخیر بشه
خواهش میکنم شما هم براش یه فاتحه بخونین
با تشکر
ممنون
متاسفم عزیزم درکت میکنم واسه دوست منم تو این سن این اتفاق افتادمرگ دوست بیست سالم در اثر سرطان...