پیغمبری از نژاد آریایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

ali hoseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از Francis Joseph Steingass در دانشگاه شیکاگو :

آذر āẕar, āẕur
آذر āẕar, āẕur, Fire; name of the angel presiding over fire, and the day āẕar; affairs of the month and day āẕar, the former being the ninth solar month, the latter being the ninth day of any month, but particularly of the fourth month, tīr-māh; name of seven celebrated fire-temples dedi- cated to the seven planets, and called in their respective order: aẕari mihr, nosh, bahrām, āʼīn (āyīn), ḵẖurīn, barzīn (burzīn), zardahusht; name of Abraham's father; (met.) love.​



اگر می شه دقیقاً بگویید:
1. قبل از حمله ی عرب ها، آذربایجان چه نامی داشته؟

2. موافق هستید که واژه ها با گذشت زمان و به ویژه هنگام وارد شدن به زبانی دیگر دچار دگرگونی آوایی می شوند مثلاً تبدیل پارس به فارس یا فارس به فاس (در برخی لهجه های ترکی آذری مون). پس، آیا آذربایجان (با تلقظی شبیه به آدربایجان)، نام و تلفظی که عرب ها استفاده می کردند، مشتق از نام رایج بوده یا ابتکاری و بدون درنظر گرفتن نام محل، الکی اسمی گذاشتند؟ می توانید مثال هایی از این نوع دگرگونی آوایی رو به عنوان شاهد بیاورید؟

3. یکی از فاکتورهای ریشه یابی علمی یک واژه بررسی اون در ظرف زمان هست و واژه های امروزی با آن چه در یکی دو هزار سال پیش تلفظ می شدند، کم یا زیاد اختلاف دارند. چه طور قاطعانه می گویید در زبانی که در این یک هزار و چند صد سال صحبت می شده صدایی شبیه ذ عربی (با تلفظی شبیه به د) وجود نداشته؟ ( آیا به روند شکل گیری و تکاملی زبان کنونی فارسی و فهلویات آن موقع، تسلط دارید؟)

از اون جا که ریشه یابی کردن واژه ها خودش تخصص علمی می خواد و من مثل خیلی چی های دیگر، این چی دون نیستم، چند مرجع می گذارم:

1.
http://www.britannica.com/EBchecked/topic/46770/Azerbaijan

Iranian Azerbaijan was a centre of several ancient civilizations. It formed part of Urartu and later of Media. In the 4th century bc it was conquered by Alexander the Great and was named Atropatene after one of Alexander’s generals, Atropates, who established a small kingdom there. The area returned to Persian (Iranian) rule under the Sāsānians in the 3rd century ad. The Arabs controlled Azerbaijan from the 7th century until Turkish nomads overran it in the 11th century. Thenceforth the inhabitants of the region were Turkish speakers. The region was overrun by the Mongols in the 13th century, and, under the ruler Hülegü, Azerbaijan became the centre of a Mongol empire extending from Syria on the west to the Oxus River (now Amu Darya) on the east. Tabrīz, the region’s largest city, was the capital of this empire and became a centre of cultural and commercial life.​

2.
http://www.iranicaonline.org/articles/azerbaijan-i

The name of the country is derived from that of the Achaemenian satrap of Media Atropates (Strabo 11.523) who was retained by Alexander in the government of western Media and preserved it under his successors, thus founding a principality which maintained itself in a state of independence or at least semi-independence until the second century B.C., and was only definitively reunited with the Persian empire under the Sasanian king of kings Šāpūr I along with Armenia (cf. Markwart, Ērānšahr, pp. 111-12). From the name of this man comes the Greek forms (Atropatene, Atropatios Mēdia [Strabo, loc. cit.], Tropatene [Ptolemy 6.2], the Armenian form Atrpatakan (Movsēs Xorenacʿi, cf. Markwart, Ērānšahr, pp. 108-14), the Middle Persian form Āturpātakān (cf. Schwarz, Iran, p. 960), the New Persian forms Āḏarbāyjān and Āḏarbāygān. The medieval Arab geographers were already giving it different meanings, deriving it from the personal name Āḏarbāḏor forging popular etymologies, like “fire temple” or “guardian of the fire” (from āḏar, “fire” and bāykān, “guardian,” Yāqūt, I, p. 172).​

3.
http://www.iranicaonline.org/articles/azerbaijan-iii

Thereafter Greek and Latin writers named the territory Media Atropatene or, less frequently, Media Minor (e.g. Strabo 11.13.1; Justin 23.4.13). The Middle Persian form of the name was (early) Āturpātakān, (later) Ādurbādagān) whence the New Persian Āḏarbāyjān (on the name Atropatene and its derivation, see Minorsky, loc. cit.; Andreas, “Adarbigana,” in Pauly-Wissowa, I, cols. 345ff.; Weissbach, “Atropatene,” in Pauly-Wissowa, II, cols. 2149-50, and Streck, in Pauly-Wissowa, Suppl. I, cols. 223-24; Schwarz, Iran, repr. 1969, pp. 959ff.).​

4. در مقاله ای از پرفسور جاوید حسینوف از جمهوری آذربایجان:

The historical name of Azerbaijan traces back over 2000 years, to the times of Alexander the Great. According to the most commonly accepted historical interpretation, the name originated from Atropates, the Achaemenid governor of Medes who upon Alexander's conquest of the region ruled it autonomously.2 In later ages, the name of Atropatene (or Aturpatkan) evolved into Azerbaijan through Persian and Arabic linguistic influences. Apart from the ancient Medes-Atropatene which mainly spanned the territory of modern Iranian Azerbaijan, another ancient state, Caucasian Albania (also known as Arran), formed the indigenous ethno-linguistic heritage to the north, on the territory of present-day Republic of Azerbaijan.3






تورج اتابکی با جایگاه پرفسوری و تخصص در تاریخ اجتماعی آسیای میانه و خاورمیانه ی نوین از دانشگاه Leiden که آذری هستند:

Position: Professor
Expertise: Social History of the Modern Middle East and Central Asia​

در یکی از کتاب هاشون نگاشته اند:
مشاهده پیوست 90989
مشاهده پیوست 90990

زبان گروه ترکیک در قرن یازدهم میلادی در منطقه آذربایجان وارد شد. زبان تازه، اگرچه در برخورد نزدیکش با زبان بومی آذری - زبان صحبت شده در آذربایجان پیش از حمله ی ترکی- بسیار تحت تاثیر قرار گرفت، اما رفته رفته جایگزین زبان آذری شد و به زبان چیره آذربایجان تبدیل شد.

یا در مقاله ای تبار شناسی ژنتیکی بر روی مردم جمهوری آذربایجان و ارمنستان و با مشخصات:
Human Genetics
Volume 112, Number 3, 255-261, DOI: 10.1007/s00439-002-0874-4

Testing hypotheses of language replacement in the Caucasus: evidence from the Y-chromosome

A previous analysis of mtDNA variation in the Caucasus found that Indo-European-speaking Armenians and Turkic-speaking Azerbaijanians were more closely related genetically to other Caucasus populations (who speak Caucasian languages) than to other Indo-European or Turkic groups, respectively. Armenian and Azerbaijanian therefore represent language replacements, possibly via elite dominance involving primarily male migrants, in which case genetic relationships of Armenians and Azerbaijanians based on the Y-chromosome should more closely reflect their linguistic relationships. We therefore analyzed 11 bi-allelic Y-chromosome markers in 389 males from eight populations, representing all major linguistic groups in the Caucasus. As with the mtDNA study, based on the Y-chromosome Armenians and Azerbaijanians are more closely-related genetically to their geographic neighbors in the Caucasus than to their linguistic neighbors elsewhere. However, whereas the mtDNA results show that Caucasian groups are more closely related genetically to European than to Near Eastern groups, by contrast the Y-chromosome shows a closer genetic relationship with the Near East than with Europe.​

هم مردم جمهوری آذربایجان و هم ارمنستان از لحاظ ژنتیکی به جمعیت های قفقازی که به زبان های قفقازی صحبت می کنند بسیار مرتبط تر بودند تا به ترتیب گروه های ترکیک زبان یا هندوراروپایی زبان در جاهای دیگر. و جایگشت زبانی را نشان می می دهند.


حالا مقایسه کنید با ادعاهای بی مرجع جناب ali hoseini.

ببین آقا بحث در این موردها قبلا بسیار انجام شده و روشن شده ها روشن شده.
من ادعا میکنم:
1- اسم ازربایجان از اول آزربایجان بوده و حتی اسم ایران هم یک اسم ترکی است و ساکنان اکثر نقاط ایران مثل هم اکنون ترک بودند.
2-آزربایجان از اول جایگاه ساکنان ترک زبانان که هیچ خواستگاه نژاد اصیل بازماندگان سومر بوده و هست و زبانشان از اول ترکی بوده و هست.
هر کدوم رو مشکل داری بگو برات سند بیارم. لبته اسناد من خیلی معتبرتر از شماست.
چون این بحث ها قبلا زبیاد انجام شده دیگه حوصله شو ندارم. و الا حتی اگر یک نفر هم روشن بشه یک نفره .

و اما یک سوال: زبان مردم آزربایجان اول چی بوده که بعدا تحت تاثیر مناطق همسایه عوض شده؟؟؟ میشه بگید تا ما بدونیم. زبان اول ما چی بوده قبل از ترکی؟
 

hamecheedoon

عضو جدید
کاربر ممتاز
در ایران اصلا ترک وجود نداشته!!!ترک مال ترکیه هستش عزیزم!!!
نژاد اصیل آریایی نژاد آلمانی هستش عزیزم که الان فقط کمی از اون ها در آذربایجان خالص موندن!
بعدشم آریایی ها اول در شمال غرب ایران ساکن شدند بعدش تعدادی از اون ها به اروپای امروزی مهاجرت کردند.
خوب پس آریایی ها چطور یهو سر از مرکز ایران درآوردند؟اون ها اصلا آریایی نبودند...یک سری قوم ماد و غیره بودند.آریایی ها همون اول از ایران در رفتند چون میدونستند جای زندگی نیست!!!!!!!!!عده کمی از اون ها موندن توی ایران.

عزیز این اطلاعات مهلک رو از کجا آوردی؟ منبعت کو؟ چطوره من هم ادعا کنم اصلا شما وجود نداشتید!! چون آثار یافت شده چند هزار ساله به زبان التصاقی هستند(حتما نمیدانی معنیش چیه). یه شایعه دروغ رو همه جا پخش کردن شما هم شنیدی جوگیر شدی

آذرآبادگان بوده نه آذربایجان!!!!!!!!!

این کلمه هم از توهمات کسروی است


[/QUOT

دوست عزیز...خواهش میکنم که تاریخ را تحریف نکنید !!!!
کلمه ی آذر ، دقیقا به معنای آتش است ...از دیرباز تا کنون...
از آتشکده های معروف ایران باستان میتوان از آذر فرنبغ ...آذر برزین مهر و آذر گشتسب نام بدر که همه ی این نام گذاری ها پیش از حمله ی اعراب به ایران صورت گرفته ( با شواهد باستانشناسی و کتیبه خانی )
و اما ریشه ی لغوی آذربایجان : در دوران هخامنشی ، هر یک از استان های ایران ، استانداری به نام ساتراپ داشت ... نام ساتراپ این منطقه از ایران ، آتروپات بود که به معنای نگهبان آتش است ( در زبان پهلوی ) و اسم این استان آتروپات گان بود... در زمان ساسانیان ، این نام همچنان حفظ شد ولی دچار دگرگونی شد ( در ظاهر ولی در معنا به یک صورت ) چون زبان پهلوی ساسانیان با هخامنشیان متفاوت است ... و این استان آذربایگان نام داشت و بعد از حمله ی اعراب ، آذربایجان نام میگیرد ...
و اما این که آذربایجانی ها ساکن تمام نقاط ایران بودند هم از آن حرفها بود :) که بهتر است دیگر زده نشود ..... ( اگر فقط کمی فکر میکردید ، خود به اشتباه بودن این فرضیه پی می بردید )
موفق باشید :)

شاید کمی از کتب تاریخی ایران خواندی یا تو اینترنت دیدی. اما اونا اغلب تحت تاثیر داستان موهوم آریایی هستند ( این داستان را رژیم پهلوی با کمک استعمار تولید کرد) و سعی در گم کردن آثار این مردم دارند. اما دیگر نمیتوانند همه را گول بزنند، چون آثار بسیاری کشف شده که آن داستانها را باطل میکند. واقعیت در شنیدن داستانها نیست بلکه حق همانست که زیر خاکی های کشف شده نشان میدهند.

باز هم معذرت این تاپیک جای این بحثها نیست. لطفا ادامه ندهید
 

asaese

عضو جدید
شما از دانشگاه یا موزه یهودی شیکاگو منبع نگذارید چون ضد ترکه.
موزه اسرائیلی شیکاگو از مردم پول میخواهد تا سنگ نوشته های کشف شده در کشور ما را ترجمه کند و تا حالا هم پول زیادی دریافت کرده ولی خبری نیست و یک بار هم میخواست همه آثار را به حراج بگذارد:
"خرداد‌ سال 85 يك قاضي در پي دادخواهي يك وكيل آمريكايي رأي به حراج اين گنجينه به نفع كشته‌شدگان انفجاري در اسرائيل داده بود اما دادخواست شرق‌شناسي دانشگاه شيكاگو با تأكيد بر اماني بودن گنجينه آثار باستاني ايران در دانشگاه شيكاگو اين حكم را رد كرد."
http://mantre.blogfa.com/ صفحه 3 یا 4

1. شما در ابتدا ادعا کردید که آذر به معنای آتش نیست و این معنا فقط در کتاب های فارسی نوشته شده است. و من با آوردن یک مثال نقض از دیکشنری Steignass که در دانشگاه شیکاگو موجود هست، اشتباه بودن ادعاتون رو اثبات کردم.
2. همان جور که می بینید، دانشگاه شیکاگو یک نهاد علمی و پژوهشی عالی مختلط، غیر مذهبی و خصوصی هست.



نهاد های خصوصی برای کارهای پژوهشی نیازمند بودجه هستند که هر کسی یا بنیادی می تواند کمک مالی در راستای یک پروژه ی علمی کند. چیزی مثل وقف. این ذاتاً عیب نیست و لیست واقعی کمک کنندگان مالی در فازهای مختلف پروژه «بایگانی کشف شده از استحکامات تخت جمشید Persepolis Fortification Archive» و تیم پژوهشگر و همکاران و گزارش های سالیانه در اختیار همگان هست.

3. می گویید بنیاد شرق شناسی دانشگاه شیکاگو می خواست تمام آثار ایران رو به حراج بگذارد و بعدش با آوردن تکه خبری از یک وبلاگ می گویید با دادخواستی که بنیاد شرق شناسی دانشگاه شیکاگو علیه دادخواهی وکیل آمریکایی و حکم دادگاه به نفع ایران انجام داد، حکم رد شد. این تناقض گویی شما نیست؟

منابعتون یا ایرانیکا و یا بریتانیکاست که برای ما ارزشی ندارد چون هم انگلیس را میشناسیم هم آن یکی را. من هم می توانم با 50 صفحه مطلب کپی پیست با منبع اینجا را پر کنم و خلاف تمام گفته هاتون رو ثابت کنم. ولی شما هم آن منابع را قبول نخواهی کرد. پس بجای منبع آوردن که آسانترین کارهاست می توانیم به عقل و مدارک عینی رجوع کنیم.

ارزشمند بودن یک منبع به نظر دلخواه من یا شما نیست. چه زبان شناسی و چه تاریخ و چه هر زمینه ی علمی دیگری، جامعه ی متخصص خودشون رو دارند. کسی که بخواهد ابراز نظر در یک زمینه ی علمی کند باید اصول و فروع و دروس پایه و تخصصی اون زمینه رو بیاموزد. وقتی به مرحله ای از رشد رسید، آن گاه اگر ایده و پژوهش خاصی داشته باشد، آن پژوهش تازه یک پژوهش دست اول (Original Research) حساب می شود. سپس آن را در ژورنال های تخصصی منتقدانه مشهور که بازبینی هم ترازی (Peer Review ) می شوند چاپ می کند که بسته به ایده مطرح شده ممکن هست از سوی دیگر محققان در همان دست ژورنال ها، نقد (Review) وارد شود. وقتی یک پژوهشی این جور الک شد، می شه اون رو مبتنی بر حقیقت دونست. با بارها طی کردن این راه هاست که کسی صاحب کرسی یکی از دانشگاه های بزرگ می شه و متخصص در اون زمینه. امیدوارم فلسفه نیاز به منبع رو متوجه شده باشید. عطار یه شعری داره که برای من خیلی پرمفهوم هست:

مربّی باید ای جان اندر این راه//که او باشد ز سر کار آگاه
تن اندر راه دین باید در آورد//چهارت اربعین باید سر آورد
ترا در اربعینت پیر باید//که هر خواب ترا تعبیر باید
طبیب معنی آمد پیر این کار//بدین دعوی مکن انکار زنهار

طبیب حاذقت باید براندیش//تو معلولی هزاران علتی پیش
اگر بی پیر باشد اربعینت//بود شیطان در او یار و معینت
تو ربانی ز شیطانی ندانی//درین معنی فرو مانی بمانی
هوائی را خدائی خوانی آنگاه//فرو بندند بر تو یکسر آن راه
اگر باهستی و همدست کردی//بزیر پای شیطان پست گردی
بمانی در خیالات هوائی//بعمر اندر نیابی زو روائی
علاجت بعد ازاین دیگر نشاید//که غول مستیت از ره رباید

مجو از پیر خود زنهار دوری//تو میکن دایماً با او صبوری
بمعنی حاضر درگاه او باش//مدام اندر پناه جاه او باش
بصورت گر شوی از پیر خود دور//بمعنی زو مشو یک لحظه مهجور
بمعنی چون شوی همراه و حاضر//بود پیوسته پیرت در تو ناظر
چو غایب صورتی حاضر صفت باش//که تا بیرون شوی از صف اوباش
بمعنی چونکه غایب گشتی ای یار//برون رفتی یقین از جمع احرار
بصورت حاضر وغایب بمعنی//همه زرق است و تلبیس است و دعوی
بزرق و حیلت ودعوی و تلبیس//نگردد از تو راضی جز که ابلیس
بمعنی حاضر وغایب بصورت//اگر وقتی تو کردی از ضرورت
ندارد غیبت صورت زیانی//چو معنی نیست غایب یک زمانی
نمی‌گویم که صورت معتبر نیست//که کار صورت ای جان مختصر نیست
ولی چون تابع معنی است ای یار//بکسب معنی خود می‌کند کار
نباشد این چنین کار همه کس//خبرداران معنی را بود بس
قبل از حمله اعراب و خیلی قبل تر نام این ملت آس بوده و آز هم می گفتند( یکی از ملل ترک زبان باستان بود که لینکشو پایین آوردم)
http://mantre.blogfa.com/ صفحه 3 یا 4

آثار باستانی کشف شده غیر قابل انکار هستند. اگر نوشته ای باستانی در منطقه یافت میشود که جزو زبانهای التصاقیصت پس ریشه ترکی خواهد داشت و به هیچ وجه نمی تواند ریشه عربی یا فارسی داشته باشد چون فارسی و عربی جزو زبانهای نحوی هستند نه التصاقی.
در لینک زیر از روی آثار باستانی به جا مانده مطالبی آمده که همه چیز را بیان کرده:

منابع آشوري، اورارتويي، بابلي و ايلامي اطلاعات جامعي را راجع به تعلقات تباري و زباني ساكنين ماننا-ماد تا اواخر قرن هفتم قبل از ميلاد را به ما ميدهند و طبق اين منابع، كه معتبرترين اسناد تاريخي بشمار ميروند، درسرزمين پر جمعيت و ثروتمند آذربايجان از حداقل 4 هزار ق . م. تا حوالي قرن 7 ق . م فقط اقوام التصاقي زبان ( ترك هاي باستان، اجداد تركهاي آذري امروزي) زندگي ميكردند . . . . . . .
نمی خواهم کپی پیست کنم خودتان در اینجا ببینید:
http://tarix.arzublog.com/page-6.html در پایین صفحه هم منابع را آورده
من الینک ها و پایین صفحه را نگاه کردم ولی هیچ منبع دقیق و خاصی و اسه تک تک ادعاهاتون ندیدم. شما که زحمت می کشید متنی میاورید، منبع صریحش رو هم همان موقع کنارش بیاورید. مثلاً بر چه اساس ادعا می کنید یک زبان التصافی ترکی هست؟ و باقی ادعاها.

اما در اون لینک برای یک سری ادعاهای دیگر، یک منابعی نوشته شده که از آوردن ادعاهاش خودداری می کنم و فقط نشونیش رو می نویسم، من جمله:

تاريخ ديرين تركان ايران، ذهتابي ص 458
تاريخ ديرين تركان ايران،ص 404
تاريخ ديرين تركان ايران، ص 496، ذهتابي
تاريخ ديرين تركان ايران، ص 397
"م . ت . ذهتابي"، تاريخ ديرين تركان ايران٬ ص 265
"م . ت . ذهتابي"، تاريخ ديرين تركان ايران٬ ص 389
پروفسور ذهتابي٬ تاريخ ديرين تركان ايران ص 289

(من فعلاً کاری به مدرک زهتابی، رزومه ی علمی و جایگاه دانشگاهی اون ندارم). من کتابش را دارم. توجه کنید که 264 صفحه بیشتر نداره:



بعضی از ادعاهای اون لینک اصلاً با متنی که در کتاب وجود دارد هم خوانی ندارد:

زبان اورارتوها شاخه اي از زبان هوري ها و يك زبان التصاقي و خويشاوند با زبان ماننايي٬ ايلامي٬ سومري و ... بود كه به مرور زمان به زباني مستقل تبديل شده بود. "م . ج . مشكور" عقيده دارد كه اگر در زبان كنوني آذربايجان تحقيق بشود٬ كلمات زيادي باقي مانده از اورارتو ها را پيدا خواهيم كرد. ولي اين مسئله به آن راحتي كه مشكور مي انديشد نيست چونكه زبان كنوني آذربايجان بيشتر تحت تاثير زبان اقوام ايشغوز و اغوز كه بعد ها به آذربايجان آمدند قرار گرفته است. ( "م . ت . ذهتابي"٬ تاريخ ديرين تركان ايران٬ ص 102 )


در آذربايجان كنوني اسامي بعضي از شهرها و مكان ها همان اسامي هستند كه اورارتو ها به آن ها داده اند٬ براي مثال: اسم سه نفر از شاهان اورارتو ساردوري بود و هر سه به خاك ماننا لشكر كشي كرده ودر آنجا شهرها و قلعه هايي را ساخته بودند٬ قلعه اي كه در جنوب تاماركيس ( تبريز) براي حفاظت آن ساخته شده بود اسم شاه اورارتو٬ ساردوري٬ بر آن گذاشته شده بود و امروزه آنجا "سرده ري" ناميده ميشود. ( "م . ت . ذهتابي"٬ تاريخ ديرين تركان ايران٬ ص 103 )




این ها رو به عنوان مشتی از خروار آوردم که متوجه شیم توی نوشته های وبلاگی بی در و پیکر چه طور راحت می شه جعل کرد و به اشخاص چیزی نسبت داد. امیدوارم رجوع به عقلتون و مدارک عینی شما از این دست نباشند.

در مورد سخن تورج اتابکی: ایشون گفته زبان ترکی (آناتولی) 900 سال پیش داخل زبان آزربایجان شده و تا ثیر پذیرفته. خوب معلومه که ترکی آزربایجانی کمی با ترکی آناتولی تفاوت داره ولی در هر صورت هر دو یک ریشه دارند و شاخه ای از زبان التصاقی ترکی قدیم هستند.
پرفسور تورج اتابکی دقیقاً می گوید: زبان ترکیک در قرن یازدهم میلادی وارد منطقه آذربایجان شد و رفته رفته جایگزین زبان بومی آذری که پیش از حمله ترکی بدان صحبت می کردند شد و به زبان چیره تبدیل گشت.
ایشون در صفحات قبل به توصیف زبان بومی آذری که شاخه ی ایرانی بوده پرداخته. حتی از جمله اش تفسیر شما را نمی شه نتیجه گرفت. اگز در ناحیه به یک زبان ترکیک صحبت می شده، دیگر نمی گویند زبان ترکیک وارد آن جا شده.

در مورد این سخن که هم مردم جمهوری آذربایجان و هم ارمنستان از لحاظ ژنتیکی به جمعیت های قفقازی که به زبان های قفقازی صحبت می کنند بسیار مرتبط تر بودند . . . . :

ارمنی ها و آذربایجانی ها هر کدام زبان خودشان را دارند و تا قبل از حمله و تجاوز ارمنستان و غصب کردن 20% ار خاک آذربایجان و کشتارمردم بی دفاع و آواره کردن یک میلیون آذربایجانی در دو دهه قبل با هم زندگی میکردند و حتی نسبت فامیلی داشتند و باید هم نژاد نزدیکی داشته باشند. مشکل این است که عده ای بینشان دشمنی انداختند و از رژیم ارمنستان حمایت کردند تا منافع خودشان را تامین کنند.
سعی کنید هر نکته ای را در مکان خودش مطرح کنید. جنگ و کشتار و آمار و مسبب ربطی به اون مقاله ژنتیک شناسی که من گذاشتم ندارند. اون تحقیق ژنتیک شناسی نشون داده بود که بر خلاف تصور بعضی که فکر می کنند اگر کسی زبونش ترکی هست حتماً نژاد ترک (آیا واقعاً وجود دارد؟) هست غلط هست بل که جمعیت ترک زبان جمهوری آذربایجان به جمعیت ارمنی زبان و قفقازی زبان بیشترین نزدیکی رو دارند تا ما آذری ها یا ترک زبونای ترکیه.
______________
پاسخی هم به اون سه پرسش اولم ندادید.
_________________________________________________________
ببین آقا بحث در این موردها قبلا بسیار انجام شده و روشن شده ها روشن شده.
من ادعا میکنم:
1- اسم ازربایجان از اول آزربایجان بوده و حتی اسم ایران هم یک اسم ترکی است و ساکنان اکثر نقاط ایران مثل هم اکنون ترک بودند.
2-آزربایجان از اول جایگاه ساکنان ترک زبانان که هیچ خواستگاه نژاد اصیل بازماندگان سومر بوده و هست و زبانشان از اول ترکی بوده و هست.
هر کدوم رو مشکل داری بگو برات سند بیارم. لبته اسناد من خیلی معتبرتر از شماست.
چون این بحث ها قبلا زبیاد انجام شده دیگه حوصله شو ندارم. و الا حتی اگر یک نفر هم روشن بشه یک نفره .

و اما یک سوال: زبان مردم آزربایجان اول چی بوده که بعدا تحت تاثیر مناطق همسایه عوض شده؟؟؟ میشه بگید تا ما بدونیم. زبان اول ما چی بوده قبل از ترکی؟
این چندمین پست شماست در این تاپیک که ادعای محض هست. نباید من درخواست کنم، بهتر هست همواره هر ادعایی دارید مرجع علمی تون رو بنویسید. مثلاً خیلی دوست دارم بدونم آیا نژادی به نام فارس یا ترک یا عرب وجود داره یا نه. اصلاً تعریف علمی نژاد چیه که حالا نوع خالصشم باشه.

دکتر محمد امین ریاحی خویی (فکر می کنم شما هم خویی باشید) یک کتاب دارند به نام نزهت المجالس که مطالعه اش رو پیشنهاد می کنم.
_________________________________________________________

درباره نام آذرابادگان هم اگر یه جستجو کنید، نقشه ای که محمود کاشغری ازش داشته رو می تونید پیدا کنید.
 

ali hoseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
1.
من الینک ها و پایین صفحه را نگاه کردم ولی هیچ منبع دقیق و خاصی و اسه تک تک ادعاهاتون ندیدم. شما که زحمت می کشید متنی میاورید، منبع صریحش رو هم همان موقع کنارش بیاورید. مثلاً بر چه اساس ادعا می کنید یک زبان التصافی ترکی هست؟ و باقی ادعاها.

اما در اون لینک برای یک سری ادعاهای دیگر، یک منابعی نوشته شده که از آوردن ادعاهاش خودداری می کنم و فقط نشونیش رو می نویسم، من جمله:

تاريخ ديرين تركان ايران، ذهتابي ص 458
تاريخ ديرين تركان ايران،ص 404
تاريخ ديرين تركان ايران، ص 496، ذهتابي
تاريخ ديرين تركان ايران، ص 397
"م . ت . ذهتابي"، تاريخ ديرين تركان ايران٬ ص 265
"م . ت . ذهتابي"، تاريخ ديرين تركان ايران٬ ص 389
پروفسور ذهتابي٬ تاريخ ديرين تركان ايران ص 289

(من فعلاً کاری به مدرک زهتابی، رزومه ی علمی و جایگاه دانشگاهی اون ندارم). من کتابش را دارم. توجه کنید که 264 صفحه بیشتر نداره:



بعضی از ادعاهای اون لینک اصلاً با متنی که در کتاب وجود دارد هم خوانی ندارد:

زبان اورارتوها شاخه اي از زبان هوري ها و يك زبان التصاقي و خويشاوند با زبان ماننايي٬ ايلامي٬ سومري و ... بود كه به مرور زمان به زباني مستقل تبديل شده بود. "م . ج . مشكور" عقيده دارد كه اگر در زبان كنوني آذربايجان تحقيق بشود٬ كلمات زيادي باقي مانده از اورارتو ها را پيدا خواهيم كرد. ولي اين مسئله به آن راحتي كه مشكور مي انديشد نيست چونكه زبان كنوني آذربايجان بيشتر تحت تاثير زبان اقوام ايشغوز و اغوز كه بعد ها به آذربايجان آمدند قرار گرفته است. ( "م . ت . ذهتابي"٬ تاريخ ديرين تركان ايران٬ ص 102 )


در آذربايجان كنوني اسامي بعضي از شهرها و مكان ها همان اسامي هستند كه اورارتو ها به آن ها داده اند٬ براي مثال: اسم سه نفر از شاهان اورارتو ساردوري بود و هر سه به خاك ماننا لشكر كشي كرده ودر آنجا شهرها و قلعه هايي را ساخته بودند٬ قلعه اي كه در جنوب تاماركيس ( تبريز) براي حفاظت آن ساخته شده بود اسم شاه اورارتو٬ ساردوري٬ بر آن گذاشته شده بود و امروزه آنجا "سرده ري" ناميده ميشود. ( "م . ت . ذهتابي"٬ تاريخ ديرين تركان ايران٬ ص 103 )




این ها رو به عنوان مشتی از خروار آوردم که متوجه شیم توی نوشته های وبلاگی بی در و پیکر چه طور راحت می شه جعل کرد و به اشخاص چیزی نسبت داد. امیدوارم رجوع به عقلتون و مدارک عینی شما از این دست نباشند.


پرفسور تورج اتابکی دقیقاً می گوید: زبان ترکیک در قرن یازدهم میلادی وارد منطقه آذربایجان شد و رفته رفته جایگزین زبان بومی آذری که پیش از حمله ترکی بدان صحبت می کردند شد و به زبان چیره تبدیل گشت.
ایشون در صفحات قبل به توصیف زبان بومی آذری که شاخه ی ایرانی بوده پرداخته. حتی از جمله اش تفسیر شما را نمی شه نتیجه گرفت. اگز در ناحیه به یک زبان ترکیک صحبت می شده، دیگر نمی گویند زبان ترکیک وارد آن جا شده.
شما برای نوشته های پرفسور زهتابی دنبال مدرک میگردید ولی برای نوشته های آقای اتابکی مدرکی جز نوشته های خودش ارائه نمیکنید.
 

ali hoseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
1.

این چندمین پست شماست در این تاپیک که ادعای محض هست. نباید من درخواست کنم، بهتر هست همواره هر ادعایی دارید مرجع علمی تون رو بنویسید. مثلاً خیلی دوست دارم بدونم آیا نژادی به نام فارس یا ترک یا عرب وجود داره یا نه. اصلاً تعریف علمی نژاد چیه که حالا نوع خالصشم باشه.

دکتر محمد امین ریاحی خویی (فکر می کنم شما هم خویی باشید) یک کتاب دارند به نام نزهت المجالس که مطالعه اش رو پیشنهاد می کنم.
_________________________________________________________

درباره نام آذرابادگان هم اگر یه جستجو کنید، نقشه ای که محمود کاشغری ازش داشته رو می تونید پیدا کنید.

اولا لینکی که گذاشتید خراب بود (نزهت المجالس). ثانیا من نمی تونم کتاب خاصی مطالعه کنم اگر مطلب خاصیتوش هست بفرمایید.
من مدرارک رو خدمت شما و دوستان ارائه می دم سر فرصت.
اما شما سوال منو بفرمایید زبان مردم آزربایجان قبل از آمیخته شدن با ترکی چی بوده؟
 

af.earthlover

عضو جدید

آقای همچی دون ...اولین اشتباه شما این است که فکر میکنید که همه چی میدانید !!!در صورتی که دانا ترین مردم کسانی هستند که نیک میدانند که هیچ نمی دانند ( نقل قول از کسی که همه میشناسیمش )...
من نمیدونم که چرا تو این فروم ، همه سعی میکنن که یه جورایی تاریخ را به نحوی تحریف کنند ...حتی قاطع ترین موضوعات را هم زیر سوال میبرند !!! عزیز من ، من از طرف خودم صحبت نکردم بلکه از طرف اساتید تاریخ کشور صحبت کردم ... افرادی مثل باستانی پاریزی و...
داستان موهوم آریایی ها ؟؟!! آقا این دیگه چه فرمایشی است ؟؟!!! به خدا سوگند اگر یک ایرانی با خواندن مطالب شما سر را بر دیوار بکوبد ، نباید بر او خرده گرفت .......
در ضمن اطلاعات من در مورد مسائل تاریخ از طریق وب گردی به دست نیومده !!!! من در حال حاضر 22 سالمه و بدون اغراق ، از ده سالگی در مکتب تاریخ شاگردی میکنم ولی با این حال ، نیک میدانم که چیزی نمی دانم ....
بهتر است شما بدون تعصب بر روی زبان خود و زادگاه خود ، به مطالعه ی منابع تاریخی معتبر بپردازید ...
و در ضمن ، همین استعمار که شما میگویید ... باید بگویم که اگر جوامع شرق سازنده ی تاریخ بودنند ، جوامع غرب ، زنده کننده ی تاریخ بودند .... از ژان دیو لافوآ ها و گیرشمن ها و هرمزد رسام ها و سایر باستان شناسان فرانسوی و انگلیسی که زنده کننده ی تاریخ ایران بودند ، تا شامپولیون ها که تاریخ مصر را زنده کردند ... قبول دارم که شاید در بعضی اوقات ، اهداف استعماری پشت حفاری های باستان شناسی و شرق شناسی ها بوده است ولی نباید کوشش آنها را در زنده کردن تاریخ نادیده گرفت ... و گرنه ، من و شما همین حالا در توهمات خودمان در باره ی نام تخت جمشید و پادشاه افسانه ای آنجا باقی مانده بودیم ... ولی همین استعمار (انگلیسی ها و فرانسویان )بود که با کتیبه خوانی وحفاری های باستان شناسی ، تاریخ ساخت و سازنده ی آن و در کل ، تاریخ باستان ایران را زنده کردند ...
اگر کمی زیاده گوییی کردم ، عذر مرا پذیرا باشید ...
 

hamecheedoon

عضو جدید
کاربر ممتاز
1. شما در ابتدا ادعا کردید که آذر به معنای آتش نیست و این معنا فقط در کتاب های فارسی نوشته شده است. و من با آوردن یک مثال نقض از دیکشنری Steignass که در دانشگاه شیکاگو موجود هست، اشتباه بودن ادعاتون رو اثبات کردم.
2. همان جور که می بینید، دانشگاه شیکاگو یک نهاد علمی و پژوهشی عالی مختلط، غیر مذهبی و خصوصی هست.



نهاد های خصوصی برای کارهای پژوهشی نیازمند بودجه هستند که هر کسی یا بنیادی می تواند کمک مالی در راستای یک پروژه ی علمی کند. چیزی مثل وقف. این ذاتاً عیب نیست و لیست واقعی کمک کنندگان مالی در فازهای مختلف پروژه «بایگانی کشف شده از استحکامات تخت جمشید Persepolis Fortification Archive» و تیم پژوهشگر و همکاران و گزارش های سالیانه در اختیار همگان هست.

3. می گویید بنیاد شرق شناسی دانشگاه شیکاگو می خواست تمام آثار ایران رو به حراج بگذارد و بعدش با آوردن تکه خبری از یک وبلاگ می گویید با دادخواستی که بنیاد شرق شناسی دانشگاه شیکاگو علیه دادخواهی وکیل آمریکایی و حکم دادگاه به نفع ایران انجام داد، حکم رد شد. این تناقض گویی شما نیست؟



ارزشمند بودن یک منبع به نظر دلخواه من یا شما نیست. چه زبان شناسی و چه تاریخ و چه هر زمینه ی علمی دیگری، جامعه ی متخصص خودشون رو دارند. کسی که بخواهد ابراز نظر در یک زمینه ی علمی کند باید اصول و فروع و دروس پایه و تخصصی اون زمینه رو بیاموزد. وقتی به مرحله ای از رشد رسید، آن گاه اگر ایده و پژوهش خاصی داشته باشد، آن پژوهش تازه یک پژوهش دست اول (Original Research) حساب می شود. سپس آن را در ژورنال های تخصصی منتقدانه مشهور که بازبینی هم ترازی (Peer Review ) می شوند چاپ می کند که بسته به ایده مطرح شده ممکن هست از سوی دیگر محققان در همان دست ژورنال ها، نقد (Review) وارد شود. وقتی یک پژوهشی این جور الک شد، می شه اون رو مبتنی بر حقیقت دونست. با بارها طی کردن این راه هاست که کسی صاحب کرسی یکی از دانشگاه های بزرگ می شه و متخصص در اون زمینه. امیدوارم فلسفه نیاز به منبع رو متوجه شده باشید. عطار یه شعری داره که برای من خیلی پرمفهوم هست:

مربّی باید ای جان اندر این راه//که او باشد ز سر کار آگاه
تن اندر راه دین باید در آورد//چهارت اربعین باید سر آورد
ترا در اربعینت پیر باید//که هر خواب ترا تعبیر باید
طبیب معنی آمد پیر این کار//بدین دعوی مکن انکار زنهار

طبیب حاذقت باید براندیش//تو معلولی هزاران علتی پیش
اگر بی پیر باشد اربعینت//بود شیطان در او یار و معینت
تو ربانی ز شیطانی ندانی//درین معنی فرو مانی بمانی
هوائی را خدائی خوانی آنگاه//فرو بندند بر تو یکسر آن راه
اگر باهستی و همدست کردی//بزیر پای شیطان پست گردی
بمانی در خیالات هوائی//بعمر اندر نیابی زو روائی
علاجت بعد ازاین دیگر نشاید//که غول مستیت از ره رباید

مجو از پیر خود زنهار دوری//تو میکن دایماً با او صبوری
بمعنی حاضر درگاه او باش//مدام اندر پناه جاه او باش
بصورت گر شوی از پیر خود دور//بمعنی زو مشو یک لحظه مهجور
بمعنی چون شوی همراه و حاضر//بود پیوسته پیرت در تو ناظر
چو غایب صورتی حاضر صفت باش//که تا بیرون شوی از صف اوباش
بمعنی چونکه غایب گشتی ای یار//برون رفتی یقین از جمع احرار
بصورت حاضر وغایب بمعنی//همه زرق است و تلبیس است و دعوی
بزرق و حیلت ودعوی و تلبیس//نگردد از تو راضی جز که ابلیس
بمعنی حاضر وغایب بصورت//اگر وقتی تو کردی از ضرورت
ندارد غیبت صورت زیانی//چو معنی نیست غایب یک زمانی
نمی‌گویم که صورت معتبر نیست//که کار صورت ای جان مختصر نیست
ولی چون تابع معنی است ای یار//بکسب معنی خود می‌کند کار
نباشد این چنین کار همه کس//خبرداران معنی را بود بس

من الینک ها و پایین صفحه را نگاه کردم ولی هیچ منبع دقیق و خاصی و اسه تک تک ادعاهاتون ندیدم. شما که زحمت می کشید متنی میاورید، منبع صریحش رو هم همان موقع کنارش بیاورید. مثلاً بر چه اساس ادعا می کنید یک زبان التصافی ترکی هست؟ و باقی ادعاها.

اما در اون لینک برای یک سری ادعاهای دیگر، یک منابعی نوشته شده که از آوردن ادعاهاش خودداری می کنم و فقط نشونیش رو می نویسم، من جمله:

تاريخ ديرين تركان ايران، ذهتابي ص 458
تاريخ ديرين تركان ايران،ص 404
تاريخ ديرين تركان ايران، ص 496، ذهتابي
تاريخ ديرين تركان ايران، ص 397
"م . ت . ذهتابي"، تاريخ ديرين تركان ايران٬ ص 265
"م . ت . ذهتابي"، تاريخ ديرين تركان ايران٬ ص 389
پروفسور ذهتابي٬ تاريخ ديرين تركان ايران ص 289

(من فعلاً کاری به مدرک زهتابی، رزومه ی علمی و جایگاه دانشگاهی اون ندارم). من کتابش را دارم. توجه کنید که 264 صفحه بیشتر نداره:



بعضی از ادعاهای اون لینک اصلاً با متنی که در کتاب وجود دارد هم خوانی ندارد:

زبان اورارتوها شاخه اي از زبان هوري ها و يك زبان التصاقي و خويشاوند با زبان ماننايي٬ ايلامي٬ سومري و ... بود كه به مرور زمان به زباني مستقل تبديل شده بود. "م . ج . مشكور" عقيده دارد كه اگر در زبان كنوني آذربايجان تحقيق بشود٬ كلمات زيادي باقي مانده از اورارتو ها را پيدا خواهيم كرد. ولي اين مسئله به آن راحتي كه مشكور مي انديشد نيست چونكه زبان كنوني آذربايجان بيشتر تحت تاثير زبان اقوام ايشغوز و اغوز كه بعد ها به آذربايجان آمدند قرار گرفته است. ( "م . ت . ذهتابي"٬ تاريخ ديرين تركان ايران٬ ص 102 )


در آذربايجان كنوني اسامي بعضي از شهرها و مكان ها همان اسامي هستند كه اورارتو ها به آن ها داده اند٬ براي مثال: اسم سه نفر از شاهان اورارتو ساردوري بود و هر سه به خاك ماننا لشكر كشي كرده ودر آنجا شهرها و قلعه هايي را ساخته بودند٬ قلعه اي كه در جنوب تاماركيس ( تبريز) براي حفاظت آن ساخته شده بود اسم شاه اورارتو٬ ساردوري٬ بر آن گذاشته شده بود و امروزه آنجا "سرده ري" ناميده ميشود. ( "م . ت . ذهتابي"٬ تاريخ ديرين تركان ايران٬ ص 103 )




این ها رو به عنوان مشتی از خروار آوردم که متوجه شیم توی نوشته های وبلاگی بی در و پیکر چه طور راحت می شه جعل کرد و به اشخاص چیزی نسبت داد. امیدوارم رجوع به عقلتون و مدارک عینی شما از این دست نباشند.


پرفسور تورج اتابکی دقیقاً می گوید: زبان ترکیک در قرن یازدهم میلادی وارد منطقه آذربایجان شد و رفته رفته جایگزین زبان بومی آذری که پیش از حمله ترکی بدان صحبت می کردند شد و به زبان چیره تبدیل گشت.
ایشون در صفحات قبل به توصیف زبان بومی آذری که شاخه ی ایرانی بوده پرداخته. حتی از جمله اش تفسیر شما را نمی شه نتیجه گرفت. اگز در ناحیه به یک زبان ترکیک صحبت می شده، دیگر نمی گویند زبان ترکیک وارد آن جا شده.


سعی کنید هر نکته ای را در مکان خودش مطرح کنید. جنگ و کشتار و آمار و مسبب ربطی به اون مقاله ژنتیک شناسی که من گذاشتم ندارند. اون تحقیق ژنتیک شناسی نشون داده بود که بر خلاف تصور بعضی که فکر می کنند اگر کسی زبونش ترکی هست حتماً نژاد ترک (آیا واقعاً وجود دارد؟) هست غلط هست بل که جمعیت ترک زبان جمهوری آذربایجان به جمعیت ارمنی زبان و قفقازی زبان بیشترین نزدیکی رو دارند تا ما آذری ها یا ترک زبونای ترکیه.
______________
پاسخی هم به اون سه پرسش اولم ندادید.
_________________________________________________________

این چندمین پست شماست در این تاپیک که ادعای محض هست. نباید من درخواست کنم، بهتر هست همواره هر ادعایی دارید مرجع علمی تون رو بنویسید. مثلاً خیلی دوست دارم بدونم آیا نژادی به نام فارس یا ترک یا عرب وجود داره یا نه. اصلاً تعریف علمی نژاد چیه که حالا نوع خالصشم باشه.

دکتر محمد امین ریاحی خویی (فکر می کنم شما هم خویی باشید) یک کتاب دارند به نام نزهت المجالس که مطالعه اش رو پیشنهاد می کنم.
_________________________________________________________

درباره نام آذرابادگان هم اگر یه جستجو کنید، نقشه ای که محمود کاشغری ازش داشته رو می تونید پیدا کنید.


گفته بودم اینجا جای این بحث نیست، بهتر است در جای خودش بحث شود.

میگویید در تعداد صفحات ذکر شده در کتاب ذهتابی تناقض هست؛ شاید کتاب آن بنده خدا نسخه یا چاپ دیگری با صفحات بیشتر بوده!
با کشیدن موضوع به سمت جزئیات نتیجه ای حاصل نمی شود. چون اصل موضوع زیر سوال رفته است. ابتدا اصل را نجات دهید سپس به جزئیات بپردازید. ارزشمندی منبع به دلخواه حکام و قدرتمندان هم هست. نه من زبانشناسم نه شما. وقتی هم که زبانشناسان دولتی داخلی و خارجی دست در دست هم داده اند که تاریخ ملتی را گم کنند چرا این مردم باید به آن متخصصین و کتابهایشان اعتماد داشته باشند؟

اما سخن این است که حقیقت ساده و غیر قابل انکاری وجود دارد و آن آثاریست که یافت می شود. شما گفتید از کجا معلوم که آثار التصاقی زبان کشف شده ریشه ترکی دارند؟ میدانیم در دنیا چند زبان هست که جزو زبانهای التصاقی است و احتمالا میدانید زبانهای ژاپنی و فنلاندی و همه شاخه های ترکی از آن دست هستند. وقتی آثار التصاقی در منطقه ما یافت شد نمی توان انتظار داشت که ریشه ژاپنی و فنلاندی دارد بلکه با توجه به جغرافیای منطقه فقط میتواند ریشه ترکی داشته باشد و آنچه مسلم تر است اینست که به زبان عربی و فارسی که جزو زبانهای نحوی هستند ربطی ندارد و مردم آنجا از هزاران سال قبل به زبانی از ریشه ترکی صحبت میکردند. پس اینکه بگوییم در ابتدا مردم این منطقه به زبانی غیر از یکی از شاخه های ترکی صحبت میکردند منطقی نیست. حالا از هر کتابی می خواهید مطلب بیاورید، آثار باستانی که قابل انکار نیست.


یک موضوع هم مشخص است و آن اینکه نمی توانید ادعا کنید ترکی که در ترکیه صحبت میشود زبانی جدا از زبان آزربایجان است حتی از همان زبانشناسان هم منبع بیاورید رد میشود چون حقیقت را باید دید، به شنیدن نیست. چون من آزربایجانی زبان ترکیه را میفهمم و زبان قزاقستان و ازبکستان و ترکمنستان را هم می فهمم و با منبع آوردن نمیتوانید
این را انکار کنید. چون همه آنها از لهجه های یک زبان بزرگ و با قاعده به نام زبان ترکیست که استعمار می خواهد آن زبانها را جدا از هم نشان دهد.

وقتی زبان هم را بفهمیم پس فقط لهجه ها فرق میکند نه نوع زبان. موضوع به این روشنی نیاز به پیچیده سازی ندارد.
 

Religion

عضو جدید
دوستان لطفا با بی آگاهی و جهالت تیشه به ریشه خاک پاک ایران نزنید و ناآگاهانه و شاید هم آگانه باعث از هم گسستگی اتحاد و همدلی مردم شریف و عزیز ایران نگردید
ایران با همه فرهنگ و زبانهایش ایران است ، نه فقط با زبان پارسی اش
وضعیت را بدانجا رسانده اید که خوزستانی خود را نه ایرانی که عرب میشناسد
ترک خود را نه ایرانی که ترک میشناسد
زاهدانی خود را نه ایرانی که بلوچ میشناسد
ترکمن خود را نه ایرانی که ترکمن میشناسد
بختیاری خود را نه ایرانی که بختیاری میشناسد

این درست است که اینان عرب و ترک و بختیاری و بلوچ و ترکمن هستند و هزاران هزار سال هم نمیشود این را انکار کرد ، ولی همه اینها در داخل مرزی به اسم ایران ترک و عرب و بلوچ و بختیاری و ترکمن هستند .
چرا به این توجه نمیکنید که غرب و دشمنان قسم خورده این سرزمین ، تنها و تنها در تاریخ و گذشته ما کنکاش میکنند ؟
چرا به این توجه نمیکنید که این کشورهای چرا چندگانگی زبانی و چند زبان رسمی خود را به دولت مردان ما دیکته نمیکنند و تنها برای ما کتاب تاریخ مینویسند ؟

--------------------------------------------------------------------

در این چند پست اخیر صحبت از زبان آذری و ترکی به میان آمده است
این نظریه برای اولین بار از طرف مرحوم کسروی مطرح شد و پایه همه تحقیقات و کتب و مقالات این چند دهه همین رساله 50 صفحه مرحوم کسروی ست .
پس بنده کاری به بقیه نوشته ها ندارم و میخواهم باهمدیگر نگاهی به این رساله (یا به قول خود مرحوم کسروی ، دفتر) 50 صفحه ای که پایه و ریشه بقیه تحقیقات است ، بیندازیم .

--------------------------------------------------------------------

مقدمه کتاب کسروی که با دروغ و فرافکنی و سو استفاده از ناآگاهی مردم آغاز شده است :



حزب اتحاد و ترقی حزبی ناسیونالیسم ترک است که کسروی به دروغ آن را پان مینامد
این حزب در اواخر حکومت عثمانیها و برای مخالفت با استبداد خلفای عثمانی تشکیل شد و متشکل از کردتبار و ترک تبار و عرب و آلبانی تبار و . . بود
و البته هر انسان حقیقتجوئی به این نکته پی میبرد که سخن به میان آوردن از حزبی سیاسی و توسل به دروغ در مورد آن ، نمیتواند انگیزه ای تحقیقی و تاریخی داشته باشد و فقط از تفکری سیاسی چنین نوشته ای برمیاید
--------------------------------------------------------------------
و همچنین در صفحه 6 کتاب کسروی :



اقرار میکند که هنگام تالیف "آذری یا زبان باستان آذربایجان" دانشی از زبانشناسی نداشته است
در حالی که این رساله امروزه شده منبعی قدرتمند! برای پان آریائیستها
نوشته ای که حتی نویسنده ش هم اقرار به بی علمی خود میکند چطور میتواند منبع مقالات و کتب و نوشته های دیگر قرار گیرد ؟
--------------------------------------------------------------------
در پانویس صفحه 6 کتاب :



کسروی اقرار میکند که قبل از رساله وی محققین غربی و اروپائی ، آذری را "ترکی آذربایگان" مینامیدند .
و بعد از مکتوب کردن رساله "آذری یا زبان باستان آذربایجان" و با هزینه های شاهنشاهی پهلوی این رساله به خورد محققان خارجی (اروپائی و روس و ارمنی و ... ) داده شده است .
--------------------------------------------------------------------
و همچنین در صفحه 7 :



منظور کسروی از این دانشمندان چه کسانی ست ؟
کدام آشنایان به تاریخ ؟
دانشمندان و تاریخ دانان خیالی کسروی ؟
آیا واقعا چنین کسانی موجودیت داشته اند ؟
اگر داشته اند پس چرا هیچ اثر و اسمی از ایشان برده نشده است ؟
وصل کردن ژرمن و هیتلر و ایران به همدیگر و نتیجه گیری قوم موهوم آریائی بدون کوچکترین منبع و سندی یکی دیگر از جعلیات خنده آور پان های افراطی ست که با توسل به این جعلیات سعی در انکار فرهنگهای متنوع مرز جغرافیائی-سیاسی ایران دارند .
آکاهند و این میدانند ...
--------------------------------------------------------------------
صفحه 7 :



پیش از زمان تاریخ ؟
کسروی که خود نیز به بی علم بودن خویش اقرار میکند ، بعد چند صفحه ، مقطع تاریخی از من درآوردی رو میکند ؟
اگر نوشته هایی از آن زمان در دست نیست پس این دلیل میشود که از کتابی مذهبی و تحریف شده (اوستا) ، استفاده تاریخی شود ؟ (همانند توسل به تفسیر آیت الله طباطبایی در مورد احتمال ذوالقرنین بودن کوروش . که هیچ انسان عاقلی کتابی مذهبی را به عنوان مرجع تاریخی نمیپذیرد)
از دیگر جاها ؟ مثلا کدام جاها ؟
جستجوهای از راه دانش ؟
منظور کدام دانش ؟
کسروی که در مقدمه اقرار به بی دانشی میکند اکنون از کدام دانش سخن میراند ؟
و بر فرض محال اگر از راه دانش به این نتیجه رسیده اند کجایند آن منابع و اسنادی که برای رسیدن به این نتیجه ، ازشان استفاده شده است ؟
ما امروز نیک میدانیم . . . .
--------------------------------------------------------------------
صفحه 7 :



اینها در تاریخ روشن است و جای گفتگو نیست ...
پس چنانکه میبینید ...
جای کشاکش و گفتگو درباره آن نیست ...
ما این را نیز میدانیم ...
این در همه جا بوده است ...
--------------------------------------------------------------------
صفحه 8 :



ما بیش از همه در پی راستی هستیم ...
جناب کسروی چنین اندیشیده اند که با عده ای ناآگاه و آدم گنگ طرف هستند و آینده ای در پیش نخواهد بود که دروغ بودن نوشته هایش برملا شود

آغاز تاریخ در سه هزار سال پیش !
بالاخره هم متوجه نشدیم ایشان این نقطه آغاز تاریخ را از کجا درآورده اند

اگر کسی به تاریخ آشناست ...
و اگر کسی به تاریخ آشنا نباشد چه ؟ تکلیف این افراد چیست ؟ با آنکه تا اینجا هم اثری از این به اصطلاح تاریخ دانان موجود نیست .

عامیانه ...
--------------------------------------------------------------------
صفحه 8 :



اینها عامیانه است ...
ارجی بآنها نتوان نهاد ...

--------------------------------------------------------------------
صفحه 8 :



یکایک را از دیده گذرانیم ...
--------------------------------------------------------------------
صفحه 8 :



آتورپاتکان = آذربایجان
تبدیل آتورپاتکان به آذربایجان بدون هیچگونه سند و منبع زبانشناسی که روند این تبدیل را شرح دهد !
جالب اینکه مدتی ست پان آریائیها همین آتورپاتکان را نیز قبول ندارند و آذربایجان را مکان آتش و ... معنی میکنند
حداقل با خودتان روراست باشید

ما میدانی ...
اینها عامیانه است ...
در بازار دانش ارجی بآنها نتوان نهاد ...
بیگمان ...

--------------------------------------------------------------------
ادامه در کامنت بعدی ...
 

Religion

عضو جدید
صفحه 8 :



در عصر پست مدرنیزم و دموکراسی ، اسرای جنگی را اسکان نمیدهند
حال چگونه در آن عصر وحشیگری چنین رسوماتی مرسوم بوده است تنها کسروی عالم است و نیز شاید پان آریائیستها
--------------------------------------------------------------------
صفحه 9 :



"ما از راه زبانشناسی پی به معنای آنها برده یا بگمانی درباره آنها رسیده ایم"
هنوز یادمان نرفته است که در 9 صفحه قبل و در مقدمه ایشان اشاره به بی دانشی خود در زبانشناسی کرده اند

دیلمگان : ما استادی داشتیم به اسم دکتر دیلمقانی که مکانی هم ، هم اکنون به اسم دیلمقان وجود دارد . البته بنده از معنی این کلمه چیز مطالعه نکرده ام .
گارا رود : بر خلاف زبان پارسی که حرف "گ" و "ق" در تلفظ تفاوتی باهمدیگر ندارند ، در زبان ترکی تلفظ این دو متفاوت از همدیگر است
کلمه "قارا" (نه گارا) از گذشته های دور تا به اکنون به وفور در میان اسامی و نوشته های ترکی دیده میشود که معنی روشن و مستقلی هم برایش در دیکشنریها و کتب زبانشناسی موجود است .
چنانکه در فرهنگ شاهمرسی میخوانیم :



در اسامی مکانهای ترکی هم "قارا گول" (قارا = بزرگ و وسیع + گول = دریاچه) و "قاراداغ" (قارا = بزرگ و وسیع + داغ = کوه) و ... موجود هستند که اکنون توسط پان های ضد اتحاد ، به اسامی ای چون "ارسباران" تغییر اسم داده اند .

جناب کسروی در این رساله سعی در آریایی نشان دادن مردم آذربایجان داشته است و میخواسته ثابت بکند که زبان گذشته مردم این خطه زبان آذری پارسی بوده است .
در حالیکه در اینجا از کلماتی چون "سرد" و "گرم" و "زرین" و "رود" اسم برده است
کاش ایشان ثابت میکردند این کلمات ، کلماتی "آذری پارسی" هستند و نه کلماتی "پارسی دری" !!!

ما در اینجا میدان آن را نمیداریم ...
تنها این اندازه مینگاریم ...


"اگر چه ما معنای آنرا نمیدانیم ، این میدانیم که از زبان آریان بیرون نیست ..."
جناب کسروی با اینکه معنای "خوی" و "سلماس" و ... را نمیدانید و برایشان مجهول هستند ، از کجا به چنین نتیجه قاطعی رسیده اید ؟
ما چنین فرض میگیریم که از غیب به چنین نتیجه ای رسیده اید !!!
--------------------------------------------------------------------
پانویس صفحه 9 :



همه عامیانه و نادرست است ...

باز هم جناب کسروی با اینکه بسیار جستجو و کنکاش کرده اند ، ولی به نتیجه ای نرسیده اند و همچون سایر نتیجه گیریها ، از غیب کمک گرفته اند .
--------------------------------------------------------------------

در 10 صفحه این همه تناقض و دروغ و تزویر و ...
در این رساله که پایه و اساس تحقیقاتِ زبانی تخیلی به اسم "زبان آذری" است ، با دروغ و تحریفاتی به این عظمت روبرو میشویم
پس وای به حال مقالات و کتبی که این رساله منبع آنهاست .

هر چیزی که بگندد نمکش میزنند
وای به روزی که بگندد نمک


جملات و عباراتی که با رنگ قرمز مشخص کرده ام رو توجه بفرمائید دوستان .
مرحوم کسروی (البته به احترام جمع مرحوم خطاب میکنم که لعنت هم برای چنین شخص تفرقه افکنی کم است) در هر کجا نیاز به آوردن منبعی معتبر داشته از عباراتی چون "همه عامیانه و نادرست است" و "تنها این اندازه مینگاریم ..." و " ما میدانی ..." و " در بازار دانش ارجی بآنها نتوان نهاد ..." و " بیگمان ..." و " اینها در تاریخ روشن است و جای گفتگو نیست ..." و " آکاهند و این میدانند ..." و " ما امروز نیک میدانیم . . . . " و ... استفاده کرده است . برای فرار از واقعیت !
کسروی با کوبیدن نظرات قبلی ، بدون هیچ سند و منبعی ، سعی در برحق جلوه دادن سخنان خود کرده است
 

hamecheedoon

عضو جدید
کاربر ممتاز

آقای همچی دون ...اولین اشتباه شما این است که فکر میکنید که همه چی میدانید !!!در صورتی که دانا ترین مردم کسانی هستند که نیک میدانند که هیچ نمی دانند ( نقل قول از کسی که همه میشناسیمش )...
من نمیدونم که چرا تو این فروم ، همه سعی میکنن که یه جورایی تاریخ را به نحوی تحریف کنند ...حتی قاطع ترین موضوعات را هم زیر سوال میبرند !!! عزیز من ، من از طرف خودم صحبت نکردم بلکه از طرف اساتید تاریخ کشور صحبت کردم ... افرادی مثل باستانی پاریزی و...
داستان موهوم آریایی ها ؟؟!! آقا این دیگه چه فرمایشی است ؟؟!!! به خدا سوگند اگر یک ایرانی با خواندن مطالب شما سر را بر دیوار بکوبد ، نباید بر او خرده گرفت .......
در ضمن اطلاعات من در مورد مسائل تاریخ از طریق وب گردی به دست نیومده !!!! من در حال حاضر 22 سالمه و بدون اغراق ، از ده سالگی در مکتب تاریخ شاگردی میکنم ولی با این حال ، نیک میدانم که چیزی نمی دانم ....
بهتر است شما بدون تعصب بر روی زبان خود و زادگاه خود ، به مطالعه ی منابع تاریخی معتبر بپردازید ...
و در ضمن ، همین استعمار که شما میگویید ... باید بگویم که اگر جوامع شرق سازنده ی تاریخ بودنند ، جوامع غرب ، زنده کننده ی تاریخ بودند .... از ژان دیو لافوآ ها و گیرشمن ها و هرمزد رسام ها و سایر باستان شناسان فرانسوی و انگلیسی که زنده کننده ی تاریخ ایران بودند ، تا شامپولیون ها که تاریخ مصر را زنده کردند ... قبول دارم که شاید در بعضی اوقات ، اهداف استعماری پشت حفاری های باستان شناسی و شرق شناسی ها بوده است ولی نباید کوشش آنها را در زنده کردن تاریخ نادیده گرفت ... و گرنه ، من و شما همین حالا در توهمات خودمان در باره ی نام تخت جمشید و پادشاه افسانه ای آنجا باقی مانده بودیم ... ولی همین استعمار (انگلیسی ها و فرانسویان )بود که با کتیبه خوانی وحفاری های باستان شناسی ، تاریخ ساخت و سازنده ی آن و در کل ، تاریخ باستان ایران را زنده کردند ...
اگر کمی زیاده گوییی کردم ، عذر مرا پذیرا باشید ...

چه کسی گفت من فکر میکنم همه چی دانم؟؟ این فقط نام کاربری من است نه چیز دیگر!!

شما تقصیری ندارید. وقتی میگویید از کودکی این تاریخها را خوانده اید(که اغلب در 80 سال اخیر نوشته شده) پس شنیدن این مطالب برایتان فاجعه است. چون سالها با اطلاعات آن کتابها شارژ شده اید.
سیاست استعمار هم اینگونه است که 9 تا سخن حق و درست میگوید و یک دروغ حرفه ای هم در میانشان میگنجاند (مثل بی بی سی) و البته آن یک دروغ بسیار موثر واقع میشود.
در پست قبلی هم گفتم بهتر است بجای کتب که توسط آدمهای جایز الخطا نوشته شده است، به آثار باستانی و واقعیتهای موجود توجه کنیم.
 

Religion

عضو جدید
از Francis Joseph Steingass در دانشگاه شیکاگو :

آذر āẕar, āẕur
آذر āẕar, āẕur, Fire; name of the angel presiding over fire, and the day āẕar; affairs of the month and day āẕar, the former being the ninth solar month, the latter being the ninth day of any month, but particularly of the fourth month, tīr-māh; name of seven celebrated fire-temples dedi- cated to the seven planets, and called in their respective order: aẕari mihr, nosh, bahrām, āʼīn (āyīn), ḵẖurīn, barzīn (burzīn), zardahusht; name of Abraham's father; (met.) love.



در مقاله ای از پرفسور جاوید حسینوف از جمهوری آذربایجان:

تورج اتابکی با جایگاه پرفسوری و تخصص در تاریخ اجتماعی آسیای میانه و خاورمیانه ی نوین از دانشگاه Leiden که آذری هستند:

یا در مقاله ای تبار شناسی ژنتیکی بر روی مردم جمهوری آذربایجان و ارمنستان و با مشخصات:

حالا مقایسه کنید با ادعاهای بی مرجع جناب ali hoseini.
گرامی منابع شما یا از دانشنامه عمومی بریتانیکاست که ارزش تخصصی ندارند

یا سایت ایرانیکا که دامنه های دیگر آن از این قرار هستند :
bibliothecapersica.com
persianheritage.com
www.iranica.com
iranicaonline.org
persica.org
www.iranicaonline.org

یا از اشخاص وابسته مثل Sarkisian ارمنی که به دنبال کسب هویت برای خود و کشور غصبی شان از هیچ نیرنگی فروگذار نیستند


بنده ادعا میکنم مردم آمریکا از نژاد زردپوستان شرق آسیا هستند
 

af.earthlover

عضو جدید
چه کسی گفت من فکر میکنم همه چی دانم؟؟ این فقط نام کاربری من است نه چیز دیگر!!

شما تقصیری ندارید. وقتی میگویید از کودکی این تاریخها را خوانده اید(که اغلب در 80 سال اخیر نوشته شده) پس شنیدن این مطالب برایتان فاجعه است. چون سالها با اطلاعات آن کتابها شارژ شده اید.
سیاست استعمار هم اینگونه است که 9 تا سخن حق و درست میگوید و یک دروغ حرفه ای هم در میانشان میگنجاند (مثل بی بی سی) و البته آن یک دروغ بسیار موثر واقع میشود.
در پست قبلی هم گفتم بهتر است بجای کتب که توسط آدمهای جایز الخطا نوشته شده است، به آثار باستانی و واقعیتهای موجود توجه کنیم.

و همانا سکوت ، بهترین پاسخ است ......................................................
دوستان خود قضاوت کنند ...
 

Religion

عضو جدید
اما در اون لینک برای یک سری ادعاهای دیگر، یک منابعی نوشته شده که از آوردن ادعاهاش خودداری می کنم و فقط نشونیش رو می نویسم، من جمله:

تاريخ ديرين تركان ايران، ذهتابي ص 458
تاريخ ديرين تركان ايران،ص 404
تاريخ ديرين تركان ايران، ص 496، ذهتابي
تاريخ ديرين تركان ايران، ص 397
"م . ت . ذهتابي"، تاريخ ديرين تركان ايران٬ ص 265
"م . ت . ذهتابي"، تاريخ ديرين تركان ايران٬ ص 389
پروفسور ذهتابي٬ تاريخ ديرين تركان ايران ص 289

(من فعلاً کاری به مدرک زهتابی، رزومه ی علمی و جایگاه دانشگاهی اون ندارم). من کتابش را دارم. توجه کنید که 264 صفحه بیشتر نداره:



بعضی از ادعاهای اون لینک اصلاً با متنی که در کتاب وجود دارد هم خوانی ندارد:

زبان اورارتوها شاخه اي از زبان هوري ها و يك زبان التصاقي و خويشاوند با زبان ماننايي٬ ايلامي٬ سومري و ... بود كه به مرور زمان به زباني مستقل تبديل شده بود. "م . ج . مشكور" عقيده دارد كه اگر در زبان كنوني آذربايجان تحقيق بشود٬ كلمات زيادي باقي مانده از اورارتو ها را پيدا خواهيم كرد. ولي اين مسئله به آن راحتي كه مشكور مي انديشد نيست چونكه زبان كنوني آذربايجان بيشتر تحت تاثير زبان اقوام ايشغوز و اغوز كه بعد ها به آذربايجان آمدند قرار گرفته است. ( "م . ت . ذهتابي"٬ تاريخ ديرين تركان ايران٬ ص 102 )


در آذربايجان كنوني اسامي بعضي از شهرها و مكان ها همان اسامي هستند كه اورارتو ها به آن ها داده اند٬ براي مثال: اسم سه نفر از شاهان اورارتو ساردوري بود و هر سه به خاك ماننا لشكر كشي كرده ودر آنجا شهرها و قلعه هايي را ساخته بودند٬ قلعه اي كه در جنوب تاماركيس ( تبريز) براي حفاظت آن ساخته شده بود اسم شاه اورارتو٬ ساردوري٬ بر آن گذاشته شده بود و امروزه آنجا "سرده ري" ناميده ميشود. ( "م . ت . ذهتابي"٬ تاريخ ديرين تركان ايران٬ ص 103 )


این ها رو به عنوان مشتی از خروار آوردم که متوجه شیم توی نوشته های وبلاگی بی در و پیکر چه طور راحت می شه جعل کرد و به اشخاص چیزی نسبت داد. امیدوارم رجوع به عقلتون و مدارک عینی شما از این دست نباشند.

کتاب پروفسور ذهتابی مشتمل بر دو جلد 800 و خرده ای و 700 و خرده ای صفحه هست
شما با این همه ادعا از چنین اثر مشهوری چنین بی اطلاع هستید
پس چطور سر چنین مباحثه ای سفره پهن کرده اید ؟!

مربّی باید ای جان اندر این راه//که او باشد ز سر کار آگاه
تن اندر راه دین باید در آورد//چهارت اربعین باید سر آورد
ترا در اربعینت پیر باید//که هر خواب ترا تعبیر باید
طبیب معنی آمد پیر این کار//بدین دعوی مکن انکار زنهار

طبیب حاذقت باید براندیش//تو معلولی هزاران علتی پیش
اگر بی پیر باشد اربعینت//بود شیطان در او یار و معینت
تو ربانی ز شیطانی ندانی//درین معنی فرو مانی بمانی
هوائی را خدائی خوانی آنگاه//فرو بندند بر تو یکسر آن راه
اگر باهستی و همدست کردی//بزیر پای شیطان پست گردی
بمانی در خیالات هوائی//بعمر اندر نیابی زو روائی
علاجت بعد ازاین دیگر نشاید//که غول مستیت از ره رباید

مجو از پیر خود زنهار دوری//تو میکن دایماً با او صبوری
بمعنی حاضر درگاه او باش//مدام اندر پناه جاه او باش
بصورت گر شوی از پیر خود دور//بمعنی زو مشو یک لحظه مهجور
بمعنی چون شوی همراه و حاضر//بود پیوسته پیرت در تو ناظر
چو غایب صورتی حاضر صفت باش//که تا بیرون شوی از صف اوباش
بمعنی چونکه غایب گشتی ای یار//برون رفتی یقین از جمع احرار
بصورت حاضر وغایب بمعنی//همه زرق است و تلبیس است و دعوی
بزرق و حیلت ودعوی و تلبیس//نگردد از تو راضی جز که ابلیس
بمعنی حاضر وغایب بصورت//اگر وقتی تو کردی از ضرورت
ندارد غیبت صورت زیانی//چو معنی نیست غایب یک زمانی
نمی‌گویم که صورت معتبر نیست//که کار صورت ای جان مختصر نیست
ولی چون تابع معنی است ای یار//بکسب معنی خود می‌کند کار
نباشد این چنین کار همه کس//خبرداران معنی را بود بس
 

Religion

عضو جدید
بنده قصد ندارم دوستان رو به منابع صعب ارجاع بدهم
تنها پیشنهاد میدهم از تپه حسنلوی سولدوز (نقده) در آذربایجان غربی دیدن بفرمایند
و همچنین از جام حسنلو

به قدری شواهد تاریخی از مانناها و دیگر اقوام ترک باستان در این مکان تاریخی انباشه شده است که با دوختن آسمان به زمین هم نمیتوان انکارشان کرد
 

بردوک بزرگ

عضو جدید
کاربر ممتاز
با انکار ترک و اریایی مگه به جایی می رسید.یکی ترک را قدیمی تر ویکی اریایی را ساکن قدیمی این خراب شده می داند.و ان یکی هم هر دو را یکی می پندارد.اینها گذشته ایست تاریک یا پر افتخار برای هر قوم.بهتر نیست به فکر ساختن این خراب شده باشید وبیش از این استخوانهای اجداد محترم اریاییها وترکها را بر سر هم نکوبید.
 

Viniz

اخراجی موقت
این روزها عده ای میگویند دین ما ی ایرانی زرتشت است نه دین عربی
و عده ای هم میگویند دین محمد (ص) آخرین دین است

و هر دو تعصب دارند و هر دو در اشتباه اند ...

دین خدا چیزی جز درستی و راستی و خوبی و زیبایی نیست

ملت ایران تا وقتی که تعصب داشته باشند (فرقی نمیکند به چه کیشی و چه مذهبی ....) وضع ما همین است

زرتشت و محمد و عیسی و سایر پیامبر ان و بزرگانی چون کوروش و جوانمردانی چون علی(ع) هم مث همه ی ما آدم و بنده ی خدا بودند اما افسوس که برخی از آنها بت ها .... ساخته اند ....

ما فقط باید برای آنها احترام زیادی قایل بوده و در حقانیت آنها تردید نداشته باشیم همین .....
 

Religion

عضو جدید
با انکار ترک و اریایی مگه به جایی می رسید.یکی ترک را قدیمی تر ویکی اریایی را ساکن قدیمی این خراب شده می داند.و ان یکی هم هر دو را یکی می پندارد.اینها گذشته ایست تاریک یا پر افتخار برای هر قوم.بهتر نیست به فکر ساختن این خراب شده باشید وبیش از این استخوانهای اجداد محترم اریاییها وترکها را بر سر هم نکوبید.
این روزها عده ای میگویند دین ما ی ایرانی زرتشت است نه دین عربی
و عده ای هم میگویند دین محمد (ص) آخرین دین است

و هر دو تعصب دارند و هر دو در اشتباه اند ...

دین خدا چیزی جز درستی و راستی و خوبی و زیبایی نیست

ملت ایران تا وقتی که تعصب داشته باشند (فرقی نمیکند به چه کیشی و چه مذهبی ....) وضع ما همین است

زرتشت و محمد و عیسی و سایر پیامبر ان و بزرگانی چون کوروش و جوانمردانی چون علی(ع) هم مث همه ی ما آدم و بنده ی خدا بودند اما افسوس که برخی از آنها بت ها .... ساخته اند ....

ما فقط باید برای آنها احترام زیادی قایل بوده و در حقانیت آنها تردید نداشته باشیم همین .....

عزیزان
مقصود ما هم همین است
دوستان لطفا با بی آگاهی و جهالت تیشه به ریشه خاک پاک ایران نزنید و ناآگاهانه و شاید هم آگانه باعث از هم گسستگی اتحاد و همدلی مردم شریف و عزیز ایران نگردید
ایران با همه فرهنگ و زبانهایش ایران است ، نه فقط با زبان پارسی اش
وضعیت را بدانجا رسانده اید که خوزستانی خود را نه ایرانی که عرب میشناسد
ترک خود را نه ایرانی که ترک میشناسد
زاهدانی خود را نه ایرانی که بلوچ میشناسد
ترکمن خود را نه ایرانی که ترکمن میشناسد
بختیاری خود را نه ایرانی که بختیاری میشناسد

این درست است که اینان عرب و ترک و بختیاری و بلوچ و ترکمن هستند و هزاران هزار سال هم نمیشود این را انکار کرد ، ولی همه اینها در داخل مرزی به اسم ایران ترک و عرب و بلوچ و بختیاری و ترکمن هستند .
چرا به این توجه نمیکنید که غرب و دشمنان قسم خورده این سرزمین ، تنها و تنها در تاریخ و گذشته ما کنکاش میکنند ؟
چرا به این توجه نمیکنید که این کشورهای چرا چندگانگی زبانی و چند زبان رسمی خود را به دولت مردان ما دیکته نمیکنند و تنها برای ما کتاب تاریخ مینویسند ؟

البته اگر عده ای یاوه گو چنین اجازه ای بدهند ما مردم ایران زمین میتوانیم بسان انسانهای متمدن در کنار هم به خوشی روزگار بگذرانیم

اکنون اگر یک آمریکایی را بخواهی تاریخ نداشته ش را تحقیر کنی با علمش چنان بر سرت میکوبد که کل تاریخ و فرهنگت از مغزت بپرد
و در مقابل ، در ایران ، افراد چون حال و آینده ای ندارند ، گذشته را بر سر همدیگر میکوبند و آن عده ای هم که گذشته ای ندارند سعی در مونتاژ گذشته برای خود میکنند
و این میشود شروع اختلافات و انکارها و فاصله ها

راه درمان این بیماری همه گیر میدونید چیه ؟
پیشرفت
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا