پیغمبری از نژاد آریایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

parandi2

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بایدی در کار نیست ، چون خدا گفته لا اکراه فی الدین ، و اگر در جایی از باید و اجبار سخن آمده تناقض در قرآنه
باز هم در مورد اینکه باید زرتشتی باشن اجباری نیست ، هر ایرانی میتونه مسلمان ، مسیحی ، زرتشتی ، یهودی ، بودایی ، بهایی و یا لاییک باشه ، ولی چون مسلمون زاده است نمیتونه و این اجبار فقط در اسلامه !!!:redface: در صورتی که آیه قرآن در جایی میگه لا اکراه فی الدین و تناقض و این مسایل و ...:razz:
اولعزم رو فقط مسلمون ها قبول دارن نه بقیه ، پس نمیتونی برای همه تجویزش کنی ;)
شما خودت میتونی دل بسوزونی و بیشتر از پیش در مورد اسلام و پیامبر اسلام یاد کنی ، فکر میکنی کمه ؟ از وقتی چشم وا میکنیم تو گوشمون اذان میگن ، مهد که میریم قرآن حفظ می کنیم ! وقتی مدرسه میریم دو تا کتاب قرآن و دینی داریم تا آخر لیسانس هم که 4 ، 5 تایی تاب اسلامی میخونیم !! کانال های تلویزیون هم که خدا قوت
تمام جشن های ایرانیمون هیچ جایی نداره اما تولد نتیجه پیامبر اسلام هم جشن گرفته میشه ، اگر چیزی از اسلام نمونده مشکل جای دیگه است ;):redface:
اول اينكه در تمامي اديان چه الهي چه الهي هركه به يه دين ديگه در بياد مرتد مي شه. ثانيا اجباري در كار نيست اما وقتي عقل يه چيزو قبول كرد بايد پذيرفتش مگه اينكه آدم يا عقل نداشته باشه يا عقلو قبول نداشته باشه كه در اون صورت يه چيز غير آدمه
 

parandi2

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گزیده ای بسیار کوتاه از مقاله ی نخستین پیامبر توحیدی
نوشته ی : دکتر نور بخش رحیم زاده
( چاپ شده در شماره 13 مجله وهومن سال 1377 خورشیدی)
3593 سال پیش از زادروز زرتشت ، یعنی 9700 سال پیش از میلاد مسیح ،
و 11706 سال پیش از امروز ( 6369 پادشاهی – 2006 م – 1384 خ ) در
ایرانویچ ، نخستین پیام آور یگانه انگاری ، پا به گیتی نهاد که بنیان گذار دین
باستانی مهر ( آیین میترا ) بوده است.
بسیاری می پنداشتند که دین مهر مربوط به پیامبر
مشی است ، که با کنکاش های اخیر آشکار گردیده که مشی در روز یکشنبه ، 25 دسامبر سال 271 ق .م
( در زمان اشکانیان ) زایش یافته است و کتابی با نام ارتنگ نیز آورده بود که به دست ما ، نرسیده است. ( کنکاش توسط استاد ذبیح الله بهروز )
اما آیین مهر نه تنها پیش از اشکانیان و نه فقط پیش از زرتشت ، که تا بن تاریخ ایران حضورداشته است.و حتی خود زرتشت از پیروان آیین مهر بوده وتاگامه ی هفت مهر را پیموده بود. ( آخرین مقام دین مهر ) .
در مورد حضورآیین مهر در زمان هوشنگ پیشدادی هیچ شکی موجود نیست.
علاوه بر چندین سند ، در شاهنامه ی فردوسی که خود از کتاب
خدای نامک
تنظیم گشته است می خوانیم:
که ما را ز دین کهن ننگ نیست به گیتی به از دین هوشنگ نیست
همه راه داد است و آیین ، مهر نظر کردن اندر شمار سپهر
چون تاریخ دین دیگری را در عهد پیشدادیان و کیانیان جز دین زرتشت گزارش
نداده است ، یقین می باشد که این آیین تا ظهور زرتشت آیین رسمی جامعه ی
ایران بوده است.
این آیین شامل هفت گامه ی پر ریاضت بوده که همه ی مردم موظف بودند سه گامه ی آنرا برای ورود به جامعه ، طی کنند. این سه گامه بین 5 تا 15 سالگی گزرانیده می گشت که به ترتیب عبارتند از:
1. کلاغ 2. نامزد 3 . جنگاور
در مقام های کلاغ و نامزد ، ابتدا خواندن و نوشتن و سپس ارکان دین آموزش داده می شد . آنگاه آموزش به دو بخش زیر تقسیم می گردید:
بخش اجتماعی : آموزش اصول راستی، پیمانداری ، دادگری ، جوانمردی ،
ستیز با دروغ و نا راستی و ....
بخش ورزشی : تاکید بر بدن سازی ، مقاومت در برابر سختی ها و شداید ،
آموزش روح پهلوانی ، چوگان بازی ، شنا ، کوه نوردی ،
تیر اندازی و سوار کاری.
در گامه ی جنگاور اصول نظامی تعلیم داده میشد که 3 / 1 از ده سال را شامل می گشت و با پر ریاضت ترین تمرینات ، تمامی مهارت ها و فنون جنگی آموخته می گردید.
در پایان این سه دوره ، آزمون بسیار دشواری گرفته شده و برگزیدگان یک کمر بند پهن چرمی ( کشتی زرتشتیان ) دریا فت می داشتند که مجوز ورود آنان به
اجتماع بود.
مقام های دیگر اجباری نبودند و شامل گامه های زیر بودند:
4. مشیر : فرمانداران از این گام انتخاب می شدند.
5. پارسا : انتخاب استانداران از این گام صورت می گرفت.
6. مهر پویا : فرمانروای کل و اعضای مجلس مهستان را از این گام برمیگزیدند.
7. پدر : تنها سه تن به این مقام رسیده اند : زرتشت – کیخسرو کیانی و جمشید پیشدادی.
آری ، زرتشت خود از پیروان آیین مهر بوده و تا پیش از اعتکاف ده ساله در غارسبلان ، به مقام شش آیین مهر رسید و پس از ده سال پر ریاضت به گام هفتم آگاه گردید. در واقع دین زرتشت ، دین اصلاح شده ی آیین مهر است که به وسیله ی زرتشت و بنا به شرایط محیط پس از گذشت 3600 سال ، تغییراتی در آن بوجود آمد.
این آیین ، به دست مردی به نام
مه آباد (= آبادگر بزرگ ) ، معرفی و سازمان یافت و می توان وی را نخستین بنیان گذار تمدن بشر در 11706 سال
پیش از امروز به حساب آورد.
در مورد مه آباد ، به دلیل نشر کتاب و دین جعلی دساتیر در هندوستان ،ابهامات بسیاری موجود بود که با کاوش های اخیر از بین رفته اند. در شاهنامه فردوسی نیز به این پیام آور بزرگ اشاره شده است:
نهم پشت زرتشت پیشین بد او مه آباد ، پیغمبر راستگو
در مورد زرتشت نیز باید گفت:
تاریخ زایش این پیام آور ، بارها با مقاصد خاصی ، بالا و پایین رفته است.در باره زاد روز زرتشت ، سه نظریه موجود است:
نظریه یکم: این نظریه که تا به امروز بیشترین هزینه را در بر داشته ، زادروز زایش زرتشت را تا سال 660 پ . م پایین آورده اند.
نظریه دوم : منجمانی چون بیرجندی،بهمنیار و شاگردان ابن سینا مدافع آن هستند و سالروز زرتشت را1768 پ.م ، یعنی 47 سال پس از تولد ابراهیم اعلام داشته اند . این نظریه باعث شد تا برخی محققان غربی زرتشت را از شاگردان ابراهیم بدانند و دین زرتشت را شعبه ای از آیین یهود معرفی کنند.
نظریه سوم : متعلق به اکثر محققان و دانشمندان پارسی هند نظیر پروفسور جمشید جی کاتراک می باشد که زادروز زرتشت را با استدلال های بسیار نیرومند و مستند ، حدود 6600 پیش از میلاد ذکر کرده اند.
طرفداران نظریه نخست: اگر خود زرتشتیان که به علت عدم ظهور هوشیدر ،به
تدریج سال تولد زرتشت را پایین آورده اند ،به حساب نیاوریم ، شامل دو گروه می شود:
گروه اول : کارشناسان ظهور : کسانی هستند که اگر مانی را از آنها تفریق کنیم، بقیه از زمان حمله اعراب به ایران کار خود را شروع کرده اند وبا تقلیل تدریجی زمان زرتشت ، زمینه را برای ظهور سوشیانس آماده می کردند.اینان برای نیل به اهداف خود حتی مجبور شدند کتابهای محققان گذشته را دستکاری کنند. از جمله کتاب آثارالباقیه ابوریحان بیرونی را.
( زرتشتیان معتقدند که 1000 سال پس از زرتشت ، نطفه ی او در رحم دختری باکره شکل گرفته و نجات دهنده ای دیگر زایش خواهد یافت.= سوشیانس )
تا زمان حمله ی اعراب به ایران هیچ ابهامی در مورد زاد روز زرتشت وجود نداشت.چرا که تمام اطلاعات در مورد زرتشت و مه آباد ، در کتابخانه ی چهار هزار جلدی تیسفون و سایر کتابخانه های زنجیره ای آناهیتا موجود بود.
گروه دوم: محققانی هستند که متعلق به قرون اخیرند.با توجه به اینکه تورات سال تولد ابراهیم را 1810 پ.م ثبت نموده است ، این گروه که تحت تاثیر صهیونیزم بین المللی قرار دارند ، می خواهند بگویند زرتشت در دین آوری تحت تاثیر آیین یهود بوده است . این گروه ، نقل ( دیوژنس لرتیوس ) مورخ یونانی اوایل سده سوم میلادی را که وی از اکرانتوس مورخ یونانی که سال 210 میلادی تالیف شد، سه نسخه خطی بر جای مانده است که در یکی از آنها زمان زرتشت را 600 سال پیش از لشکرکشی خشایار هخامنشی ، به یونان ثبت نموده است. و در دو نسخه دیگر خطی ، این ثبت ، 6000 سال و نظیر نقل مورخان متعدد یونانی قبلی ، نگارش شده است. با وصف آنکه این ثبت غلط توسط عده ای از مورخان بعدی یونان نقل و تکرار شده است ولی منشا تمام نقل های بعدی تنها همین نسخه سوم خطی کتاب لرتیوس بوده است.در حالیکه نه تنها دو نسخه ی دیگر کتاب خطی همین مورخ 600 را 6000 ثبت کرده اند، بلکه همین مورخ در جای دیگری از کتاب خود به نقل از هرمودوروس شاگرد افلاطون، زمان زرتشت را 5000 سال پیش از جنگ تروا ثبت نموده است که چون تاریخ لشکرکشی خشایار شاه به یونان 480 پ.م و تاریخ جنگ تروا ، 1184 پ.م بوده است ، زمان زرتشت با نقل این مورخ ، 6184 پ.م می باشد.
اکنون با توجه به اینکه حداقل 9 مورخ بسیار نامدار دیگر یونانی ( ارسطو ، ادوکوس ، پلینوس ، هرمیتوس ، پلوتارک ، تئوپومپوس از مردم خیوس ، سوئیداس ، اسکولیون ، لاکتانتیوس ) که همگی زمان زرتشت را یا 6000 سال پیش از افلاطون ( 427-347 پ.م ) و یا 5000 سال پیش از جنگ تروا و یا 6000 سال پیش از لشکرکشی خشایارشاه به یونان ذکر کرده اند ، محقق و قطعی است که کاتب نسخه ی سوم تاریخ لرتیوس در این نسخه ، یک صفر را از قلم انداخته است و همین امر باعث اغتشاش تاریخ شده است
اين كتابخانه كجا بوده كه هيچي (دقت كن، هيچچچچچچچچچچچييييي) ازش نمونده( احتمالا عرباي مسلمان از بمب هيدروژني استفاده كردن كه حتي يه پي هم ازش نمونده.
دوم اگه بپذيريم كتاباي اون زمان رو پوست نوشه مي شده و هر صفحه پوست 2 سانت قطرش بوده يه كتاب 100 صفحه اي 2 متر قطرش بوده
( يه نكته كشف كردم: ايرانيا در اون زمان جرثقيل ساخته بودن. دليلمم اينه كه براي حمل اين كتابا يه ماشين گنده مي خواد)
اگه هر صفحهه 200 گرم باشه وزن كتاب 200*200 يعني 40000 يعني 40 كيلو مي شده. ( طرف هركول بوده كه بتونه اين كتابارو حمل كنه)
3. اين كتابارو چطور از بين بردن؟ (4 هزار كتاب كم نيستش ها) مغولام نتونستن همچين كاري بكنن، اونوقت عربا... (خيلي با مزه بود)
*************************************************
يه سوال ديگه
اولين پيامبر توحيدي در 271 قبل از ميلاد يعني زمان اشكانيا به دنيا اومده (سه هزارو خورده اي قبل از زرتشت) زرتشت قبل ز هخامنشيان بوده. هخامنشيان قبل از اشكانيان.
اونوخت اين چجوري مي شه؟
 

mouli

عضو جدید
:):):biggrin::biggrin:
اين كتابخانه كجا بوده كه هيچي (دقت كن، هيچچچچچچچچچچچييييي) ازش نمونده( احتمالا عرباي مسلمان از بمب هيدروژني استفاده كردن كه حتي يه پي هم ازش نمونده.
دوم اگه بپذيريم كتاباي اون زمان رو پوست نوشه مي شده و هر صفحه پوست 2 سانت قطرش بوده يه كتاب 100 صفحه اي 2 متر قطرش بوده
( يه نكته كشف كردم: ايرانيا در اون زمان جرثقيل ساخته بودن. دليلمم اينه كه براي حمل اين كتابا يه ماشين گنده مي خواد)
اگه هر صفحهه 200 گرم باشه وزن كتاب 200*200 يعني 40000 يعني 40 كيلو مي شده. ( طرف هركول بوده كه بتونه اين كتابارو حمل كنه)
3. اين كتابارو چطور از بين بردن؟ (4 هزار كتاب كم نيستش ها) مغولام نتونستن همچين كاري بكنن، اونوقت عربا... (خيلي با مزه بود)
*************************************************
يه سوال ديگه
اولين پيامبر توحيدي در 271 قبل از ميلاد يعني زمان اشكانيا به دنيا اومده (سه هزارو خورده اي قبل از زرتشت) زرتشت قبل ز هخامنشيان بوده. هخامنشيان قبل از اشكانيان.
اونوخت اين چجوري مي شه؟


توصیه میکنم به جای خوندن خرشناسی یه کم راجع به کیش و مسلکت کتاب بخونی!!!!!!!!!!!:biggrin::);)
 

pourghorban

عضو جدید
باور غلطي كه در مورد آيين زردتشتي وجود دارد اينه كه همه فكر مي كنن كه زردتشتيان آتش پرست بودند
در صورتي كه به هيچ عنوان اين طوري نيست
اونا بر آتش عبادت مي كردن چون نور رو نماد پاكيي و همون اهورامزدا مي دونستند
وگرنه خود آتش رو نمي پرستيدند .
قابل ذكر است كه حضرت رتشت اتش را نمادپاكي نميدانستند حضرت فر و شكوه ايزدي را همچون موسي(ع) كه يد بيضاء داشتند به همراه خود داشتند طوري كه به هر جاي تاريك كه ميرفتند از خواست ايشان انجا منور ميشد به نوري بدون شعله و دود و بعد از ايشان موبد بزرگ اما به تدريج كه موبدان از فطرتشان بدور افتادند اين نور را از دست دادند و براي حفظ اعتقاد مردم ان زمان اتش رانماد كردند
 
آخرین ویرایش:

mouli

عضو جدید
اگرچه محمد 1389سال پيش هجرت کرد ولي سرزمين آريايي من 5646 سال پيش از آن نوروز را جشن مي گرفت! 2362 سال پيش از آن مردمان اين ديار، خداي را ستايش مي کردند و :heart:کوروش:heart: 1183 سال پيش از آن دوستي را در جهان گسترانيد. پيشينه سرزمين من بسي بيشتر از 1389 سال است
 

fgni

متخصص باغبانی
کاربر ممتاز
اين كتابخانه كجا بوده كه هيچي (دقت كن، هيچچچچچچچچچچچييييي) ازش نمونده( احتمالا عرباي مسلمان از بمب هيدروژني استفاده كردن كه حتي يه پي هم ازش نمونده.
دوم اگه بپذيريم كتاباي اون زمان رو پوست نوشه مي شده و هر صفحه پوست 2 سانت قطرش بوده يه كتاب 100 صفحه اي 2 متر قطرش بوده
( يه نكته كشف كردم: ايرانيا در اون زمان جرثقيل ساخته بودن. دليلمم اينه كه براي حمل اين كتابا يه ماشين گنده مي خواد)
اگه هر صفحهه 200 گرم باشه وزن كتاب 200*200 يعني 40000 يعني 40 كيلو مي شده. ( طرف هركول بوده كه بتونه اين كتابارو حمل كنه)
3. اين كتابارو چطور از بين بردن؟ (4 هزار كتاب كم نيستش ها) مغولام نتونستن همچين كاري بكنن، اونوقت عربا... (خيلي با مزه بود)
*************************************************
يه سوال ديگه
اولين پيامبر توحيدي در 271 قبل از ميلاد يعني زمان اشكانيا به دنيا اومده (سه هزارو خورده اي قبل از زرتشت) زرتشت قبل ز هخامنشيان بوده. هخامنشيان قبل از اشكانيان.
اونوخت اين چجوري مي شه؟

عمو جان پوست كرگدن هم كه باشه دوسانت نميشه موندم چطور اينجوري پيش خودتون استدلال ميكنين بعد هم اگه ميشه لطف كن يه منبعي برا افاضات پر گهرتون ذكر كنيد ممنونتون ميشم
 

samira_3001

عضو جدید
کاربر ممتاز
up...........
 

مهندس نفت

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
سلام
منم این مناسبتو به همه زرتشتان عزیز تبریک میگم
چرا که دین اول ایرانیان زرتشت بوده
 

ali hoseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زادگاه زرتشت اورمیه هست و آدربایجانیها هیچ وقت آریایی نبودند و همیشه تورک بودند.
پس الکی پیامبر ترک رو به آریایی ها نچسوبونید
 

mycobacter

عضو جدید
زادگاه زرتشت اورمیه هست و آدربایجانیها هیچ وقت آریایی نبودند و همیشه تورک بودند.
پس الکی پیامبر ترک رو به آریایی ها نچسوبونید
شما اصلا خودت میدونی چی نوشتی؟
آذری ها ترک هستند؟!!!!آذری یه چیزه ترک هم یه چیز!!در ایران نژادی به اسم ترک نداریم.آذری هستند همه.به غیر از استثنا ها.اصلا آذر یعنی آتش!!
اصیل ترین نژاد که هم نژاد با آلمانی ها و هر دو آریا هستند نژاد آذری است.یکی از بارز ترین مشخصات آذری و آریایی اصل بودن پوست روشن و موهای بور می باشد.
بنده خودم آذری هستم و به نژادم و به آریایی بودنم افتخار می کنم.لطفا با علم کافی وارد بحث بشید.
 

hamecheedoon

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما اصلا خودت میدونی چی نوشتی؟
آذری ها ترک هستند؟!!!!آذری یه چیزه ترک هم یه چیز!!در ایران نژادی به اسم ترک نداریم.آذری هستند همه.به غیر از استثنا ها.اصلا آذر یعنی آتش!!
اصیل ترین نژاد که هم نژاد با آلمانی ها و هر دو آریا هستند نژاد آذری است.یکی از بارز ترین مشخصات آذری و آریایی اصل بودن پوست روشن و موهای بور می باشد.
بنده خودم آذری هستم و به نژادم و به آریایی بودنم افتخار می کنم.لطفا با علم کافی وارد بحث بشید.

دوست عزیز که خودتونم ترکی بهتره بدونی کلمه آذر آتش معنا نمیده و این جور معانی رو شما فقط تو کتب فارسی پیدا میکنی. کلمه "آذر" خودش مشکل داره و بعد از حمله اعراب به آذربایجان اطلاق میشده و حرف "ذ" در ترکی و فارسی وجود نداشته و اگر به کسی غیر ایرانی بگویید کلمه" آذر" رو تلفظ کن اگه از این خط الرسم چیزی بلد باشه تلفظی شبیه به "آدر" خواهند خواند. در حالیکه تلفظ آزر و آزربایجان صحیح است و آذر کلمه ای من درآوردی است.

در مورد نژاد هم آریا یک داستان است و روشن بودن پوست و نژاد را هم ما در مناطق شمال و غرب ایران میبینیم. اگر این را مبنا قرار میدادیم که مردم قسمت پرشیای ایران اغلب سبزه است و گفته شما جور در نمی آید

پ ن. کوچهای بین استانی هم باعث مخلوط شدن نژادها و مردم میشود و اخیرا زیاد اتفاق می افتند.
 

ali hoseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شما اصلا خودت میدونی چی نوشتی؟
آذری ها ترک هستند؟!!!!آذری یه چیزه ترک هم یه چیز!!در ایران نژادی به اسم ترک نداریم.آذری هستند همه.به غیر از استثنا ها.اصلا آذر یعنی آتش!!
اصیل ترین نژاد که هم نژاد با آلمانی ها و هر دو آریا هستند نژاد آذری است.یکی از بارز ترین مشخصات آذری و آریایی اصل بودن پوست روشن و موهای بور می باشد.
بنده خودم آذری هستم و به نژادم و به آریایی بودنم افتخار می کنم.لطفا با علم کافی وارد بحث بشید.

آزربایجان برگرفته از کلمات زیر هست:
آز(نام یک قبیله ی مشتق شده از قوم سومر و ساکن مناطق شمال ایران)+ اَر (پسوند ترکی به معنی جوانمرد)
در نتیجه آزر به معنی آذر نیست و آزربایجانیها یک قوم ترک زبان از نوادگان سومر ها هستند که خیلی پیشتر ساکن تمام نقاط ایران بودند.
 

?Why

عضو جدید
زادگاه زرتشت اورمیه هست و آدربایجانیها هیچ وقت آریایی نبودند و همیشه تورک بودند.
پس الکی پیامبر ترک رو به آریایی ها نچسوبونید

باشه آقا ...
وردار مالِ خودت ...
اشانتیون ، محمد و عیسی و موسی و نوح و آدم هم مالِ شما ...
:D

البته منم با عنوانِ تاپیک مشکل دارم ...
چون آریایی بودنش (که این "آریایی" هم تا حدودی گنگه ...) واسم مهم نیست و بیشتر پیامبر بودنش ! برام جالبه ...

یه سوال :
زرتشت جایی گفته که من از طرفِ خدا اومدم ؟
 

asaese

عضو جدید
بهتره بدونی کلمه آذر آتش معنا نمیده و این جور معانی رو شما فقط تو کتب فارسی پیدا میکنی.

از Francis Joseph Steingass در دانشگاه شیکاگو :

آذر āẕar, āẕur
آذر āẕar, āẕur, Fire; name of the angel presiding over fire, and the day āẕar; affairs of the month and day āẕar, the former being the ninth solar month, the latter being the ninth day of any month, but particularly of the fourth month, tīr-māh; name of seven celebrated fire-temples dedi- cated to the seven planets, and called in their respective order: aẕari mihr, nosh, bahrām, āʼīn (āyīn), ḵẖurīn, barzīn (burzīn), zardahusht; name of Abraham's father; (met.) love.​


کلمه "آذر" خودش مشکل داره و بعد از حمله اعراب به آذربایجان اطلاق میشده و حرف "ذ" در ترکی و فارسی وجود نداشته و اگر به کسی غیر ایرانی بگویید کلمه" آذر" رو تلفظ کن اگه از این خط الرسم چیزی بلد باشه تلفظی شبیه به "آدر" خواهند خواند. در حالیکه تلفظ آزر و آزربایجان صحیح است و آذر کلمه ای من درآوردی است.
اگر می شه دقیقاً بگویید:
1. قبل از حمله ی عرب ها، آذربایجان چه نامی داشته؟

2. موافق هستید که واژه ها با گذشت زمان و به ویژه هنگام وارد شدن به زبانی دیگر دچار دگرگونی آوایی می شوند مثلاً تبدیل پارس به فارس یا فارس به فاس (در برخی لهجه های ترکی آذری مون). پس، آیا آذربایجان (با تلقظی شبیه به آدربایجان)، نام و تلفظی که عرب ها استفاده می کردند، مشتق از نام رایج بوده یا ابتکاری و بدون درنظر گرفتن نام محل، الکی اسمی گذاشتند؟ می توانید مثال هایی از این نوع دگرگونی آوایی رو به عنوان شاهد بیاورید؟

3. یکی از فاکتورهای ریشه یابی علمی یک واژه بررسی اون در ظرف زمان هست و واژه های امروزی با آن چه در یکی دو هزار سال پیش تلفظ می شدند، کم یا زیاد اختلاف دارند. چه طور قاطعانه می گویید در زبانی که در این یک هزار و چند صد سال صحبت می شده صدایی شبیه ذ عربی (با تلفظی شبیه به د) وجود نداشته؟ ( آیا به روند شکل گیری و تکاملی زبان کنونی فارسی و فهلویات آن موقع، تسلط دارید؟)

از اون جا که ریشه یابی کردن واژه ها خودش تخصص علمی می خواد و من مثل خیلی چی های دیگر، این چی دون نیستم، چند مرجع می گذارم:

1.
http://www.britannica.com/EBchecked/topic/46770/Azerbaijan

Iranian Azerbaijan was a centre of several ancient civilizations. It formed part of Urartu and later of Media. In the 4th century bc it was conquered by Alexander the Great and was named Atropatene after one of Alexander’s generals, Atropates, who established a small kingdom there. The area returned to Persian (Iranian) rule under the Sāsānians in the 3rd century ad. The Arabs controlled Azerbaijan from the 7th century until Turkish nomads overran it in the 11th century. Thenceforth the inhabitants of the region were Turkish speakers. The region was overrun by the Mongols in the 13th century, and, under the ruler Hülegü, Azerbaijan became the centre of a Mongol empire extending from Syria on the west to the Oxus River (now Amu Darya) on the east. Tabrīz, the region’s largest city, was the capital of this empire and became a centre of cultural and commercial life.​

2.
http://www.iranicaonline.org/articles/azerbaijan-i

The name of the country is derived from that of the Achaemenian satrap of Media Atropates (Strabo 11.523) who was retained by Alexander in the government of western Media and preserved it under his successors, thus founding a principality which maintained itself in a state of independence or at least semi-independence until the second century B.C., and was only definitively reunited with the Persian empire under the Sasanian king of kings Šāpūr I along with Armenia (cf. Markwart, Ērānšahr, pp. 111-12). From the name of this man comes the Greek forms (Atropatene, Atropatios Mēdia [Strabo, loc. cit.], Tropatene [Ptolemy 6.2], the Armenian form Atrpatakan (Movsēs Xorenacʿi, cf. Markwart, Ērānšahr, pp. 108-14), the Middle Persian form Āturpātakān (cf. Schwarz, Iran, p. 960), the New Persian forms Āḏarbāyjān and Āḏarbāygān. The medieval Arab geographers were already giving it different meanings, deriving it from the personal name Āḏarbāḏor forging popular etymologies, like “fire temple” or “guardian of the fire” (from āḏar, “fire” and bāykān, “guardian,” Yāqūt, I, p. 172).​

3.
http://www.iranicaonline.org/articles/azerbaijan-iii

Thereafter Greek and Latin writers named the territory Media Atropatene or, less frequently, Media Minor (e.g. Strabo 11.13.1; Justin 23.4.13). The Middle Persian form of the name was (early) Āturpātakān, (later) Ādurbādagān) whence the New Persian Āḏarbāyjān (on the name Atropatene and its derivation, see Minorsky, loc. cit.; Andreas, “Adarbigana,” in Pauly-Wissowa, I, cols. 345ff.; Weissbach, “Atropatene,” in Pauly-Wissowa, II, cols. 2149-50, and Streck, in Pauly-Wissowa, Suppl. I, cols. 223-24; Schwarz, Iran, repr. 1969, pp. 959ff.).​

4. در مقاله ای از پرفسور جاوید حسینوف از جمهوری آذربایجان:

The historical name of Azerbaijan traces back over 2000 years, to the times of Alexander the Great. According to the most commonly accepted historical interpretation, the name originated from Atropates, the Achaemenid governor of Medes who upon Alexander's conquest of the region ruled it autonomously.2 In later ages, the name of Atropatene (or Aturpatkan) evolved into Azerbaijan through Persian and Arabic linguistic influences. Apart from the ancient Medes-Atropatene which mainly spanned the territory of modern Iranian Azerbaijan, another ancient state, Caucasian Albania (also known as Arran), formed the indigenous ethno-linguistic heritage to the north, on the territory of present-day Republic of Azerbaijan.3


آدربایجانیها هیچ وقت آریایی نبودند و همیشه تورک بودند.


آزربایجان برگرفته از کلمات زیر هست:
آز(نام یک قبیله ی مشتق شده از قوم سومر و ساکن مناطق شمال ایران)+ اَر (پسوند ترکی به معنی جوانمرد)
در نتیجه آزر به معنی آذر نیست و آزربایجانیها یک قوم ترک زبان از نوادگان سومر ها هستند که خیلی پیشتر ساکن تمام نقاط ایران بودند.

تورج اتابکی با جایگاه پرفسوری و تخصص در تاریخ اجتماعی آسیای میانه و خاورمیانه ی نوین از دانشگاه Leiden که آذری هستند:

Position: Professor
Expertise: Social History of the Modern Middle East and Central Asia​

در یکی از کتاب هاشون نگاشته اند:
9.jpg
10.jpg

زبان گروه ترکیک در قرن یازدهم میلادی در منطقه آذربایجان وارد شد. زبان تازه، اگرچه در برخورد نزدیکش با زبان بومی آذری - زبان صحبت شده در آذربایجان پیش از حمله ی ترکی- بسیار تحت تاثیر قرار گرفت، اما رفته رفته جایگزین زبان آذری شد و به زبان چیره آذربایجان تبدیل شد.

یا در مقاله ای تبار شناسی ژنتیکی بر روی مردم جمهوری آذربایجان و ارمنستان و با مشخصات:
Human Genetics
Volume 112, Number 3, 255-261, DOI: 10.1007/s00439-002-0874-4

Testing hypotheses of language replacement in the Caucasus: evidence from the Y-chromosome

A previous analysis of mtDNA variation in the Caucasus found that Indo-European-speaking Armenians and Turkic-speaking Azerbaijanians were more closely related genetically to other Caucasus populations (who speak Caucasian languages) than to other Indo-European or Turkic groups, respectively. Armenian and Azerbaijanian therefore represent language replacements, possibly via elite dominance involving primarily male migrants, in which case genetic relationships of Armenians and Azerbaijanians based on the Y-chromosome should more closely reflect their linguistic relationships. We therefore analyzed 11 bi-allelic Y-chromosome markers in 389 males from eight populations, representing all major linguistic groups in the Caucasus. As with the mtDNA study, based on the Y-chromosome Armenians and Azerbaijanians are more closely-related genetically to their geographic neighbors in the Caucasus than to their linguistic neighbors elsewhere. However, whereas the mtDNA results show that Caucasian groups are more closely related genetically to European than to Near Eastern groups, by contrast the Y-chromosome shows a closer genetic relationship with the Near East than with Europe.​

هم مردم جمهوری آذربایجان و هم ارمنستان از لحاظ ژنتیکی به جمعیت های قفقازی که به زبان های قفقازی صحبت می کنند بسیار مرتبط تر بودند تا به ترتیب گروه های ترکیک زبان یا هندوراروپایی زبان در جاهای دیگر. و جایگشت زبانی را نشان می می دهند.


حالا مقایسه کنید با ادعاهای بی مرجع جناب ali hoseini.
 
آخرین ویرایش:

hamecheedoon

عضو جدید
کاربر ممتاز
نقل قول نگرفتم تا صفحه طولانی نشود

قبل از حمله اعراب و خیلی قبل تر نام این ملت آس بوده و آز هم می گفتند( یکی از ملل ترک زبان باستان بود که لینکشو پایین آوردم)

شما از دانشگاه یا موزه یهودی شیکاگو منبع نگذارید چون ضد ترکه. شما که با اسرائیل میونه نداشتی ممد آقا!
موزه اسرائیلی شیکاگو از مردم پول میخواهد تا سنگ نوشته های کشف شده در کشور ما را ترجمه کند و تا حالا هم پول زیادی دریافت کرده ولی خبری نیست و یک بار هم میخواست همه آثار را به حراج بگذارد:
"خرداد‌ سال 85 يك قاضي در پي دادخواهي يك وكيل آمريكايي رأي به حراج اين گنجينه به نفع كشته‌شدگان انفجاري در اسرائيل داده بود اما دادخواست شرق‌شناسي دانشگاه شيكاگو با تأكيد بر اماني بودن گنجينه آثار باستاني ايران در دانشگاه شيكاگو اين حكم را رد كرد."
http://mantre.blogfa.com/ صفحه 3 یا 4

منابعتون یا ایرانیکا و یا بریتانیکاست که برای ما ارزشی ندارد چون هم انگلیس را میشناسیم هم آن یکی را. من هم می توانم با 50 صفحه مطلب کپی پیست با منبع اینجا را پر کنم و خلاف تمام گفته هاتون رو ثابت کنم. ولی شما هم آن منابع را قبول نخواهی کرد. پس بجای منبع آوردن که آسانترین کارهاست می توانیم به عقل و مدارک عینی رجوع کنیم. آثار باستانی کشف شده غیر قابل انکار هستند. اگر نوشته ای باستانی در منطقه یافت میشود که جزو زبانهای التصاقیصت پس ریشه ترکی خواهد داشت و به هیچ وجه نمی تواند ریشه عربی یا فارسی داشته باشد چون فارسی و عربی جزو زبانهای نحوی هستند نه التصاقی.
در لینک زیر از روی آثار باستانی به جا مانده مطالبی آمده که همه چیز را بیان کرده:

منابع آشوري، اورارتويي، بابلي و ايلامي اطلاعات جامعي را راجع به تعلقات تباري و زباني ساكنين ماننا-ماد تا اواخر قرن هفتم قبل از ميلاد را به ما ميدهند و طبق اين منابع، كه معتبرترين اسناد تاريخي بشمار ميروند، درسرزمين پر جمعيت و ثروتمند آذربايجان از حداقل 4 هزار ق . م. تا حوالي قرن 7 ق . م فقط اقوام التصاقي زبان ( ترك هاي باستان، اجداد تركهاي آذري امروزي) زندگي ميكردند . . . . . . .
نمی خواهم کپی پیست کنم خودتان در اینجا ببینید:
http://tarix.arzublog.com/page-6.html در پایین صفحه هم منابع را آورده

در مورد این سخن که هم مردم جمهوری آذربایجان و هم ارمنستان از لحاظ ژنتیکی به جمعیت های قفقازی که به زبان های قفقازی صحبت می کنند بسیار مرتبط تر بودند . . . . :

ارمنی ها و آذربایجانی ها هر کدام زبان خودشان را دارند و تا قبل از حمله و تجاوز ارمنستان و غصب کردن 20% ار خاک آذربایجان و کشتارمردم بی دفاع و آواره کردن یک میلیون آذربایجانی در دو دهه قبل با هم زندگی میکردند و حتی نسبت فامیلی داشتند و باید هم نژاد نزدیکی داشته باشند. مشکل این است که عده ای بینشان دشمنی انداختند و از رژیم ارمنستان حمایت کردند تا منافع خودشان را تامین کنند.

در مورد سخن تورج اتابکی: ایشون گفته زبان ترکی (آناتولی) 900 سال پیش داخل زبان آزربایجان شده و تا ثیر پذیرفته. خوب معلومه که ترکی آزربایجانی کمی با ترکی آناتولی تفاوت داره ولی در هر صورت هر دو یک ریشه دارند و شاخه ای از زبان التصاقی ترکی قدیم هستند.

البته این تاپیک جای این بحثها نبود.
 

sara sadr

عضو جدید
دوست عزیز که خودتونم ترکی بهتره بدونی کلمه آذر آتش معنا نمیده و این جور معانی رو شما فقط تو کتب فارسی پیدا میکنی. کلمه "آذر" خودش مشکل داره و بعد از حمله اعراب به آذربایجان اطلاق میشده و حرف "ذ" در ترکی و فارسی وجود نداشته و اگر به کسی غیر ایرانی بگویید کلمه" آذر" رو تلفظ کن اگه از این خط الرسم چیزی بلد باشه تلفظی شبیه به "آدر" خواهند خواند. در حالیکه تلفظ آزر و آزربایجان صحیح است و آذر کلمه ای من درآوردی است.

در مورد نژاد هم آریا یک داستان است و روشن بودن پوست و نژاد را هم ما در مناطق شمال و غرب ایران میبینیم. اگر این را مبنا قرار میدادیم که مردم قسمت پرشیای ایران اغلب سبزه است و گفته شما جور در نمی آید

پ ن. کوچهای بین استانی هم باعث مخلوط شدن نژادها و مردم میشود و اخیرا زیاد اتفاق می افتند.
در ایران اصلا ترک وجود نداشته!!!ترک مال ترکیه هستش عزیزم!!!
نژاد اصیل آریایی نژاد آلمانی هستش عزیزم که الان فقط کمی از اون ها در آذربایجان خالص موندن!
بعدشم آریایی ها اول در شمال غرب ایران ساکن شدند بعدش تعدادی از اون ها به اروپای امروزی مهاجرت کردند.
خوب پس آریایی ها چطور یهو سر از مرکز ایران درآوردند؟اون ها اصلا آریایی نبودند...یک سری قوم ماد و غیره بودند.آریایی ها همون اول از ایران در رفتند چون میدونستند جای زندگی نیست!!!!!!!!!عده کمی از اون ها موندن توی ایران.
 

sara sadr

عضو جدید
از Francis Joseph Steingass در دانشگاه شیکاگو :

آذر āẕar, āẕur
آذر āẕar, āẕur, Fire; name of the angel presiding over fire, and the day āẕar; affairs of the month and day āẕar, the former being the ninth solar month, the latter being the ninth day of any month, but particularly of the fourth month, tīr-māh; name of seven celebrated fire-temples dedi- cated to the seven planets, and called in their respective order: aẕari mihr, nosh, bahrām, āʼīn (āyīn), ḵẖurīn, barzīn (burzīn), zardahusht; name of Abraham's father; (met.) love.​



اگر می شه دقیقاً بگویید:
1. قبل از حمله ی عرب ها، آذربایجان چه نامی داشته؟

2. موافق هستید که واژه ها با گذشت زمان و به ویژه هنگام وارد شدن به زبانی دیگر دچار دگرگونی آوایی می شوند مثلاً تبدیل پارس به فارس یا فارس به فاس (در برخی لهجه های ترکی آذری مون). پس، آیا آذربایجان (با تلقظی شبیه به آدربایجان)، نام و تلفظی که عرب ها استفاده می کردند، مشتق از نام رایج بوده یا ابتکاری و بدون درنظر گرفتن نام محل، الکی اسمی گذاشتند؟ می توانید مثال هایی از این نوع دگرگونی آوایی رو به عنوان شاهد بیاورید؟

3. یکی از فاکتورهای ریشه یابی علمی یک واژه بررسی اون در ظرف زمان هست و واژه های امروزی با آن چه در یکی دو هزار سال پیش تلفظ می شدند، کم یا زیاد اختلاف دارند. چه طور قاطعانه می گویید در زبانی که در این یک هزار و چند صد سال صحبت می شده صدایی شبیه ذ عربی (با تلفظی شبیه به د) وجود نداشته؟ ( آیا به روند شکل گیری و تکاملی زبان کنونی فارسی و فهلویات آن موقع، تسلط دارید؟)

از اون جا که ریشه یابی کردن واژه ها خودش تخصص علمی می خواد و من مثل خیلی چی های دیگر، این چی دون نیستم، چند مرجع می گذارم:

1.
http://www.britannica.com/EBchecked/topic/46770/Azerbaijan

Iranian Azerbaijan was a centre of several ancient civilizations. It formed part of Urartu and later of Media. In the 4th century bc it was conquered by Alexander the Great and was named Atropatene after one of Alexander’s generals, Atropates, who established a small kingdom there. The area returned to Persian (Iranian) rule under the Sāsānians in the 3rd century ad. The Arabs controlled Azerbaijan from the 7th century until Turkish nomads overran it in the 11th century. Thenceforth the inhabitants of the region were Turkish speakers. The region was overrun by the Mongols in the 13th century, and, under the ruler Hülegü, Azerbaijan became the centre of a Mongol empire extending from Syria on the west to the Oxus River (now Amu Darya) on the east. Tabrīz, the region’s largest city, was the capital of this empire and became a centre of cultural and commercial life.​

2.
http://www.iranicaonline.org/articles/azerbaijan-i

The name of the country is derived from that of the Achaemenian satrap of Media Atropates (Strabo 11.523) who was retained by Alexander in the government of western Media and preserved it under his successors, thus founding a principality which maintained itself in a state of independence or at least semi-independence until the second century B.C., and was only definitively reunited with the Persian empire under the Sasanian king of kings Šāpūr I along with Armenia (cf. Markwart, Ērānšahr, pp. 111-12). From the name of this man comes the Greek forms (Atropatene, Atropatios Mēdia [Strabo, loc. cit.], Tropatene [Ptolemy 6.2], the Armenian form Atrpatakan (Movsēs Xorenacʿi, cf. Markwart, Ērānšahr, pp. 108-14), the Middle Persian form Āturpātakān (cf. Schwarz, Iran, p. 960), the New Persian forms Āḏarbāyjān and Āḏarbāygān. The medieval Arab geographers were already giving it different meanings, deriving it from the personal name Āḏarbāḏor forging popular etymologies, like “fire temple” or “guardian of the fire” (from āḏar, “fire” and bāykān, “guardian,” Yāqūt, I, p. 172).​

3.
http://www.iranicaonline.org/articles/azerbaijan-iii

Thereafter Greek and Latin writers named the territory Media Atropatene or, less frequently, Media Minor (e.g. Strabo 11.13.1; Justin 23.4.13). The Middle Persian form of the name was (early) Āturpātakān, (later) Ādurbādagān) whence the New Persian Āḏarbāyjān (on the name Atropatene and its derivation, see Minorsky, loc. cit.; Andreas, “Adarbigana,” in Pauly-Wissowa, I, cols. 345ff.; Weissbach, “Atropatene,” in Pauly-Wissowa, II, cols. 2149-50, and Streck, in Pauly-Wissowa, Suppl. I, cols. 223-24; Schwarz, Iran, repr. 1969, pp. 959ff.).​

4. در مقاله ای از پرفسور جاوید حسینوف از جمهوری آذربایجان:

The historical name of Azerbaijan traces back over 2000 years, to the times of Alexander the Great. According to the most commonly accepted historical interpretation, the name originated from Atropates, the Achaemenid governor of Medes who upon Alexander's conquest of the region ruled it autonomously.2 In later ages, the name of Atropatene (or Aturpatkan) evolved into Azerbaijan through Persian and Arabic linguistic influences. Apart from the ancient Medes-Atropatene which mainly spanned the territory of modern Iranian Azerbaijan, another ancient state, Caucasian Albania (also known as Arran), formed the indigenous ethno-linguistic heritage to the north, on the territory of present-day Republic of Azerbaijan.3






تورج اتابکی با جایگاه پرفسوری و تخصص در تاریخ اجتماعی آسیای میانه و خاورمیانه ی نوین از دانشگاه Leiden که آذری هستند:

Position: Professor
Expertise: Social History of the Modern Middle East and Central Asia​

در یکی از کتاب هاشون نگاشته اند:
مشاهده پیوست 90989
مشاهده پیوست 90990

زبان گروه ترکیک در قرن یازدهم میلادی در منطقه آذربایجان وارد شد. زبان تازه، اگرچه در برخورد نزدیکش با زبان بومی آذری - زبان صحبت شده در آذربایجان پیش از حمله ی ترکی- بسیار تحت تاثیر قرار گرفت، اما رفته رفته جایگزین زبان آذری شد و به زبان چیره آذربایجان تبدیل شد.

یا در مقاله ای تبار شناسی ژنتیکی بر روی مردم جمهوری آذربایجان و ارمنستان و با مشخصات:
Human Genetics
Volume 112, Number 3, 255-261, DOI: 10.1007/s00439-002-0874-4

Testing hypotheses of language replacement in the Caucasus: evidence from the Y-chromosome

A previous analysis of mtDNA variation in the Caucasus found that Indo-European-speaking Armenians and Turkic-speaking Azerbaijanians were more closely related genetically to other Caucasus populations (who speak Caucasian languages) than to other Indo-European or Turkic groups, respectively. Armenian and Azerbaijanian therefore represent language replacements, possibly via elite dominance involving primarily male migrants, in which case genetic relationships of Armenians and Azerbaijanians based on the Y-chromosome should more closely reflect their linguistic relationships. We therefore analyzed 11 bi-allelic Y-chromosome markers in 389 males from eight populations, representing all major linguistic groups in the Caucasus. As with the mtDNA study, based on the Y-chromosome Armenians and Azerbaijanians are more closely-related genetically to their geographic neighbors in the Caucasus than to their linguistic neighbors elsewhere. However, whereas the mtDNA results show that Caucasian groups are more closely related genetically to European than to Near Eastern groups, by contrast the Y-chromosome shows a closer genetic relationship with the Near East than with Europe.​

هم مردم جمهوری آذربایجان و هم ارمنستان از لحاظ ژنتیکی به جمعیت های قفقازی که به زبان های قفقازی صحبت می کنند بسیار مرتبط تر بودند تا به ترتیب گروه های ترکیک زبان یا هندوراروپایی زبان در جاهای دیگر. و جایگشت زبانی را نشان می می دهند.


حالا مقایسه کنید با ادعاهای بی مرجع جناب ali hoseini.
آذرآبادگان بوده نه آذربایجان!!!!!!!!!
 

af.earthlover

عضو جدید

آزربایجان برگرفته از کلمات زیر هست:
آز(نام یک قبیله ی مشتق شده از قوم سومر و ساکن مناطق شمال ایران)+ اَر (پسوند ترکی به معنی جوانمرد)
در نتیجه آزر به معنی آذر نیست و آزربایجانیها یک قوم ترک زبان از نوادگان سومر ها هستند که خیلی پیشتر ساکن تمام نقاط ایران بودند.
[/QUOT

دوست عزیز...خواهش میکنم که تاریخ را تحریف نکنید !!!!
کلمه ی آذر ، دقیقا به معنای آتش است ...از دیرباز تا کنون...
از آتشکده های معروف ایران باستان میتوان از آذر فرنبغ ...آذر برزین مهر و آذر گشتسب نام بدر که همه ی این نام گذاری ها پیش از حمله ی اعراب به ایران صورت گرفته ( با شواهد باستانشناسی و کتیبه خانی )
و اما ریشه ی لغوی آذربایجان : در دوران هخامنشی ، هر یک از استان های ایران ، استانداری به نام ساتراپ داشت ... نام ساتراپ این منطقه از ایران ، آتروپات بود که به معنای نگهبان آتش است ( در زبان پهلوی ) و اسم این استان آتروپات گان بود... در زمان ساسانیان ، این نام همچنان حفظ شد ولی دچار دگرگونی شد ( در ظاهر ولی در معنا به یک صورت ) چون زبان پهلوی ساسانیان با هخامنشیان متفاوت است ... و این استان آذربایگان نام داشت و بعد از حمله ی اعراب ، آذربایجان نام میگیرد ...
و اما این که آذربایجانی ها ساکن تمام نقاط ایران بودند هم از آن حرفها بود :) که بهتر است دیگر زده نشود ..... ( اگر فقط کمی فکر میکردید ، خود به اشتباه بودن این فرضیه پی می بردید )
موفق باشید :)
 

oneunited

عضو جدید
کاربر ممتاز
تاپیکای آقا محمد همیشه جنجالی می شه:دی

گرامی باد این روز بزرگ...
 

ali hoseini

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در ایران اصلا ترک وجود نداشته!!!ترک مال ترکیه هستش عزیزم!!!
نژاد اصیل آریایی نژاد آلمانی هستش عزیزم که الان فقط کمی از اون ها در آذربایجان خالص موندن!
بعدشم آریایی ها اول در شمال غرب ایران ساکن شدند بعدش تعدادی از اون ها به اروپای امروزی مهاجرت کردند.
خوب پس آریایی ها چطور یهو سر از مرکز ایران درآوردند؟اون ها اصلا آریایی نبودند...یک سری قوم ماد و غیره بودند.آریایی ها همون اول از ایران در رفتند چون میدونستند جای زندگی نیست!!!!!!!!!عده کمی از اون ها موندن توی ایران.
عجب. پس ما عربی حرف میزنیم. نه عزیز من. شما یخورده تاریخ ممطالعه کن.
آزربایجان از اول مکان زندگی ترکها بوده و هست.

آذرآبادگان بوده نه آذربایجان!!!!!!!!!

این اسم ساخته و پرداخته ی یک باج بگیر نظام شاهنشاهی سابق بنام کسروی هست که بیشینه ای جز همین سی ، چهل سال بیشتر هم نداره. شما میتونید یه منبع تاریخی نقل کنید که بگه اسم آزربایجان آذرآبادگان بوده.؟ اسم و تاریخ آزربایجان بسیار قدیمی تر و مستند تر از این حرفهاست.


آزربایجان برگرفته از کلمات زیر هست:
آز(نام یک قبیله ی مشتق شده از قوم سومر و ساکن مناطق شمال ایران)+ اَر (پسوند ترکی به معنی جوانمرد)
در نتیجه آزر به معنی آذر نیست و آزربایجانیها یک قوم ترک زبان از نوادگان سومر ها هستند که خیلی پیشتر ساکن تمام نقاط ایران بودند.
[/QUOT

دوست عزیز...خواهش میکنم که تاریخ را تحریف نکنید !!!!
کلمه ی آذر ، دقیقا به معنای آتش است ...از دیرباز تا کنون...
از آتشکده های معروف ایران باستان میتوان از آذر فرنبغ ...آذر برزین مهر و آذر گشتسب نام بدر که همه ی این نام گذاری ها پیش از حمله ی اعراب به ایران صورت گرفته ( با شواهد باستانشناسی و کتیبه خانی )
و اما ریشه ی لغوی آذربایجان : در دوران هخامنشی ، هر یک از استان های ایران ، استانداری به نام ساتراپ داشت ... نام ساتراپ این منطقه از ایران ، آتروپات بود که به معنای نگهبان آتش است ( در زبان پهلوی ) و اسم این استان آتروپات گان بود... در زمان ساسانیان ، این نام همچنان حفظ شد ولی دچار دگرگونی شد ( در ظاهر ولی در معنا به یک صورت ) چون زبان پهلوی ساسانیان با هخامنشیان متفاوت است ... و این استان آذربایگان نام داشت و بعد از حمله ی اعراب ، آذربایجان نام میگیرد ...
و اما این که آذربایجانی ها ساکن تمام نقاط ایران بودند هم از آن حرفها بود :) که بهتر است دیگر زده نشود ..... ( اگر فقط کمی فکر میکردید ، خود به اشتباه بودن این فرضیه پی می بردید )
موفق باشید :)

جواب بالایی برای شما هم صادقه
این تایپیک رو میتونید مطالعه کنید: آزربایجان دیگر چه صیغه ایست
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا